سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حمله به احزاب کردی را متوقف کنید!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : هومن دبیری

عنوان : برای« حافظه تاریخ»
خواستم با این تذکر دوستانه ، نظر جنابعالی را به کامنت قبلی خود در این گفتگو ها جلب کنم که مروری به تجزیه کردستان در امپراطوری عثمانی داشتم(حساب کردستان ایران مدتها در تاریخ جدا بوده ست)

۱. بعداز جنگ اول جهانی :
استراتژی استعمارگران ، تقسیم قدرتِ عثمانیها در منطقه بود.برای آنها مهم نبود چه بر سر ِمردم ِ کرد که قرنها با هم زندگی کرده بودند، خواهد آمد؛ زیر چکمه ی آتاتورک ،یا تحت حکومت تحت الحمایه انگلیس در عراق و یا فرانسویها در سوریه باشد. ( مردم ایران جداگانه با کودتای ۱۲۹۹ در گیر بود)

۲. بعداز جنگ دوم جهانی :
شرائط بکلی عوض شد. زیرا اتحاد جماهیر شوروی، معادلات را تغییر داد:
اول ـ استراتژی امپریالیسم
ـ دچار تغییراتی مهمی شد. حمایت از دولت اسرائیل بهر قیمت ، باعث شد تا به این بهانه ، حکومت های وابسته به غرب مانند ترکیه، عراق با دست باز تر ،به سرکوب نیروهای حق طلب کشورهای خود بپردازند. کردها قربانیان اصلی بودند.

ـ حکومت ایران نیز در سرکوب آذربایجان و کردستان با استراتژی امپریالیسم هماهنگی داشت ( در باره ی وقایع کردستان وآذربایجان باید مذاکره ، مصالحه و تعامل صورت می گرفت نه کشتار !) بعدا نیز کودتای ۲۸ مرداد صورت گرفت و ۲۵ سال سرکوب سیستماتیکاجرا شد.

دوم ـ استراتژی «سوسیالیزم واقعا موجود»
رقابت با امپریالیسم و حمایت از جنبشهای ضد استعماری که موضوع این بحث نیست. ولی این موضوع باعث شد که مقاومت در برابر امپریالیسم تقویت شود .
مثلا در منطقه ی خاورمیانه تثبیت کشور اسرائیل هرگز تحقق نیافت و با مقاومت وجنگهای متعدد روبرو شد که متاسفانه با ترور دولتی وغیر دولتی در آمیخته شد. کشور سوریه یکی از کشورهای منطقه می باشد که بیش از همه با اتحاد جماهیر شوروی همکاری نمود و بیش از همه ی کشور های عربی نسبت به سیاست های اسرائیل مقاومت نشان داد.اما این سیاست ها به قیمت سرکوب و بی توجهی به حقوق اساسی کرد ها و سایر اقلیت ها تمام شد.

۳. بعداز سقوط شوروی
تردیدی نیست که جهان شاهد دریدگی دهشتناک جهان تک قطبی می باشد و مروری بر جنگها وتجزیه و تلاشی کشورها ، در دو دهه گذشته بما حکم می کند. تا در جستجوی شناخت ِ اهداف و استراتژی امپریالیزم بکوشیم.

در هنگامه ی جنگها و عملیات ماجراجویانه ناتو و غرب که تمام اروپا ، آسیا وآفریقا را در نوردیده ست . حکومت های نظیر ایران بسیار تحریک آمیز فرصت طلبانه و با وقاحت به سرکوب مردم در سراسر ایران ادامه میدهند.

سئوال ما تمام ایرانیان باید این باشد: کدام سیاست وتاکتیک مبارزاتی در کوتاه مدت ودراز مدت بنفع مردم ما تمام خواهد شد؟
تاکید می کنم : بهیچ عنوان تعطیل حق طلبی توصیه نمیشود.

تحلیل ما از آینده ی کردان ترکیه ، عراق و سوریه چیست؟

آیا این ۳ قسمت کردستان بعداز حکومت عثمانی که فقط از ۱۹۲۰ از هم جدا زندگی کرده اند دوباره بهم خواهند پیوست؟ چگونه ؟

آیا ترکیه هم این جدائی را خواهد پذیرفت؟
چرا امپریالیزم از حقوق کردان ترکیه حمایت نمی کند و سرکوب خونین هم اکنون ادامه دارد؟

آیا امپریالیزم و ناتو که از شیعیان وکردان عراق حمایت می کنند. نسبت به جدائی کردستان عراق هم موافق هستند ؟

چرا از کردان سوریه امروز حمایت میشود؟ این موضوع در سوریه چه تاثیری بر وضعیت اسرائیل خواهد گذاشت؟

اصولا نقشه ی استراتژیک امپریالیزم برای ترکیه،عراق و سوریه که هرکدام شرائط متفاوتی دارند چیست؟ آیا امکان تبدیل سه منطقه ی کردنشین به یک کشور واحد در چشم انداز های دور، دیده میشود؟

با توجه به سئولات فوق وده ها سئوال دیگر می توان روشن تر از جایگاه مبارزات بحق مردم کردستان در ایران حمایت کرد.

فراموش نکنیم که نه نقش امپریالیزم و نه جنون جمهوری سلامی نمی تواند ما را از اتخاذ سیاست درست باز دارد.

مبارزات مردم کردستان و مردم سراسر ایران در صورتیکه که مانع تشدید توطئه های امپریالیزم و حکومت مذهبی ایران باشد قطعا مورد حمایت نیروهای مردمی قرار خواهد گرفت.

کسانی که نسبت به مبارزات مردم کردستان و احیانا مبارزات مردم ایران از «ترس» دخالت نظامی تردید یا دلهره دارند باید با بحث اقناعی وروشنگری
برای همگرائی بیشتر بکوشند نه تفرقه !
۴٨٣۲۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۱       

    از : سلیمان محمودزاده

عنوان : نقدی در رابطه با این دو حزب
امیدوارم این پیام که هیچ فحش و توهینی در آن نیست, چاپ گردد. متاسفانه تیغ سانسور در سایتهای مختلف ایرانی دیده میشود. قانون اساسی مشروطه همواره از "ملت ایران" و "دولت ایران" نامبرده است و نه "ملل ایران" و "دولتهای ایرانی". برخی ادعا میکنند که زمان قاجرها ایران یک کشور فدرال بودک که مضحکترین حرف تاریخ است. در واقع ایران آن دوران خانخانی بود که تقریبا هر بخشی از آن را (فارغ از زبان آن منطقه) یک خان قاجار اداره میکرد. در اسناد گلستان و ترکمنستان چای هم همواره از دولت ایران و تبعه ایران استفاده شده است. لطفا برای اطلاعات بیشتر در مورد بدخوانی تاریخ از سوی قومگرایان به مقاله خوب :"سفر از ممالک محروسه به فدرالیسم قومی " بنگرید.

بنابراین بیانیه این دو حزب نقیض قانون مشروطه است که تنها از ملت ایران صحبت میکند و نه "ملیتهای ایرانی". نکته دوم اینست که این دو حزب خود را میراث-دار فردی به نام سیمکو میدانند. سیمکو عامل عثمانیها در ایران بود و موجب نابودی آسوریها در آذربایجان غربی. یعنی سیمکو پروژه نسلکشی ارمنیان/مسیحیان و حتی ایرانیان آذری را در آذربایجان غربی اجرا کرد و این دو حزب سیمکو را قهرمان خود میدانند. البته در کشور عثمانی نیز کردهای سنی بازیچه حکومت عثمانی شدند و موجب نسلکشی ارمنیان/آسوریان آن منطقه.

بنابراین چند ایران اصلی میتوان در مورد این دو حزب وارد کرد:
۱) سخن از ملیت/ملل ایرانی نقیض قانون مشروطه است. زیا در قانون مشروطه همواره ملت ایران آمده است.
۲) آنها سیمکو که جنایتکار قومی است را یکی از قهرمانان و بانیان اصلی خود میدانند. هیچ کدام از این دو حزب این جنایتکار را محکوم نکردند بلکه یکی از قهرمانان قاضی محمد نیز سیمکو بود.
۳) طبق مدارک امروز, دولت قاضی محمد یک دولت شوروی دست-نشاده بوده است:
بنگرید در اینترنت به کتب کاوه بیات (کردها و فرقه دموکرات آذربایجان) و یک مقاله دیگر:"گفت وگو با دکتر حمید احمدی و کاوه بیات درباره اسناد تازه فرقه دموکرات"
۴) در اوایل انقلاب این دو حزب با گرفتن سلاح از جلال طالبانی به مردمان غیرسیاسی و غیرکرد آذربایجان حمله کردند.

بنابراین این دو حزب با این سابقه سیاه نمیتوانند در بهبود ایران موثر باشند.

این نکته را نیز بیفزایم که فدرالیسم قومی (که در واقع طرحی است برای تجزیه طلب) در مورد "کردها" صدق نمیکند. زیرا زبان کلهری و کردی ایلامی و کردی گروسی و کردی مهابادی و کردی شکاکی هیچکدام یک زبان واحد نیستند و قابل فهم یکدیگر نیستند. در متون دوره اسلامی, قبایل گوناگون ایرانی-زبان را "کرد" میدانستند و در واقع "قوم" شدن نام کرد یک امر تازه است:
rbedrosian.com/Downloads/Asatrian_Kurds.pdf

همچنین حتی ناتیونالیستهای کردی که با تاریخ آشنایی داشته باشند, امروز قبول دارند که قومی به نام "فارس" وجود ندارد و آنچه وجود دارد همان ایرانیان فارسی-زبان هست. این نکته را به وضوح میتوان در توضیح "فارس" در نقشه قومی افغانستان به طراحی دکتر مهرداد ایزدی (خود یک ناتیونالیست کرد) دید:
http://gulf۲۰۰۰.columbia.edu/images/maps/Afghanistan_Ethnic_lg.jpg
بنگرید در رابطه با توضیحات ایشان در مورد واژه "فارس"
همچنین کتاب تازه به زبان روسی از دکتر آساطریان در مورد مردم ایران (قومیتهای ایران)(ETHNIC COMPOSITION OF IRAN) نیز چاپ شده است که دوباره نشان میدهد که "قوم فارس" ساخته یک سیاست مدرن برای تجزیه ایران است. جالب است که ناتیونالیستهای کرد حتی گروهایی مانند لک و لر (و بختیاری ..که زبانشان به شاخه فارسی نزدیکتر است تا سورانی) را نیز از کردستان خیالی خود میدانند.
من خودم یک مازندرانی هستم و همانطور که دوست تالش عزیز گفت, شاهنامه در فرهنگ ما نیز ریشه عمیقی دارد. در فرهنگ مردمان کرمانشاه و ایلام و کردستان نیز همچنین است. و اصولا همه ما شاخه یک ملت بزرگ هستیم.
فرهنگ و زبان هر بخشی از مردم ایران چه کردستان چه بلوچستان چه تالش..جزو میراث مشترک تمامی مردم ایران است. چه کسی میتواند بدون موسیقی کردی دلنشین کامکارها خود را ایرانی بداند؟ نقش زبان فارسی هم همواره آن بوده است که فرهنگ مشترک فلات ایران را تقویت کند و زبان فارسی یک زبان قوم خاص نبوده است (چنانکه حتی ناتیونالیست کرد مانند مهرداد ایزدی در نقشه بالا اشاره کرده است). بنابراین این دو حزب را نمیتوان با ریشه در ایران دانست و ریشه آنها برمیگردد به حکومت دست-نشانده قاضی محمد که در واقع یعنی میراث آنها به شوروی میرسد.
۴٨٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۱       

    از : نظری

عنوان : درگیری ناسیونالیست های فارس و ایرانی با ناسیونالیست های کرد
یک نگاه به اکثر این نوشته ها نشان می دهد که تمام این برخوردها بین دو نگرش ناسیونالیست ایرانی (فارس) و ناسیونالیست کرد می باشد که هیچ ربطی به زحمتکشان کرد و فارس یا دیگر زحمتکشان ایرانی ندارد. استثمار کنندگان کرد سهم خود را می خواهند و زالوهای استثمارگر ایرانی مخالف آنند. حتی نظراتی که تحت عنوان چپ بیان می شود پوستش را بکنید همان ملی گرای شوینست ایرانی را صاف و ساده می بیینید. مشگل شوینیست های فارس و ایرانی هنوز هم همان یک وجب خاک ایران است و حق تعین سرنوشت خلق ها برای آنها اصلا اهمیتی ندارد. ناسیونالیست های کرد نیز که نمایندگی منافع طبقات استثمار گر نوین کرد را می کنند در آرزوی حاکمیت و برای چپاول کار زحمتکشان کرد حتی حاضرند که با خود شیطان هم کنار بیایند. قبل ترها امید داشتند با شیطانهای از نوع خمینی یا صدام به توافق برسند اما اکنون امید دارند با رقبای آنها کنار بیایند. خلق کرد حق تعین سرنوشت خود را دارد اما عوض کردن اربابان استثمار کننده فارسی زبان با کرد زبان آنها را از فقر و محرومیت و استثمار تاریخی رها نخواهد کرد. خلق کرد تنها با اتحاد و همکاری با تمامی خلق های منطقه می تواند به صلح و عدالت دست یابد.
۴٨٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۱       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : بعد از خودمختاری کردهای عراقی، کردهای سوریه هم موفق بدریافت آن شدند.
بمیمنت ایجاد نارآرامیها در سوریه، کردهای ساکن سوریه موفق شدند منطقه عاری از ارتش سوری بوجود بیاورند و پرچم کردستان را بجای پرچم سوریه و یجای عکس بشار اسد، عکس اوجلان کرد ترکیه را نصب کردند. واز این به بعد مدارس و تمام نوشته بزبان کردی خواهد بود. کردهای سوریه بعد از قریب پانصد سال است که بدنه اصلی خود یعنی از ایران جدا شده و هیچ نسبتی با هموطنان کرد ما ندارند. واگر هم داشته باشند در حدی است که مهاجرین اروپایی بعد از کشف امریکا که در آنجا مقیم و فقط مدافع منافع کشور امریکا هستند و در حقیقت امریکایی هستند تا یک فردی از یک کشور اروپایی. و حتی مهاجرت گروههای متفاوت زبانی که تابامروز آنرا حفظ نموده اند، استثناء نیستند. آلمان دو تکه باید یکی گردد، اروپای چند نژادی باید یکی گردد ولی ایران با بافت سامان چند هزارساله بایستی « قطعه قطعه» بشود. جوابش را فعلآ کشورهای فاتحان جنگ دوم جهانی میدانند.
۴٨٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱       

    از : روزبه صالحی

عنوان : یاد بگیریم استاد تغییر باشیم نه قربانی تقدیر
همه نظردهندگان خسته نباشند و زحمتکشان فکری سایت اخبار روز نیز.
نظردهندگان! دوستان ! رفقا! هموطنان و هموندان باید بگویم که هر که ناموخت از گذشت روزگار هیچ ناموخت از هیچ آموزگار. گذشت روزگار معنای دیگر مفهوم تاریخ است. ما باید یاد بگیریم استاد تغییر باشیم نه قربانی تقدیر. در بازی سیاست رئال اگر عوض نشویم تعویض خواهیم شد.
بخش عمده ای از نظرات متاثر از آرزوهایی است که در روزگاران سپری شده عملی نشد و در هزاره سوم و چرخش اوضاع برآمد گلوبالیزاسیون نیز امیدواری به حصول آْنها اگر به بیراهه ات نکشد به بیدرآباد آرزوها نخواهد رسید.
زمانی تنعم مادی و ارزش های سیاسی بورژوازی و تمکین به سیاست های امپریالیستی تابو بودند و وطنپرستی و ایران دوستی را افتخار می دانستیم و مدالش را به موازات نشان سوسیالیستی مان بر سینه می زدیم. اما امروز درخواست از غرب ئ نهادهای جهانی داریم .چون که از سیاست های بغایت منسوخ رژیم جمهوری اسلامی چنان برآشفته شده ایم که آنرا با طولانی شدن دوران مهاجرت ناخواسته ترکیب کرده و شتابان بر درب غرب و نهادهای بین المللی دخیل آزادی می نهیم.
رفقا بویژه هموطنان عزیزم فعالین سیاسی کرد قطعا سرکی به تحلیل های استراتژیست های سرمایه داری می زنند. اگر نمی زنند بخاطر نیالودن چشمان به ادبیات سیاسی، توصیه می کنم بد نیست تفرجی کنند.دکترین نیکسون بدیل دکترین آیزنهاور در دستگاه دیپلماسی آمریکا شده است . آمریکا در حال طعمه گذاری و به دام انداختن است. گوش فرا دهید! مدتی است بر طبل جنگ می کوبد تا به جهان تفهیم کند ابرقدرت یکه تازی است. ترجمان دکترین سیاست خارجی ایالات متحده در مصاحبه هنری کسینجر هنوز بیات نشده. شعار برآمد دکترین آمریکا" با کنترل نفت ملت ها را کنترل کنید و باکنترل غذا مردم را". کسینجر در جمع خبرنگاران عنوان کرده :" ما به ارتش گفتیم که باید ۷ کشور خاورمیانه( عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و ایران) را بخاطر منابعشان تصرف کنند. رفقا دقت کنند! بخاطر منابعشان نه برای کمک به استقرار دمکراسی یا خودمختاری و... و ما چند روز متوالی است که با تمام توان بر موضوعی پای فشاری می کنیم که تلخی محصول " فست فودی " ش زمانی کام برخی رفقا را تلخ خواهد کرد که دیگر فایده ندارد و دیر شده است. دوستان! آمریکا و اسرائیل مدتی است مارش جنگ می زنند و ما بر سر آرزوهای گمشده مان نزاع قلمی احساسی و نه راهگشایانه می دهیم. نزاع قلمی خوب است اما نه اینکه چنان فضایی ایجاد شود . فضایی برآمد بحث های آرزویی؛ زیرا چنین فضایی خوشآیند غرب بوده و باعث رنجش وطندوستان چه با وجود رژیم قرون وسطایی جمهوری اسلامی و چه بدون آن خواهد شد و تداوم تفرقه ای که صعب العلاج شده است می روم تا بار دیگر باز گردم
۴٨۲٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : صورت مساله را متوجه باشیم
برای آنها که نخوانده اند , مقاله " صورت مساله را متوجه باشیم - ایرج فرزاد " در ستون مقاله های دریافتی خواندنی ست.
۴٨۲٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱       

    از : ایسفهانی

عنوان : مطالبات خلق ستمدیده اصفهان
طنزی از رضا قاسمی

بیانیه اعلام استقلال کشور اصفهانستان
ما اصفهانی‌های مقیم مرکز، پس از تحمل ۱۴۰۰ سال ستم ملی اعراب، ۱۰۰۰ سال ستم ملی ترک‌ها، ۵۰ سال ستم ملی مازندرانی‌ها، و سی وسه سال ستم ملی خلفای هندی و ترک تصمیم گرفته‌ایم استقلال سرزمین عزیزمان اصفهانستان را از خاک کشور عزیزمان ایرانستان اعلام بکنیم. در راستای رفع ستم ملی از اصفهانی‌ها اقدامات زیر را هرچه زودتر(و در صورت امکان هرچه سریعتر) خواستاریم:
یک ـ اخراج فوری ریزی های مقیم اصفهان (اهالی ترک زبان زرین شهر فعلی) و منتقل کردن آنها به طور کلی به جایی که عرب نی انداخت؛ یعنی به همان ترکستان.
دو ـ جایگزینی زبان فعلی با زبان باستانی اصفهانی‌ها (زبانی که امروزه فقط در ناحیه ورنامخواست به آن گویش می‌شود). در این زبان به عنوان مثال از عبارت زیبای «ویزُم وَخسادِس» استفاده می شود نه از عبارت وحشتناک «موهای تنم سیخ شده است» یا از «اُ چِدِس؟» بجای «اوهوی، تو را چه شده است؟».
سه ـ انتخاب فوری زبان فرانسه یا انگلیسی یا لا اقل زبان آلمانی به عنوان زبان رسمی اصفهانستان تا ما هم هرچه زودتر ناف‌مان وصل بشود به ناف فرهنگ و علوم کشورهای راقیه.
چهار ـ احیای دوباره رودخانه زاینده رود و فراهم کردن مقدمات آب آوری‌ی آن. یعنی خلاصه بازگرداندن آب رفته به جوی.
پنج ـ برگرداندن نام سپاهان به اصفهان و ویران کردن فوری عمارت عالی قاپو، مسجدشاه و بطور کلی میدان هشت بهشت و ساختن عمارت‌های باستانی تازه بجای آنها یا در صورت امکان ساختن یک زمین فوتبال تازه درآنجا.
شش ـ اعاده‌ی دوباره‌ی پایتخت به شهر اصفهان و ارتقاء در و دهات اطراف به مقام استان.
در پایان استدعا داریم سایر اقوام و ملیت‌های مقیم ایران مظلومیت ملت ستم دیده‌ی اصفهان را درک کرده و مصائبی را که بخصوص در زمان شاه عباس و جانشینانش (همه ترک زبان) و نیز در زمان حاکمیت قجرها (ایضاً ترک زبان) و از آن بدتر در دوره زمامداری هشت ساله نخست وزیرخلیفه اول(ایضاً ترک زبان) و نیز در زمان خلافت بیست و سه ساله خلیفه‌ی فعلی (ایضاً ترک زبان) متحمل شده‌ایم از یاد نبرند. ملت غیور ایران باید بخاطر داشته باشند که در دوره شاه سلطان حسین صفوی(ایضاً ترک زبان) فرزندان ستم دیده اصفهانی بر اثر فرچه‌مالی های مدام این پادشاه یک جایی‌شان بطور کلی پاره شده است. از آن بدتر، در زمان حمله‌ی تیمور و محمود افغان و نیز در زمان حمله سایر هموطنان عزیز حاکم بر ایران، ما مجبور بوده ایم در مجموع قرن‌ها سگ و گربه بخوریم. باور نمی‌کنید بروید تاریخ را ... عوعو... بروید تاریخ را میومیو... بروید عوعو را میومیو... بروید میومیو را عوعو... بروید میوعو را عومیو... بروید عومیو را میومیو...
زنده باد اصفهانستان، پاینده باد ایران
کمیته اصفهانی‌های مقیم مرکز، شعبه‌ی پاریس

--
۴٨۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱       

    از : Juybar

عنوان : Goftogu ba Mohammad Amini
http://www.youtube.com/watch?v=InCAcav_QP۴&feature=share
۴٨۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱       

    از : علی کبیری

عنوان : مغلطه نفرمائید!
جناب ایرانپور

همه ی استدلالهای شما از جنس مغالطه و فاقد ارزش پاسخگوئیست. استدلال منطقی دارید، بفرمائید این گوی و اینهم میدان. لطفاً آسمون و ریسمون نبافید. قصد اهانت نداشتم ولی شما واقعاً زده اید به صحرای کربلا.
۴٨۲۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱       

    از : ناصر ایرانپور

عنوان : موضع‌گیری حزب دمکرات کردستان
[از بیانیه‌ی حزب دمکرات کردستان به‌ مناسبت ترور ناجوانمردانه‌ی د. صادق شرفکندی که‌ در آن در مورد یورشهای اخیر به‌ جنبش کردستان نیز موضعگیری شده‌ است.]

توضیح: حزب دمکرات کردستان بخش منشقق از حزب دمکرات کردستان ایران است. این دو حزب استراتژی یکسانی را دنبال می‌کنند. هر دو برای استقرار یک نظام دمکراتیک، فدرال و سکولار در ایران و تحقق مطالبات کرد در آن چهارچوب مبارزه‌ می‌کنند.

حزب دمکرات کردستان:
با انکار تنوع ملی در ایران نه‌ هماهنگی بین نیروهای سیاسی بوجود خواهد آمد و نه‌ وحدت کشور در آینده‌ تأمین خواهد شد.
[...]
مردم آزادیخواه ایران!
نیروها و سازمانهای سیاسی و مدنی!
دکتر صادق شرفکندی و یارانش در حالی توسط تروریستهای جمهوری اسلامی بشهادت رسیدند که‌ مشغول دیالوگ با نیروها و شخصیتهای سیاسی ایرانی بمنظور ایجاد هماهنگی و همکاری میان نیروهای اپوزسیون جمهوری اسلامی بودند. اهمیتی که‌ د. شرفکندی برای‌ نشست و دیالوگ با نیروهای اپوزیسیون ایرانی قائل بود از این اعتقاد حزبی‌اش سرچشمه‌ می‌گرفت که‌ عدم همکاری و هماهنگی میان نیروهای دمکرات و ترقیخواه کردستان و ایران، عامل اصلی بقای جمهوری اسلامی بشمار می‌رود. اما مایه‌ی تأسف است که‌ ۲۰ سال پس از شهادت د. شرفکندی و یارانش که‌ در راه این آرمان جان باختند، این اتحاد تحقق نیافته‌ است. نه‌ تنها تحقق نیافته‌، بلکه‌ هر بار به‌ بهانه‌ای، شماری از شخصیتها و نیروهای ایرانی خارج از کشور، خواستهای جنبش ملی مردم کردستان را آماج حملات ناروای خود قرار می‌دهند. سال گذشته‌ هنگامیکه‌ حزب دمکرات کردستان در بیانیه‌ای، خواستار آن شد که‌ جامعه‌ی جهانی در مقابل ستم و یورشهای دولتهای منطقه‌ علیه‌ ملت پاره‌پاره‌ شده‌ و تحت ستم کرد از این ملت حمایت نماید، موجی از تبلیغات خصمانه‌ علیه‌ حزب ما و جنبش حق طلبانه‌ی مردم کردستان براه افتاد. امسال نیز انتشار موافقتنامه‌ای میان دو سازمان سیاسی کرد به‌ بهانه‌ی دیگری بدل گشت تا اتهامات پوسیده‌ی دو رژیم پادشاهی و جمهوری اسلامی علیه‌ جنبش ملی در کردستان تکرار گردد و در این رهگذر کثیرالمله بودن ایران و ابتدایی‌ترین حقوق خلقهای تحت ستم ایران مورد انکار قرار گیرد. ما تأثر و تأسف خود را نسبت به‌ وجود و عرض‌اندام‌کردن اینگونه‌ دیدگاهها و برداشتهای زیانبار اعلام داشته‌ و بر حقوق ملی کرد و دیگر ملیتهای ایران تأکید می‌ورزیم. در همان حال توجه‌ نیروها و سازمانها و شخصیتهای ایرانی را بسوی این واقعیت جلب می‌نماییم که‌ بدون قبول کثیرالمله‌ بودن جامعه‌ ایران و برسمیت شناختن و احترام به‌ خواستهای آنان، نه‌ در حال حاضر در سطح اپوزیسیون هماهنگی و وحدت مبارزاتی ایجاد خواهد شد و نه‌ در آینده‌ یکپارچگی کشور تأمین و تضمین خواهد گردید.
ما از کلیه‌ی سازمانها و شخصیتها و همه‌ی ایرانیان آزادیخواه و مسئول انتظار داریم علیه‌ این حملات تبلیغاتی و اینگونه‌ دیدگاههای نادرست ایستادگی کرده‌ و مشوق رویارویی شجاعانه‌ و واقعبینانه‌ با واقعیات جامعه‌ی ایران و نشست و دیالوگ بمنظور ایجاد درک متقابل و پی ریزی پایه‌هایی مستحکم برای اتحاد داوطلبانه‌ی ایران فردا باشند.
[...]
حزب دمکرات کردستان
۴٨۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۷٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست