سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سینه زنی زیر عَلم کوروش را چگونه باید تعبیر کرد؟ - محمدرضا شالگونی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سیامک شاملو

عنوان : بدنبال کامنت قبلی! خطاب به جناب البرز
غرض از مزاحمت دوباره خواستم آدرس لینک در باره جنبش بزرگداشت کوروش و غیره بدهم برای اطلاع بیشتر دوستان علاقه مند! گزارش شده توسط دویچه وله.
- تندیس-منشور-کوروش-در-لس-آنجلس/http://iranianuk.com/۲۰۱۶۱۱۰۸۱۳۳۴۳۵۰۳۷
۷۶۹۶۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۵       

    از : محسن ارام

عنوان : نخست خطاب به بانوی گرامی ،ایران ایلخانی..سپس به اقای البرز
با سلام به همگی و امیدوارم خانم ایلخانی این جوابیه را بخوانید..پوزش..ببخشید که بنده متوجه نشدم مخاطبم خانمی ست..ببخشید
خانم عزیز انقدر که اسامی مستعار : ایرانی..ایران..نمیدانم از این القاب هست و متاسفانه "اسم و نام " زیبا و اصیل "ایران" اصولا و خوشبختانه برای شما..کم است که از یاد برده بودم.عمه داشتم به همین نام که برایم بسیار عزیز بود...باری
و اما جناب البرز خان..
شما اگر در مورد شخصیت ها و سرگذشت این دو اقایان"موسوی و کروبی اطلاعات کامل و درستی داشتید..شاید طور دیگری فکر میکردید..رهبریت شما در اروپا ،از سال ۶۲ خورشیدی که از ایران توسط رهبری حزب توده به المان فرستاده شده...تا کنون بیش از سی سال،حتی یک بار نه خود را نشان داده است و نه خبری از خود داده است.
اگر دوران پهلوی ها را استبداد بنامیم..پس دوران عمامه بسرها را ..چه باید نامید؟؟
این سوال را از شما کردم اما جوابی ندادید..جوابی ندارید..شما همواره در هر بحثی شرکت میفرمائید و نظر میدهید..اشکال دیگران را میگیرید..بجای مقاله نویس ،پاسخ کامنت گذاران را نیز..محبت میکنید..
مشتی اصطلاحات و واژه های سیاسی/علمی/اجتماعی نیز به خاطر سپرده اید که مرتب نیز از انها در تمام بحث ها استفاده میکنید.ارشیو سایت اخبار روز گواه این ادعا ست! یکی از نمونه های استدلالات سیاسی شما جناب":

پس اینکه کشورمان قرنهاست روی دنده ی تحجر و عقب ماندگی سیر و سیاحت می کند، بواسطه کمبود عاطفه و عشق مردمانش نیست، بل چشمهای گروههایِ متفاوت ایرانی از عشق نابینا شده است. و چشمانِ نابینا قادر نیست که ببیند مشکلات کشور در اثر همکاری و مودت ایرانیان حول برنامه ای فراگیر، مترقی و مدون برطرف خواهد شد، و نه در اثر محلول شدن در افکار مالیخولیایی شاهنشاهی و یا ولایت فقیهی.

عقب ماندگی کشورها را در نتیجه چشمهای گروه های متفاوت ایرانی از عشق نابینا شده است و چون چشمان نابینا قادر نیست ببیند..سطح اندیشه سیاسی شما این است .ایکاش بنده سوادی اندک میداشتم تا مانند شما چنین پر معنا و واضح میدیدم.
مستقیم هم شغل مبارکتان را متذکر شدید: پزشکید!
اقا بنا بر همین دید شما از مردم ""عقب افتاده" تصور میکنید امروز هم ۵۰ سال پیش است که برای دکتر و مهندس دولا راست شوند ..نه خیر قربان برای شما تره هم خورد نمیکنند.در اروپا دکتر و دندانپزشک..در کافه تریا های پایتخت های اروپا،شطرنج باز شده اند و تخته نرد باز..
۷۶۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : خاندان پهلوی کمی بیش از نیم قرن کشور را در ید قدرت مخوف و کامل خود داشتند
هموطن گرامی ایلخانی، در گنجینه ی ادب پارسی سخنی معروف مبنی بر؛ "در خانه اگر کس است یک سخن بس است" وجود دارد، که متأسفانه نام سراینده اش را نمی دانم.

همانگونه که در مطلبِ یادداشتِ قبلیم هم نوشتم، پاسخ سئوال شما را در اولین یادداشتم پای همین مقاله داده ام.

و اینکه پیشنهاد نوشیدن یک لیوان آب گوارا را دادم، بواسطه ی آن است که چون سررشته ای در علم طبابت و چگونگی فعالیتِ اجزای بدن دارم، به سلامتیت اندیشیدم. که مطلبِ آخرین یادداشت شما در خطاب به من بوضوح نشان می دهد، که پُر بیراه تخمینت نزده ام، بخصوص آنجا که در اوج عصبیت می نگاری؛ «... چرا مثل یک آدم بالغ حرف و حدیث نمی کنید و از پاسخگویی طفره میروید،شما باردار حَجمِ عظیمی از بلاهت و وقاحت و تصلب فکریِ هستید،که تصورش برای من دردناک است،تحمل و پذیرشش که جای خود دارد...»

کشورمان ایران، ظرفی بلورین و خالی از اشکال نیست، اما "ما" ایرانیان کشورمان را همانند مادری که حتی به فرزندِ معیوبش هم عشق می ورزد، دوست می داریم.

پس اینکه کشورمان قرنهاست روی دنده ی تحجر و عقب ماندگی سیر و سیاحت می کند، بواسطه کمبود عاطفه و عشق مردمانش نیست، بل چشمهای گروههایِ متفاوت ایرانی از عشق نابینا شده است. و چشمانِ نابینا قادر نیست که ببیند مشکلات کشور در اثر همکاری و مودت ایرانیان حول برنامه ای فراگیر، مترقی و مدون برطرف خواهد شد، و نه در اثر محلول شدن در افکار مالیخولیایی شاهنشاهی و یا ولایت فقیهی.

خاندان پهلوی کمی بیش از نیم قرن کشور را در ید قدرت مخوف و کامل خود داشتند، و تمام تلاشهای ایشان به رویدادِ بزرگ بهمن ۵۷ ختم شد.
ج.ا. نیز از بدو تولدِ نامیمونش تا به امروز حتی توانِ تحمل افرادی چون بانو زهرا رهنورد و آقایان موسوی و کروبی را هم ندارد. و هر روزی که می گذرد بیش از روزهای گذشته کشور را به حالتِ انبار باروتی قابل اشتعال تبدیل می کند. به بیانی دیگر بهمنی دیگر در راه است. و چون اپوزیسیون ج.ا. نیز همچون اپوزیسیون محمدرضاشاهی پراکنده و بی برنامه است، به حتم یقین باری دیگر مستبدی دیگر بر تخت خواهد نشست.
۷۶۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۵       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : به البرز،گل بود،به سبزه هم آراسته شد.
میدانم حرفی که می زنم برخورنده است،ولی لازم است بگویم تا بدانید و مطلع شوید و فکر چاره کنید،شما مشکل دارید،متاسفانه از من هم کاری ساخته نیست.
در یادداشت قبلی گفتم و با تیتر درشت نوشتم که:یا دلایلتان را ذکر کنید،یا از حکم کلی دادن و نیت خوانی پرهیز کنید،بااینحال دوباره خوانده نخوانده حرف بی اساس زده اید...
درباره بحث و گفتگو و نقد و پرسش و پاسخ، من نظرم را اینجا* گفتم و دیگه نیازی به تکرار نیست،آنچه لازم به یادآورئیست،این است که شرط گفتگو حکم میکند که به سوال مشخص و معلومِ من،باید جواب صریح و روشن بدهید،بنابراین از شما که دَم از رعایت انصاف و پرهیز از بی انصافی می زنید،انتظار میرود که اول جواب سوال* قبلی من را با ارجاع به یادداشتم جز به جز پاسخ بدهید،بعدأ استدلال منطقی کنید که پایه و اساس پیشنهاد نابجایتان* «مبنی بر نوشیدن یک لیوان آب» بر چه دلایلی استوارست،وگرنه دُم خروستان نافی قسم تان است و گویای اینکه حرف سرتان نمی شود،البته تعجبی ندارد که چرا مثل یک آدم بالغ حرف و حدیث نمی کنید و از پاسخگویی طفره میروید،شما باردار حَجمِ عظیمی از بلاهت و وقاحت و تصلب فکریِ هستید،که تصورش برای من دردناک است،تحمل و پذیرشش که جای خود دارد.

*آقای شاملو، سایت اخبار روز میزبان است و ما مهمانیم.
http://akhbar-rooz.com/ideas.jsp?essayId=۷۶۱۴۰

*دوباره سوال خود را تکرار میکنم،کجای یادداشت من بیانگر یقه درانی و یقه گیری است که شما به من انگ بی انصافی زدید؟!
*فقط میخواهم بدانم که کجای یادداشت من بیانگر بهم ریختگی اعصاب است؟!
۷۶۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۵       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : آقای آرام...
اشاره من به آن مقاله فقط جهت اطلاع البرز بود،همین.قصد شکوه و گلایه از شما نداشتم،هرچند دلم میخواست که رای و نظرتان را بدانم،ولی عدم واکنش شما را اشتباه نمیدانم که نیازی به پوزش و عذرخواهی باشد،درباره نظریه دوران کودکی با شما موافقم،
من هم تا کسی سوال نکرده،حرفی نمیزنم،ولی اگر نویسنده مقاله که رای و نظرش را به معرض دید و نظر عموم قرار داده است،نسبت به رای و نظر مخاطبی که من باشم، واکنشی نشان نداد،ایرادی ندارد که بجایش دیگران به من یا دیگران توضیح و گزارش و جواب بدهند،منتهی راست و درست و اساسی.درهرحال حمل بر خودستایی بشود یا نشود،باید بگویم:در اینکه حرف حساب جواب ندارد،شکی نیست،ولی از هر سمت و سو که بنگری،جای تشکر و قدردانی که دارد،چون از قدیم گفتن:به نیک و بد واکنش نشان دهید‌ تا نیکی گسترش یابد و بدی پیشرفت نکند.
مطلب آخر اینکه قبلا به آقای شاملو و آقای معمار گفته ام،حالا باید به شما بگویم:
آقای آرام،به جنس مونث جناب نمیگویند.
۷۶۹۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : هرگز خواهان آن نبوده ام که هموطنانم اندیشه،لب و قلم بدوزند، و اظهارنظر نکنند
هموطن گرامی آقای آرام، بزرگی یا کوچکی دنیا ارتباطی با اینکه شما حقِ نقد داشته و دیگری نداشته باشد ندارد. من نه هم محله ای نویسنده ی مقاله ام و نه داروغه ی محله، بل درست عین شما نظرم را پایِ برخی از مطالب که لازم می دانم می نویسم.
و تصور می کنم اگر همگان بخواهند از روش شما پیروی کرده، و بجای طرحِ سخنی اصولی و منطقی بنویسند؛ «...اقای عزیز اگر من در خطاب به دیگری اشتباه مینویسم شما را سننه استاد؟ً...»، آنگاه جایی برای طرح نظر و نقد باقی نخواهد ماند.
هموطن گرامی، من هم چون شما خودم را یکی از آن ۷ میلیارد انسان، با ۷ میلیارد نظر، سلیقه و ایده محسوب می دارم، و درست به مانند شما تلاش دارم، تا نظر خودم را در باره ی مشکلات مشترک کشورمان بنویسم

هموطن گرامی آشنای قدیمی، من هم دقیقاً می خواهم از شما بپرسم؛ «...آخر هموطن محترم آدم زنده مگر وکیل و وصی میخواهد؟ مگر از شما سئوال شده است؟...»
من مطلبِ نظرم را در یک سایت عمومی در خطاب به یک هموطن مشخص نوشتم. اما از اینکه شما هم وارد بحث شده ای، به مانند شما ناراضی نیستم. چرا؟، چون اینجا یک سایت عمومیست، و وقتی مطلبی درج می شود، آن مطلب یکی را خوش و دیگری را ناخوش می آید. و همگان حق اظهارنظر دارند.
و "عشق ورزیدن و محبت و مهر در قالب دوستی" به یکدیگر هدیه داده نخواهد شد، مگر آنکه بتوانیم همانقدری که بخود اجازه ی صحبت و اظهار نظری منطقی و اصولی را می دهیم، به "دیگری" نیز همان اجازه را بدهیم.

هموطن گرامی ایلخانی، در باره ی مطلب موردِ اشاره ی شما به حدِ کفایت در همانجایی که آدرسش را مرقوم فرموده ای، پاسخ نوشته ام. لذا پیشنهادم به شما این است، که پس از نوشیدن لیوانی آبِ گوارا و تسلط بر اعصاب، پاسخهایم را در همانجا مروری مجدد بفرمایی.
در پاسخ به پرسشِ متین و دوستانه ات مبنی بر؛ «...میخوام بدانم که کجای یادداشت من بیانگر یقه درانی و یقه گیری است که شما به من انگ بی انصافی زدید؟!...» شما را ارجاع می دهم به خواندنِ یادداشت قبلیم در پای همین مطلب (۷۶۹۲۳ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۵).

یقیناً یکی از دلایل بی شماری که اکثریت قابل توجهی از هموطنان را به تقابل با نظامهای شاه و شیخ کشاند و می کشاند، همانا عدم احترام هر دوی این دستگاههایِ ناعادلانه و ستمکار به آراء مردمان کشور بوده و هست. لذا هرگز خواهان آن نبوده ام که هموطنانم اندیشه،لب و قلم بدوزند، و اظهارنظر نکنند، و از کنار مسائل بی توجه بگذرند
۷۶۹٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۵       

    از : مجتبی نظری

عنوان : مربوط به واقعه پاسارگاد
آقای منوچهروهمفکران،
دیدیم که به پرچم ۱۴۰۰ سال پیش آویزان شدیم چه بلایی سرمان آمد. حالا اگر به پرچم ۲۵۰۰ سال پیش آویزان شویم گرفتاری ما بیش از آن خواهد بود. با پرچم فاشیسم نمیشود با فاشیسم مبارزه کرد. در قرن ۲۱ هستیم. نه ایدئولوژی شاهنشاهی ونه ایدئولوژی اسلامی، هیچکدام راه حل ما نیست. اگر ایران آزاد و آباد میخواهیم باید طرحی نو بیندازیم. کوروش هر چقدر هم مترقی بوده باشد مربوط به زمانه خودش است. امروز منشور کوروش افسانه ای بیش نیست.

رفیق شالگونی، تحلیلتان از وقایع پاسارگاد واقع بینانه است، دستتان درد نکند.
در نبود یک آلترناتیو مترقی، بقول شما امکان پرش کشور را در لبه پرتگاه قرار داده است.
نیروهای چپ، میانه و راست ، هیچیک به تنهایی آلترناتیوی در مقابل جمهوری اسلامی نمیتواند باشد. لازم است که هواداران سوسیالیسم (سوسیالیستهایی که واقع گرا، آرمانخواه و انسان محور هستند ونه سوسیالیستهای ذهن گرا و شعارمحور) که به آرمانهای سوسیالیستی وفادار هستند و برای آلترناتیو سوسیالیستی مبارزه میکنند و خواهان سرنگونی این رژیم جهنمی هستند در این موقعیت احساس مسئولیت بیشتری نمایند. میشود دراین موقعیت همزمان با تلاش برای اتحاد نیروهای چپ، اتحاد عمل برای دموکراسی را با تمام نیروهای مترقی و وفادار به دموکراسی عمیق را به پیش برد.
تا دیر نشده باید آستینها را بالا زد و گفتمان برای دموکراسی را پیش برد.
مجتبی از سوئد
۷۶۹٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۵       

    از : محسن ارام

عنوان : دنیا چه کوچک است!!
سلام بر همه دوستان و عزیزان خوش قلب و با محبت..
بنده روزهای یکشنبه وقت بیشتری دارم برای با خود بودن و ارامشی..مطالعه ئی و چرخی زدن در مطبوعات.در اینتر نت هم تنها سایت اخبار روز را میخوانم.
چه تصادفی که امروز بر خوردم به این مقاله و نظرات و ..و ..و
اقای ایلخانی گرامی..ادم معمولا به واقعیت ها و به قول عام:حرف حساب،واکنشی نشان نمیدهد.برای این در ان مقاله ..من واکنشی نشان ندادم..اگر عملم اشتباه بود از شما پوزش میخواهم برادر..ببخشید و اما در باره این کردار زشت،به اعتقاد بنده از انجا که از کودکی به گوش ما خواندند که : تا از شما سوال نکردند..حرفی نزنید..زشت است!
ما زشت میدانیم که کسی که در قید حیات است و مقاله را نوشته است..جواب و یا بحث و مجادله نکند ،بجایش دیگران به دیگران..توضیح و گزارش و جواب دهند!!

این جا بسیاری از دوستان دیگر نظراتی نوشته اند..اقائی هم بدرستی نوشته است که منظور از انتشار مقاله باید معمولا بحث و همفکری ست تا همگی به نتایج درستی ،برسیم..اما اقای نویسنده هیچ متنی این جا منتشر نکردند..عجیب است!
نمیدانم چرا؟ ادم در این روزگار میماند از گردش عجیب روزگار امروز ...
در این جا هم اقای البرز ..اموئی و یکی دو فرد محترم دیگر ..مطالبی بجای نویسنده مقاله ذکر کرده اند،شاید فامیل ،اشنا یا هم محلی هستند..یا اقای محمد رضا یا خوش ندارند و یا چیزی برای گفتن ندارند...
خدمت اقای ایلخانی بنده قربان سعی میکنم مقاله های اخبار روز را بخوانم و چیزی بیاموزم معمولا خیلی کم نظری برای سایت میفرستم..زیرا سوادم بسیار اندک است و کم..یاد میگیرم.اشخاصی هم مثل اقای البرز محترمانه و دیپلماتیک وار..به دیگران بی احترامی میگنند و معمولا هم به همه ایراد میگیرند.کسی باید بپرسد :
اقای عزیز شما خود مقاله ئی نظری بنویس و بفرست ..اگر من یا دیگران اشتباه مینویسیم یا غلط میگوئیم..شما را سننه استاد؟
۷ ملیارد انسان با ۷ ملیارد نظر،سلیقه،ایده..و..و وجود دارد مگر میشود همه ما مانند شما فکر کنیم و معتقد باشیم؟
با تشکر از اخبار روز
۷۶۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۵       

    از : هموطن اشنای قدیمی

عنوان : این چه مرام و کردار یست که ایرانیان دارند؟؟
با سلام به اخبار روز و تمنا برای انتشار این نظر..متشکرم..
یک اقای "چپ" در این سایت محترم و وزین ،مقاله ئی میگذارد.اشخاصی از سایت محترم اخبار روز ،تقاضای مسدود کردن بخش نظرات را مینمایند .اشخاصی که این امر را از سایت نمیخواهند بمعنای این است که علاقه مند اند به اشنا شدن به نظرات هم وطنان خود و بحث و مجادله،برای تبادل نظر و رسیدن به درستی مسائل که "خرد جمعی "نامش نهاده اند.
نویسنده این مقاله هیچگونه واکنشی به نظرات نفرموده اند .
(احساس نشستن بر تخت خدائی!!بیماری معمول بخش اعظمی از روشنفکران به اصطلاح،جامعه فرهنگی ایرانیان)
بعد اشخاصی به نماینده گی "اقای نویسنده"به طرفداری ایشان جواب سوالاتی را میدهند که ..دیگران از اقای نویسنده..نموده اند
امروزه احوال ما ایرانیان را نیازی به داشتن "مولیر" نیست تا کمدی ..مثلا خسیس را بنویسد،کردار و رفتار ما ،در مجموع یک کمدی با مزه تاریخی ست..
به پیر..به پیغمبر باور بفرمائید که گاهی چنان روزگار ما تلخ مزه گیه زهر را پیدا میکند که ..به تراژدی تبدیل میشود..باید نشست و بر سرنوشت خویش گریه ساز کرد!!
و کسی نیست به اقای علی""البرز" بگوید:
اخر اقای محترم ادم زنده مگر وکیل و وصی میخواهد؟مگر از شما سوال شده است؟
اقای شالگونی ..مرام و کردار هر انسانی گویا و تشریح کننده جوهر و منش اخلاقی و انسانی اوست.شما خود استاد من بی سواد هستید..در این موارد...
شما باید سرمشق نسل بقول شما "انقلاب" باشید ،نسلی که نیاز به اموختن دارد،به دیدن..!!شما خود معلم و رهبر سیاسی این جوانان بودید و هستید!
چرا مثلا ،عده ئی نقل مجلس شان این باشد که چرا اقای خاوری سکوت کرده است و نیرو ..امید و به دیگران نمیدمد؟ و خود را نشان نمیدهد تا دیگران ..گرمی و شادی را در قالب او..احساس کنند؟
گاه رفتار و کرداری،گفتاری میتواند چنان اثرات عمیقی روی نسل جوان بگذارد که سرنوشت و تمام اعتقادات او را دگرگون نماید..
اقای شالگونی ..باز به پیر به پیغمبر زشت است این کردار ها اقای عزیز...و در خور و شایسته ملتی که اذعان دارد از فرهنگ و اخلاقی کهن برخوردار است..به هیچ وجه نیست و نمیتواند باشد..هموطن عزیز..از ما سنی گذشته است..چیزها دیده ایم..در انتهای راه در غربت و چنین پایان تلخی که در انتظارمان است..ایا شایسته نیست عشق ورزیدن و محبت و مهر را در قالب دوستی ،به یکدیگر هدیه دهیم؟
دست یکدیگر را بگرمی بفشاریم و اگر چه یکدیگر را نمیشناسیم،اما یگانگی را فریاد زنیم
۷۶۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۵       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : به البرز،یا دلایلتان را ذکر کنید،یا از حکم کلی دادن و نیت خوانی پرهیز کنید.
شما بهتر است در ابتدا از خود بپرسید که آیا آنچه را خوانده اید،فهمیده‌ اید.آنگاه چشم و گوش بر ببندید و دهان بگشائید ودرباره مقاله و کامنت دیگران،اظهار نظر کنید.
۲۱ مهرماه وقتی با دوستان محسن آرام و علیخانی درگیر بحث خدمت و خیانت خاندان پهلوی* بودید،آقای محسن آرام از قول آقای علیخانی جویا شد:«چگونه است که البرز به خود می قبولاند پای هر نوشته ای در این سایت کامنت بگذارد و رویاهای رقیق و بدون بنیان عینی خود را رج بزند.»
همان روز یادادشتی نوشتم تحت عنوان:وقتی حاشیه متن می شود و برعکس.
آخر مطلب اضافه کردم:تعجبی ندارد که چرا جناب البرز پای هر پستی رویاهای غلیظ و رقیقش را رج میزند،آنچه تعجب دارد،تعجب شما دوستانست،اگر با طرز تفکر و سابقه جناب البرز آشنا بودید،در عجب نمی شدید که چرا...آن روز نه محسن آرام و علیخانی واکنشی نشان دادند،نه واکنش شما هم قابل بحث بود.
بنابراین اظهار نظر امروزتان برای من عجیب نیست،فقط میخوام بدانم که کجای یادداشت من بیانگر یقه درانی و یقه گیری است که شما به من انگ بی انصافی زدید؟!
پیامد:
*سخنی چند با آقای حمید آصفی - سیامک طاهری
http://www.akhbar-rooz.com/ideas.jsp?essayId=۷۶۰۱۴&direction=backward&first=۷۶۶۴۱
۷۶۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست