از : لیبرال
عنوان : به چه تضمینی ما باید حکومت تک حزبی و مطلق گرا تشکیل بدهیم و افسارمان را بدهیم به یکی از این گرایشات داخل صدها گرایش موجود؟
متشکر از توضیحات شما جناب روزبه خصوصا اینکه بدون حمله و با استدلال پاسخ گفتید۰
جان کلام همین جاست که فرمودید بین لیبرالها هم دعواست و با هم اختلافات زیادی دارند۰ البته اگر متن نوشته مرا بخوانید بنده هم همین را تاکید کرده ام که در بقیه گروهها هم وضع به همین منوال است۰
حالا با توجه به اینکه هم چپ ها و هم لیبرالها و هم بقیه گروهها از افراد با اختلاف سلیقه بسیار تشکیل شده اند طوریکه از خادم تا خائن در ان جا می گیرند من از شما میپرسم به چه تضمینی ما باید حکومت تک حزبی و مطلق گرا تشکیل بدهیم و افسارمان را بدهیم به یکی از این گرایشات داخل صدها گرایش موجود؟
یعنی مثلا دیکتاتوری لیبرال به رهبری سنجاپی یا دیکتاتوری لیبرال به رهبری بختیار؟
یعنی مثلا دیکتاتوری کمونیستی به رهبری فتاه پور یا دیکتاتوری کمونیستی به رهبری نادر نادریانفر؟
لیبرالها به تکثر و ازادی احزاب اعتقاد دارند پس تضمین بیشتری وجود دارد اگر به افرادی رای مشروط دهیم که به کثرت ارا معتقدند نه نوع خاصی از یک شیوه خاص یک عقیده تمامیت خواه که وقتی با ان مخالفت می کنی می گوید با من چانه نزن پسر برو دم دکان بغلی که مثل تو می اندیشد۰
البته توصیه به ظاهر درستی است ولی وقتی به اداره یک کشور مشترک مربوط شود و پای قدرت سیاسی وسط باشد انوقت این توصیه ها رنگ و بوی خونینی خواهند گرفت از سوی هیئت حاکمه مطلق.
اینکه گفته اید دعوا بین حاکمیت سرمایه و حاکمیت نیروی کار است تا کنون در روی کره خاکی چنین چیزی به عرصه ظهور نیامده و به شهادت پیامبر مارکسیسم یعنی مارکس چنین چیزی به این زودیها بدون گذر کامل از سرمایه داری شانس ظهور ندارد۰
دعوا اما بر سر کنترل سرمایه است که بدست دولت یک نظام تک حزبی تشکیل شده از یک گرایش خاص از یک تفکر خاص باشد یا با دولتی متکثر و موقتا تشکیل شده از برایند نیروها و طرز فکرهای سیاسی موجود براساس وزن انها در اجتماع باشد انهم نه کنترل بدون نظارت و متاثر از گرایشات نژادی جنسی و عقیدتی و ۰۰۰
بنابراین لیبرالها موفق شده اند رژیم هایی به نسبه ازاد و پیشرفته در جغرافیای متفاوت از ژاپن تا کره جنوبی و ترکیه و سنگاپور و کانادا و ۰۰ ایجاد کنند۰
سوسیالیست های لیبرال هم که شما انها را چون چریکهای اکثریت از مارکسیسم خارج می دانید موفق شده اند سوئد و المان و اتریش و ۰۰ را ایجاد کنند۰
این نمونه ای که شما می فرمایید در کجا اتفاق افتاده؟
البته مجبور نیستید با من بر سر موضوعی که به ان علاقه ای ندارید چانه بزنید۰
٣۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۷
|
از : روزبه زریننعل
عنوان : طیف چپ وسیع است
در پاسخ به لیبرال که می پرسد:
"ممکن است بگویید اگر افراد نظردهنده دراینجا همه چپ هستند پس چرا همدیگر را متهم به خیانت و سازش با امریکای امپریالیست و دیکتاتوری خونخوار ملاها و شرکت در جنایت تابستان ۶۷ می کنند؟ اگر طیف چپ اینقدر گشاد است پس چرا شما از یک نظردهنده مثل من اینقدر هراس دارید که دائما توصیه می کنید مبادا فرزندان راستین و چشم وگوش بسته چپ گول بخورند؟"
مگر در جبهه ملی لیبرال و بین لییرال ها همین اخیرا شاهد دعوا نبودیم؟ آیا همه لییرال ها با یک صدا صحبت می کنند؟ مگر شاپور بختیار به وزارت رژیم پهلوی مشغول نشد زمانی که دیگر دوستان لیبرال او در آرزوی وزارت برای "امام" بودند؟!
چپی ها نیز شامل احزاب و سازمانهای مختلف هستند که با یکدیگر تفاوت های دارند اما با لیبرال ها اختلافات اساسی و بنیادین دارند. شما می خواهید نظام سرمایه داری را حفظ کنید اما مارکسیست ها می گویند که سرمایه داری نظامی استثماری می باشد و دوران اقتدار آن گذشته است و آنها معتقد هستند که دنیای بهتری بدون طبقات سرمایه دار بوجود خواهد آمد.
"حداقل من بخشی از چپ گراها یعنی اکثریت را به خاطر شهامتی که از خود نشان دادند و از یوغ اسارت مارکسیسم روسی به درامدند و مثل چپ های مدرن جهان به راه سوسیال دموکراسی میروند تحسین می کنم۰"
سازمان اکثریت تفاوتی فکری اکنون با لیبرال ها ندارد و علت تحسین شما نیز به همین خاطر است نه به خاطر اینکه آنها هنوز چپی یا مارکسیست باشند. لیبرال ها تفاوت بنیادین با مارکسیست ها دارند و آن وفاداری آنها به نظام سرمایه داری می باشد و مارکسیست ها چه روسی یا اروپائی یا آمریکای یا ایرانی می گویند که سرمایه داری آینده ندارد و نظامی بهتر در راه است.
"ایا درست به همین علت نیست که توده ایهای روسی و چپ امریکایی از بنده عصبانی هستند؟"
این را باید بروید از توده ایها ی به قول شما روسی و چپ امریکایی بپرسید اما خودتان نیز مطمنا به این نمی توانید اعتقادی داشته باشید. کسی از دست شما عصبانی نیست و فقط از اتهامات بی خود شما همه عاصی شده اند.
"اگرهمه با من اشنا هستند و به قول شما نظرات بنده اهمیتی ندارد چرا چپ پرولتاریایی دائما هشدار می دهد که مبادا کسی جواب مرا بدهد؟"
آقای لیبرال شما چه لذتی می برید با کسانی که به شکل بنیادین با نظام مورد علاقه شما میانه ای ندارند چانه بزنید؟
٣۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۷
|
از : لیبرال
عنوان : ترسهای مارکسیسم روسی و چپ امریکایی از رواج تفکر ازاد در چپ
به جای اینکه مثل مجاهدین تفکر مخالف را ایزوله و سانسور کنید (بدون هیچ استدلالی) ممکن است بگوییدداگر افراد نظردهنده دراینجا همه چپ هستند پس چرا همدیگر را متهم به خیانت و سازش با امریکای امپریالیست و دیکتاتوری خونخوار ملاها و شرکت در جنایت تابستان ۶۷ می کنند؟ اگر طیف چپ اینقدر گشاد است پس چرا شما از یک نظردهنده مثل من اینقدر هراس دارید که دائما توصیه می کنید مبادا فرزندان راستین و چشم وگوش بسته چپ گول بخورند؟
حداقل من بخشی از چپ گراها یعنی اکثریت را به خاطر شهامتی که از خود نشان دادند و از یوغ اسارت مارکسیسم روسی به درامدند و مثل چپ های مدرن جهان به راه سوسیال دموکراسی میروند تحسین می کنم۰
ایا درست به همین علت نیست که توده ایهای روسی و چپ امریکایی از بنده عصبانی هستند؟
اگرهمه با من اشنا هستند و به قول شما نظرات بنده اهمیتی ندارد چرا چپ پرولتاریایی دائما هشدار می دهد که مبادا کسی جواب مرا بدهد؟
٣۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۷
|
از : یک ایرانی
عنوان : طرفداری از مشی چریکی در شرایط امروز هم مضحک و هم تفکری متعلق به گذشته است.
آقای نادریفر طی نظارات عجیبی از مشی چریکی سازمان فداییان حمایت کرده اند و در برابر هر مخالفتی "رفقای بی نظیر در تاریخ ایران" را برخ خواننده می کشد که کسی منکر این امر نیست. اما بی نظیر یودن و پاک بودن افراد جان باخته دلیلی بر درست بودن راهی که رفته اند نیست.
شما کدام حرکت سازمان های چریکی در ایران را چه قبل و چه بعد از انقلاب می توانید نام ببرید که تاثیری حیاتی در روند دمکراسی و عدالت طلبی در ایران داشته است؟
من جز تندروی هایی که جنبش مردم را یا به تاخیر یا به مخاطره انداخته چیز دیگری بیاد ندارم.
٣۰۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۷
|
از : یک ایرانی
عنوان : لیبرال برای همه آشناست. به وی اعتنا نکنید!
لیبرال برای همه آشناست. به وی اعتنا نکنید!
٣۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۷
|
از : روزبه زریننعل
عنوان : لیبرال ره گم کرده
جناب لیبرال از نظرات شما مطمنا استقبال بیشتری در سایت های مانند جبهه ملی خواهد شد تا در این سایت که بیشتر خواندگان جدی آن هنوز خود را چپی می دانند و به جرات می توان گفت که مورد اشتراک فکری با امثال شما ندارند. می توانید یک سری به سایت آقای سام قندچی بزنید زیرا او هم مثل شما از دست چپی ها دل خوشی ندارد و می توانید با هم ذکر مصیبت دوران استالین و حزب توده را بکنید. من یکی که در نوشته های شما چیزی مفیدی یافت نکرده ام و خواستم فقط یک راهنمائی کوچکی به شما کرده باشم شاید اطلاع دقیق نداشتید.
٣۰٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : لیبرال
عنوان : تصورکنید اینها دیکتاتوری پرولتاریا هم برقرارکنند چه کسی می تواند تضمین کند که اینها که خودشان را تنها نمایندگان دائمی طبقه کارگر می دانند مثل ایت الله ها که خود را نماینده خدا می دانند دمار از روزگار ما در نیاورند ؟
چیزی که باعث تاسف است این است که این بحث های سیاسی مربوط به افراد یک حزب است با گرایشات مختلف۰ پس از سی سال وروشن شدن بسیاری از مسائل (که در ابتدا به علت نبودن فضای باز سیاسی و بحث و تبادل نظراختلافات شدید طبیعی بود ) هنوز بحث ها درسطح بسیار پایین و با چاشنی اتهام وفحاشی و به صورت تخاصمی است ۰
در داخل بقیه احزاب هم اگر وبسایتی ازاد برای اظهار نظر بگذارند وضع همین است ۰
خوپی این کار اما دراین است که مردم گوششان باز می شود به این حقیقت تلخ که برای ما ایرانیها رسیدن به دموکراسی و داشتن احزاب مختلف و فعالیت دسته جمعی داخل گروههای همگرا و ائتلاف و خلاصه هرفعالیت سالم سیاسی معمول در کشورهای مدرن فعلا یک ارزوی دست نیافتنی اگر نباشد بسیار دور به نظر میرسد۰
نکته مهمتراینکه به خوبی در می یابیم که چرا نباید به هیچ گروه و فرقه ای چه ملا و چه شاه و چه کمونیست و چه لیبرال و چه ملی و چه مائوئیست و چه مجاهد و ۰۰۰ چک سفید بدهیم ۰ اینها که به افراد هم مسلک خودشان اتهام همکاری با ج ا و خیانت و جیره خوار اجنبی و۰۰۰ میزنند بدون اینکه در دادگاهی اثبات شده باشد فردا اگر درمسند قدرت باشند ما وکسانی که دگراندیش هستند باید دست به دامن استالین و موسولینی شویم برای اثبات بی گناهی خود۰ تصورکنید اینها دیکتاتوری پرولتاریا هم برقرارکنند چه کسی می تواند تضمین کند که اینها که خودشان را تنها نمایندگان دائمی طبقه کارگر می دانند مثل ایت الله ها که خود را نماینده خدا می دانند دمار از روزگار ما در نیاورند ؟
٣۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : نادر نادریانفر
عنوان : آخرین سخن با جناب فتاحی
نمیدانم شما فتاحی هستید یا فتاح پور، روش و کردارتان که جکایت از هفت رنگی فتاح پور دارد. جناب:
۱. شما که عضو شورای نگهبان که نیستید تا برای انسان ها پیشینه بسازید و یا منکر آن شوید. اگر سواد خواندن نوشتن دارید به اولین نوشته ام رجوع کنید تا تلنگری باشد بر برداشت و تفکر شما. اگر کلاس اول اکابری هم آن را بخواند بوضوح میفهمد که تا کجا با اکثریت مخالفم. اما گویا شما یک عینک مغرفت لازم دارید که متوجه شوید. شاید هم "بوی باروتی" که قلب سرمایه را نشان گرفته شما را دچار پریشانی کرده و هوش و قدرت شتاخت را از شما ربوده. من به ابتدا رهرو فداییان بودم و تا نفسی هست ادامه خواهم داد جال میخواهد "بوی باروت" رفقای بی نظیر در تاریخ ایران ، شما ویا هزاران هزار دلداده مبارزه مسالمت آمیز که جیره اشان یا از جورج سورس میرسد یا از موسسات سیاسی وابسته به جمهوریخوان آمریکا (رجوع کنید به مقاله لوس آنجلس تایمز ۳ سپتامبر) را پریشان فکر کند
۲. من نه اکثریتی بودم و هستم و نخواهم بود. این را اولین توشته ام بوضوح میگوید. ولی جناب دمکرات شده ی یکشبه، مگر طبق نظر شما نمیباید هر کس حرفش را بزند. فرزاد نامی مطلبی نوشت که بنظر من تا حدودی بجا و مهم بود. از نوشتن آن دقاع کردم که بمذاق جنابعالی خوش نیامد. نمیدانستم که "ولی فقیه" این سایت شمایید. عذر میخواهم.
۳. بجای دشمنی و کینه با قداییان واقعی، بروید یک ثانیه با رژیم مبارزه کنید تا متوجه شوید که بهتر است از این ببعد برای سخن گفتن از مغز سود بجویید نه جای دیگر. نگران نباشید، فداییان بقدر کافی دشمن دارند: نیروهای وابسته بسرمایه، ساواک، ساواما، پهلوچی ها، اسلامیون، توده ای ها، و رهبران و بسیاری ازاکثریتی ها.
شما هرجوابی دارید، آزادید که بدهید ولی این آخرین سخنم خطاب به شماست
٣۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : روزبه زریننعل
عنوان : میراث خواری با اکراه
واقعا برای یک محفل سیاسی عجیب است که نام "فدائیان" را مشتاقانه و میراث وار حفظ می کند اما مطلقا با آرمان همان "فدائیان" بیگانه می باشد. این را در نوشته های اکثریتی ها در بخش نظرات نیز می توان به خوبی دید که با نهایت احساسات انزجار خود را از بوی باروت و مبارزه و ادبیات انقلابی را اعلام می کنند اما شهامت رهائی خود از نام "فدائی" را ندارند! واقعا اگر این اپورتونیسم سیاسی نیست پس چه هست؟
آیا واقعا حتی یک ذره بین آرمانهای چریکهای فدائی خلق پیش از قیام مردم و لیبرالیسم این میراث خواران وجود دارد؟ اگر نه پس نهایت بیشرمی می باشد که آنها نام افرادی را استفاده می کنند که عملا و در نظر در نقطه مقابل آنها هستند. البته این پدیده جدیدی نیست و همانگونه که احزاب کارتلهای بزرگ سرمایه داران خود را احزاب کارگر و سوسیالیست می نامند سازمان اکثریت نیز نان شهرت انقلابیون جان برکفی را هنوز می خواهد بخورد که در تضاد کامل با آنها می باشد!
٣۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : فتا حی
عنوان : کارنامه درخشان سچفخا در با سواد کردن مردم!
دانشمند بزرگ سابقا اقلیتی و در حال حاضر اکثریتی آقای نادر نادریانفر، من همه سخنانم خظاب بشما پس می گیرم. شما با این جمله اتان: "غرض مبارزین "بوی باروت" دار، تکامل تفکر و سواد مردم عادی است، نه بیسواد کردن باسوادان که راه و روش آخوندیست" نور بر ذهن کند و تاریک من تاباندید! نیم نگاهی به جامعه ایران گویای این "واقعیت" مورد ادعای شماست. الآن زبان و فرهنگ مردم ما همان زبان و فرهنگ چریکی است که این را مدیون دانشمند بزرگ سابقا اقلیتی و در حال حاضر اکثریتی آقای نادر نادریانفر و شرکا هستیم.
ببخشید من اشتباه کردم. اصلا من اگر می دانستم طرف بحث من یک اقلیتی سابق است عمرن جسارت نمی کردم با او دهان بدهان بگذارم. ایران سیاسی امروز مدیون امثال اوست.
بدرود
٣۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷
|