سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چرا باید به تاریخ جنبش چپ پرداخت؟ - سهراب مبشری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مسعود بهبودی

عنوان : الف با ران
به چه دلیل و به چه ترفند چریک های کذائی با مارکسیسم ـ لنیینسم تولد یافته اند؟
الف باران مطمئن اند که خودشان از مارکسیسم لنینیسم خبر دارند؟
هنوز هم که هنوز است، در چریک جماعت کسی یافت نمی شود که هنری جز تکرار حرف های ساده و کودکانه این و آن داشته باشد.
۶۱۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۲       

    از : محمد سلیمانی

عنوان : چپ کیست ؟
"ما نمی دانیم اگر بخش بزرگی از چپ ایران به ورطه هولناک دفاع از سیاه ترین حکومت تاریخ معاصر ایران نمی غلتید، سرنوشت این حکومت و ایران چه می شد. "

این بخش بزرگ از چپ را چه کسانی تشکیل میدهند ؟ اگر به نقد و آسیب شناسی چپ باور دارید لاجرم باید کوشید از سر عقل و با تکیه به واقعیتهای انکار ناپذیر به آسیب شناسی نشسته از داده های مستند یاری گیرید اینکه میگویید بخش بزرگی از چپ ایران .......، منظورتان سازمان چریک فدایی خلق بعد از انقلاب است ؟ آیا آن نوجوانان شوریده حالی که ذره ای فهم از چپ و اندیشه های چپ نداشتند و از سر شوریدگی و فوران احساسات دوران انقلاب جذب این سازمان شدند را نیز بخشی از چپ محسوب میکنید ؟ آیا در اینگونه دسته بندی کردنها ، آگاهی و فهم سیاسی هیچ نقشی ایفا میکنند یا آنکه خیر ، آیا هر سیاهی لشکری را میتوان منوط به با ما بودن چپ، کمونیست و .... نامید ؟ برای آسیب شناسی لازم است ابتدا به ساکن به سنجه داده ها و داشته های خود نشینید !
۶۱۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۲       

    از : الف باران

عنوان : هم آشتی‌ و هم مبارزه ؟!
آقای برومند ، عدم پاسخ گویی به سئوالات شما به علت "عدم لزوم" آن می‌‌بود. نوشتار "باران" در رابطه با مقاله آقای مبشری بود نه‌ شما ! از طرف دیگر جواب تمام سئوالات شما در خود مقاله و کامنت اینجانب داده شده است.حزب توده‌ و چریکهای فدائی بر اساس ایدئولوژی م،ل تولد یافته اند.هدف و انگیزه پیدایش م،ل مبارزه با سرمایه داری بوده و هست .حال اگر این هدف از پایگاه تئوری آنها برچیده شود ، "مبارزه" از روش سیاسی آنها حذف میشود . به زبان بسیار ساده دیگر آنها سازمان و یا حزب مبارز سیاسی نیستند.
در ابتدای کامنت باران قسمتی‌ از مانیفست حزب کمونیست که توسط مارکس و انگلس نوشته شده به تمام سازمانهای "مارکسیستی ایران" این هشتار را داده است.در کجای آن " آشتی‌ طبقاتی" دیده میشود ؟
مارکسیسم علم مبارزات طبقاتی در عصر سرمایه داری و مارکسیسم لنینیسم علم مبارزات طبقاتی در عصر امپریالیسم است. ولی‌ دیده میشود که سازمان چریک‌های فدائی اکثریت، اشغال کشور لیبی‌ بوسیله ناتو را به مردم این کشور تبریک می‌گوید. حزب برادر حزب توده‌ در عراق, اشغال عراق را مثبت تلقی‌ می‌کند. این عقاید با مقاومت حزب کمونیست شوروی در جنگ‌های داخلی‌ با کشورهای امپریالیستی بعد از انقلاب اکتبر و یا مقاومت و پیروزی حزب کمونیست شوروی در جنگ جهانی دوم در تضاد است.
این که شما می‌فرمائید:"مگر بعداز تغییراتی بزرگی که در جهان و ایران صورت گرفته است این جریانها می توانند مانند بنیانگذاران خود فکر و عمل کنند؟" همانند داستان خواستن خالکوبی شیری است که نه‌ سری داشته باشد ،نه‌ دمی و نه‌ بدنی !...

اما مجاهدین خلق,کجا بنیانگذاران این سازمان با آمریکا و اسراییل همکاری داشتند؟ کجا آنها اسرار نظامی کشور خود را به کشورهایی که قصد ویران نمودن ایران و کشتار مردم بیگناه دارند میدادند ؟ کجا آنها....اگر این عقاید را داشتند، طرفداری نداشتند...
۶۱۰۵٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲       

    از : جمشید برومند

عنوان : آقای الف باران توضیح دهید
جنابعالی که ادعا می کنید :" اکثریت سازمانهای شناخته شده به آرمانهای بنیانگذاران خود پشت کرده اند،چه حزب توده‌ باشد،چه اکثریت و چه مجاهدین"
از حرف شما این طور استنباط میشود که بنیانگذاران این جریانات حتی تحلیل و برنامه ء امروز این جریانات را از پیش توصیه کرده بودند. اگر ممکن است خیلی مختصر نشان دهید :
* کدام یک از آرمانهای بنبان گذاران جریانهای نامبرده در مد نظر شماست ؟ حتما دلایلی مشخصی دارید که به این نتیجه گیری رسیده اید . حتما مقایسه کرده اید ؟ اگر ممکن است نگارنده را روشن فرمائید؟
* ضمن اینکه قصد بر خورد بیطرفانه با این ۳ جریان نشان میدهم از شما می پرسم مگر بعداز تغییراتی بزرگی که در جهان و ایران صورت گرفته است این جریانها می توانند مانند بنیانگذاران خود فکر و عمل کنند؟
بنظر نگارنده ما می توانیم بگوئیم این یا آن جریان سیاسی به این دلایل تحلیل ، برنامه و سیاست های نادرست یا نا مناسبی را برای شرائط امروز ایران در نظر گرفته اند.
شما از منظر مارکسیسم ـ لنینیسم بررسی می کنید. دیگری از موضع مارکسیسم و شاید مجاهدین از " کلام الله " استقاده کند.
لطفا توضیح دهید.
۶۰۹٨۹ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲       

    از : سیروس نیکخواه

عنوان : عبرت و انصاف
کامنتهای پای این نوشته تشابه زیادی با کامنتهای پای اعترافنامه شجاعانه رقیه دانشگری دارند.اکثرا" نشان می دهند که متاسفانه هنوز عبرت کافی نگرفته ایم .اولین کامنت گذار که گوئی به مثابه سرسلسله " عبرت نگرفتگان " در این محفل شرکت کرده است ، آقای علی جوادی بوده اند .اتفاقا" از ایشان هم بیشتر تعجب است چون علی الظاهر بیشتر از بقیه کامنت گذاران با سخنرانی اعترافی منصور حکمت ( ۱۹۹۸ ) محشور و آشنا ئی داشته اند ؛ آنجا که با صراحت و واقعا" با صداقت ، کمونیستها را ( به ویژه بعد از ۱۹۱۷ ) از لحاظ توجه و آگاهی به مکانیسمهای اجتماعی کسب نفوذ و قدرت سیاسی ، از همه گروه ها یا احزاب سیاسی دیگر عقب تر و بلکه " بی ربط تر " شمرده است ! گر چه منصور حکمت می توانست قدم شجاعانه دیگری به جلو بردارد و از خود جواب این معما را سراغ می گرفت که علی رغم فراوانی روزافزونتر ادبیات مارکسیستی و کمونیستی ( به ویژه بعد از ۱۹۱۷ ) چرا آن یا این " بی ربطی " ؟ بذر نا مرغوبی که به دست مارکس ( پسا تزهای فویر باخ و ایدئولووی آلمانی ) و بعد با دودست انگلس ، پلخانف ، لنین تئوریسین مارکسیت ( و نه لنین رهبر سیاسی ) و اعوان و انصار ماتریالیسم اوپارین و....کاشته شده حالا حالا باید ثمر پشیمانی و سپس اعترافات به شکستها بدهد ! نه اینکه تحولات و رخدادهای عینی و مادی باید سپس تر در آینه ذهن و ضمیر ما انعکاس بیابند و محورهای مختصات افکار و اسلوبهای ارزیابی و سنجش ما را تشکیل بدهند ؟ همواره پس از رخدادها باقی ماندگان ما هستند و خواهند توانست ارزیابی کنند و پی ببرند اوضاع اصولا" از چه قرار بوده است ! اینست که اکثر قریب به اتفاق ما کامنت گذاران انگار به گردش در بیرون باغ دل خوشیم .
۶۰۹٨٨ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲       

    از : الف باران

عنوان : آیا تکامل "تضاد طبقاتی" ، "آشتی طبقاتی" است ؟!
"تاریخ کلیه جوامعی‌ که تا کنون وجود داشته اند،جز تاریخ طبقاتی نبوده است،به استثنای تاریخ جامعه بدوی.مرد آزاد و برده،اشرف و اعوام،ارباب و سرف،استادکار و کارگر روز مزد،در یک کلام ستمگر و ستمکش،همواره در تضاد بوده اند و به نبردی لاینقطع،گاه نهان و گاه آشکار،مبارزه‌ای که هر بار به تحول انقلابی سازمان سراسر جامعه و یا به فنای مشترک طبقات متخاصم ختم می‌گردید،دست زده اند".
(مارکس و انگلس،مانیفست حزب کمونیست)

اکثریت سازمانهای شناخته شده به آرمانهای بنیانگذاران خود پشت کرده اند،چه حزب توده‌ باشد،چه اکثریت و چه مجاهدین...
چپ شناخته شده در عرصه جهانی، آن علم مبارزات طبقاتی است که با سرمایه داری در تضاد بوده و محو آنرا هدف دارد....ولی‌ چپ شناخته شده در ایران بجای تضاد طبقاتی،آشتی‌ طبقاتی را بر گزیده است.آیا تکامل تضاد طبقاتی ، آشتی طبقاتی است ؟!
آنها دیگر "انقلاب" نمی خواهند، آنها "اصلاحات" میخواهند. آنها "سیل" نمیخواهند، آنها "باران" میخواهند !
این تحلیل و خط و مشی، نیروهای چپ را چه بخواهند و چه نخواهند به دنبال روی از نیروهای راست کشانیده و می کشاند.حزب توده‌ و اکثریت نمی توانند آشتی‌ طبقاتی را در اهداف سیاسی خود انکار کنند.این هدف توجیه کننده تمام سیاست‌ های انحرافی آنها در گذشته و آینده است . بر مبنای این هدف آنها می‌بایستی با رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی آشتی‌ می‌کردند و تا زمانی که ایدئولوژی آنها بر پایه مارکسیسم لنینیسم استوار نباشد،در جبهه‌ سرمایه داری به انتظار اصلاحات تا ابدیت خواهند نشت...
۶۰۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : رفقا به مساله روز بپردازم!
بزرگترین فاجعه تاریخ ایران در حال وقوع است و ما مشغول این

هستیم، که این یا آن شخص چه گفته و چه کرده ؟

فاجعه "اقتصاد مقاومتی است" یعنی‌ ثروت ملی‌ را به سهام تبدیل کردن و به بخش خصوصی سپردن.

یعنی‌ باز گشت به دوران تسلط انگلیسیها!

یعنی‌ پنبه کردن کار مصدق!

و این اگر صورت بگیرد یعنی‌ ثروت بزرگی در دست ضّد انقلاب!
۶۰۹۶۱ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۲       

    از : بهروز

عنوان : از عیسی صفا تا دم خروس
آقای صفا با پزی دشمن شکن و رادیکال از انتقاد از خود حزب توده به خاطر حمایت از خط پرشکوه امام و تشکیل جبهه متحد خلق تحت زعامت امام راحل و هکذا سخن در داده اما دو خط پایین تر از اکثریت ایراد گرفته چرا به روحانی تبریک گفته چون روحانی که اصلاح طلب نیست! یعنی اگر مثلا به جای روحانی عارف یا یکی دیگر از باند اصطلاح طلبها انتخاب میشد حزب توده برایش غش و ریسه می رفت. گویا گشتن به دنبال جناح های دوراندیش و واقع بین و اصلاح طلب حکومت ها از محمدرضا شاه گرفته تا جمهوری به عادت بی درمان اکثریت و حزب توده تبدیل شده، حال آقای مبشری لازم نیست زیاد به عقب برگردید. این نقد را از همین مواضع فعلیتان شروع کنید.
۶۰۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۲       

    از : زانیار

عنوان : به بهروز عزیز
بهروز عزیز: تمام این دستاوردهایی که شما ذکر فرمودید حاصل اصلاحات ترقی گرایانه سلطنت پهلوی می باشد. همان نظامی که نیروهای چپ کمر به نابودی آن بسته بودند و دست آخر با همکاری خود با ارتجاع سیاه به رهبری خمینی فاجعه ۵۷ را برای ایران رقم زدند.
۶۰۹۵۱ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : از عیسی مسیح تا عیسی صفا
نظرات عیسی صفا کمافی السابق تند و تیزند، ولی انعکاس راستین واقعیات امور مورد بحث نیستند.
معلوم نیست که منظور ایشان از حزب توده کدام دار و دسته است.
چون حزب توده عملا به اجزای متشکله خود تجزیه شده است و بدشواری می توان حداقل در یکی از آنها نشانه جهان بینانه جدی از حزب توده یافت.
کس چه می داند.
شاید همیشه همین بوده است.
اگر منظور عیسی صفا از حزب توده گروه نامه مردم باشد، من یکی که کمترین تفاوتی میان آن و اکثریت نمی بینم.
عیسی صفا به جای دست بردن به ریشه قضایا به «تبریک اکثریت» چنگ می زند و رجز سر می دهد.
با موضعگیری های فرعی و بی اهمیت از این دست که نمی توان اختلاف ایدئولوژیکی و طبقاتی تعیین کننده میان احزاب و سازمان ها سرهم بندی کرد.
اکثریت با صراحت تمام می گوید که چیست.
کاش «احزاب» توده هم می گفتند.
البته نگویند هم می توان دیر یا زود به ماهیت شان پی برد.
۶۰۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست