سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

امکان یابی مکان دفن نئولیبرالیسم - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فرزانه

عنوان : جناب صبوری گرامی، اینم شد جواب که در کامنت آخرتان آوردید!
جناب صبوری گرامی، اینم شد جواب که در کامنت آخرتان آوردید!آخر این آخرین کامنت شما به کدام پرسش من جواب داد! شما بجای جواب آسمان و ریسمان را هم می بافید و دق دلی خالی می کنید. شما انقدر دلتان پر است که ناخودآکاه مرا مظهر هر چه مورد نفرت شماست قلمداد می کنید و بسویم سنگ پرانی می کنید. من متعلق به نسلی هستم که هر چه خاطره دارد از این رژیم بوده است و همانند هم نسلانم با واقعگرایی در پی حل مشکلات کشورمان هستیم. از ما نمی توان انتظار داشت که تا زمانیکه رژیم کنونی برقرارست مسائل بیرون از مرزهای کشور را در کانون افکار خود قرار دهیم. ما می خواهیم کشورمان اول آزاد شود تا کمی نفس بکشیم و کشورمان را جایی قابل زندگی برای خودمان بکنیم. شما که خوب می دانید که ما ایرانیان را مجبور به فرار از کشورمان کرده اند و هیچ جا راهمان نمی دهند. چکار کنیم؟ چقدر به آب و اتش بزنیم و چه تعدادمان برای قاچاقی وارد شدن به کشورهایی مثل استرالیا در آبها غرق شوند، خوراک کوسه ها شوند، در کانتینرها خفه شوند یا در اردوگاهها منتظر جواب بله و نه اداره های مهاجرت در اروپا و امریکا شوند؟ اگر هم در ایران بمانیم بی آینده هستیم آنهم اگر به صف بیکاران و معتادان و بیماران روانی و بزهکاری اضافه نشویم! در این ۳۲ سال ما هر چه دیده ایم ویرانی و مرگ و مرگ تدریجی بوده است. من نمی دانم چه تعداد از اینها کمونیست و لیبرال بوده اند که ارقام به شما بدهم. شما هزاران کمونیست را به رخ من نکشید. برای من فرق نمی کند که مرده کمونیست است یا لیبرال. مرگ انسانها در ایران اکثرا غیر طبیعی و اسفناک است. همه این انسانها با هر تفکری که دارند حق حیات داشتند که به یمن این رژیم سرتاپا فاسد از آنها زدوده شده است. کمونیست و غیرکمونیست ندارد. همه حق دارند عقاید خود را داشته باشند ولی حق تحمیل آنرا بدیگران ندارند. برای من مسئله ای نیست که شما کمونیست هستید، باشید، بخودتان مربوط است. منهم سوسیال دمکرات هستم و این نباید برای کسی مسئله ای باشد. آنچه هستم بخودم مربوط است. من پرسشهایم را می کنم نه تنها از کمونیستها بلکه از همه می کنم. این به بازنگری من به افکار و عقایدم یاری می رساند چون افکار و عقایدم را حقیقت محض نمی دانم که تا آخر عمرم مرغم یک پا بیشتر نداشته باشد. این می شود دین و من از دین منزجرم.

شما بجای حمله به دیگرانی که مثل شما نمی اندیشند با منطق سعی کنید متقاعدشان کنید. یا متقاعد می شوند و یا نمی شوند ولی آنها را چون مثل شما فکر نمی کنند دشمن و کافر فرض نکنید. بخودتان این حق را ندهید که به آنها اهانت و فحاشی کنید. این یک حقیقت است که انسانها مثل هم نمی اندیشند و مثل هم نیستند. هر وقت کسی توانست کل جهان یا حتی نصف جهان را مسلمان/مسیحی/بودایی کند آنوقت شما می توانید ادعا کنید که پس امکان دارد که همین تعداد را کمونیست کرد.

یک پرسش دیگر از شما دارم که به مابقی پرسشها اضافه کنید. اقای قراگوزلو در ایران زندگی می کنند. چرا ایشان و همفکرانشان تا حالا یک کمون در خود ایران ایجاد نکرده اند که همگی در آنجا زندگی کنند تا نمونه ای برای دیگران باشد؟ کمونی که خودکفا باشد و در آن هم نان و هم برابری باشد و حاکمیت کارگری برقرار باشد؟ پیروز و تندرست باشید.
٣۷۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : از کجا می آئی ای فرزانه پی
فرزانه گرامی تاریخ سیاسی ایران از انتخابات اخیر رزیم آغاز نمی شود.کمونیست ها در مبارزه با این رژیم ۱۰۰۰ آن جان گرانبها باختند.شاید ندانید اما وقتیکه فدائی و پیکاری و راه کارگری و رزمندگانی و رنجبری و اتحادیه ای و کومله ای و مبارزانی و طوفانی و .... و اواخر توده ای و اکثریتی ریشه کن می شدند لیبرال ها ی فعلی با وقاحت تاریخی یا همکار رژیم در سرکوب و چپاول و یا مشغول پول اندوختن بودند.اسم ۲ جانباخته لیبرال را برایم بفرستید تمام عمر مدیونتان می شوم.
چه کسی انحصار طلب است سایت های پر بیننده ثروتمند سابسیدایز شده بتوسط اسرائیل و وزارت خارجه امریکا یا همفکران دکتر قره گوزلو. تا کنون ۱۵۰ مقاله قره گوزلو برای پویا و ایران دیروز فرستاده شده ۱۰۰ در صد چاپ نشده فقط به لیست نویسندگان سایت پر بیننده لیبرال نگاه کنید ، یک نویسنده کمونیست یافتید شرمنده ام کنید. گویا تنها بقایای خاندان ضد کارگری ضد ملی پهلوی در ایران در این سی ساله برای دموکراسی جان کندند. اتحاد خاندان آزادیخواه !!!!! پهلوی - رفرمیست های قاتل هزاران کمونیست و طرفداران ضد امپریالیست آنها مجموعه راه سبز پر امید و نا امید و سکولار است.اگر فکر می کنید ما کمونیست ها احمق و بیشعوریم دعوتمان کنید به اتحاد با این مجموعه ضد بشری.بابا در چشم خبرنگار صدای سی آی ا نگاه می کند و می گوید باباش فقط ۶۰ میلیون دلار دزدیده چپ و راست اخبار ملاقاتش با هر دزد بین المللی نوشته می شود اما یک عکس از رهبر گروهی انسان دوست که جوانمردانه در مقابل رژیم اسلامی جان باخت موجود نیست.شارلاتان های هفت خط حالا پرچم دست گرفته اند که "رژیم ضد بشری ادمکش" توتالیتر ، آقایان آنها که کشته شدند بخش بزرگی کمونست بودند و امروز اجازه انتشار در مطبوعات شما را هم ندارند. کمونیست ها جوانمردند کارشان شیادی نیست هر جا مبارزه ای برای بهزیستی برابری شادی و عشق بوده کمونیست پیشتاز بوده و خواهند ماند.
٣۷۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : کامنت های " بی ربط "
جناب میری ،
فرمودید " دوستان یکبار دیگر به کامنتها توجه کنید. تحقیقا هیچکدام کمترین ربطی به اصل مقاله ندارد. همه حاشیه ای است.".
چند کامنت مفصل ، دنباله لیست آرزوهای ذکر شده در مقاله است و مومنین به پیش نماز اقتدا کرده اند. یکی دو فضول هم مثل من خواستیم رفع شبهه کرده و منافع انرژی سبز و مضار افزایش جمعیت را یاد آوری کرده باشیم و بعضی اشتباهات را با عقل ناقص خود تصحیح کنیم.
اگر دوباره فضولی نباشد بد نیست در بین بحث قدیمی کارگر و سرمایه که تا کنون بجایی نرسیده عرض کنم که خوشبختانه شواهدی در دست است که اگر افزایش جمیعت کنترل شود ممکن است انرژی سبز برای بسیاری ازاحتیاجات ما کفایت کند و یک عامل عمده جنگ از بین برود و راه را برای حل تضاد کارگر و سرمایه باز کند. این اقلا یک نتیجه مهم و عملی از کامنت های " بی ربط " است.

http://www.commondreams.org/view/۲۰۱۱/۰۵/۱۳-۱۱
٣۷۷۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : فرزانه

عنوان : پرسش و ابراز نظراهانت شمرده نمی شوند.
کدام اهانت از جانب من صورت گرفت که می تواند باعث خشم این و آن شود؟ پرسش و ابراز نظر اهانت شمرده نمی شوند. چند پرسش کردم که هنوز که هنوز هیچ پاسخی به آنها داده نشده است. آیا شما این پرسش ها را اهانت می دانید یا با اهانت خواندن آنها طفره رفته اید؟ هیچ صورت مسئله ای با مغلطه و طفره رفتن و فحاشی پاک نمی شود و همچنان برقرار می ماند. آیا این یک دروغست که آقای قراگوزلو و همفکرانشان تا حالا هیچکاری بجز نقد و انتقاد نمی کنند، کاری هم به این ندارم که نقدشان سازنده بوده یا نه، و می گویند تا راه حل من که حاکمیت کارگری است برآورده نشود دنیا بهمین منوال پیش خواهد رفت؟ شما بگویید که آیا فقط با انتقاد از همه و نفی کل دگراندیشان تان شما تا بحال چه کار مثبتی انجام داده اید؟ چند درصد از جامعه ایران را با خود همفکر کرده اید؟ آیا نباید اول درصد اثرگذاری را اول متقاعد کنید و بعد آرمانشهر خود را بسازید یا نه معتقدید اول باید قدرت را بدست بگیرید و بعد مردم را متقاعد کنید؟ آیا فضای سیاسی باید باز یا لا اقل کمی باز باشد تا شما به تبلیغ ایدئولوژی تان بپردازید که با حمایت موسوی و کروبی همه می توانستیم چنین کنیم؟ یا نه همان بهتر که با کوبیدن موسوی و سکوت خود در قبال احمدی نژاد و خامنه ای فضای سیاسی را به اشد درجه خفقان ببریم؟ عذرمان هم این باشد که سگ برادر شغال است چون از دم لیبرال و نئولیبرال اند؟ آنوقت نام اینرا مبارزه هم می گذارید؟ دستاورد ۳۲ ساله شما بجز انتقاد و نفی کردن دگراندیشان چه بوده است و چند درصد از کارگران کارخانه ها و کارگاهها و و و را توانسته اید متقاعد کنید که برقراری حاکمیت کارگری ۱۰۰ در ۱۰۰ مشکلات نه تنها آنها که محیط زیست و گرسنگی افریقا و .... را حل خواهد کرد؟ چند نفر را تا حالا توانسته اید راضی کنید که مخالف مالکیت خصوصی باشند و تن به دیکتاتوری اکثریت! بر اقلیت بدهند؟ آیا آن اقلیت حق دفاع از مواضع خود را هم حالا و هم بر فرض اینکه شما بقدرت برسید را دارند یا باید از حق بیان خود بنفع شما بگذرند؟ ..... انباشتی از پرسشها در دو نظرم که امیدوارم بجای اهانت خواندن آنها و جواب ندادن به آنها فکر نکنید که این پرسشها ناپدید می شوند. همانطور امیدوارم که هیچکس سانسور نشود تا همه حرفهای خود را صاف و پوست کنده ولی با رعایت احترام نسبت بیکدیگر انجام دهند. با تشکر

توضیح: من هیچ دین و ایمانی به ادیان و ایدئولوژی ها ندارم. عاشق چشم و ابروی نه موسوی هستم و نه کروبی. جنبش سبز را در ایندو خلاصه کردن مغلطه ای بیش نیست. جنبش سبز در اوج خود در خیابانها پارسال فرصتی طلایی برای همه ما از هر طرز تفکری بود تا فضای سیاسی را برای مطالبات بیشتر باز کنیم. من مشکلی نداشتم و ندارم که این فضا برای کمونیست ها باز شود همانقدر که برای من باز باز شود ولی با کسانی مشکل دارم که فضا را فقط برای خود به تنهایی باز می خواهند و نه ناخودیهایشان. من شرمی از سوسیال دمکرات بودنم ندارم و از موسوی و کروبی تا آنجایی که بنفع برقراری یک نظام لیبرال دمکرات سیاسی باشد حمایت خواهم کرد. با اینکار خود در سیاست ایران مشارکت می کنم و مسئولیت آنرا هم می پذیرم.
٣۷۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : یوسف میری

عنوان : فوکویاماهای وطنی
البته تا آنجا که من خوانده و دیده ام محمد قراگوزلو خود در مواقع لازم و هرگاه که تشخیص داده است جواب این سبزهای لیبرال و اصلاح طلب و نولیبرالهای تازه به دوران رسیده را داده است و انصافا که جوابهای ایشان نیازی به تکمله ندارد. اما سوال من این است که در این مقاله نویسنده بر دو محور اصلی بحرانی که از سال ۲۰۰۵ در سراسر جهان و از جمله ایران آغاز شده است تاکید کرده و با شخصیت برجسته و دانش عمیق خود از منظر اقتصا سیاسی دو مساله مقررات زدائی و حراج مسکن مردم آمریکا را تحلیل کرده است.
دوستان یکبار دیگر به کامنتها توجه کنید. تحقیقا هیچکدام کمترین ربطی به اصل مقاله ندارد. همه حاشیه ای است. اصلا در اینجا از جنبش سبز صحبت نشده است که حالا یک جماعت بیکار خود را نخود آش کرده اند که " آی خلائق بشتابید! این قراگوزلو به اسب موسوی و کروبی گفت یابو! " دوستان ما را چه می شود؟
در خاتمه از استادم محمد قراگوزلو می خواهم یعنی متواضعانه خواهش میکنم در صورت امکان و اگر فرصت کردند موضوع مقررات زدائی سرمایه مالی را در ارتباط با گلوبالیزاسیون های اجباری نیز تدوین و تحلیل کنند. با تشکر.
در ضمن کسانی که به " سوسیالیسم واقعا موجود " ایراد می گیرند و مانند فوکویاما شعار میدهند خوب است که به ما بگویند سرمایه داری پس از ۳۰۰ سال چه گلی به سر مردم زده است و مسئول این همه نکبت در جهان کیست؟
٣۷۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : پرویز شمسائی

عنوان : وظیفه ما اینست که در شانتاژهای آنها قرار نگیریم
فرضیه تکامل طبیعی داروین یکی از بنیادی ترین موضوعات علمی بود که در شکل گیری و ارائه ی ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک یعنی مبانی مارکسیسم نقش بزرگی داشت ولی هنوز جهان سرمایه داری با تمام دستاوردهای علمی و فنی بشری تلاش می کنند تا این موضوع بزرگ علمی را تحریف یا انکار کنند.

هر از چندی آثاری از موجودات زنده ی بدو تاریخ توسط پژوهشگران در سراسر کره خاکی پیدا میشود که صحت فرضیه های علمی و تکاملی داروین را تائید مینماید ولی در میان حیرت بشریت آگاه آموزش های تکامل طبیعی داروین از کتابهای درسی کشورهای پیشرفته حذف میشود.

خب ، تکلیف لیبرالیسم معلوم ست که برخلاف قشریون اعم از مسلمان ، مسیحی ،یهودی و غیره با «چراغ» علم سعی در تاریک نمائی تاریخ وتکامل طبیعی مینماید و بطور عام «متضمن مقصود» بودن تکامل طبیعی را انکار که بتوانند آسانتر و در رد تکامل اجتماعی که ناقوس مرگ سرمایه داری را بشارت میدهد فائق آید.افول حتمی سرمایه داری حتمی ست ، مانند مناسبات «قبلی» حاکم برجهان یعنی فئودالیسم و برداری ، ولی «متصمن مقصود» ست. این رسالت بزرگی ست که به عهده ی آگاه ترین نیروهای اجتماعی منقد مناسبات سرمایه داری یعنی مارکسیست ها قرار گرفته ست.

اگر ژان ژاک روسو ، موننسکیو با نقد اشراف و فئودال ها بشارت حکومت قانون را برای نجات از تباهی ها ارائه نمودند که تئوری انقلاب فرانسه گردید. مارکس و انگلس با مانیفست خود نجارت بشریت از تباهی ها ی سرمایه داری بشارت دادند.

فراموش نکنیم که سرمایه اری چه در زمان مارکس و چه در زمان لنین سیستمی به مراتب از مناسبات گذشته یعنی فئودالیسم و برداری پیچیده تر بوده و امروز مانند هیولائی در حال بلعیدن تمام جهان می باشد.

این دیدگاه یک جهان بینی ست و بدیهی ست که بسیاری آنرا قبوال ندارند و درک نمی کنند و لیبرالیسم آگاهانه تلاش در مردود کردن آن مینماید.

۱۹۱۷ اولین انقلاب سوسیالیستی صورت گرفته بنا نبوده که سرمایه داری زخم خورده بروی «مبارک» نیاوردو راحت بماند. می بینیم با تمام وجود برای محور تمام باورهای مارکسیستی و تکامل تاریخی
سرمایه گزاری می کند.

وظیفه ما اینست که در شانتاژهای آنها قرار نگیریم سرمایه داری پیچیده در یک مبارزه طولانی و به همت نیروهای آگاه مارکسیست و اقشار حقوق بگیر کارگر و کارمند که مانند طبقه ای در برابر سرمیاه داری خواهند ایستاد جهان بهتر سوسیالیسم را به جایگاه تاریخی خود خواهند رساند.
٣۷۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : نسرین معبودی

عنوان : به آقای صبوری
ابتدا بگویم که من آقای دکتر قراگوزلو را به شخصه دوست دارم. یعنی شخصیت راسخ و متین و علمی ایشان همیشه برای من قابل احترام بوده و هست. من متاسفانه افتخار شاگردی ایشان را نداشته ام و فقط در چند نمایشگاه کتاب ایشان را در میان دوسانشان دیده ام اما هم با روحیه سخت ایشان به نقل از دوستانم آشنا هستم و هم کل مقالاتشان را که قبلا در سایت البرز منتشر میشد خوانده ام. تصمیم گرفته بودم بعد ازین که آقای قراگوزلو در چند مقاله به نحو بیرحمانه و سختگیرانه ای ر مقابل مهندس موسوی و کروبی ایستادگی کرد و در نقد تند رهبران جنبش سبز به زمین و زمان گیر داد دیگر مقالات او را نخوانم. هر چند خیلی از مقالاتشان می تواند راهنمای تحصیلی من در رشته کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه باشد اما واقعیت این است که آقای قراگوزلو تا وارد بحث میشود تمام کاسه کوزه ها را بر سر مالکیت خصوصی و بازار می شکند. می خواهم بگویم که شوروی هم بازار داشت و بعد از انقلاب اکتبر لنین از طرح های ضد بازار خود عقب نشست و پول را رایج کرد. نظریه های آقای قراگوزلو اگر علمی بود که بلشویک ها از آن تبعیت می کردند. ایشان برای روند عرضه و تقاضا هنوز هیچ نظریه منسجمی ارائه نکرده اند. انشاالله این کامنت خشم آقای صبوری را شعله ور نکند. ما دشمن آقای قراگوزلو نیستیم. به خدا اورا دوست داریم و میخواهیم او را در کناتر خود ببینیم. در کنار جنبش سبز ملت ایران.
٣۷۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : " تو گویی دیو میگفت آه ".
بحث و گفتگو در باره کمونیسم و مارکس و بحران سرمایه داری تبدیل به لیست آرزوها و نامه های مسجد جمکران و التماس به امام زمان شده است. همه اینها از علائم ظهور است.
٣۷۷۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : بادام و چشم بادامی
سرکار خانم علمداری ،
میان ماه من تا ماه گردون - تفاوت از زمین تا آسمان است.
خانم عزیز ، سبز من سبز موسوی و کروبی نبود. سبز من سبز انرژی طبیعی بود . سرکار اگر تفاوت ایندو را نمیدانید همان بهتربه " اگر فردوس بر روی زمین است " بپردازید.
انشاالله بادام و چشم بادامی هم احتیاج به توضیح ندارد.
٣۷۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : سامان زرگر

عنوان : سانسور
متاسفانه تا الان ۳ کامنت گذاشتم که سانسور شده است. امیدوارم کامنت اعتراض به سانسور ، سانسور نشود
٣۷۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست