سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

امکان یابی مکان دفن نئولیبرالیسم - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : احمد صبوری

عنوان : بهاران خجسته باد ... فصل گریز از عاشقی و شیدائی
هر کس این نکبت موجود این نابرابری این تباهی دهر این چپاول این مصرف زدگی عنان گسیخته و از بین بردن محیط زیست و جنگ و جنگ و جنگ را نبیند و آنرا بچشم جهانیان پدیدار نکند در آن شریک است. چقدر لیرال ها مرا یاد زمستان و یخ و آدم آهنی می اندازند چقدر دور از شورند و شیدائی و چقدر بدون رویاهای دور پرواز انسانی این توجیه و ایستائی و آرمان گریزی و در یک جای تاریخ ماندن یاد مرداب می اندازدم .

آدم های ایرانی هر بهاران زمزمه می کنند

به آنان که با قلم تباهی دهر را

به چشم جهانیان پدیدار می کنند

بهاران خجسته باد ...

با یاد انسان کرامت الله دانشیان
٣۷۷۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : اهانت های قابل چاپ و جوابهای سانسور شده
این متنی است که سخاوتمندانه این سایت به آن اجازه چاپ می دهد. خانم یا آقای فرزانه از اینکه دکتر قره گوزلو دو عامل موثر در بحران جهانی را مورد بررسی قرار داده چنان بخشم امده که می نویسد.

«رسالت من فقط آگاه کردن شماست و هشدار دادن بشما و بس. من خود را قاطی کارهای زشت شما نمی کنم و خود را اینگونه آلوده نمی کنم." بله، شما آن بالا بایستید و هیچ کاری نکنید و هر کاری غیر خودی هایتان می کنند را نفی کنید و هیچ مسئولیتی را هم قبول نکنید. فعلا هم از جنبش سبز غیرخودی تر پیدا نکرده اید که بنفع رژیم آنرا بکوبید.»

فرزانه خانم کمونیست ها وارد هیچ مبارزه ای نخواهند شد مگر برای نان و آزادی شما هم هر دو روز یکبار یک جنبش رنگ و وارنگ روی کاغذ راه بیندازید. تا زحمتکشان به ان ملحق نشوند در میدان هفت تیر و یا در نهایت در حیاط دانشگاه خواهید ماند.

اقای قره گوزلو متأسفم که بگویم کامنت های حمایت گرایانه عمدتأ در این سایت سانسور می شوند. اینان اساسأ شما و نظریاتان را دشمن می شمارند و کامنت ها ساز مان یافته اند.بهتر نیست که فکری برای این مشکل کنید.
٣۷۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مهری ش.ح

عنوان : دفتر شعر
سلام
محمد قراگوزلو فراموش کرد بنویسد با این مقدار پول می شد :
.هزاران هزار دفتر شعر چاپ و منتشر کرد
و در راه ها و معابر به رهگذاران سپرد و مشاعره کرد و گل گفت و گل شنید
.هزاران هزار دفتر و کتاب را به روستاها برد از زابل تا قندهار
. شاملو و فروغ را با تیراژ میلیونی و رایگان میان مردم ایران و افغانستان و تاجیکستان تکثیر کرد. سووشون چاپ کرد
.برای کودکانی که پای شان را روی مین از دست داده اند پای راهوار ساخت
.برای دخترکانی که در حسرت عروسکی کوچک کابوس شبانه تنهائی می بینند خانه یئی پر از اسباب بازی تدارک دید
.تمام زندانیان دیه را آزاد کرد
.تمام مهریه ها را پرداخت تا دیگر زنی برای مهریه خودش را " عیال " مردی نکند
.تمام شهریه های دانشجویان دانشگاه آزاد را پرداخت و بدهی " شمسی " دختر همسایه ما را هم....
.دانشگاه آزاد را خرید و رایگان کرد تا هیچ انسانی به خاطر بی پولی دیپلم بیکار باقی نماند
.برای مسعود ( همان پسری که در معبری ناشناس رها شده بود ) و همه مسعودها شیرخوارگاه و پرورشگاه درست کرد
.به جای برگ جریمه پلیس می توان کتاب هوای تازه و تولدی دیگر روی ماشین ها نصب کرد
.مجله شعر را نا سنندج و سلیمانیه رایگان پست کرد. تا زابل و دهلی. تا بیرجند و قندهار. تا ترکمن صحرا و دوشنبه
.برای روشنک عروسی گرفت
.برای عباس جشن تولد رفت
. برای حمید دوچرخه خرید
. برای مینا حلقه نامزدی خرید
.صبح ها برای تمام همسایه ها نان گرم و شیر هدیه داد
.سل وایدز و هپاتیت را ریشه کن کرد
. شربت سرفه را به تاریخ سپرد
.شبهای جمعه به دربند رفت و رقصید
.در کلک چال همه مرد را به چلوکباب برگ مهمان کرد
.همه پیاده ها را سوار کرد
.عشق را رایگان کرد
و با آن پول ها می توان پول را خرید و آتش زد. تا دیگر کسی بی پول نباشد.
٣۷۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مریم علمداری

عنوان : به خانم فرزانه و ... پیروز
سلام
شما چرا اینقدر از برابری و آزادی و حکومت کارگری و رفع ستم جنسی و استثمار میترسید؟ مگر" خدا " ی ناکرده شما هم جزو استثمارکنندگان و دیکتاتورها هستید؟ مگر شما هم در جبهه سرمایه داران هستید که با این اصرار و سماجت از آن وضع فعلی دفاع می کنید؟ ببین خانم فرزانه عزیز. دوست خوب من توجه کن و اگر فرصت کردی یک بار بطور سرسری مقالات محمد قراگوزلو را بخوان تا بدانی که او پیش از آنکه شما بفرمائید خود سرسختترین منتقد اردوگاه کمونیسم روسی ( بورژوائی ) بوده و هست و هرگز از دولتهای چین و کوبا به عنواندولتهای کارگری یاد نکرده است. گیریم که استدلال شما درست بشد اما آیا فکر نمی کنید دولت مورد علاقه جنبش سبز شما ( و شخص آقای مهندس موسوی و حاج آقا کروبی ) دولتی سرمایه سالار و متکی به بازار بود که هزینه پروپاگاند خود را از طرف آقای رفسنجانی تامین می کرد. توجه کنید که خود آقای موسوی در مناظره با آقای احمدی نژاد پذیرفت که هاشمی در کنار او ایستاده است. ما مخالف ستم جنسی هستیم و خانم رهنورد را توهین به شعور زنان می دانیم . آقای پیروز شما هم با همان بیت اول کامنت خود من را به یاد نامه مشهور آقای رفسنجانی به آقای خامنه ای انداختید. نگفتید شما چه سودی در به قدرت رسیدن رفسنجانی دارید؟ به شورای هماهنگی راه سبز امید نگاه کنید. به موضع ضد انسانی سخنگویان این شورا توجه کنید. این جماعت تا آنجا نولیبرال و مدافع سینه چاک بازار آزاد تشریف دارند که حتی صدای آقای محمد مالجو را هم در آورده اند. لطفن به مقاله آقای مالجو در همین سایت خطاب به رجبعلی مزروعی ( سخنگوی سبز ) نگاه کنید تا دریابید که سبزها حتی لیاقت سوسیال دموکرات بودن را هم ندارند.
٣۷۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : فرزانه

عنوان : هر کسی ادعا کند که کلید بهشت تنها در دست اوست یا دروغ می گوید یا دچار توهم شده است. دنیا پیچیده تر از آنست که با یک فرمول ساده موهوم بتوان کل مسائل بشریت را با آن حل کرد.
خانم علمداری محترم می فرمایند که "با حاکمیت دولت کارگری ما به یک دنیای بهتر خواهیم رسید". ! خب، اگر جواب به این سادگی بود که تا حالا مردم به اندازه کافی شعور داشتند که چنین حاکمیتی برای خودشان برقرار کنند. از حاکمیت های کارگری شکست خورده شوروی و کره شمالی و کوبا که بگذریم، بفرمایید که چرا "طبقه کارگر" جهان پیشرفته هیچ علاقه ای به "حاکمیت کارگری" شما نشان نمی دهند؟ آیا عقل و شعورشان از من و شما کمترست یا اینکه حاکمیت کارگری را دیکتاتوری و منفور ارزیابی می کنند و حاضر نیستند به آن تن بدهند؟ فرهنگ و خلق و خوی مردم غرب دیکتاتور مآب نیست و احترام متقابل به حقوق یکدیگر می گذارند و ای حق را برای خود قائل نیستند که تفکر خود را به دیگری تحمیل کنند و یا اجازه دهند که دیگر و دیگرانی با آنها چنین کند. ساده لوح و ساده انگار نیستند که همه چیز را سیاه و سفید ببینند و یا دچار این توهم باشند که همه چیز را می شود به آسانی حل کرد. راه حل شما به کل معضلات جهان برقراری "حاکمیت کارگری" در کل جهان است که شدنی نیست چون طبیعت انسانها اجازه نمی دهد که همگی همان طرز تفکری را داشته باشند که شما دارید و به همان نتایجه ای برسند که شما به آن رسیده اید آنهم نه در حد مسئله ای جزئی بلکه آنقدر کلی که همه مسائل جهانی را در بر بگیرد. شما یک فرمول ساده برقراری حاکمیت کارگری در جهان را حلال همه مشکلات جهان مادی و معنوی می دانید. فرمول شما که اگر حاکمیت کارگری در جهان برقرار شود بشریت به بهشت می رسد هیچ تفاوتی با آن فرمولی ندارد که ادیان توحیدی ارائه می دهند که اگر در این دنیا خوب باشی حتما در آن دنیا به بهشت می روی. نه فرمول شما و نه فرمول پیامبران چیزی بجز ساده انگاری و وهم نیستند.
من نه حاکمیت کارگری شما را که چیزی بجز دیکتاتوری و خودی و ناخودی کردن انسانهاست را می خواهم و نه بهشت آن پیامران دروغگو/روانپریش را که ادعای ارتباط با ماوراءاطبیعه را داشتند را. هم شما و هم آقای قراگوزلو آزادید تا ابد بدنبال حاکمیت کارگری خود که توهمی بیش نیست باشید. من و امثال منهم سعی می کنیم با راه حلهای جزئی خود قدم به قدم اوضاع را بهبود بخشیم بجای آنکه همه چیز و همه کس را نفی کنیم چون فرمول حاکمیت کارگری ما را قبول ندارند. نتیجه این نوع طرز تفکر انفعال است و خود را همیشه بر حق دانستن که "چون بشریت به حرف من گوش نمی کند همیشه در مشکلات خود غوطه ور بوده است و تا به حرف من گوش نکند وضعیت بهمین منوال خواهد بود. من مسئول نیستم. وظیفه من رسالتی است که بدرستی انجام داده ام. به بشریت گفته و می گویم که یا تن به حاکمیت کارگری/اسلام/مسیحیت بدهید و به بهشت بروید یا همچنان در جهنم بمانید. من کلید بهشت را در دستانم دارم و این شمائید که آنرا پس می زنید. رسالت من فقط آگاه کردن شماست و هشدار دادن بشما و بس. من خود را قاطی کارهای زشت شما نمی کنم و خود را اینگونه آلوده نمی کنم." بله، شما آن بالا بایستید و هیچ کاری نکنید و هر کاری غیر خودی هایتان می کنند را نفی کنید و هیچ مسئولیتی را هم قبول نکنید. فعلا هم از جنبش سبز غیرخودی تر پیدا نکرده اید که بنفع رژیم آنرا بکوبید. جرم جنبش سبز هم این است که برای برقراری یک حاکمیت کارگری برنخواسته است.

هر کسی ادعا کند که کلید بهشت تنها در دست اوست یا دروغ می گوید یا دچار توهم شده است. دنیا پیچیده تر از آنست که با یک فرمول ساده موهوم بتوان کل مسائل بشریت را با آن حل کرد.
٣۷۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : ابر و باد ومه و خورشید فلک
سرکار خانم علمداری ،
سر چشمه شاید که بستن به بیل
چو پرشد نشاید گذشتن به پیل
اگر انرژی " سبز " ابر و باد ومه و خورشید فلک کافی بود میشد همه خانه ها را گرم ، مطبخ ها را مشتعل ، وسائل نقلیه را روبراه و کامپوتر ها را روشن نگاه داشت و احتیاجی به سوخت مسموم کنننده فسیلی نفت و گاز و زغال و بدتر از همه انرژی هسته ای نبود.
امروز با جمعیت فعلی دنیا حتی این منابع هم کافی نیست و برای آن جنگها راه افتاده و خواهد افتاد.
باش تا صبح دولتت بدمد - کین هنوز از نتیجه سحر است.
وقتی جمعیت دنیا دوبرابر شد مساله حل میشود و اگر کسی زنده ماند از " انرژی سبز " استفاده خواهد کرد.
٣۷۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مریم علمداری

عنوان : مالتوس و آقای سالاری
جناب آقای سالاری
با سلام و خسته نباشید. چرا شما اینهمه نسبت به انسان ناامید هستید عریرم؟ در ضمن چرا بجای نگاه طبقاتی به انسان از زاویه بیولوژیک به انسان نگاه میکنید. و چرا جمعیت را بهانه بدبختی میکنید و از سرمایه داری حرفی نمی زنید. به شما علمی و تاریخی میگویم اگر جمعیت جهان حتی یک صدم حال حاضر باشد باز وضع به همین منوال خواهد ماند و اگر صد برابر هم باشد با حاکمیت دولت کارگری ما به یک دنیای بهتر خواهیم رسید.
٣۷۷۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : رضا سالاری

عنوان : ریشه طبقات در تفاوت میراثی بشر
سرکار خانم مریم علمداری
ای کاش اینطور بشود، ولی لیست موارد برشمرده شما برای یک جهان ایده آلی، اگر نگوئیم یک جهان خیالی، حداقل به این زودیها مقدور و ممکن نیست و شاید اصلاً چنین آرزوهایی هیچوقت اتفاق نیفتند! مگر اینکه ‫روزی معجزه ای معجزه ای در کاهش جمعیت جهان اتفاق بیافتد! چرا؟

بشر تاکنون نتوانسته مخالف و متضاد با تاریخ تکامل و یا قانون فراگیر و بیرحم تنازع بقاء خود زندگی کند، حتی در اوج داشتن تمدن! اساس تنازع بقا بر تفاوت و گونه گونی است. نه بالعکس! یعنی مسیر تحول و تطور بیولوژیکی از گونه های یکنواخت و ساده به گونه های متفاوت و پیچیده است!

یعنی، بشر از بدو تولد جبری و ‫بی اختیار گونه اش، وابسته به میراثی میشود که از پدر و مادر و محیط بسیار کوچک و فرهنگ اطرافش ‫قبل از تولد او برای او تقدیر کرده اند و یا بر او تحمیل شده. این ارثیه ‫بیولوژیکی، زیستی − اقلیمی، محیط زیستی کوچک و محدود که از حافظه، تاریخ، بیولوژی و ژنتیک بسیار متنوع و پیچیده ای، ولی منحصر بفرد، برخوردار است، به او خلق و خوی ویژه ای میدهد که تفاوت اساس و ریشه شخصیت فردی، اجتماعی، بیولوژیکی و روانی اش می شود! طوریکه مساوات و برابری را برنمیتابد!

عامل باطل کردن همه رویاهای درست و بحق شما، همین فرق و تفاوت دینامیکی ‫انواع بشر است!

به کمک بهبود شرایط زیست و ازدیاد متوسط طول عمر، و درنتیجه رشد و ازدیاد جمعیت، از جوامع ساده و کوچک و یکدست است که تفاوتها و تنوعها رشد می کند و جوامع بزرگتر و متنوع تر با طبقات و منافع متضاد تر را موجب می شود! تفاوت و تلاش و رقابت و پیشی گرفتن و تجربیات متفاوت کسب کردن از همان بدو تولد تحمیل میشود! زاده هیچ کنترل و اراده ای بر هستی و زاده شدن خود ندارد. ‫تفاوت طلبی منجر به برتری طلبی میشود.

برتری طلبی، نقص و صفتی است از حس بیکران خواهی و تنوع طلبی بشر! بشر بیش از هر حیوانی میخورد و میآشامد تملک و تسخیر و مالکیت و ملکیت میکند و ‫حیف و میل و تخریب و جهانگردی و کهکشان گردی میکند و بیشترین ضررها و آسیب ها را به محیطش میزند! هیچ پیامبر و فیلسوفی، از جمله مارکس دانشمند، پیامبر تمامی کمونیستهای دنیا، تاکنون قادر به از بین بردن این حس تفاوت طلبی بشر نبوده اند!

تنها زمانیکه ذهن و خرد تک تک افراد بشر بر این حس مخرب تفاوت و برتری طلبی حیوانی خویش واقف و خود آ گاه و خود مسئول نشود، این جنایات، و تبعیضات و بهمراه آن تنش ها و مبارزات طبقاتی ادامه دارد! چون نیک بنگریم، همچون دی ان ا، عامل و عنصر اصلی گذار از نظام اشتراکی و کوچک اولیه به برده داری، فئودالی، بورژوایی، سرمایه داری محدود، سوسیالیستی دیرپا، سرمایه داری نامحدود، همان حس بیولوژیکی تفاوت طلبی ناخودآگاه است که باید مهار و خودآگاه شود، تا دریچه ای بسوی امکان تحقق آرزوهای بحق شما پیدا شود!
٣۷۶۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مریم علمداری

عنوان : ایست! مصادره ممنوع
به آقای سامان و خانم شهلا
اولن که شما در حال مصادره به مطلوب هستید و با این اتحصار طلبی خود نویسنده را مصادره فرموده اید. ثانین مگر من در جائی از کامنتم قصد الصاق محمد جان قراگوزلو به یک جریان خاص یا عام را داشتم؟ من فقط خواستم بگویم اگر می خواهید جهانی دیگر داشته باشید
جهانی عاری از سلاح اتمی
جهانی عاری از ستم جنسی
جهانی عاری از اعدام
جهانی عاری از بهره کشی انسان از انسان
جهانی عاری از کودک آزاری
جهانی عاری از تروریسم
جهانی عاری از فشار حجاب و برقع
جهانی عاری ازکار مزدی
جهانی عاری ازجنگ و خشونت
جهانی عاری ازنفرت و کینه
جهانی عاری از دزدی بانکها
جهانی عاری از بی خانمان شدن مردم
جهانی عاری از بیکاری
بله جهانی سرشار از عشق و بوسه می توانید به یک دنیای بهتر بیندیشید و هرگز از حزب و گروه خاصی حرف نزدم. در ضمن من واقعن صرف و نحو و دستور عربی و فارسی خوب نمی دانم و اگر کتابی نوشتم حتمن ابتدا برای شهلا خانم ارسال می کنم. علاوه بر اینها من مدافع آقای علی جوادی نیستم و ایشان هم نشانی پستی دارد و هم فرد شناخته شده ای است که اگر انتقادی دارید میتوانید به خود او بفرمائید. البته با نظر شما در مورد برخورد ضعیف ع جوادی با م مشایخی موافقم و فکر میکنم اگر بجای جوادی فردی مانند حکمت با مشایخی وارد پلمیک میشد آنگاه کفه معادله
تغییر می کرد. چرا راه دور برویم من به چند نفر از دوستانم هم گفتم و الان هم میگویم که سوسیال دموکرات ها برای تخریب وجهه چپ و نشان دادن این ادعا که چپ ها هنوز در زمان مائو فکر می کنند و تئوری درست و حسابی ندارند عمدن به سراغ افرادی میروند که درین پلمیکها قادر به دفاع از سوسیالیسم نباشند. راه دور نمیروم اگر ترتیب دهندگان آن مناظره صادق بودند سراغ آقای قراگوزلو می آمدند که اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی را حداقل به اندازه آنان بلد است.
به هر حال از مدیران سایت اخبار روز برای ایجاد این مباحثه تشکر میکنم و اگر در کامنت من احتمالن اهانت یا جسارت به شخصی بودهوزش میخواهم.
به امید یک دنیای بهتر برای همه
٣۷۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : شهلا لام

عنوان : دنیای بهتر؟
سرکار خانم علمداری
با سلام
همه ما همه ملت ها برای بهتر شدن وضع زندگی خود مبارزه می کنند و این تنها متعلق به شما و رفقایتون نیست اما سوال اسیاسی در تبلیغ مشی شما این این است که وقتی شما از دنیای بهتر سخن می گوئید و از صفت تفضیلی بهتر (به + تر ) استفاده می کنید یعنی اینکه در حال حاضر وضع شما " به " است اما باور کنید وضع ما چنین نیست.
در ضمن خوب است بجای مصادره نویسندگان ما خودتان نشان دهید چند مرده حلاجید. ما که تا کنون چیزی جز شعاررهای توخالی از شما ندیده ایم. آن لیدرتان در مقابل مهرداد مشایخی مثل کودکان دبستانی به لکنت زبان افتاد و حالا شما بیهوده میکوشید با نزدیک نشان دادن خود به نویسنده ما از ضعفهای خود اظهار بیخبری کنید.
٣۷۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست