امکان یابی مکان دفن نئولیبرالیسم - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : فرزانه

عنوان : جناب صبوری گرامی، اینم شد جواب که در کامنت آخرتان آوردید!
جناب صبوری گرامی، اینم شد جواب که در کامنت آخرتان آوردید!آخر این آخرین کامنت شما به کدام پرسش من جواب داد! شما بجای جواب آسمان و ریسمان را هم می بافید و دق دلی خالی می کنید. شما انقدر دلتان پر است که ناخودآکاه مرا مظهر هر چه مورد نفرت شماست قلمداد می کنید و بسویم سنگ پرانی می کنید. من متعلق به نسلی هستم که هر چه خاطره دارد از این رژیم بوده است و همانند هم نسلانم با واقعگرایی در پی حل مشکلات کشورمان هستیم. از ما نمی توان انتظار داشت که تا زمانیکه رژیم کنونی برقرارست مسائل بیرون از مرزهای کشور را در کانون افکار خود قرار دهیم. ما می خواهیم کشورمان اول آزاد شود تا کمی نفس بکشیم و کشورمان را جایی قابل زندگی برای خودمان بکنیم. شما که خوب می دانید که ما ایرانیان را مجبور به فرار از کشورمان کرده اند و هیچ جا راهمان نمی دهند. چکار کنیم؟ چقدر به آب و اتش بزنیم و چه تعدادمان برای قاچاقی وارد شدن به کشورهایی مثل استرالیا در آبها غرق شوند، خوراک کوسه ها شوند، در کانتینرها خفه شوند یا در اردوگاهها منتظر جواب بله و نه اداره های مهاجرت در اروپا و امریکا شوند؟ اگر هم در ایران بمانیم بی آینده هستیم آنهم اگر به صف بیکاران و معتادان و بیماران روانی و بزهکاری اضافه نشویم! در این ۳۲ سال ما هر چه دیده ایم ویرانی و مرگ و مرگ تدریجی بوده است. من نمی دانم چه تعداد از اینها کمونیست و لیبرال بوده اند که ارقام به شما بدهم. شما هزاران کمونیست را به رخ من نکشید. برای من فرق نمی کند که مرده کمونیست است یا لیبرال. مرگ انسانها در ایران اکثرا غیر طبیعی و اسفناک است. همه این انسانها با هر تفکری که دارند حق حیات داشتند که به یمن این رژیم سرتاپا فاسد از آنها زدوده شده است. کمونیست و غیرکمونیست ندارد. همه حق دارند عقاید خود را داشته باشند ولی حق تحمیل آنرا بدیگران ندارند. برای من مسئله ای نیست که شما کمونیست هستید، باشید، بخودتان مربوط است. منهم سوسیال دمکرات هستم و این نباید برای کسی مسئله ای باشد. آنچه هستم بخودم مربوط است. من پرسشهایم را می کنم نه تنها از کمونیستها بلکه از همه می کنم. این به بازنگری من به افکار و عقایدم یاری می رساند چون افکار و عقایدم را حقیقت محض نمی دانم که تا آخر عمرم مرغم یک پا بیشتر نداشته باشد. این می شود دین و من از دین منزجرم.

شما بجای حمله به دیگرانی که مثل شما نمی اندیشند با منطق سعی کنید متقاعدشان کنید. یا متقاعد می شوند و یا نمی شوند ولی آنها را چون مثل شما فکر نمی کنند دشمن و کافر فرض نکنید. بخودتان این حق را ندهید که به آنها اهانت و فحاشی کنید. این یک حقیقت است که انسانها مثل هم نمی اندیشند و مثل هم نیستند. هر وقت کسی توانست کل جهان یا حتی نصف جهان را مسلمان/مسیحی/بودایی کند آنوقت شما می توانید ادعا کنید که پس امکان دارد که همین تعداد را کمونیست کرد.

یک پرسش دیگر از شما دارم که به مابقی پرسشها اضافه کنید. اقای قراگوزلو در ایران زندگی می کنند. چرا ایشان و همفکرانشان تا حالا یک کمون در خود ایران ایجاد نکرده اند که همگی در آنجا زندگی کنند تا نمونه ای برای دیگران باشد؟ کمونی که خودکفا باشد و در آن هم نان و هم برابری باشد و حاکمیت کارگری برقرار باشد؟ پیروز و تندرست باشید.
٣۷۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : از کجا می آئی ای فرزانه پی
فرزانه گرامی تاریخ سیاسی ایران از انتخابات اخیر رزیم آغاز نمی شود.کمونیست ها در مبارزه با این رژیم ۱۰۰۰ آن جان گرانبها باختند.شاید ندانید اما وقتیکه فدائی و پیکاری و راه کارگری و رزمندگانی و رنجبری و اتحادیه ای و کومله ای و مبارزانی و طوفانی و .... و اواخر توده ای و اکثریتی ریشه کن می شدند لیبرال ها ی فعلی با وقاحت تاریخی یا همکار رژیم در سرکوب و چپاول و یا مشغول پول اندوختن بودند.اسم ۲ جانباخته لیبرال را برایم بفرستید تمام عمر مدیونتان می شوم.
چه کسی انحصار طلب است سایت های پر بیننده ثروتمند سابسیدایز شده بتوسط اسرائیل و وزارت خارجه امریکا یا همفکران دکتر قره گوزلو. تا کنون ۱۵۰ مقاله قره گوزلو برای پویا و ایران دیروز فرستاده شده ۱۰۰ در صد چاپ نشده فقط به لیست نویسندگان سایت پر بیننده لیبرال نگاه کنید ، یک نویسنده کمونیست یافتید شرمنده ام کنید. گویا تنها بقایای خاندان ضد کارگری ضد ملی پهلوی در ایران در این سی ساله برای دموکراسی جان کندند. اتحاد خاندان آزادیخواه !!!!! پهلوی - رفرمیست های قاتل هزاران کمونیست و طرفداران ضد امپریالیست آنها مجموعه راه سبز پر امید و نا امید و سکولار است.اگر فکر می کنید ما کمونیست ها احمق و بیشعوریم دعوتمان کنید به اتحاد با این مجموعه ضد بشری.بابا در چشم خبرنگار صدای سی آی ا نگاه می کند و می گوید باباش فقط ۶۰ میلیون دلار دزدیده چپ و راست اخبار ملاقاتش با هر دزد بین المللی نوشته می شود اما یک عکس از رهبر گروهی انسان دوست که جوانمردانه در مقابل رژیم اسلامی جان باخت موجود نیست.شارلاتان های هفت خط حالا پرچم دست گرفته اند که "رژیم ضد بشری ادمکش" توتالیتر ، آقایان آنها که کشته شدند بخش بزرگی کمونست بودند و امروز اجازه انتشار در مطبوعات شما را هم ندارند. کمونیست ها جوانمردند کارشان شیادی نیست هر جا مبارزه ای برای بهزیستی برابری شادی و عشق بوده کمونیست پیشتاز بوده و خواهند ماند.
٣۷۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : کامنت های " بی ربط "
جناب میری ،
فرمودید " دوستان یکبار دیگر به کامنتها توجه کنید. تحقیقا هیچکدام کمترین ربطی به اصل مقاله ندارد. همه حاشیه ای است.".
چند کامنت مفصل ، دنباله لیست آرزوهای ذکر شده در مقاله است و مومنین به پیش نماز اقتدا کرده اند. یکی دو فضول هم مثل من خواستیم رفع شبهه کرده و منافع انرژی سبز و مضار افزایش جمعیت را یاد آوری کرده باشیم و بعضی اشتباهات را با عقل ناقص خود تصحیح کنیم.
اگر دوباره فضولی نباشد بد نیست در بین بحث قدیمی کارگر و سرمایه که تا کنون بجایی نرسیده عرض کنم که خوشبختانه شواهدی در دست است که اگر افزایش جمیعت کنترل شود ممکن است انرژی سبز برای بسیاری ازاحتیاجات ما کفایت کند و یک عامل عمده جنگ از بین برود و راه را برای حل تضاد کارگر و سرمایه باز کند. این اقلا یک نتیجه مهم و عملی از کامنت های " بی ربط " است.

http://www.commondreams.org/view/۲۰۱۱/۰۵/۱۳-۱۱
٣۷۷۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : فرزانه

عنوان : پرسش و ابراز نظراهانت شمرده نمی شوند.
کدام اهانت از جانب من صورت گرفت که می تواند باعث خشم این و آن شود؟ پرسش و ابراز نظر اهانت شمرده نمی شوند. چند پرسش کردم که هنوز که هنوز هیچ پاسخی به آنها داده نشده است. آیا شما این پرسش ها را اهانت می دانید یا با اهانت خواندن آنها طفره رفته اید؟ هیچ صورت مسئله ای با مغلطه و طفره رفتن و فحاشی پاک نمی شود و همچنان برقرار می ماند. آیا این یک دروغست که آقای قراگوزلو و همفکرانشان تا حالا هیچکاری بجز نقد و انتقاد نمی کنند، کاری هم به این ندارم که نقدشان سازنده بوده یا نه، و می گویند تا راه حل من که حاکمیت کارگری است برآورده نشود دنیا بهمین منوال پیش خواهد رفت؟ شما بگویید که آیا فقط با انتقاد از همه و نفی کل دگراندیشان تان شما تا بحال چه کار مثبتی انجام داده اید؟ چند درصد از جامعه ایران را با خود همفکر کرده اید؟ آیا نباید اول درصد اثرگذاری را اول متقاعد کنید و بعد آرمانشهر خود را بسازید یا نه معتقدید اول باید قدرت را بدست بگیرید و بعد مردم را متقاعد کنید؟ آیا فضای سیاسی باید باز یا لا اقل کمی باز باشد تا شما به تبلیغ ایدئولوژی تان بپردازید که با حمایت موسوی و کروبی همه می توانستیم چنین کنیم؟ یا نه همان بهتر که با کوبیدن موسوی و سکوت خود در قبال احمدی نژاد و خامنه ای فضای سیاسی را به اشد درجه خفقان ببریم؟ عذرمان هم این باشد که سگ برادر شغال است چون از دم لیبرال و نئولیبرال اند؟ آنوقت نام اینرا مبارزه هم می گذارید؟ دستاورد ۳۲ ساله شما بجز انتقاد و نفی کردن دگراندیشان چه بوده است و چند درصد از کارگران کارخانه ها و کارگاهها و و و را توانسته اید متقاعد کنید که برقراری حاکمیت کارگری ۱۰۰ در ۱۰۰ مشکلات نه تنها آنها که محیط زیست و گرسنگی افریقا و .... را حل خواهد کرد؟ چند نفر را تا حالا توانسته اید راضی کنید که مخالف مالکیت خصوصی باشند و تن به دیکتاتوری اکثریت! بر اقلیت بدهند؟ آیا آن اقلیت حق دفاع از مواضع خود را هم حالا و هم بر فرض اینکه شما بقدرت برسید را دارند یا باید از حق بیان خود بنفع شما بگذرند؟ ..... انباشتی از پرسشها در دو نظرم که امیدوارم بجای اهانت خواندن آنها و جواب ندادن به آنها فکر نکنید که این پرسشها ناپدید می شوند. همانطور امیدوارم که هیچکس سانسور نشود تا همه حرفهای خود را صاف و پوست کنده ولی با رعایت احترام نسبت بیکدیگر انجام دهند. با تشکر

توضیح: من هیچ دین و ایمانی به ادیان و ایدئولوژی ها ندارم. عاشق چشم و ابروی نه موسوی هستم و نه کروبی. جنبش سبز را در ایندو خلاصه کردن مغلطه ای بیش نیست. جنبش سبز در اوج خود در خیابانها پارسال فرصتی طلایی برای همه ما از هر طرز تفکری بود تا فضای سیاسی را برای مطالبات بیشتر باز کنیم. من مشکلی نداشتم و ندارم که این فضا برای کمونیست ها باز شود همانقدر که برای من باز باز شود ولی با کسانی مشکل دارم که فضا را فقط برای خود به تنهایی باز می خواهند و نه ناخودیهایشان. من شرمی از سوسیال دمکرات بودنم ندارم و از موسوی و کروبی تا آنجایی که بنفع برقراری یک نظام لیبرال دمکرات سیاسی باشد حمایت خواهم کرد. با اینکار خود در سیاست ایران مشارکت می کنم و مسئولیت آنرا هم می پذیرم.
٣۷۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : یوسف میری

عنوان : فوکویاماهای وطنی
البته تا آنجا که من خوانده و دیده ام محمد قراگوزلو خود در مواقع لازم و هرگاه که تشخیص داده است جواب این سبزهای لیبرال و اصلاح طلب و نولیبرالهای تازه به دوران رسیده را داده است و انصافا که جوابهای ایشان نیازی به تکمله ندارد. اما سوال من این است که در این مقاله نویسنده بر دو محور اصلی بحرانی که از سال ۲۰۰۵ در سراسر جهان و از جمله ایران آغاز شده است تاکید کرده و با شخصیت برجسته و دانش عمیق خود از منظر اقتصا سیاسی دو مساله مقررات زدائی و حراج مسکن مردم آمریکا را تحلیل کرده است.
دوستان یکبار دیگر به کامنتها توجه کنید. تحقیقا هیچکدام کمترین ربطی به اصل مقاله ندارد. همه حاشیه ای است. اصلا در اینجا از جنبش سبز صحبت نشده است که حالا یک جماعت بیکار خود را نخود آش کرده اند که " آی خلائق بشتابید! این قراگوزلو به اسب موسوی و کروبی گفت یابو! " دوستان ما را چه می شود؟
در خاتمه از استادم محمد قراگوزلو می خواهم یعنی متواضعانه خواهش میکنم در صورت امکان و اگر فرصت کردند موضوع مقررات زدائی سرمایه مالی را در ارتباط با گلوبالیزاسیون های اجباری نیز تدوین و تحلیل کنند. با تشکر.
در ضمن کسانی که به " سوسیالیسم واقعا موجود " ایراد می گیرند و مانند فوکویاما شعار میدهند خوب است که به ما بگویند سرمایه داری پس از ۳۰۰ سال چه گلی به سر مردم زده است و مسئول این همه نکبت در جهان کیست؟
٣۷۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : پرویز شمسائی

عنوان : وظیفه ما اینست که در شانتاژهای آنها قرار نگیریم
فرضیه تکامل طبیعی داروین یکی از بنیادی ترین موضوعات علمی بود که در شکل گیری و ارائه ی ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک یعنی مبانی مارکسیسم نقش بزرگی داشت ولی هنوز جهان سرمایه داری با تمام دستاوردهای علمی و فنی بشری تلاش می کنند تا این موضوع بزرگ علمی را تحریف یا انکار کنند.

هر از چندی آثاری از موجودات زنده ی بدو تاریخ توسط پژوهشگران در سراسر کره خاکی پیدا میشود که صحت فرضیه های علمی و تکاملی داروین را تائید مینماید ولی در میان حیرت بشریت آگاه آموزش های تکامل طبیعی داروین از کتابهای درسی کشورهای پیشرفته حذف میشود.

خب ، تکلیف لیبرالیسم معلوم ست که برخلاف قشریون اعم از مسلمان ، مسیحی ،یهودی و غیره با «چراغ» علم سعی در تاریک نمائی تاریخ وتکامل طبیعی مینماید و بطور عام «متضمن مقصود» بودن تکامل طبیعی را انکار که بتوانند آسانتر و در رد تکامل اجتماعی که ناقوس مرگ سرمایه داری را بشارت میدهد فائق آید.افول حتمی سرمایه داری حتمی ست ، مانند مناسبات «قبلی» حاکم برجهان یعنی فئودالیسم و برداری ، ولی «متصمن مقصود» ست. این رسالت بزرگی ست که به عهده ی آگاه ترین نیروهای اجتماعی منقد مناسبات سرمایه داری یعنی مارکسیست ها قرار گرفته ست.

اگر ژان ژاک روسو ، موننسکیو با نقد اشراف و فئودال ها بشارت حکومت قانون را برای نجات از تباهی ها ارائه نمودند که تئوری انقلاب فرانسه گردید. مارکس و انگلس با مانیفست خود نجارت بشریت از تباهی ها ی سرمایه داری بشارت دادند.

فراموش نکنیم که سرمایه اری چه در زمان مارکس و چه در زمان لنین سیستمی به مراتب از مناسبات گذشته یعنی فئودالیسم و برداری پیچیده تر بوده و امروز مانند هیولائی در حال بلعیدن تمام جهان می باشد.

این دیدگاه یک جهان بینی ست و بدیهی ست که بسیاری آنرا قبوال ندارند و درک نمی کنند و لیبرالیسم آگاهانه تلاش در مردود کردن آن مینماید.

۱۹۱۷ اولین انقلاب سوسیالیستی صورت گرفته بنا نبوده که سرمایه داری زخم خورده بروی «مبارک» نیاوردو راحت بماند. می بینیم با تمام وجود برای محور تمام باورهای مارکسیستی و تکامل تاریخی
سرمایه گزاری می کند.

وظیفه ما اینست که در شانتاژهای آنها قرار نگیریم سرمایه داری پیچیده در یک مبارزه طولانی و به همت نیروهای آگاه مارکسیست و اقشار حقوق بگیر کارگر و کارمند که مانند طبقه ای در برابر سرمیاه داری خواهند ایستاد جهان بهتر سوسیالیسم را به جایگاه تاریخی خود خواهند رساند.
٣۷۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : نسرین معبودی

عنوان : به آقای صبوری
ابتدا بگویم که من آقای دکتر قراگوزلو را به شخصه دوست دارم. یعنی شخصیت راسخ و متین و علمی ایشان همیشه برای من قابل احترام بوده و هست. من متاسفانه افتخار شاگردی ایشان را نداشته ام و فقط در چند نمایشگاه کتاب ایشان را در میان دوسانشان دیده ام اما هم با روحیه سخت ایشان به نقل از دوستانم آشنا هستم و هم کل مقالاتشان را که قبلا در سایت البرز منتشر میشد خوانده ام. تصمیم گرفته بودم بعد ازین که آقای قراگوزلو در چند مقاله به نحو بیرحمانه و سختگیرانه ای ر مقابل مهندس موسوی و کروبی ایستادگی کرد و در نقد تند رهبران جنبش سبز به زمین و زمان گیر داد دیگر مقالات او را نخوانم. هر چند خیلی از مقالاتشان می تواند راهنمای تحصیلی من در رشته کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه باشد اما واقعیت این است که آقای قراگوزلو تا وارد بحث میشود تمام کاسه کوزه ها را بر سر مالکیت خصوصی و بازار می شکند. می خواهم بگویم که شوروی هم بازار داشت و بعد از انقلاب اکتبر لنین از طرح های ضد بازار خود عقب نشست و پول را رایج کرد. نظریه های آقای قراگوزلو اگر علمی بود که بلشویک ها از آن تبعیت می کردند. ایشان برای روند عرضه و تقاضا هنوز هیچ نظریه منسجمی ارائه نکرده اند. انشاالله این کامنت خشم آقای صبوری را شعله ور نکند. ما دشمن آقای قراگوزلو نیستیم. به خدا اورا دوست داریم و میخواهیم او را در کناتر خود ببینیم. در کنار جنبش سبز ملت ایران.
٣۷۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : " تو گویی دیو میگفت آه ".
بحث و گفتگو در باره کمونیسم و مارکس و بحران سرمایه داری تبدیل به لیست آرزوها و نامه های مسجد جمکران و التماس به امام زمان شده است. همه اینها از علائم ظهور است.
٣۷۷۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : بادام و چشم بادامی
سرکار خانم علمداری ،
میان ماه من تا ماه گردون - تفاوت از زمین تا آسمان است.
خانم عزیز ، سبز من سبز موسوی و کروبی نبود. سبز من سبز انرژی طبیعی بود . سرکار اگر تفاوت ایندو را نمیدانید همان بهتربه " اگر فردوس بر روی زمین است " بپردازید.
انشاالله بادام و چشم بادامی هم احتیاج به توضیح ندارد.
٣۷۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : سامان زرگر

عنوان : سانسور
متاسفانه تا الان ۳ کامنت گذاشتم که سانسور شده است. امیدوارم کامنت اعتراض به سانسور ، سانسور نشود
٣۷۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : بهاران خجسته باد ... فصل گریز از عاشقی و شیدائی
هر کس این نکبت موجود این نابرابری این تباهی دهر این چپاول این مصرف زدگی عنان گسیخته و از بین بردن محیط زیست و جنگ و جنگ و جنگ را نبیند و آنرا بچشم جهانیان پدیدار نکند در آن شریک است. چقدر لیرال ها مرا یاد زمستان و یخ و آدم آهنی می اندازند چقدر دور از شورند و شیدائی و چقدر بدون رویاهای دور پرواز انسانی این توجیه و ایستائی و آرمان گریزی و در یک جای تاریخ ماندن یاد مرداب می اندازدم .

آدم های ایرانی هر بهاران زمزمه می کنند

به آنان که با قلم تباهی دهر را

به چشم جهانیان پدیدار می کنند

بهاران خجسته باد ...

با یاد انسان کرامت الله دانشیان
٣۷۷۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : اهانت های قابل چاپ و جوابهای سانسور شده
این متنی است که سخاوتمندانه این سایت به آن اجازه چاپ می دهد. خانم یا آقای فرزانه از اینکه دکتر قره گوزلو دو عامل موثر در بحران جهانی را مورد بررسی قرار داده چنان بخشم امده که می نویسد.

«رسالت من فقط آگاه کردن شماست و هشدار دادن بشما و بس. من خود را قاطی کارهای زشت شما نمی کنم و خود را اینگونه آلوده نمی کنم." بله، شما آن بالا بایستید و هیچ کاری نکنید و هر کاری غیر خودی هایتان می کنند را نفی کنید و هیچ مسئولیتی را هم قبول نکنید. فعلا هم از جنبش سبز غیرخودی تر پیدا نکرده اید که بنفع رژیم آنرا بکوبید.»

فرزانه خانم کمونیست ها وارد هیچ مبارزه ای نخواهند شد مگر برای نان و آزادی شما هم هر دو روز یکبار یک جنبش رنگ و وارنگ روی کاغذ راه بیندازید. تا زحمتکشان به ان ملحق نشوند در میدان هفت تیر و یا در نهایت در حیاط دانشگاه خواهید ماند.

اقای قره گوزلو متأسفم که بگویم کامنت های حمایت گرایانه عمدتأ در این سایت سانسور می شوند. اینان اساسأ شما و نظریاتان را دشمن می شمارند و کامنت ها ساز مان یافته اند.بهتر نیست که فکری برای این مشکل کنید.
٣۷۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مهری ش.ح

عنوان : دفتر شعر
سلام
محمد قراگوزلو فراموش کرد بنویسد با این مقدار پول می شد :
.هزاران هزار دفتر شعر چاپ و منتشر کرد
و در راه ها و معابر به رهگذاران سپرد و مشاعره کرد و گل گفت و گل شنید
.هزاران هزار دفتر و کتاب را به روستاها برد از زابل تا قندهار
. شاملو و فروغ را با تیراژ میلیونی و رایگان میان مردم ایران و افغانستان و تاجیکستان تکثیر کرد. سووشون چاپ کرد
.برای کودکانی که پای شان را روی مین از دست داده اند پای راهوار ساخت
.برای دخترکانی که در حسرت عروسکی کوچک کابوس شبانه تنهائی می بینند خانه یئی پر از اسباب بازی تدارک دید
.تمام زندانیان دیه را آزاد کرد
.تمام مهریه ها را پرداخت تا دیگر زنی برای مهریه خودش را " عیال " مردی نکند
.تمام شهریه های دانشجویان دانشگاه آزاد را پرداخت و بدهی " شمسی " دختر همسایه ما را هم....
.دانشگاه آزاد را خرید و رایگان کرد تا هیچ انسانی به خاطر بی پولی دیپلم بیکار باقی نماند
.برای مسعود ( همان پسری که در معبری ناشناس رها شده بود ) و همه مسعودها شیرخوارگاه و پرورشگاه درست کرد
.به جای برگ جریمه پلیس می توان کتاب هوای تازه و تولدی دیگر روی ماشین ها نصب کرد
.مجله شعر را نا سنندج و سلیمانیه رایگان پست کرد. تا زابل و دهلی. تا بیرجند و قندهار. تا ترکمن صحرا و دوشنبه
.برای روشنک عروسی گرفت
.برای عباس جشن تولد رفت
. برای حمید دوچرخه خرید
. برای مینا حلقه نامزدی خرید
.صبح ها برای تمام همسایه ها نان گرم و شیر هدیه داد
.سل وایدز و هپاتیت را ریشه کن کرد
. شربت سرفه را به تاریخ سپرد
.شبهای جمعه به دربند رفت و رقصید
.در کلک چال همه مرد را به چلوکباب برگ مهمان کرد
.همه پیاده ها را سوار کرد
.عشق را رایگان کرد
و با آن پول ها می توان پول را خرید و آتش زد. تا دیگر کسی بی پول نباشد.
٣۷۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مریم علمداری

عنوان : به خانم فرزانه و ... پیروز
سلام
شما چرا اینقدر از برابری و آزادی و حکومت کارگری و رفع ستم جنسی و استثمار میترسید؟ مگر" خدا " ی ناکرده شما هم جزو استثمارکنندگان و دیکتاتورها هستید؟ مگر شما هم در جبهه سرمایه داران هستید که با این اصرار و سماجت از آن وضع فعلی دفاع می کنید؟ ببین خانم فرزانه عزیز. دوست خوب من توجه کن و اگر فرصت کردی یک بار بطور سرسری مقالات محمد قراگوزلو را بخوان تا بدانی که او پیش از آنکه شما بفرمائید خود سرسختترین منتقد اردوگاه کمونیسم روسی ( بورژوائی ) بوده و هست و هرگز از دولتهای چین و کوبا به عنواندولتهای کارگری یاد نکرده است. گیریم که استدلال شما درست بشد اما آیا فکر نمی کنید دولت مورد علاقه جنبش سبز شما ( و شخص آقای مهندس موسوی و حاج آقا کروبی ) دولتی سرمایه سالار و متکی به بازار بود که هزینه پروپاگاند خود را از طرف آقای رفسنجانی تامین می کرد. توجه کنید که خود آقای موسوی در مناظره با آقای احمدی نژاد پذیرفت که هاشمی در کنار او ایستاده است. ما مخالف ستم جنسی هستیم و خانم رهنورد را توهین به شعور زنان می دانیم . آقای پیروز شما هم با همان بیت اول کامنت خود من را به یاد نامه مشهور آقای رفسنجانی به آقای خامنه ای انداختید. نگفتید شما چه سودی در به قدرت رسیدن رفسنجانی دارید؟ به شورای هماهنگی راه سبز امید نگاه کنید. به موضع ضد انسانی سخنگویان این شورا توجه کنید. این جماعت تا آنجا نولیبرال و مدافع سینه چاک بازار آزاد تشریف دارند که حتی صدای آقای محمد مالجو را هم در آورده اند. لطفن به مقاله آقای مالجو در همین سایت خطاب به رجبعلی مزروعی ( سخنگوی سبز ) نگاه کنید تا دریابید که سبزها حتی لیاقت سوسیال دموکرات بودن را هم ندارند.
٣۷۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : فرزانه

عنوان : هر کسی ادعا کند که کلید بهشت تنها در دست اوست یا دروغ می گوید یا دچار توهم شده است. دنیا پیچیده تر از آنست که با یک فرمول ساده موهوم بتوان کل مسائل بشریت را با آن حل کرد.
خانم علمداری محترم می فرمایند که "با حاکمیت دولت کارگری ما به یک دنیای بهتر خواهیم رسید". ! خب، اگر جواب به این سادگی بود که تا حالا مردم به اندازه کافی شعور داشتند که چنین حاکمیتی برای خودشان برقرار کنند. از حاکمیت های کارگری شکست خورده شوروی و کره شمالی و کوبا که بگذریم، بفرمایید که چرا "طبقه کارگر" جهان پیشرفته هیچ علاقه ای به "حاکمیت کارگری" شما نشان نمی دهند؟ آیا عقل و شعورشان از من و شما کمترست یا اینکه حاکمیت کارگری را دیکتاتوری و منفور ارزیابی می کنند و حاضر نیستند به آن تن بدهند؟ فرهنگ و خلق و خوی مردم غرب دیکتاتور مآب نیست و احترام متقابل به حقوق یکدیگر می گذارند و ای حق را برای خود قائل نیستند که تفکر خود را به دیگری تحمیل کنند و یا اجازه دهند که دیگر و دیگرانی با آنها چنین کند. ساده لوح و ساده انگار نیستند که همه چیز را سیاه و سفید ببینند و یا دچار این توهم باشند که همه چیز را می شود به آسانی حل کرد. راه حل شما به کل معضلات جهان برقراری "حاکمیت کارگری" در کل جهان است که شدنی نیست چون طبیعت انسانها اجازه نمی دهد که همگی همان طرز تفکری را داشته باشند که شما دارید و به همان نتایجه ای برسند که شما به آن رسیده اید آنهم نه در حد مسئله ای جزئی بلکه آنقدر کلی که همه مسائل جهانی را در بر بگیرد. شما یک فرمول ساده برقراری حاکمیت کارگری در جهان را حلال همه مشکلات جهان مادی و معنوی می دانید. فرمول شما که اگر حاکمیت کارگری در جهان برقرار شود بشریت به بهشت می رسد هیچ تفاوتی با آن فرمولی ندارد که ادیان توحیدی ارائه می دهند که اگر در این دنیا خوب باشی حتما در آن دنیا به بهشت می روی. نه فرمول شما و نه فرمول پیامبران چیزی بجز ساده انگاری و وهم نیستند.
من نه حاکمیت کارگری شما را که چیزی بجز دیکتاتوری و خودی و ناخودی کردن انسانهاست را می خواهم و نه بهشت آن پیامران دروغگو/روانپریش را که ادعای ارتباط با ماوراءاطبیعه را داشتند را. هم شما و هم آقای قراگوزلو آزادید تا ابد بدنبال حاکمیت کارگری خود که توهمی بیش نیست باشید. من و امثال منهم سعی می کنیم با راه حلهای جزئی خود قدم به قدم اوضاع را بهبود بخشیم بجای آنکه همه چیز و همه کس را نفی کنیم چون فرمول حاکمیت کارگری ما را قبول ندارند. نتیجه این نوع طرز تفکر انفعال است و خود را همیشه بر حق دانستن که "چون بشریت به حرف من گوش نمی کند همیشه در مشکلات خود غوطه ور بوده است و تا به حرف من گوش نکند وضعیت بهمین منوال خواهد بود. من مسئول نیستم. وظیفه من رسالتی است که بدرستی انجام داده ام. به بشریت گفته و می گویم که یا تن به حاکمیت کارگری/اسلام/مسیحیت بدهید و به بهشت بروید یا همچنان در جهنم بمانید. من کلید بهشت را در دستانم دارم و این شمائید که آنرا پس می زنید. رسالت من فقط آگاه کردن شماست و هشدار دادن بشما و بس. من خود را قاطی کارهای زشت شما نمی کنم و خود را اینگونه آلوده نمی کنم." بله، شما آن بالا بایستید و هیچ کاری نکنید و هر کاری غیر خودی هایتان می کنند را نفی کنید و هیچ مسئولیتی را هم قبول نکنید. فعلا هم از جنبش سبز غیرخودی تر پیدا نکرده اید که بنفع رژیم آنرا بکوبید. جرم جنبش سبز هم این است که برای برقراری یک حاکمیت کارگری برنخواسته است.

هر کسی ادعا کند که کلید بهشت تنها در دست اوست یا دروغ می گوید یا دچار توهم شده است. دنیا پیچیده تر از آنست که با یک فرمول ساده موهوم بتوان کل مسائل بشریت را با آن حل کرد.
٣۷۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : ابر و باد ومه و خورشید فلک
سرکار خانم علمداری ،
سر چشمه شاید که بستن به بیل
چو پرشد نشاید گذشتن به پیل
اگر انرژی " سبز " ابر و باد ومه و خورشید فلک کافی بود میشد همه خانه ها را گرم ، مطبخ ها را مشتعل ، وسائل نقلیه را روبراه و کامپوتر ها را روشن نگاه داشت و احتیاجی به سوخت مسموم کنننده فسیلی نفت و گاز و زغال و بدتر از همه انرژی هسته ای نبود.
امروز با جمعیت فعلی دنیا حتی این منابع هم کافی نیست و برای آن جنگها راه افتاده و خواهد افتاد.
باش تا صبح دولتت بدمد - کین هنوز از نتیجه سحر است.
وقتی جمعیت دنیا دوبرابر شد مساله حل میشود و اگر کسی زنده ماند از " انرژی سبز " استفاده خواهد کرد.
٣۷۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مریم علمداری

عنوان : مالتوس و آقای سالاری
جناب آقای سالاری
با سلام و خسته نباشید. چرا شما اینهمه نسبت به انسان ناامید هستید عریرم؟ در ضمن چرا بجای نگاه طبقاتی به انسان از زاویه بیولوژیک به انسان نگاه میکنید. و چرا جمعیت را بهانه بدبختی میکنید و از سرمایه داری حرفی نمی زنید. به شما علمی و تاریخی میگویم اگر جمعیت جهان حتی یک صدم حال حاضر باشد باز وضع به همین منوال خواهد ماند و اگر صد برابر هم باشد با حاکمیت دولت کارگری ما به یک دنیای بهتر خواهیم رسید.
٣۷۷۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : رضا سالاری

عنوان : ریشه طبقات در تفاوت میراثی بشر
سرکار خانم مریم علمداری
ای کاش اینطور بشود، ولی لیست موارد برشمرده شما برای یک جهان ایده آلی، اگر نگوئیم یک جهان خیالی، حداقل به این زودیها مقدور و ممکن نیست و شاید اصلاً چنین آرزوهایی هیچوقت اتفاق نیفتند! مگر اینکه ‫روزی معجزه ای معجزه ای در کاهش جمعیت جهان اتفاق بیافتد! چرا؟

بشر تاکنون نتوانسته مخالف و متضاد با تاریخ تکامل و یا قانون فراگیر و بیرحم تنازع بقاء خود زندگی کند، حتی در اوج داشتن تمدن! اساس تنازع بقا بر تفاوت و گونه گونی است. نه بالعکس! یعنی مسیر تحول و تطور بیولوژیکی از گونه های یکنواخت و ساده به گونه های متفاوت و پیچیده است!

یعنی، بشر از بدو تولد جبری و ‫بی اختیار گونه اش، وابسته به میراثی میشود که از پدر و مادر و محیط بسیار کوچک و فرهنگ اطرافش ‫قبل از تولد او برای او تقدیر کرده اند و یا بر او تحمیل شده. این ارثیه ‫بیولوژیکی، زیستی − اقلیمی، محیط زیستی کوچک و محدود که از حافظه، تاریخ، بیولوژی و ژنتیک بسیار متنوع و پیچیده ای، ولی منحصر بفرد، برخوردار است، به او خلق و خوی ویژه ای میدهد که تفاوت اساس و ریشه شخصیت فردی، اجتماعی، بیولوژیکی و روانی اش می شود! طوریکه مساوات و برابری را برنمیتابد!

عامل باطل کردن همه رویاهای درست و بحق شما، همین فرق و تفاوت دینامیکی ‫انواع بشر است!

به کمک بهبود شرایط زیست و ازدیاد متوسط طول عمر، و درنتیجه رشد و ازدیاد جمعیت، از جوامع ساده و کوچک و یکدست است که تفاوتها و تنوعها رشد می کند و جوامع بزرگتر و متنوع تر با طبقات و منافع متضاد تر را موجب می شود! تفاوت و تلاش و رقابت و پیشی گرفتن و تجربیات متفاوت کسب کردن از همان بدو تولد تحمیل میشود! زاده هیچ کنترل و اراده ای بر هستی و زاده شدن خود ندارد. ‫تفاوت طلبی منجر به برتری طلبی میشود.

برتری طلبی، نقص و صفتی است از حس بیکران خواهی و تنوع طلبی بشر! بشر بیش از هر حیوانی میخورد و میآشامد تملک و تسخیر و مالکیت و ملکیت میکند و ‫حیف و میل و تخریب و جهانگردی و کهکشان گردی میکند و بیشترین ضررها و آسیب ها را به محیطش میزند! هیچ پیامبر و فیلسوفی، از جمله مارکس دانشمند، پیامبر تمامی کمونیستهای دنیا، تاکنون قادر به از بین بردن این حس تفاوت طلبی بشر نبوده اند!

تنها زمانیکه ذهن و خرد تک تک افراد بشر بر این حس مخرب تفاوت و برتری طلبی حیوانی خویش واقف و خود آ گاه و خود مسئول نشود، این جنایات، و تبعیضات و بهمراه آن تنش ها و مبارزات طبقاتی ادامه دارد! چون نیک بنگریم، همچون دی ان ا، عامل و عنصر اصلی گذار از نظام اشتراکی و کوچک اولیه به برده داری، فئودالی، بورژوایی، سرمایه داری محدود، سوسیالیستی دیرپا، سرمایه داری نامحدود، همان حس بیولوژیکی تفاوت طلبی ناخودآگاه است که باید مهار و خودآگاه شود، تا دریچه ای بسوی امکان تحقق آرزوهای بحق شما پیدا شود!
٣۷۶۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مریم علمداری

عنوان : ایست! مصادره ممنوع
به آقای سامان و خانم شهلا
اولن که شما در حال مصادره به مطلوب هستید و با این اتحصار طلبی خود نویسنده را مصادره فرموده اید. ثانین مگر من در جائی از کامنتم قصد الصاق محمد جان قراگوزلو به یک جریان خاص یا عام را داشتم؟ من فقط خواستم بگویم اگر می خواهید جهانی دیگر داشته باشید
جهانی عاری از سلاح اتمی
جهانی عاری از ستم جنسی
جهانی عاری از اعدام
جهانی عاری از بهره کشی انسان از انسان
جهانی عاری از کودک آزاری
جهانی عاری از تروریسم
جهانی عاری از فشار حجاب و برقع
جهانی عاری ازکار مزدی
جهانی عاری ازجنگ و خشونت
جهانی عاری ازنفرت و کینه
جهانی عاری از دزدی بانکها
جهانی عاری از بی خانمان شدن مردم
جهانی عاری از بیکاری
بله جهانی سرشار از عشق و بوسه می توانید به یک دنیای بهتر بیندیشید و هرگز از حزب و گروه خاصی حرف نزدم. در ضمن من واقعن صرف و نحو و دستور عربی و فارسی خوب نمی دانم و اگر کتابی نوشتم حتمن ابتدا برای شهلا خانم ارسال می کنم. علاوه بر اینها من مدافع آقای علی جوادی نیستم و ایشان هم نشانی پستی دارد و هم فرد شناخته شده ای است که اگر انتقادی دارید میتوانید به خود او بفرمائید. البته با نظر شما در مورد برخورد ضعیف ع جوادی با م مشایخی موافقم و فکر میکنم اگر بجای جوادی فردی مانند حکمت با مشایخی وارد پلمیک میشد آنگاه کفه معادله
تغییر می کرد. چرا راه دور برویم من به چند نفر از دوستانم هم گفتم و الان هم میگویم که سوسیال دموکرات ها برای تخریب وجهه چپ و نشان دادن این ادعا که چپ ها هنوز در زمان مائو فکر می کنند و تئوری درست و حسابی ندارند عمدن به سراغ افرادی میروند که درین پلمیکها قادر به دفاع از سوسیالیسم نباشند. راه دور نمیروم اگر ترتیب دهندگان آن مناظره صادق بودند سراغ آقای قراگوزلو می آمدند که اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی را حداقل به اندازه آنان بلد است.
به هر حال از مدیران سایت اخبار روز برای ایجاد این مباحثه تشکر میکنم و اگر در کامنت من احتمالن اهانت یا جسارت به شخصی بودهوزش میخواهم.
به امید یک دنیای بهتر برای همه
٣۷۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : شهلا لام

عنوان : دنیای بهتر؟
سرکار خانم علمداری
با سلام
همه ما همه ملت ها برای بهتر شدن وضع زندگی خود مبارزه می کنند و این تنها متعلق به شما و رفقایتون نیست اما سوال اسیاسی در تبلیغ مشی شما این این است که وقتی شما از دنیای بهتر سخن می گوئید و از صفت تفضیلی بهتر (به + تر ) استفاده می کنید یعنی اینکه در حال حاضر وضع شما " به " است اما باور کنید وضع ما چنین نیست.
در ضمن خوب است بجای مصادره نویسندگان ما خودتان نشان دهید چند مرده حلاجید. ما که تا کنون چیزی جز شعاررهای توخالی از شما ندیده ایم. آن لیدرتان در مقابل مهرداد مشایخی مثل کودکان دبستانی به لکنت زبان افتاد و حالا شما بیهوده میکوشید با نزدیک نشان دادن خود به نویسنده ما از ضعفهای خود اظهار بیخبری کنید.
٣۷۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : بهرام ایلخانی

عنوان : رشوه
مثل روز روشنه کسانی که میتون اینهمه پول از بانگ بگیرن و پس ندند دستشون تو دست رژیمه وگرنه مصادره اموال اینا که کاری نداره. رژیمی که تونسته تمام تشکلات سیاسی رو دغون کنه یعنی از پس چند تا آدم بازاری سرمایه داربر نمیاد؟ خنده داره؟
٣۷۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : جعفر رحیمی

عنوان : آقای قراگوزلو سکتی نیست
دوستان عزیز
با سلام
من به عنوان یک مبارز قدیمی و کسی که مدتها با زنده یاد جزنی در حبس بوده ام می دانم که هر گروه و حزب و جریانی مایل است افرادی را در داخل یارگیری کند بخصوص که این فرد آدم کم نظیری مانند جناب قراگوزلو باشد که تئوری را خوب میداند قلمش فوق العاده با نفوذ و تواناست و و سابقه خوب و محبوبی هم دارد اما برای عضو گیری بهار است سراغ کسی دیگر بروید. برای اینکه محمد قراگوزلو نه فقط به جریان یک دنیای بهتر نزدیک نیست بلکه اصولا با هیچکدام از جریانهای سیاسی کنونی نیط همپوشانی فکری ندارد و اینرا بارها گفته است. من البته به دلیل دوری از کشور ( ۳۰ سال ) سعادت دیدار ایشان را نداشته ام اما همینقدر می دانم که برای شناخت افراد مطالعه آثارشان کافیست.
یک توصیه به جناب قراگوزلو
من واقعا از مقالات شما بسیار آموخته ام و برای خواندن مقالات طولانی هیچ مشکلی ندارم اما با توجه به اهمیت این بحث خوب بود که
الف. بحث مسکن را مستقل منتشر می کردید
ب. بحث سرمایه مالی بانکها و مقررات زدائی نولیبرالی را هم جداگانه
به این ترتیب خواننده و پژوهشگر علاقمند می توانست با دو مقاله مرجع و رفرانس سر و کار داشته باشد و از هر کدام در هنگام مقتضی استفاده کند
با سپاس از شما که مسئولیت را ترجمه و منتشر می کنید.
٣۷۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : سامان زرگر

عنوان : تبلیغات بی جا
خانم مریم علمداری
این صفحه جای تبلیغات بیجای شما برای نظرات و برنامه جریانات منتصب به منصور حکمت که در سالهایآخر عمر ارتجاعی ترین مواضع را در برابر کارگران و زحمتکشان داشت نیست ، در ضمن سعی نکنید که زیرکانه آقای قراگوزلو را به جریان خاصی وصل کنید ، ایشان فرد مستقلی میباشند
٣۷۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مریم علمداری

عنوان : یک دنیای بهتر
در یک دنیای بهتر هیچ مسکنی حراج نخوتهد شد
در یک دنیای بهتر هیچ کودکی کار نخواهد کرد
در یک دنیای بهتر هیچ بیماری رها نخواهد شد
در یک دنیای بهتر هیچ استثماری وجود نخواهد داشت
در یک دنیای بهتر پول محو خواهد شد
در یک دنیای بهتر تن فروشی فراموش خواهد شد
در یک دنیای بهتر سینما و عشق و شادی و جوانی تکثیر خواهد شد
در یک دنیای بهتر آه بله در یک دنیای بهتر ستم جنسی نابود خواهد شد
یک دنیای بهتر یعنی: عشق
با تشکر
٣۷۶٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : فرهاد بش

عنوان : بحران مسکن
بنا به اطلاعات درستی که از وضع مسکن در آمریکا موجود است تا کنون بانکها اقدام به این رفترهای ضد انسانی کرده اند
۱. خانه های رهین و بدهکار را مصادره کرده اند
۲. بخشی از این خانه حراج شده است
۳. بانک ها بر این تصور که نگهداری این خانه ها محتاج تحمل هزینه های زیاد است در موارد بسیار اقدام به تخریب این خانه ها کرده اند
۴. جالب این که بسیاذی از خانه های تخریب شده نو و کاملا تازه ساز بوده اند
اینهم از مزایای سرمایه داری است که مردم فقیر را بی خانمان می کند و به خیایبان می فرستد و هزینه ورشکستگی خود را از دولت می گیرد و ترجیح می دهد که مردم بی خانمان باشند تا سود بار دیگر رو به افزایش بگزارد. زمانی سرمایه داری گندم خود را به دریا می ریخت حالا خانه مردم را خراب می کند.
مقاله بسیار مفید و خوبی بود
سایت اخبار روز ازین مقالات تئوریک خالی است و من اتفاقی این مقاله را در این سایت دیدم
برای نویسنده آرزوی شادکامی و سلامتی دارم
٣۷۶٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : آزاده

عنوان : به خانم توسلی گرامی
خانم توسلی گرامی، امیدوارم که آقای قراگوزلو همکاری های لازم را با شما بعمل آورند. اگر بتوانید مقالات ایشان را در اختیار نشریات علمی غرب قرار دهید عالی می شود. همانطور در صورت توافق ایشان لطفا این کتاب را بعنوان کاندید جایزه نوبل به مقامات مربوطه هم ارسال بفرمایید. چقدر عالی می شود که استاد ما اولین ایرانی ای باشد که از قعر جهنمی بنام ایران برنده علمی جایزه نوبل شود. با تشکر و سپاس از شما
٣۷۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مجید بیگی

عنوان : سوال کوتاه
مقاله خوبی بود. سوال من در مورد مسکن است. با توجه به اینکه مسکن مهمترین مشکل زحمتکشان بوده و هست می خواهم نظر آقای قراگوزلو را در باره طرح مسکن مهر دولت احمدی نژاد بدانم. آیا این طرح هم مانند مسکن های حراج شده در آمریکا به دلیل وام طولانی و کم بهره به بحران کم ارزشی خواهد خورد؟ ممنون می شوم نویسنده یا عزیزی که به این موضوع آگاهی دارد در همین جا جواب دهد.
٣۷۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : آذرنوش توسلی

عنوان : مبلغ واقعی بدهکاری و یک پیشنهاد
با سپاس فراوان از محمد قراگوزلو ی عزیز
گمان می کنم در مقدمه مقاله مبلغ تقریبی ۵۰ تا ۶۰ میلیارد دلار به عنوان بدهی بانکی افراد خاص جا افتاده است.مثل همیشه مقاله بسیار سنگین و جامعی است که به درست ساختارهای بحران اقتصادی سرمایه داری را تبیین و تفسیر می کند. ما یعنی من و دوستانم در آمریکا آمادگی خود را برای چاپ و انتشار این مجموعه مقالات در قالب یک کتاب اعلام می کنیم. و منتظریم پس از تکمیل خود محمد گرامی به ما بگوید که شروع کنیم یا نه ؟ و اصولا در صورت موافقت برای چاپ این مفالات به صورت کتاب چه مسائلی باید لحاظ شود و ملاحظات او چیست. ما می توانیم طرح جلد و سایر امور را از جمله یک خلاصه از کتاب را برای محمد قراگوزلو بفرستیم. پیشنهادمان این است که اگر ممکن است در ادامه بحث ها نگاه سلبی اثباتی نویسنده نسبت به سوسیالیسم هم بیاید.برای پیشبرد امور از هم اکنون تا پایان مجموعه منتظر جواب هستیم.نشانی خود را هم قبلا برای محمد فرستاده ایم.
٣۷۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰