سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آقای کدیور
و حکایت "به درک واصل شدن" مجاهدین خلق
- مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رامسس

عنوان : با عرض معذرت
دوستی بهم گفت که لینک کار نمی‌کند. دوباره می‌نویسم:

https://www.youtube.com/watch?v=۰UUm۱XbBeHo&feature=player_embedded
٣۶٨۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : رامسس

عنوان : قابل توجه خانم آزیتا جوان
مسعود نقره‌کار:
«انکار حضور مجاهدین خلق در جنبش آزادیخواهانه و ضد دیکتاتوری در میهنمان چشم بستن بر واقعیت است»

این‌ها مبلغان جمهوری اسلامی نیستند، مردمان ساده و درمانده‌ای‌اند که ده‌ها و ده‌ها ار آن‌ها را می‌توان توی شبکه‌ی اینترنت یافت:

http://www.youtube.com/watch?v=۰UUm۱XbBeHo&feature=player_embedded#at=۳۹۱
٣۶٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : (..) (....)

عنوان : جوابی دیگر به (...)
بسیار خشنودم که جناب (...) جوابی داد که نشانگر خواست ایشان هست که در لابلای دهها حرف های گنگ مخفی اش میکند. اجازه میخواهم دو سه کلمه ای از سبز های سیدی بنویسم.
یک: ریا و مکر از ارثیه های شوم مقلدان امام راحل هست که آنهم در ایدئولوژی اسلامی خوابیده. این مکرو ریا تمامی ندارد. این سینه چاکان سبز سیدی، راه تازه ای را پیدا کرده اند. هر زمان که با دلیل و مدرک میخواهید پته این دغلکاران را بر روی آب بیاورید، فوری دهها نفر از سربازان گمنام امام تحت "سرنگونی طلب" ، "دمکراتی که به لشگریان اسلام هم "احترام عمیقی" دارند چون شرافتمندانه "با مچ بند سبز" به "شهادت رسیدن" و دز "زندان پرچم شرف و استواری" را نشان دادند (حال بگذریم که جناب (...) حتی یک تمونه از این افراد را نمیتواند مثال بزند)، ادعا میکند که جنبش سبز حنبشی است "شتر-گاو-پلنگ" همه در آن هستند و هیچکس در آن نیست. اگر از لجن فکری مهاجرانی سخن میگوید، بیکباره از "رهبر اتاق فکر" جنبش بیرون زده میشود. از تفکر حنایتکارانه اخوند کدیور میگویی، ادعا میشود که او هم از "اتاق فکر" بیرون امده (البته برای چند روز تا کثافات ایدئولوژی و تفکر منفورش فراموش شود) از افتخار کردن موسوی به بسیجی بودن و فرزند امام بودن میگویی، بیکباره او هم برای چند ساعتی "رهبر" نمیشود. خلاصه این مکر و ریا لشگریان اسلامی مثل پاندول هی اینور و آنور میرود تا دست بریده ابوالفضل آنها را در هوا بگیرد و سالم به زمین بنشاند.
اگر لشگریان اسلام ناب محمدی، این فرزندان راستین خونخوار قرن، خمینی، "شرف" داشتند، میرفتند در صجرای کربلا یا مکه و مدنیه تا چشم هیچ انسانی به آنها نیافتد و کارنامه ننگین آدمکشی های آنها مطرح نشود. اگر "استواری" در این جرثومه خبیث سراغی هست در استواری کشتار و تجاوز و غارت ۱۴۰۰ ساله هست.
دو: به جناب (...) سرنگونی طلب مخلص اصلاح طلبان خواهشمندم که بجای وقت گذاشتن در نوشتن حرف هایی با "منطق درست و یا غلط" بروند برگی از تاریخ اسلام و لشگریانش را بخوانند تا معنی "شرف"، "استواری" در نزد اینان را بفهمند تا خود را رسوای عام و خاص نکنند
٣۶٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۰       

    از : آزیتا جوان

عنوان : عقل سلیم ؟!
نمردیم و معنی عقل سلیم را هم فهمیدیم .عقل سلیم یعنی تایید حرف من . اگر نویسنده نظری بدهد که با نظر من نخواند به عقل سلیم توهین کرده . این منطق دیگر چه نوع منطقی است؟؟
٣۶٨۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : Ali Hosseiini

عنوان : اتحاد
با سلام و حسته نباشید
اقای نقره کار مقاله جالبی بود و من دو بار مقاله تان را خواندم ولی شما هم باید مثل بعضیها چند تا فحش و ناسزا به مجاهدین می دادید تا دل بعضیها خنک شود باور کنید اگر کسی فقط یک هفته زندانهای خمینی و خامنه ای را تجربه کرده باشد به هیج گروه سیاسی توهین نمی کند تا چه رسد که انرا مساوی با رزیم بداند. بعد از مدتی یک روشنفکر یک مقاله نوشته و یکسری واقعیتها را توضیح داده بینید چه غوقایی است. در زندانهای رزیم بچه های مارکسیست(هوادار اقلیت) فقط برای اینکه بچه های مجاهد را در مقابل رزیم تنها نگذارند در شب عاشورای سال ۶۱ در مراسم سوگواری انها شرکت می کردند( درزندانهای شمال) ولی در خارج کشور فقط فحش دادن مد شده است ما همه دشمنمون رزیم است ۳۳ سال است داره میکشه و می دزده و ما داریم با هم می جنگیم . موفق باشید
٣۶٨۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : رامسس

عنوان : از نوشته‌ی آقای نقره‌کار در گویا نیوز:
«انکار حضور مجاهدین خلق در جنبش آزادیخواهانه و ضد دیکتاتوری در میهنمان چشم بستن بر واقعیت است.»

آقای نقره‌کار!

نوشتن چنین جمله‌ای دست‌کم گرفتن شعور خواننده و توهین به عقل سلیم است.

(ضمناً من با فریاد بلند جنایت‌ رژیم عراق در قرارگاه اشرف و قتل عمد انسان‌های بی‌گناه و نگون‌بختی را که اسرای مسعود رجوی هستند محکوم می‌کنم.)
٣۶٨۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : حمید حمیدی

عنوان : با سلام
اقای نقره کار بزرگترین جنایتی که جمهوری اسلامی مرتکیب شده ایجاد کینه عمیق در دل روشنفگران است .که باعث می شود حقیقت اشکار در زیر این کینه پنهان گردد و فرد مثل شما از یک دیکتاتور بدتر از احمدی نزاد دفاع کنبد.مطمعین باش رجوی اگر کوچکترین پایکاه مردمی داشت همه را۲۴ ساعت در خیابانها نگاه می داشت .درضمن اگر در سه شنبه های اعتراض مردم استقبال نکردند به خاطر سو استفاده باند رجوی بود.مردم ایران از همه دیکتاتور ها بیزار هستند .چه رجوی چه احمدی نزاد
٣۶٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : رژیم آخوندها و مجاهدین دارای بینش مشترک ودر عماکرد مکمل همدیگرند.
هر کشت و کشتاری برای رسیدن بمقاصد سیاسی ـ اقتصادی از جانب هر کسی که باشد محکوم است. و اما از پیام ذیل میتوان برداشت کرد که آیا خمینی از مجاهدین درس فرمان «قتل و کشتار» گرفت و یا بالعکس؟
پیام «تاریخی» سازمان مجاهدین خلق به آیت الله خمینی (مورخ ۲۸ بهمن ۱۳۵۷)
« مجاهد اعظم حضرت آیت الله خمینی، مجاهدین خلق ایران و عموم فرزندان انقلابی شما در این میهن با قلبی سرشار از احترام فرمان قاطع شما را مبنی بر محاکمه (چند ساعته!!) و مجازات فوری چهارتن از عناصر جنایتکار و خیانت پیشه رژیم پیشین دریافت داشتند. این اقدام متهورانه و انقلابی را که روشنایی بخش چشمان و تسلای قلوب تمام مردم محروم این سرزمین به ویژه خانواده های داغدار شهدا و شکنجه دیدگان است، به شما و تمام مردم قهرمان کشورمان تبریک و تهنیت می گوییم. باشد که دیگر در این کشور کسی بکشتار(؟) و شکنجه و آزار مردم بی پناه و فرزندان پیشتاز آنان دست نیابد. 
حضرت آیت الله ـ شما با این فرمان انقلابی پرتو دیگری از چهره راستین مکتب توحید و ایدءولوژی ما اسلام به جهانیان عرضه کردید. لذا بازهم مشتاقانه امیدواریم که بدون کمترین توجه به برخی پادر میانیهای شرک آمیز نو سازشکارانه و بگو نه ای هر چه سریعتر داد این خلق مظلوم را و شکنجه دیده ما تا آخرین نفر از بقیه عناصر ضد انقلابی نیز باز ستاده شود. همانها که بگفته قرآن کریم در این سرزمین «فسادی بزرگ بپا کرده و تولید و نسل مارا ضایع می داشتند» و اکنون این سان در برابر مکافات اعمالشان ریاکارانه به توبه و زاری نشسته اند. همان ها که هزاران هزار را در شهرها و روستاهای ما داغدار و عزادار کردند و به خاک سیاه نشاندند، همانها که در منف حمایت اربابان امپریالیست و دار و دست ارتجاعی شان هرروز و هر شب در کمین انقلابیون مانشسته و به انواع توطئه گری و مفسدجویی مشغولند.
اینجاست که بازهم با الهام از قرآن کریم ادامه حیات آزادی سیاسی و اجتماعی خلق مان را در گروه قصاص هر چه سریعتر تمامی آنه میدانیم. سازمان مجاهدین خلق ایران» (کیهان ۲۸ بهمن ۵۷).
مجرم بودن و یا نبودن «متهمان» در قبال اعمالشان فقط در یک دادگاه صالح و بر اساس منشور حقوق بشر میتواند مورد بررسی قرار گیرد. آنروزی که بدون دادگاه «مجرمان» را بقول مجاهدین اعدام انقلابی کردند، و هر گروه و تشکیلاتی پیامهای شادباش برای خمینی جهت میفرستادند، آنروز شکست انقلاب و نهضت آزادیخواهی و دموکراسی طلبی مردم آغاز شد.
عملیات فروغ جاویدان
«شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با بهره‌برداری از ضعف شدید روحیه نیروهای ایرانی مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پیش می‌روند، سازمان مجاهدین عملیاتی با نام فروغ جاویدان را آغاز می‌کند. هدف مجاهدین از این عملیات تصرف تهران اعلام می‌شود اما بر خلاف دو عملیات قبلی به شکست گسترده و تلفات شدید سازمان منتهی می‌شود. این آخرین فرصتی بود که از سوی صدام به مجاهدین برای تجزیه بخشی از خاک ایران و ایجاد یک منطقه خودمختار داده شده بود.» (ویکی پدیا).
عملیات «فروغ جاویدان» را فقط در حد «حمله ماجراجویانه و فاجعه بار» خواندن، نهایت بی اطلاعی از تاثیر چنین حمله فرمایشی بر استوار گردیدن استبداد عریان ولایت فقیه در جامعه ایران است. و از نویسنده ای روشن بین بعید بنظر میرسد.
٣۶۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : (...)

عنوان : خوانندگان، خود می توانند قضاوت کنند
در ارتباط با آنچه کسی که با یک نقطه کم کردن از سه نقطه، به من «پاسخ» داده است، به خوانندگان گرامی توصیه می کنم که یک بار کامنت مرا و استدلال های آن کامنت را بخوانند، و یک بار هم کامنت ایشان را و «پاسخ» ایشان را.
به نظر من، آن وقت معلوم می شود که چرا بعضی ها می توانند بعضی ها را فریب دهند و احساس را جایگزین منطق کنند.
تا این بعضی های دوم، به محض برخورد با یک متن منطقی (منطق درست یا غلط) فورا احساساتشان گل می کند و پاسخ منطق را (منطق درست یا غلط) را اینگونه می دهند، آن بعضی های اول هم وجود خواهند داشت و در دل به همه کس و همه چیز خواهند خندید.

محور بحث من اصلا و ابدا اصلاح طلبان و غیر اصلاح طلبان نبود. آیا بود؟ خوانندگان، خود قضاوت خواهند کرد. خودم هم سرنگونی طلب هستم، نه اصلاح طلب. هرچند با حفظ احترام عمیق نسبت به اصلاح طلبان شرافتمند. همان ها که بسیاری اشان در تظاهرات، یا در کهریزک ها با مچ بند و بازو بند و پیراهن سبز، و با رأی به موسوی و کروبی، به شهادت رسیدند، و یا همین حالا در زندان ها پرچم شرف و استواری مردم و مبارزه اشان را برافراشته نگاه داشته اند...

محور بحث من، رفتار ناشایسته رهبری مجاهدین بود که یک بُعد این فاجعه را تشکیل می دهد، و قطعا اگر با رفتار غیر مسئولانه این رهبری برخورد نشود، و موضوع را فقط در یک بُعد آن ببینیم، به این رهبری این امکان را خواهیم داد تا باز زمینه ساز فاجعه های بزرگتر شود.
جنایتکاران حرفه ای مثل حکومت ایران و حکومت عراق، به جنایات خود ادامه می دهند. با آن ها به گونه ای دیگر باید سخن گفت، و روی سخن من با آن ها نبوده است. چگونه می توان با زبان کامنت با آن جانیان حرف زد؟
سخن من بر سر ضرورت عدم سکوت در برابر رفتار کسانی است که با فرهنگ شهید پروری و ارتزاق از خون شهیدان خو گرفته اند، و به همان دلایلی که نوشتم و یکی یکی برشمردم، آگاهانه و عالمانه و عامدانه، افراد اردوگاه اشرف را در حالی که هیچ امیدی به ایفای نقشی مثبت برای آن افراد در عراق وجود ندارد، در عراق نگاه می دارند.

یک کلمه هم به «الف باران» می گویم:
محسن کدیور را رهبر جنبش معرفی کردن، نشانه صداقت نیست و آدم را به کسی که چنین می کند خوشبین نمی سازد. آن هم در حالی که خود موسوی و کروبی هم خودشان را رهبر جنبش نمی دانند، و همراهان جنبش می نامند، و در واقع امر هم چیزی به جز این نبود و نیست.
آن ها «تشنه خون مجاهدین» نیستند. اگر بگوییم مجاهدین که مرتبا آن ها را با نام «باند مغلوب» در برابر «باند غالب» می نامند، و مبارزه آن ها با کودتاگران را «جنگ گرگ ها» معرفی می کنند تشنه خون آن ها هستند سخنمان شاید به حقیقت نزدیک تر باشد...
٣۶۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : (..) (....)

عنوان : در جواب (...)
جناب (...) شما میتوانید هر ثانیه سر خودتان را کلاه بگذارید و در اینکار سیاه را سفید ، روز را شب، قاتل های حرفه ای را رهبر و قمه کشان و بازجویان و شکنجه گران را اصلاح طلب برای خود جا برنید ولی باور کنید که انسان های آگاه کشور که بسیار هم زیادند، نه ارزشی به این نوع نگاه دارند و نه گول این مسایل را میخورند اگر غیر از این بد مطمئن باشید که الان آمریکا و کل غرب و دستگاه های تبلیغاتی آنها به رهبری بی بی سی همانگونه که زور چپان خمینی را "رهبر انقلاب" ایران در سال ۵۷ کرد و بقدرت رساند. امروزه هم موسوی و کروبی و همدستان را بقدرت میرساند. مشگل کار آنها این هست که میداند که اکثر مردم ایران آگاهند و گول هیچ باندی از رژیم را نمیخورند و از بالا تا پایین این رژیم را جنایتکار شکنجه گر و دزد و شیاد میدانند. صد البته شما بخاطر هر دلیلی که هست مختارید همچنان در رویای بقدرت رسیدن سبز های سیدی باشید.
٣۶۷۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست