روایتی دیگر از یک سیاست نادرست! - همایون فرزاد

نظرات دیگران
  
    از : لیبرال

عنوان : به چه تضمینی ما باید حکومت تک حزبی و مطلق گرا تشکیل بدهیم و افسارمان را بدهیم به یکی از این گرایشات داخل صدها گرایش موجود؟
متشکر از توضیحات شما جناب روزبه خصوصا اینکه بدون حمله و با استدلال پاسخ گفتید۰
جان کلام همین جاست که فرمودید بین لیبرالها هم دعواست و با هم اختلافات زیادی دارند۰ البته اگر متن نوشته مرا بخوانید بنده هم همین را تاکید کرده ام که در بقیه گروهها هم وضع به همین منوال است۰
حالا با توجه به اینکه هم چپ ها و هم لیبرالها و هم بقیه گروهها از افراد با اختلاف سلیقه بسیار تشکیل شده اند طوریکه از خادم تا خائن در ان جا می گیرند من از شما میپرسم به چه تضمینی ما باید حکومت تک حزبی و مطلق گرا تشکیل بدهیم و افسارمان را بدهیم به یکی از این گرایشات داخل صدها گرایش موجود؟
یعنی مثلا دیکتاتوری لیبرال به رهبری سنجاپی یا دیکتاتوری لیبرال به رهبری بختیار؟
یعنی مثلا دیکتاتوری کمونیستی به رهبری فتاه پور یا دیکتاتوری کمونیستی به رهبری نادر نادریانفر؟

لیبرالها به تکثر و ازادی احزاب اعتقاد دارند پس تضمین بیشتری وجود دارد اگر به افرادی رای مشروط دهیم که به کثرت ارا معتقدند نه نوع خاصی از یک شیوه خاص یک عقیده تمامیت خواه که وقتی با ان مخالفت می کنی می گوید با من چانه نزن پسر برو دم دکان بغلی که مثل تو می اندیشد۰

البته توصیه به ظاهر درستی است ولی وقتی به اداره یک کشور مشترک مربوط شود و پای قدرت سیاسی وسط باشد انوقت این توصیه ها رنگ و بوی خونینی خواهند گرفت از سوی هیئت حاکمه مطلق.

اینکه گفته اید دعوا بین حاکمیت سرمایه و حاکمیت نیروی کار است تا کنون در روی کره خاکی چنین چیزی به عرصه ظهور نیامده و به شهادت پیامبر مارکسیسم یعنی مارکس چنین چیزی به این زودیها بدون گذر کامل از سرمایه داری شانس ظهور ندارد۰
دعوا اما بر سر کنترل سرمایه است که بدست دولت یک نظام تک حزبی تشکیل شده از یک گرایش خاص از یک تفکر خاص باشد یا با دولتی متکثر و موقتا تشکیل شده از برایند نیروها و طرز فکرهای سیاسی موجود براساس وزن انها در اجتماع باشد انهم نه کنترل بدون نظارت و متاثر از گرایشات نژادی جنسی و عقیدتی و ۰۰۰

بنابراین لیبرالها موفق شده اند رژیم هایی به نسبه ازاد و پیشرفته در جغرافیای متفاوت از ژاپن تا کره جنوبی و ترکیه و سنگاپور و کانادا و ۰۰ ایجاد کنند۰
سوسیالیست های لیبرال هم که شما انها را چون چریکهای اکثریت از مارکسیسم خارج می دانید موفق شده اند سوئد و المان و اتریش و ۰۰ را ایجاد کنند۰
این نمونه ای که شما می فرمایید در کجا اتفاق افتاده؟

البته مجبور نیستید با من بر سر موضوعی که به ان علاقه ای ندارید چانه بزنید۰
٣۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : طیف چپ وسیع است
در پاسخ به لیبرال که می پرسد:

"ممکن است بگویید اگر افراد نظردهنده دراینجا همه چپ هستند پس چرا همدیگر را متهم به خیانت و سازش با امریکای امپریالیست و دیکتاتوری خونخوار ملاها و شرکت در جنایت تابستان ۶۷ می کنند؟ اگر طیف چپ اینقدر گشاد است پس چرا شما از یک نظردهنده مثل من اینقدر هراس دارید که دائما توصیه می کنید مبادا فرزندان راستین و چشم وگوش بسته چپ گول بخورند؟"

مگر در جبهه ملی لیبرال و بین لییرال ها همین اخیرا شاهد دعوا نبودیم؟ آیا همه لییرال ها با یک صدا صحبت می کنند؟ مگر شاپور بختیار به وزارت رژیم پهلوی مشغول نشد زمانی که دیگر دوستان لیبرال او در آرزوی وزارت برای "امام" بودند؟!
چپی ها نیز شامل احزاب و سازمانهای مختلف هستند که با یکدیگر تفاوت های دارند اما با لیبرال ها اختلافات اساسی و بنیادین دارند. شما می خواهید نظام سرمایه داری را حفظ کنید اما مارکسیست ها می گویند که سرمایه داری نظامی استثماری می باشد و دوران اقتدار آن گذشته است و آنها معتقد هستند که دنیای بهتری بدون طبقات سرمایه دار بوجود خواهد آمد.

"حداقل من بخشی از چپ گراها یعنی اکثریت را به خاطر شهامتی که از خود نشان دادند و از یوغ اسارت مارکسیسم روسی به درامدند و مثل چپ های مدرن جهان به راه سوسیال دموکراسی میروند تحسین می کنم۰"

سازمان اکثریت تفاوتی فکری اکنون با لیبرال ها ندارد و علت تحسین شما نیز به همین خاطر است نه به خاطر اینکه آنها هنوز چپی یا مارکسیست باشند. لیبرال ها تفاوت بنیادین با مارکسیست ها دارند و آن وفاداری آنها به نظام سرمایه داری می باشد و مارکسیست ها چه روسی یا اروپائی یا آمریکای یا ایرانی می گویند که سرمایه داری آینده ندارد و نظامی بهتر در راه است.

"ایا درست به همین علت نیست که توده ایهای روسی و چپ امریکایی از بنده عصبانی هستند؟"

این را باید بروید از توده ایها ی به قول شما روسی و چپ امریکایی بپرسید اما خودتان نیز مطمنا به این نمی توانید اعتقادی داشته باشید. کسی از دست شما عصبانی نیست و فقط از اتهامات بی خود شما همه عاصی شده اند.

"اگرهمه با من اشنا هستند و به قول شما نظرات بنده اهمیتی ندارد چرا چپ پرولتاریایی دائما هشدار می دهد که مبادا کسی جواب مرا بدهد؟"

آقای لیبرال شما چه لذتی می برید با کسانی که به شکل بنیادین با نظام مورد علاقه شما میانه ای ندارند چانه بزنید؟
٣۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۷       

    از : لیبرال

عنوان : ترسهای مارکسیسم روسی و چپ امریکایی از رواج تفکر ازاد در چپ
به جای اینکه مثل مجاهدین تفکر مخالف را ایزوله و سانسور کنید (بدون هیچ استدلالی) ممکن است بگوییدداگر افراد نظردهنده دراینجا همه چپ هستند پس چرا همدیگر را متهم به خیانت و سازش با امریکای امپریالیست و دیکتاتوری خونخوار ملاها و شرکت در جنایت تابستان ۶۷ می کنند؟ اگر طیف چپ اینقدر گشاد است پس چرا شما از یک نظردهنده مثل من اینقدر هراس دارید که دائما توصیه می کنید مبادا فرزندان راستین و چشم وگوش بسته چپ گول بخورند؟
حداقل من بخشی از چپ گراها یعنی اکثریت را به خاطر شهامتی که از خود نشان دادند و از یوغ اسارت مارکسیسم روسی به درامدند و مثل چپ های مدرن جهان به راه سوسیال دموکراسی میروند تحسین می کنم۰
ایا درست به همین علت نیست که توده ایهای روسی و چپ امریکایی از بنده عصبانی هستند؟
اگرهمه با من اشنا هستند و به قول شما نظرات بنده اهمیتی ندارد چرا چپ پرولتاریایی دائما هشدار می دهد که مبادا کسی جواب مرا بدهد؟
٣۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۷       

    از : یک ایرانی

عنوان : طرفداری از مشی چریکی در شرایط امروز هم مضحک و هم تفکری متعلق به گذشته است.
آقای نادریفر طی نظارات عجیبی از مشی چریکی سازمان فداییان حمایت کرده اند و در برابر هر مخالفتی "رفقای بی نظیر در تاریخ ایران" را برخ خواننده می کشد که کسی منکر این امر نیست. اما بی نظیر یودن و پاک بودن افراد جان باخته دلیلی بر درست بودن راهی که رفته اند نیست.
شما کدام حرکت سازمان های چریکی در ایران را چه قبل و چه بعد از انقلاب می توانید نام ببرید که تاثیری حیاتی در روند دمکراسی و عدالت طلبی در ایران داشته است؟
من جز تندروی هایی که جنبش مردم را یا به تاخیر یا به مخاطره انداخته چیز دیگری بیاد ندارم.
٣۰۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۷       

    از : یک ایرانی

عنوان : لیبرال برای همه آشناست. به وی اعتنا نکنید!
لیبرال برای همه آشناست. به وی اعتنا نکنید!
٣۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : لیبرال ره گم کرده
جناب لیبرال از نظرات شما مطمنا استقبال بیشتری در سایت های مانند جبهه ملی خواهد شد تا در این سایت که بیشتر خواندگان جدی آن هنوز خود را چپی می دانند و به جرات می توان گفت که مورد اشتراک فکری با امثال شما ندارند. می توانید یک سری به سایت آقای سام قندچی بزنید زیرا او هم مثل شما از دست چپی ها دل خوشی ندارد و می توانید با هم ذکر مصیبت دوران استالین و حزب توده را بکنید. من یکی که در نوشته های شما چیزی مفیدی یافت نکرده ام و خواستم فقط یک راهنمائی کوچکی به شما کرده باشم شاید اطلاع دقیق نداشتید.
٣۰٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : لیبرال

عنوان : تصورکنید اینها دیکتاتوری پرولتاریا هم برقرارکنند چه کسی می تواند تضمین کند که اینها که خودشان را تنها نمایندگان دائمی طبقه کارگر می دانند مثل ایت الله ها که خود را نماینده خدا می دانند دمار از روزگار ما در نیاورند ؟
چیزی که باعث تاسف است این است که این بحث های سیاسی مربوط به افراد یک حزب است با گرایشات مختلف۰ پس از سی سال وروشن شدن بسیاری از مسائل (که در ابتدا به علت نبودن فضای باز سیاسی و بحث و تبادل نظراختلافات شدید طبیعی بود ) هنوز بحث ها درسطح بسیار پایین و با چاشنی اتهام وفحاشی و به صورت تخاصمی است ۰
در داخل بقیه احزاب هم اگر وبسایتی ازاد برای اظهار نظر بگذارند وضع همین است ۰
خوپی این کار اما دراین است که مردم گوششان باز می شود به این حقیقت تلخ که برای ما ایرانیها رسیدن به دموکراسی و داشتن احزاب مختلف و فعالیت دسته جمعی داخل گروههای همگرا و ائتلاف و خلاصه هرفعالیت سالم سیاسی معمول در کشورهای مدرن فعلا یک ارزوی دست نیافتنی اگر نباشد بسیار دور به نظر میرسد۰
نکته مهمتراینکه به خوبی در می یابیم که چرا نباید به هیچ گروه و فرقه ای چه ملا و چه شاه و چه کمونیست و چه لیبرال و چه ملی و چه مائوئیست و چه مجاهد و ۰۰۰ چک سفید بدهیم ۰ اینها که به افراد هم مسلک خودشان اتهام همکاری با ج ا و خیانت و جیره خوار اجنبی و۰۰۰ میزنند بدون اینکه در دادگاهی اثبات شده باشد فردا اگر درمسند قدرت باشند ما وکسانی که دگراندیش هستند باید دست به دامن استالین و موسولینی شویم برای اثبات بی گناهی خود۰ تصورکنید اینها دیکتاتوری پرولتاریا هم برقرارکنند چه کسی می تواند تضمین کند که اینها که خودشان را تنها نمایندگان دائمی طبقه کارگر می دانند مثل ایت الله ها که خود را نماینده خدا می دانند دمار از روزگار ما در نیاورند ؟
٣۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : نادر نادریانفر

عنوان : آخرین سخن با جناب فتاحی
نمیدانم شما فتاحی هستید یا فتاح پور، روش و کردارتان که جکایت از هفت رنگی فتاح پور دارد. جناب:
۱. شما که عضو شورای نگهبان که نیستید تا برای انسان ها پیشینه بسازید و یا منکر آن شوید. اگر سواد خواندن نوشتن دارید به اولین نوشته ام رجوع کنید تا تلنگری باشد بر برداشت و تفکر شما. اگر کلاس اول اکابری هم آن را بخواند بوضوح میفهمد که تا کجا با اکثریت مخالفم. اما گویا شما یک عینک مغرفت لازم دارید که متوجه شوید. شاید هم "بوی باروتی" که قلب سرمایه را نشان گرفته شما را دچار پریشانی کرده و هوش و قدرت شتاخت را از شما ربوده. من به ابتدا رهرو فداییان بودم و تا نفسی هست ادامه خواهم داد جال میخواهد "بوی باروت" رفقای بی نظیر در تاریخ ایران ، شما ویا هزاران هزار دلداده مبارزه مسالمت آمیز که جیره اشان یا از جورج سورس میرسد یا از موسسات سیاسی وابسته به جمهوریخوان آمریکا (رجوع کنید به مقاله لوس آنجلس تایمز ۳ سپتامبر) را پریشان فکر کند
۲. من نه اکثریتی بودم و هستم و نخواهم بود. این را اولین توشته ام بوضوح میگوید. ولی جناب دمکرات شده ی یکشبه، مگر طبق نظر شما نمیباید هر کس حرفش را بزند. فرزاد نامی مطلبی نوشت که بنظر من تا حدودی بجا و مهم بود. از نوشتن آن دقاع کردم که بمذاق جنابعالی خوش نیامد. نمیدانستم که "ولی فقیه" این سایت شمایید. عذر میخواهم.
۳. بجای دشمنی و کینه با قداییان واقعی، بروید یک ثانیه با رژیم مبارزه کنید تا متوجه شوید که بهتر است از این ببعد برای سخن گفتن از مغز سود بجویید نه جای دیگر. نگران نباشید، فداییان بقدر کافی دشمن دارند: نیروهای وابسته بسرمایه، ساواک، ساواما، پهلوچی ها، اسلامیون، توده ای ها، و رهبران و بسیاری ازاکثریتی ها.
شما هرجوابی دارید، آزادید که بدهید ولی این آخرین سخنم خطاب به شماست
٣۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : میراث خواری با اکراه
واقعا برای یک محفل سیاسی عجیب است که نام "فدائیان" را مشتاقانه و میراث وار حفظ می کند اما مطلقا با آرمان همان "فدائیان" بیگانه می باشد. این را در نوشته های اکثریتی ها در بخش نظرات نیز می توان به خوبی دید که با نهایت احساسات انزجار خود را از بوی باروت و مبارزه و ادبیات انقلابی را اعلام می کنند اما شهامت رهائی خود از نام "فدائی" را ندارند! واقعا اگر این اپورتونیسم سیاسی نیست پس چه هست؟
آیا واقعا حتی یک ذره بین آرمانهای چریکهای فدائی خلق پیش از قیام مردم و لیبرالیسم این میراث خواران وجود دارد؟ اگر نه پس نهایت بیشرمی می باشد که آنها نام افرادی را استفاده می کنند که عملا و در نظر در نقطه مقابل آنها هستند. البته این پدیده جدیدی نیست و همانگونه که احزاب کارتلهای بزرگ سرمایه داران خود را احزاب کارگر و سوسیالیست می نامند سازمان اکثریت نیز نان شهرت انقلابیون جان برکفی را هنوز می خواهد بخورد که در تضاد کامل با آنها می باشد!
٣۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : فتا حی

عنوان : کارنامه درخشان سچفخا در با سواد کردن مردم!
دانشمند بزرگ سابقا اقلیتی و در حال حاضر اکثریتی آقای نادر نادریانفر، من همه سخنانم خظاب بشما پس می گیرم. شما با این جمله اتان: "غرض مبارزین "بوی باروت" دار، تکامل تفکر و سواد مردم عادی است، نه بیسواد کردن باسوادان که راه و روش آخوندیست" نور بر ذهن کند و تاریک من تاباندید! نیم نگاهی به جامعه ایران گویای این "واقعیت" مورد ادعای شماست. الآن زبان و فرهنگ مردم ما همان زبان و فرهنگ چریکی است که این را مدیون دانشمند بزرگ سابقا اقلیتی و در حال حاضر اکثریتی آقای نادر نادریانفر و شرکا هستیم.
ببخشید من اشتباه کردم. اصلا من اگر می دانستم طرف بحث من یک اقلیتی سابق است عمرن جسارت نمی کردم با او دهان بدهان بگذارم. ایران سیاسی امروز مدیون امثال اوست.
بدرود
٣۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : شب بخیر رفیق!
رحمت خان آسوده بخواب که قربانیان رژیم مورد حمایت سازمان اکثریت نیز در گورستانهای ایران آسوده خوابیده اند!
خرجی که برای رهبران اکثریت نداشت !
جانهای شیفته ای از جمله انوش لطفی جان باختند تا اینها با رژیم بازاریان دین دار به معامله بپردازند و در مواردی برای آوردن فرزند یکی از رهبران خود با نمایندگان شیطان نیز ملاقات کنند! شب بخیر رفیق!!!
٣۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : رحمت ...

عنوان : خداحافظ
روزبه عزیز ، اگر تصمیم داشتی که با پرت و پلاگویی روی مرا کم کنی، بهت مژده می دهم که موفق شدی. شب به خیر!
٣۰۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : دفاعیات یک غیر اکثریتی از سازمان اکثریت!
"من اصلا فدایی نیستم!"

به قول یک ضرب المثل آمریکا اگر یک مرغ مانند مرغابی راه برود و مانند مرغابی صدا کند به احتمال زیاد مرغابی می باشد! حال رحمت خان ادعا می کند که "فدایی" نیست. من که نگفتم جنابعالی "فدایی" هستی. من گفتم اکثریتی هستی زیرا از اکثریت جانانه دفاع می کنی بنابراین حتما باید اکثریتی باشی که اینطور پیراهن خود را برای آنها داری پاره می کنی!
در رابطه به روضه خوانی جنابعالی در مودر بقیه گروه های چپ نیز "دم افطاری" شما خودت را با این حرفها ناراحت نکن و زبان خودت را با ذکر مصیبت خسته نکن که صوابی در آن در این ماه زجر و شکنجه برای ایرانیان وجود ندارد.
٣۰۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : نه برادرت هستم و نه رفیقت!
"آقای زرین نعل! کجا ؟ برادر با این عجله و چهارنعل! ایست! برای چیست این همه خشم و کینه؟ شما اگر وابسته به نحله فدایی هستید باید شاخه ها و انشعابات و گوشه و کنار این جریان را بشناسید. چپ ترین آن ها که در ۴ بهمن معروف در کردستان عراق همدیگر را کشتند، بعد ها هم مثل برف تموز آب شدند رفتند پی کارشان! اگر خط سه اید که قربان آن اطلاعیه پیکار معروفتان به مناسبت مرگ آیت الله طالقانی که: "آیت الله طالقانی دار فانی را وداع گفت"!!!! اگر مجاهدید که رحم الله من یقرع الفاتحه مع الصلوه! با صدام و آمریکا چه کنند، جواب مردم را چه بدهند؟؟"

اول از همه باید به اطلاعت برسانم که همانطور که خوب می دانی من برادرت نیستم و مطمنا رفیقت نیز نیستم. فکر نمی کنم که بتوانم با شخصی که افکاری نظیر شما دارد دوستی چه برسد رفاقت داشته باشم. در رابطه با بازجوئی سیاسی که به کدام جریان علاقه مندی دارم نیز نوشته هایم گویا هستند و نیازی نمی بینم که شناسنامه خود را برای مهر زدن جنابعالی مانند رژیم سابقا مجبوبتان تقدیم کنم که خدای ناکرده من را از این سایت اکثریتی پاکسازی نکنید!
به نظر می رسد اکثریتی ها همه از سیاست به کارشناسی روانشناسی رسیده اند که سریع به تشخیص حالت روحی نظر دهندگان می پردازند!

"این اکثریت به ضرس قاطع بزرگترین و محبوب ترین جریان چپ ایران بوده و هنوز با وجود تمام اشتباهاتش، هنوز هم هست! برای همین است که شما اینجا اینقدر هیجان زده و عصبی و پر جوش و خروش می شوید."

هه هه هه! انشالله که خیر است! به قول معروف طرف را تو ده راه نمی دادند سراغ کدخدا را می گرفت! اگر می گفتی اکثریت چپه شد بیشتر درست بود تا این غیب گوئی های خارق العاده!


"اگر می خواهید این جریان را نقد کنید، بسم الله! اما این طور که شما برخورد می کنید، دیگران را از خنده بی حال می کنید و خودتان هم اذیت می شوید. نه والله!
این جا هم که می شود با هر اسمی و بی هر مسئولیتی هر چیزی نوشت!
پس، جو را تیره نکن تا از هم چیزی یاد بگیریم، قربون شکلت!"

خوب شد تشریف آوردید و اجازه دادید؟ مرد حسابی حالت خوبه؟ این اراجیف یعنی چه؟ مگر کارت شناسائی تو را دم در چک کردند که حالا صحبت از اسم و مسولیت می زنی؟ مطمن باش که هرگز احتیاجی به تائیدیه گرفتن از تو نخواهد بود!
این بسم الله گفتن ها را هم برای ملاقات با "برادران" نگه دار که بیشتر بدرت خواهد خورد حاج آقا!
٣۰۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : پیران سامان

عنوان : زرین نعل!!
آقای زرین نعل! کجا ؟ برادر با این عجله و چهارنعل! ایست! برای چیست این همه خشم و کینه؟ شما اگر وابسته به نحله فدایی هستید باید شاخه ها و انشعابات و گوشه و کنار این جریان را بشناسید. چپ ترین آن ها که در ۴ بهمن معروف در کردستان عراق همدیگر را کشتند، بعد ها هم مثل برف تموز آب شدند رفتند پی کارشان! اگر خط سه اید که قربان آن اطلاعیه پیکار معروفتان به مناسبت مرگ آیت الله طالقانی که: "آیت الله طالقانی دار فانی را وداع گفت"!!!! اگر مجاهدید که رحم الله من یقرع الفاتحه مع الصلوه! با صدام و آمریکا چه کنند، جواب مردم را چه بدهند؟؟
این اکثریت به ضرس قاطع بزرگترین و محبوب ترین جریان چپ ایران بوده و هنوز با وجود تمام اشتباهاتش، هنوز هم هست! برای همین است که شما اینجا اینقدر هیجان زده و عصبی و پر جوش و خروش می شوید.
اگر می خواهید این جریان را نقد کنید، بسم الله! اما این طور که شما برخورد می کنید، دیگران را از خنده بی حال می کنید و خودتان هم اذیت می شوید. نه والله!
این جا هم که می شود با هر اسمی و بی هر مسئولیتی هر چیزی نوشت!
پس، جو را تیره نکن تا از هم چیزی یاد بگیریم، قربون شکلت!
٣۰۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : رحمت ...

عنوان : من اصلا فدایی نیستم!
روزبه عزیز، این دم افطاری، مرا به عضویت اکثریت درآوردی، دمت گرم! همین الان برایت دعا می کنم که یک روزی فرق حقیقت گویی را با "عقده گشایی" بفهمی. می بینی ؛ هنوز داری با مارک "اکثریتی" یک مدعی را سرجایش می نشانی! ولی حاضر نشدی حتی بدون دلیل و مدرک هم که شده ، بگویی که نزد مردم و تاریخ ایران، پرونده سایر گروه های چپ، سفیدتر از فداییان اکثریت است. اگر همین یک جمله را با تعقل و صداقت به زبان بیاوری، من جوابم را از تو گرفته ام و نیاز به مارک زدن نیست. با کنایه می گویی که کارنامه هایمان را برای نمره دادن بفرستیم به وزارت اطلاعات، چرا به این حد از بلوغ سیاسی نرسیده ایم که خودمان گروه ها را ارزیابی کنیم و نمره بدهیم؟ بیا به جای مارک زدن، به این فکر کنیم که با چه ملاک هایی خوب است کارنامه گروه ها را ارزبایی کنیم؟ از سابقه دو سه ساله اول انقلاب، از تعداد عملیات مسلحانه، از تعداد اطلاعیه های صادره در این سی ساله، از تعداد نشریات و سایت ها و مقاله های نوشته شده، از تعداد جلسات در خارجه، از آکسیون های سیاسی علیه رژیم، از انسجام تشکیلاتی، از مواضع سیاسی شفاف در مراحل مختلف سیاسی، از عکس های رنگی ۵۰ - ۶۰ عضو دفتر سیاسی که هر کدام توی سایت هایمان زده ایم، از تعداد افراد به ایران رفته ، از رفتن کادرها دنبال پول درآورن در خارجه....من که با عجله این چند تا به خاطرم رسید، تو هم چندتا به این ها اضافه کن و یا چند تا یش را خط بزن تا با هم بررسی کنیم و هرکدام نتیجه کارمان را منتشر نماییم. اولین فایده این بررسی منصفانه این است که چه بسا از این پس تاکتیک پرده پوشی خطاهایمان از طریق "شمر" سازی دیگران و ناسزاگویی به آن ها، به کناری گذاشته شود. ربنا آتنا...
٣۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : رو که نیست
در ادامه واکنش های پرمدعایانه اینبار رحمت خان ادعا کرده اند که:
"از همین عتاب و خطاب های بی منطق می شود فهمید که چقدر شما ها شیدا و معتاد پیشداوری ها و شعار های قدیمی بوده و به همین میزان نیز با حقیقت فاصله دارید."

از همین نوشته معلوم می شود که رحمت خان یک روانشناس با تجربه می باشند که بیماری علاقه مندی من به "شعارهای قدیمی" را به سرعت تشخیص داده اند و به بیگانگی من با حقیقت انگشت گذاشته اند!
اما من فکر می کنم ایشان شاید هم مانند بقیه دوستان اکثریتی تحصیلات چندانی نداشته باشند اما این دلیل نبوده و نخواهد بود که خود را صاحب نظر ندانند!

در ادامه ارشادهای ظفرمند ایشان باز یک اظهار نظر شگفت انگیز می کنند که:
"محض اطلاع، در میان گروه های مارکسیست با سابقه، فداییان اکثریت گسترده ترین و پرجمعیت ترین آن ها هستند که به نحوی تشکیلات خود را هم حفظ کرده اند. یک علت اش هم این است که به جای رویکرد "گاپیلونی"با تضاد های داخلی، تلورانسی ، روابط مدرن و تحمل دموکراتیک فراکسیون درونی را به تجربه گذاشته اند."!

بهتر بود که من لغت نامه سیاسی خود را همراه می آوردم که از این لغت پراکنی ایشان استفاده ای می کردم! ادعاهای مضحکی از این قبیل بیشتر شبیه همان شعارهای قدیمی می باشند که خود ایشان با چوب آن دیگران را می زند!
متاسفانه اکثریتی ها بعد از زندگی در آلمان و تعدادی دیگر از کشورهای اروپائی این توهم در ذهنشان بوجود آمده است که گویا اکنون دمکرات هستند و "دمکراتیک" رفتار می کنند که خود نشان از آن دارد که هنوز هیچ یاد نگرفته اند!
شاید ایشان واقعا اعتقاد دارند که با حلوا حلوا گفتن دهان خود را شیرین می کند!

"در رویکرد دموکراتیک شان همین بس که اجازه می دهند شما از تریبون خودشان به آن ها ناسزا بگویی و حتی بزرگداشت شهدایشان را تخطئه کنی."

انگار ایشان نوشته من را خوب نخواند که باز یک ادعای مضحک دیگر می کنند! بهتر بود یک تماسی با دوستان اکثریتی مسول همین به اصطلاح تریبون خودشان می کردند تا یک آماری از تعداد نظراتی که به مزاقشان خوش نمی آید و حذف می کنند به دست می آوردند. تازه مگر از این گونه به اصطلاح تریبون ها کم است که حالا این برای جنابعالی یک افتخار کذائی دیگر شده است که به محرومین اجازه اظهار نظر ملایم انتقادی می دهید؟! اما در مورد "شهدایشان" که ادعا می کنی به آنها ناسزا گوئی شده چه ناسزای بزرگتر از آن که رژیمی را که اکثریت حمایت می کرد باعث "شهید" شدن شان شد! از این تناقص بزرگتر وجود دارد جناب روانشناس گذائی؟!

" خیلی دلم می خواهد سایر گروه های چپی که در خارجه برای پرولتاریا تخم دوزرده می کنند، جربزه کامنت گزاری واقعی و بی سانسور توی سایت شان را داشته باشند. هر چند که تنظیف شبانروزی سلاح و سازماندهی اعتصابات گسترده کارگری در سراسر کشور، وقت یک چنین کارهای لوکسی را به آن ها نمی دهد!"

کمر غول شکستید زیرا که چند تای کامنت را با روی سرختان تحمل می کنید! مطمنا تنها دوستان اکثریتی که مشغول بیزینس هستند دیگر نه وقت سازماندهی اعتصابات کارگری را دارند و خدای ناکرده فکر سلاح و غیره! شاید بهتر باشد بقیه اپوزیسیونی که به قول جنابعالی ناچیزتر از اسکلت اکثریت هستند در دادگاههای اروپائی را بشود محاکمه کرد و هم دل ملایان را شاد کرد و هم اکثریتی ها را "میلیاردر" کرد! خجالت که نمی کشید!
٣۰۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : واکنش غم انگیز یک اکثریتی
رحمت خان اکثریتی باز طبق مشی ظفرمند وسابق اپورتونیستی و طلبکارانه بطور حیرت انگیزی اول به خود یک افتخاراتی نظیر "باهوش" بودن و صد البته حسابگری داده و فوری سرانگشتی مدعی شده است که سازمان ورشگسته سیاسی او موقعیت طلائی را از دست داده و می توانسته با تهدید و شانتاژ و رجوع به دادگاههای اروپائی که به خیال ایشان توانائی و ظرفیت عمل کردن نظیر بی دادگاههای خط امامی را دارد می توانستند به نان و آبی برسند و که می داند حتی "میلیاردر" شوند! البته ایشان در حالی که نام فدائی را یدک می کشند به یک ضد حمله اقدام کرده و تلخ مزاجی و هیستریای خود را با نسبت دادن دیگران به "آتشین" بودن و دیگر کنایه ها عقده های خود را خالی می کند! او در پایان واکنشن غم انگیز خود نمره اکثریت را کم می داند ولی نمره بقیه اپوزیسیون را صفر ارزیابی می کند! خوب البته شاید ایشان کارنامه های خود و دیگران را برای ارزیابی به ایران به وزرات خانه های مسول فرستاده اند که این چنین با قاطعیت نمره تعین می کنند اما واقعیت این است که این عقده گشائی ها تغیری در تاریخ غم انگیز سیاسی گروه سیاسی او نمی دهد و حقیقتا تغیری در نظر فعالین سیاسی و مردم آگاه نمی دهد که سازمان او را یک گروهی می دانند که خود خواسته مورد استفاده و دور انداختن ملایان حاکم شد! از این یکی فراری برای او و بقیه دوستان لیبرال او نیست!
٣۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : رحمت ...

عنوان : خاکستر
روزبه عزیز؛ اگر این ها "اسکلت بی جان" هستند که الباقی خاکستر قابل ریختن توی رود گنگ می باشند. از همین عتاب و خطاب های بی منطق می شود فهمید که چقدر شما ها شیدا و معتاد پیشداوری ها و شعار های قدیمی بوده و به همین میزان نیز با حقیقت فاصله دارید. محض اطلاع، در میان گروه های مارکسیست با سابقه، فداییان اکثریت گسترده ترین و پرجمعیت ترین آن ها هستند که به نحوی تشکیلات خود را هم حفظ کرده اند. یک علت اش هم این است که به جای رویکرد "گاپیلونی"با تضاد های داخلی، تلورانسی ، روابط مدرن و تحمل دموکراتیک فراکسیون درونی را به تجربه گذاشته اند. در رویکرد دموکراتیک شان همین بس که اجازه می دهند شما از تریبون خودشان به آن ها ناسزا بگویی و حتی بزرگداشت شهدایشان را تخطئه کنی. خیلی دلم می خواهد سایر گروه های چپی که در خارجه برای پرولتاریا تخم دوزرده می کنند، جربزه کامنت گزاری واقعی و بی سانسور توی سایت شان را داشته باشند. هر چند که تنظیف شبانروزی سلاح و سازماندهی اعتصابات گسترده کارگری در سراسر کشور، وقت یک چنین کارهای لوکسی را به آن ها نمی دهد!
٣۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : لیبرال

عنوان : اگر جایی برای چپ در دنیای امروزوجود داشته باشد در سوسیال دموکراسی است ۰
مشکل اکثریت نه انطور که منتقدین مارکسیست ارتدکسی و نه انگونه که نئو فاشیست های چپ می گویند در سیاست های اتخاذ شده این سازمان طی سی سال گذشته است ۰ که اگر این بود می بایستی فحاشی و تهمت زنی و برچسب زنی به این سازمان متناسبا تغییر پیدا می کرد۰
مشکل اکثریت خروج از دین افیونی مارکسیسم ارتدکسی و نئوفاشیسم چپ گراست به طورهمزمان۰
از ارتدکس توده ای رهایی یافته و هم پیاله پوتین نشده پس توسط توده ایها کوبیده می شود که از دین خارج شده.
از نئوفاشیست های چپ که گاه تا مرز همکاری با جنگ امپریالیست ها برای ایجاد یک حکومت دیکتاتوری شبه بعث پیش میروند فاصله گرفته و به دموکراسی ورای مردم به عنوان پیش شرط تشکیل یک جامعه سوسیال دموکرات متعهد است پس توسط کمونیست های امریکایی و مجاهدین و کمونیست های فاشیست طرفدار دیکتاتوری مسلح کمونیستی کوبیده می شود۰
وقتی راست وچپ به یک میزان شما را می کوبند و اتهام هر دو مشابه است پس شما درمسیر اعتدال قراردارید و اگر هم در مقاطعی اشتباه کنید شانس تصحیح انرا دارید۰
اگر جایی برای چپ در دنیای امروزوجود داشته باشد در سوسیال دموکراسی است ۰
بقیه از کیم جونگ ایل تا صدام و اسد و ۰۰۰ قدرت مانور دارند
٣۰۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : بهتر بود اکثریت اعلام انحلال می کرد و به تاریخ ننگین خود پایان می داد
با آگاهی به این موضوع که این مکان متعلق به اکثریتی ها است و اینکه در جهت نشان دادن یک چهره به اصطلاح دمکراتیک و لیبرال همزمان با سانسور کینه توزانه چند نظر نیمه انتقادی را نیز درج می کنند باید بگویم که این جماعت هر قدر هم که مانند کبک سر در زیر برف کنند و به روی مبارک نیاورند که تا چه حد بی اعتبار و بی آبرو هستند تغیری در این واقعیت نمی دهد که گروه سیاسی آنها اکنون اسکلت بی جانی می باشد که هیچ امیدی به آن نباید و نمی توان بست! تلاش همایون فرزاد ها در تحریف تاریخ خیانتکارانه این سازمان نخواهد توانست آب رفته به جوی را باز گرداند و برای آنها اعتباری بوجود آورد. این یک حقیقت تلخ برای آنها خواهد بود اما بهتر بود انحلال این جریان فرصت طلب و ضد مردمی را اعلام می کردند و دست از میراث خواری فدائی بر می داشتند. سازمان اکثریت یک ننگ تاریخی می باشد و توهینی به تاریخ خونبار فدائیان قهرمان جان بر کفی مانند حمید اشرف ها و بیژن جزنی ها می باشد. ننگ و خفت همکاری و همراهی با رژیم جنایتکاران را نمی توان با مظلوم نمائی های از نوع نوشته همایون فرزاد پاک کرد!
٣۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : نادر نادریانفر

عنوان : در پاسخ به جناب فتاحی و همفکران
با پوزش از خواننده گان و مسولین سایت برای چند بار نویسیم. چند بار نویسی من اما، تلاش از چلولگیری از نوشتاریست که بجای پیشبرد بجث های سازنده، به تهی و لمپن نویسی روی میاورند. بگذارید توضیح دهم
۱. آقای فرزاد نظر خودش را مینویسد که بمذاق طرفداران "همکاری" با سرکوب فعالین سیاسی توسط رژیم خوش نمیاید و فیل اشان یاد چاله میدان میکند و سعی میکنند که صدای او را خاموش کنند مبادا که دیگران هم حوس چنین ابراز نظرهای کنند و کوس رسوای "چپ دمکرات شده یکشبه" بعد از همکاری در سرکوب ها، بسر بازار بیافتد. از اینرو فرزاد و همفکران او را با کلماتی بی ارزشی نظیر: "بوی باروت" تفکر "کودکانه" و .... که از سخنان حضرت آیت الله کیانوری علیه السلام است بسکوت وادارد.
۲. بر خلاف نظر جناب دمکرات فتاحی، من نه فرزاد را میشناسم و نه وکیل مدافع ایشانم. اتفاقا همانطور که قبلا نوشتم فرزاد به اکثریت پیوست و من به اقلیت و اگر کار و فعالیت من و رفقای "بوی باروت" میدهد و مشام دلداده گان سرمایه را میازارد بسی خوشوقت و خوشحالم.
۳. من برای سرکوبی مبارزین توسط رژیم نه همکاری کردم نه هورا کشیدم و بعد از همانند مذهبیونی که امام بسراغشان میاید، خوابنما و "دمکرات" نشدم . غرض من از جولگیری از نوشتار تهی و تهدید آمیز شما همان روشی است که در حکومت های ایده ال شما از آن جولگیری میشود
۴. اگر جناب فتاحی فارسی تویسی عوامانه را فرا نگرفته است، این مشکل ایشان هست. باید به بزرگی خویش مرا ببخشند که در باور من عوامانه نویسی از نوع آخوند نویسی هست. غرض مبارزین "بوی باروت" دار، تکامل تفکر و سواد مردم عادی است، نه بیسواد کردن باسوادان که راه و روش آخوندیست
٣۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : رحمت ...

عنوان : فداییان میلیاردر !!
بالاخره پس از ۲۸ سال، مبارزه طولانی اپوزیسیون در خارج کشور به ثمر رسید و دادگاهی در آلمان در پی شکایت دو نویسنده ایرانی از هم، جریمه چند هزار یورویی برای یکی صادر کرد؛ چون که یکی از آن ها یک اتهام سیاسی را علیه آن یکی اشاعه داده بود. (سایت هادی خرسندی)
مثل هر ایرانی با هوش و سرعت انتقال دیگر ، سرانگشتی محاسبه کردم که اگر فداییان اکثریت می خواستند در ازای انبوه اتهاماتی که در این سال ها برای آن ها ردیف شده به دادگاه شکایت می کردند الان همه میلیاردر شده بودند. اکثریت، نشان داده که به قدر کافی بردبار است تا زمان نشان دهد که حد و حدود اشتباهات هر کس چه اندازه بوده است. اما توصیه ای دارم برای رفقای رادیکال و همواره مسلح و آتشین مزاج، که بیش از این نمی توانید اشتباهات خطی و بن بست های استراتژیک و شکست های فاحش تان را پشت ناسزاگویی به این و آن مخفی کنید. خلق ما و سیاسیون عاقل ما به آن حد از بلوغ رسیده اند که پس از سی سال درجا زدن اپوزیسیون از هر نوعش در خارج کشور، الان بتوانند به هر گروهی نمره واقعی خودش را بدهند. اکثریت، نمره زیاد بالایی ممکن است نگیرد؛ ولی شما مواظب خودتان باشید که رفوزه یا "تک ماده" ای نشوید. فقط فرق شمایان پاکیزه دامان با اکثریت دیوار کوتاه، همین شعر شاعر شیرین سخن ماست:
هیچکس بی دامن تر نیست، اما پیش خلق
دیگران پوشند و ما بر آفتاب افکنده ایم
٣۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : رحمان ل

عنوان : شهادت
سلام برخواننده گان
من یکی از هواداران سابق سازمان مجاهدین هستم.و این نوشته را فقط بر اساس دینی که به یک خانواده اکثریتی به نام آ- غ دارم می نویسم.در سال شصت درپی لو رفتن تیم ما و به هنگامی که من در یکی از خیابانهای شهر آواره بودم در حالی که یک قبضه سلاح نیز داشتم یک باره به آن آقا برخوردم که از قبل همدیگر را می شناختیم البته شناخت من در این حد بود که من می دانستم او از آن بالاهای اکثریت است او هم می دانست من هوادار سازمانم. علیرغم اینکه ما می گفتیم اینها جاسوسند من این ریسک را کردم و وقتی او گفت من می توانم شب را به خانه آنها بروم. قبول کردم. او و همسرش که هر دو اکثریتی بودند. سه ماه من را مخفی کردند و وقتی جو آرام شد. پولی به من بعنوان قرض دادند و من به شهر دیگری رفتم و هنوز بعد از بیست و هفت سال به زندگی ادامه می دهم. اینکه اکثریتی ها با دیگران چه کرده اند را نه من می دانم و نه قصد دفاع از آنرا دارم ولی اخلاق حکم می کند که نجات خودم را که مدیون این خانم و آقا هستم که از جمله از مسئولین رده بالای سازمان اکثریت دراستان مورد نظر بودند را به اطلاع شما برسانم.و برای آنان در هر کجا هستند آرزوی صحت و سلامتی کنم. با تشکر رحمان ل
٣۰۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : آشنا م

عنوان : آقای مجید امید
آقای محترم، آیا وارد آوردن تهمت و افترا، درج موضوعات کذب و دروغ، و اطلاق واژگان سخیفی چون: "سازمان کثیف"، "سازمان خائن"، "در میان اعدام شدگان اکثریتی نبوده است"و...و...و، با آزادی نظر و عقیده تناسخی دارد؟ آیا انتظار برخورد مسئولانه داشتن از مسئول یک سایت در قبال این همه تهمت و ناروا، دعوت به سانسور است؟؟ آیا به ممیزی ربطی دارد؟؟ آیا چنین نشریه ای جدی و از همه مهمتر عدالت پژوه است؟
در ممالکی که قانون بر آن ها حاکم است، می توان این گونه افراد و نشریات مفتری را به دادگاه کشاند و نقره داغشان کرد. نقد منطقی و کارساز یک جریان سیاسی که اشتباهات نظری و سیاسی ی زیادی هم داشته است و با توجه به این امر که با آن اشتباهات، چه از درون و چه از برون برخورد نیز صورت گرفته است، با ایراد تهمت و افترا و حقیقت کشی و دروغ پراکنی فرق می کند.
این افراد بی نام و نشان را با این ادبیات نوشتاری کودکانه و حقیر و این نشریات بی انصاف و دروغ پرداز را جنبش جدی نمی گیرد. این ها دقیقا همان کاری را می کنند که حکومت اسلامی می خواهد: تفرقه می اندازند، لیچار می بافند، دروغ می گویند، طناب به گردن حقیقت می اندازند، به عدالت پژوهی و اندیشه چپ ضربه می زنند. اما از یک نکته غافلند، چشم و گوش ها باز شده است و در این زمانه دیگر کالای بدلی مشتری ندارد.
٣۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مجید امید

عنوان : ممیزی
{و سایت سلام دموکرات بدون هیچ گونه احساس مسئولیتی این جملات را نیز منتشر کرده است}.
آیا از این جمله که از مطلب شما کپی شده بوی سانسور نمی آید؟
آیا ممیزی برای مدافعان سوسیالیزم رواست؟
٣۰۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : فتا حی

عنوان : یکی حرف های بابا را ترجمه کند!
آقای نادر نادریانفر که افتخار خطاب کردن همایون را دارید، و هنوز تفکراتتان بوی باروت می دهد و از سچفخا یاد میکنید، این است آخر رشد تئورک شما و دوستانتان؟
هرچه فحش بی ربط را به مخالفت می دهی و بعد هم دست بدامن اخبار روز می شوی که مرا بیاندازند بیرون؟ واقعا که خیلی دمکراتی بابا!
ضمن اینکه بنده فحش و فضیحت هایت را با زحمت متوجه شدم. ما که اینجا مسابقه انشا نویسی نداریم و یا بیانیه ای برای شورای مرکزی اکثریت که نمی خواهیم بنویسیم، کمی ساده و با صداقت تر بنویس شاید همگی چیزی آموختیم!
٣۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : نادر نادریانفر

عنوان : به جناب عقل کل، فتاحی
جناب فتاحی ، تفکر کودکانه از تنها از حجم مغز رشد نکرده دوران کودکی نیست که نشات میگیرد. بل از تراوش تفکر و نوشتار رشد نکرده و عقیم. دلایل و نوشتار شما در مقابل نوشتار های ساواک و ساواما بسیار نازل تر است. اگر عملکرد پیشکسوتان همغکران شما فداییان را از حرکت و مبارزه با دشمنان ستمکشان باز نداشت، بیهوده و نازل نوشتار شما صد البته بی ارزش و تاثیر است. من و همایون در قطب متضاد در سچفخا بودیم و هستیم، نوشتار همایون اما، از دل بر میخیزد و بر مینشیند و اندیشه را بتفکر. نوشتار شما، اما، هوچی گرانه و تهی که گر لحظه ای بدان اندیشه شود، بابتذال کشیدن وقت است. لازم دست اندرکاران سایت اخبار روز تذکر به هوچی نویسان بی محتوی گوشزدی بدهند
٣۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : علی صمد پوری

عنوان : تلاش برای ایجاد فضایی دمکراتیک
سلام دوست محترم همایون فرزاد،
شخصاً از تلاش شما برای روشنگری ممنون هستم و برخورد شما را بسیار دمکراتیک و اصولی دیدم و از اینکه در برابر تهمت های ناروا، دست به قلم بردید تا فضای گفتگو و تبادل نظر را بشکلی مدنی در اینگونه نوشته ها فراهم سازید از شمای عزیز تشکر می کنم.
چنانکه می دانید متاسفانه فعالیت سیاسی در ایران هیچگاه بدون دادن هزینه امکان پذیر نمی باشد و باالطبع هر سازمان سیاسی جدی در این مبارزات می تواند اشتباهات سیاسی و تحلیلی جدی در فعالیت های خود داشته باشد و اساساً این اشتباهات اجتناب ناپذیر است. اما یک جریان جدی سیاسی تنها با انتقاد از خود است که می تواند مجدداً با سیمایی نو در جهت پیشرفت و بهروزی مردم کشورش تلاش همه جانبه ای را سازمان دهد.
با تشکر از شما
٣۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : فتا حی

عنوان : تصحیح
در محفل شما از نئولیبرال تا طرفداران باروت و جنگ چریکی همزیستی می کنند!
٣۰۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : فتا حی

عنوان : آقای فرزاد شما قافیه را باخته اید
آقای فرزاد این دفاع شما از سازمانتان از صد مقاله راد ها بد تر بود. وقتی شما همراهی سازمانتان با مردم را کاملا مردود می دانید و خط بطلان بر تمام فعالیت های سازمان اکٍریت در این دوران می کشید نشان از آن دارد که شما عزیز تحت جو کاذب خارج از کشور قافیه را مانند سایر رفقای خود باخته اید.
آیا خط مشی کودکانه چریکی فاجعه بار تر از خط مشی مورد بحث نبود؟
شما بدرستی به "ضعف تئوریک و سیاسی حاکم بر این سازمان و رهبری آن ..." اشاره می کنید، اما این ضعف تئوریک نه تنها بر طرف نشده که بشکل مضحکی شدت یافته تا جایی که در محفل شما از نئولیربال تا صرفداران باروت و جنگ چریکی همزیستی می کنند!
٣۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : پزمان سپهر

عنوان : پاسخ
خو شحال می شوم اگر دوست ما به این موضوع بسیار حساس پاسخگو باشند
آقای فرزاد لطفا جواب بدهید
٣۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : نادر نادریانفر

عنوان : پاسخی کوتاه به همایون فرزاد
با سلام، مقاله شما را خواندم و پاسخی دارم برآن که امید است براشفته تان نکند که این قصد من ابدا نیست. پاسخ را با شماره مینویسم که کوتاه شود
۱. این هم یکی دیگر از اشتباهات شما در سازمان اکثریت هست که هر روز یکی را "رهبر" یا "قهرمان" یا دوست غافله میپندارید. دوست عزیز قبل از اینکه به بینا داراب زند مسول سایت "سلام دمکرات" امتیاز دهید، یک سری به سایت های مختلف بیاندازید تا ببینید این شخص کیست و در چه راهی و با چه هدفی پیش میرود. آخر تا کی شما ها که آگاهان این جامعه بلا زده هتید همین طور الله بختکی به هر کسی که ۲ تا شعار موافق میل شما داد چشم بسته دفاع میکنید؟
۲. سیاست اکثریت "حمایت" از زژیم نبود بلکه "همکاری" با رژیم بود. شما که همواره بعنوان یک آگاه با این سازمان همکاری کردید، حتما روزنامه کار را میخواندید. بد نیست که یکبار دیگر بخوانید تا متوجه همکاری نه حمایت شوید
۳. همکاری با رژیم صرفا بخاطر قبول تیوری راه رشد عیر سرمایه داری نبود. این ساده دیدن مسایل هست. شما حرکت "منصور- غبرایی" را در سال ۵۶ و آوردن مخالفان مبارزه مسلحانه (در زمان از دست دادن تقریبا تمامی اعضای با تجربه سازمان) از جمله فرخ نگهدار و تضعیف موافقان و رد آنان به سازمان بعد از قیام. نقش دایی نگهدار (الگوی نگهدار) که یک توده ای-پهلوی چی تاب بود و روابط نزدیک به کیانوری داشت، به سیاست کیانوری و شرکاه برای نابودی سازمان و "دفع شر مبارزه مسلحانه" در مسیر انعقاد قرارداد های اقتصادی هر چه بیشتر هر دو رژیم با اتحاد شوروی و ....را کاملا نادیده میگیرید.
۴. سیاست "همکاری" با رژیم تنها ۲ سال نبود از همان سال ۵۷ شروع شد و تا سرکوب ادامه داشت. حال اگر مبنا را سال ۵۹ قرار دهیم باز بیش از دوسال هست. ضمنن همکاری با خاتمی، شرکت توام با نگهبانی کنفرانس برلین، سخنرانی های گنجی، مذاکره با آدمکشان وزرات اطلاعات برای آوردن "پسر یکی از رهبران سازمان" از ایران. مسله میکونوس، شرکت و تشویق به شرکت در انتخابات رژیم خونخوار و وووو کجایش نشان از قطع همکاری و حمایت دارد؟
۵. تماس های تلفنی نگهدار با لاجوردی و حضورش در دفتر موسوی تبریزی و فرستادن "منصور" کسی که پای او را بسازمان کشاند به قربانکاه رژیم. قراردادن اطلاعات در مورد نشکیلات "بامی استار" به خونخواران رژیم در سیستان و نابودی تشکیلات و بسیاری از فعالان آن، لو دادن رفیق اسکندر (سیامک اسدیان) و همرزمانش، همکاری با آدمکشان رژیم در هند در کشتن "شهرام میثاقی" و امیر در فیلیپین، همکاری حتی در زندان قبل از سرکوب توده و اکثریت نمونه هاست که شما نادیده میگیرید
۶. بقول شما هم اکنون سازمان اکثریت متشکل است از حامیان رژیم، مخالفین سوسیالیسم و البته فراموش میکنید که حامیان رضا پهلوی را هم اضافه کنید و حامیان سوسیالیسم. حال سوال این است با این تشکیلات "شتر-گاو-پلنگ" شما دوستان که دغدغه ستمکشان در جان و اندیشه اتان هست به کدام باور کماکان در این سازمان هستید؟ آیا برای یک سوسیالیست یا کمونیست و یا حتی یک مبارزه نام یک سازمان مهم است یا حرکت آن سازمان؟ فراموش نکنید که زخمی که اکثریت بر تن و اندیشه چپ و بخصوص رهروان فداییان نشاند، زخمی است بس کاری که بقول هدایت مثل خوره از درون هر لحظه تکه ای از آن را میخورد
شاد و پیروز باشید
٣۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : داریوش مرادی

عنوان : درسازمان ( اکثریت ) باورمندی به آزادی ، دموکراسی ، حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی ( ارزش های سوسیال ) بسیار قوی و راهنمائی حرکت آن است !
درود آقای همایون فرزاد ! سازمان فدائیان خلق ایران ( اکثریت ) در کنگره خود نه تنها از مشی شکوفایی جمهوری اسلامی ، ضدامپریالیسم رژیم خمینی و راه رشد غیر سرمایه داری فاصله گرفت و آنرا اشتباه ارزیابی کرد ، بلکه از نگاه ایدلوژیک هم فاصله گرفت و حداقل برداشت من این است ، دیگر بر پایه مارکسسیم ، لنینسم و دیگر اشکال ایدلوژیک چه در حوزه مسائل برنامه ایی و چه در حوزه سیاست گذاری را مبنا یی عمل خود قرار نداد ! اگرچه طیف های مختلف را در خود داشت و این طیف ها و یا گرایش ها تاثیرات خود را چه در حوزه مسائل برنامه ایی و چه در حوزه سیاست گذاری داشتند و این ادعایی شما " در سازمان (اکثریت) همزمان گرایش هایی که در جهت نفی خصلت سوسیالیستی و عدالت خواهانه ی آن بوده است، شکل گرفته اند " واقعی نیست ، دلیل اول اینکه برای شما سوسیالیسم بمثابه ی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مطرح است ، که حداقل در جهان امروز هیچ جا نمونه واقعی آن موحود نیست ، تا شما آنرا عین عدالت خواهی بدانید و اساسا در نگاه شما عدالت خواهی صرفاسوسیالیسم است و لاغیر ! و ظاهرا ارزش های سوسیال که در جهان کنونی وجود دارند و عمل می کنند ، نمونه کشورهای سوند ، دانمارک و .. ! با عدالت خواهی مورد نظر شما رابطه ایی ندارند ! در مورد اتهاماتی که از افراد و سازمان ها ی سیاسی متوجه یکدیگر می شود ، نشان از سطح فرهنگ سیاسی ، عدم درک فرهنگ دیالوگ و رقابت سیاسی را با میدان جنگ اشتباه گرفتن است ! با تشکر
۲۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣٨۷