سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کو نازنین ام؟ آن غزلِ نابِ من کجاست؟ - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علیرضا قلاتی

عنوان : عالمِ بالا
گر مرا صاحبدلی تحسین کند
جمله ی شعرم دلِ او دین کند...
جناب ریاحیِ دریا دلِ ارجمند
شاید از آنکه هر دوگان آنها در عالمِ تمثیلِ آن بیت
به عالمِ بالا تعلّق دارند...
در مورد شعرِ این نقیرِ فقیر و اختیار هم بهتر است بگویم
که جایی که دریاست من کیستم
چو او هست حقّا که من نیستم...
۷۲۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۴       

    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : خوانش شعر
جناب قلاتی گرامی . از این که دوباره در مورد شعر خوبتان می نویسم . علتش همان زیبایی ترکیب و معنای شعر است .

این بیت را دوباره مرور کنیم
زیر ظلِ زلف ِ آن حوری سرشت / بر درم از برقع ِ خورشید حجاب . بیت شما

معانی کاملأ روشن و گویاست .

زیر ظل ِ زلف ِ آن حوری سرشت / بر درم از برقع ِ رویش حجاب .

وچون سوژه شعر حوری سرشتِ زیبایی هم بوده ، چرا بخواهی برقع از روی خورشید برداری .... البته شعر مال شماست و دل شما هم آن گونه می خواهد که تقاضای بخشش دارم .
۷۲۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۴       

    از : علیرضا قلاتی

عنوان : بارها گفته ام و بار دگر می گویم...
جناب ریاحیِ مُفخّم و ارجمند از اظهارِ نظرِ گرامیِ
شما در بابِ بیانات الکنِ حقیرِ این سطور صمیمانه
منت پذیر و حق گزارم.
هر چند ترکِ ادب میدانم بر نکته ی عزیزی
چون شما سخن برانم ولی اگر مصرعِ
پیشنهادیِ شما را در بیتِ مذکور به کار بریم
تناسبِ بینِ مصاریع از هم گسسته و به ناهماهنگی می گراید
ظلِّ ممدود،ظلّ مبسوط،ظلّ الیل...در آثار قدما به معنایِ
تیرگی و تاریکیِ شب و سایه ی دراز و تشبیه به زلفِ یار آمده...

در پسِ آینه طوطی صفتم داشته اند
آنچه استادِ ازل گفت بگو می گویم...
۷۲۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۴       

    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : جزستایش و تحسین ، چه باید گفت .
خوشبختانه ، در سپهر ادبیات جاری ما بسیارانند که اسماعیل جان خویی را می شناسند و او را می ستایند . هم سراینده دلنشین ترین غزل های ناب ِ عاشقانه است . و هم چون پیشینیان ماندگار در شعر فارسی ، درد های مستولی بر جامعه خود را می شکافد و شعرش را چون پتکی بر فرق پوک حاکمان ِ بی خبر از خود ، فرود می آورد . این ها می ماند و از برگ های تاریخمان هذف نخواهد شد .
۷۱۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۴       

    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : در مورد شعر آقای علی رضا خان قلاتی
دوست بسیار گرامی وبزرگوار /// برکشم از برقع رویت حجاب درست است . خورشید گرچه وصف روی زیباست ، اما اینجا ثقیل است .
۷۱۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۴       

    از : علیرضا قلاتی

عنوان : عشق جانی داد و بستد والسّلام...
ساقیا برخیز و در دِه نک شراب
تا سَمَر رانم تو را دَعد و رَباب

همچو صابر روز و شب با جامِ مِی
خوش گذارم گاهِ ایّامِ شباب

محتسب گر آید اندر بزمِ من
بر حساب و نهیِ او ریزم شراب

زیرِ ظلِّ زلفِ آن حوری سرشت
بر دَرَم از برقعِ خورشید حجاب

جانِ صد دُر مایه ی گوهر به چشم
بین به دریایِ فراقت چون حباب

کوزه پُر می در تسلسل خوش بُوَد
چرخِ فخّار ای صنم دارد شتاب

سوره ی مُل خوان بر انسان خویی یا
جویِ کوثر نزدِ او باشد سراب

اسمعیلا چون خودی ذاتِ غزل
خیز و از رویِ سخن بر کَن نقاب

کآیتی از لوحِ محفوظِ دلت
در نمی گنجد به صد اُمّ الکتاب...
۷۱۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست