یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نوامپریالیسم و تشدید ستم جهانی - فریبرز رئیس دانا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : روانشناسی که روان خویشش ،شاید: نیازمند طبیب روان درمان باشد
این حس ششم از حس های مهمی است که نمی توان آنرا مانند زیر شلواری (شاید بقول اهل فرنج پیژامه پایین تنه) بدور انداختش. وقتی سرکار خانم پروانه ص غیر آمرانه می خواهد !اینجانب به روانکاوی فرستاده شوم .به خود گفتم:این سرکار خانم!عجب حس ششم قوی دارد!. چطور تشخیص داد !منی که خود می خواهم در چند روز آینده به نزد روانکاو بروم ،ایشان برای محکم کاری از دیگران طلب کمک می کند؟ حال چون خطائی در حس ششم بوجود آمده آنرا می توان حس ۵/۵ قبول کرد.:::::::سرکار خانم پروانه ص !اینجانب در همین چند روز آینده حتما" به روانکاوی مراجعه خواهم کرد .؛ البته نه برای منظور شما ،بلکه برای دیدن روانکاوی که یکبار برای امری به او مراجعه کرده بودم و ماجرای آن دیدار تبدیل به ارتباطی از نوع دیگری گردید. ::::::: ماجرای اولین نشست با آن روانکاو چنین بود: در آن دیدار پرسش و پاسخ هایی مطرح گردید .که منجر به عصبانیت روانکا می گردد (همچون شما)که پیش خود گفتم: این روانکاو ،خویشش روانش نیازمند روانکاوی خاصیست. که در نهایت او با حالتی عکس العملی و با ناراحتی می گوید:حال با این پرسش و پاسخ ها !شما بیاید بنشینید جای من،و من هم بیایم بنشینم جای تو. عکس العمل اینجانب می بایست مانند مراجعه کنندگانی باشد که روانشان به روانکاوی نیازمند است . بلند شدم و به او گفتم: جایمان را عوض کنیم!. با اعمالی روانی پسند چنین شدووجاها تعویض شدو...... که در پایان با لبخند گفت:بیا برو دنبال کارت !. بگذار بکارمان بپردازیم .دکان مارا تعطیل نکن. بگذار ما کاسبی خود را بکنیم. من با لبخند به او گفتم : می روم دنبال کارم. او گفت:کارت چیست؟ گفتم: کارم نشستن روی نیمکت یادگیری است و گوش دادن . اما هر وقت پرت وپلا گویی، تبلیغ گرایانه مطلبی را می خواهد با شیوه ای رندانه و یا....... بیان کند؛ در مقام نیمکت نشینی و یادگیری دست بلند می کنم و به آن استاد خویش پنداشته می گویم: این مطلب شما روشنگری نیست! بلکه تبلیغ گری یا توجیه گری است. اگر فکر می کنی نیمکت نشینان، آنند، خیر،خودت آنی!و..... این بود آن حکایت دیدار با آن روانکاو. این دیدار مقدمه ای برای گپ و گفت های دیگری با موضوعات دیگر گردید.آن دوست روانکاو ما ، دوستی روانکاو تر از خویش دارد شاید با او نیز نشستی داشته باشم! ببینم می شود دکاندار بودنش را به رخش بکشم یا خیر. در پایان قسمتی از نوشته ی جنابی ارجمند بنام کاخساز که درود بر ایشان بادا می آورم.« تفاوت تبلیغ و روشنگری::::::::::::::::مبلغ می بندد،روشنگر باز می کند. مبلغ تنها وقتی به مخاطب علاقه دارد که عقیده ی او را پذیرفته باشد. مبلغ نقار است و مخاطب را سنگ می کند تا بر آن سنگ چیزی نقر کند. مبلغ به آزِ اعتقادی مبتلاست و از مأموریت سربازگیری که بر می گردد، بارش را زمین می گذارد و مانند فرمانده ای سربازانش ،یعنی عددهای آمارش، را سر شماری می کند و خود را تخلیه ی ایمانی می کند. تخلیه ی ایمانی در پروسه ی تبلیغ با لذتی اریتما تیک- عددشناسانه- به قله می رسد. روشنگر بر عکس،فرد را مخاطب نمی کند و او را با عدد نمی شمرد. او فقط به فضایی که توده در آن خرافه هایش را می بافد ، نور می افکند.آماج روشنگری همین تاری و مه آلودگی کلیت سوژه ی اعتقادی است که باید به اجزائی تفکیک پذیر کاسته شود. روشنگری کلاف خام اعتقادی را باز می کند تا بتوان از آن چیزی به در آورد. پس روشنگر به فردوعدد علاقه ای ندارد ، یعنی او به همین سبب انسان و حرمت او را از اعتقاد او جدا می کند. خودِ این جدایی آماج دیگر روشنگری است.»
۶۹۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۴       

    از : پروانه. ص

عنوان : امیر آمریانی ؟
آقای اخبار روز، لطفن درصورت امکان؛ مبصر این نشریه وزین را برای آسایش خودش نزد یک روانکاو بفرستید. این آقا می خواهد عنصر وفاداری را سلول به سلول از وجود هر انسانی در کند. عزیزم؛ وفاداری که لباس زیر نیست. آرام روی نیمکتت بنشین و اگر خواستی به حرف دیگران گوش کن. دوست نداشتی؛ ولشان کن و پرخاششان مکن.
۶۹۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : توجیه گری نجات بخش
فردی ایده هایی را در خویش می پرورانده و به آنان نوعی وفاداری می یابد.چنانچه آن ایده ها در مکانهایی نمود عملی یافته باشند و اثرات مخربی را بجا بگذارند؛عکس العمل وفادار به آن ایده ها،معمولا" به یکی از بر شمرده انجام می گیرد:۱)تجدید نظر در مبانی آن ایده ۲)توجیه گریِ اقدامات انجام شده. که متأسفانه توجیه گری خود را بصورت یک طنز تلخی نمایان می کند. نوشتار جناب رئیس دانا چون ممکن است مبنای قضاوت و داوری قرار گیرد و بد فهمی را هم ایجاد کند نیاز به پرداختن به آن است. در نوشتار ایشان نوعی توجیه گری مشاهده می شود . برای پیش برد امر توجیه گری خویش پناه به دشمن فرضی می برد . آن دشمن هم از نظر ایشان چیزی نمی تواند باشد جزء نو لیبرالیسم. [پرداختن به مسئله نولیبرالیسم و مخرب بودن یا نبودن مسائل آن خود بحثی جدا می طلبد. در اینجا استفاده از آن و بخدمت گرفتن آن برای پیشبرد اهدافی خاص مد نظر است] جناب رئیس دانا برای پیشبرد اهدافش یک چهره ای پلیدانه و وحشتناک از دشمن فرضی خویش طراحی می کند و یک میدانی را هم از این بابت ایجاد می کند سپس افراد یا گروه ها یا واژگان یا اصطلاحات مورد نقد خود را به آن میدان پرتاب می کند. وبدین طریق آنان را از گردونه خارج شده فرض می کند و این فرض این آسودگی را برایش فراهم می کند تا به امر توجیه گری خویش بپردازد. وقتی به مبحث آزادی و دمکراسی می رسد به آنان می تازد و آنان را به میدان نو لیبرالیسم پرتاب می کند. بدین گونه ،تاختن خویش، به دو مبحث را موجه نشان می دهد. سپس بسمت دفاع از الگو هایی که بر خاسته از ایده های مورد نظرش است می پردازد و از کره شمالی نیز یادی می کند. آنهم:سرزمینی که تبدیل به یک قفس بزرگی گردیده که در آنجا موجودیت انسان به سخره گرفته شده و محلی شده برای ساختن انسانهای مکانیکی،انسانهایی که یک نظم تهوع آوری با استفاده از ابزارهای سرکوب و در بی خبری مطلق بر آنان تحمیل شده است. انسانهایی که فقط یک بار شانس زندگی کردن ، روی کره زمین را یافته اند.در تاختن به مفهوم آزادی و دمکراسی جناب رئیس دانا بصورت ضمنی به سمت مطرح کردن دمکراسی چماقی و عدالت چماقی می رود.::::::: اما وقتی ایشان به سمت سیاستهایی در جمهوری اسلامی می رود چاره ای نمی بیند که مسائل را بگونه ای بیان کند: که نوعی دفاع از رواج دهندگی پوپولیستی، که خویشش نسبت به آن هم هواداری و شاید هدایتگری داشته، مشاهده گردد. چگونه؟ می دانیم:یکی از حمایتگران و یا حتی نظر دهندگان پوپولیستی جامعه، ایشان و امثال ایشان هستند . که در این خصوص چاره ای نیست جزء اینکه به ماجرای ۷۰ هزار تومان کروبی و ۴۵ هزار تومان احمدی نژاد اشاره داشت. کروبی سیاست پو پولیستی هر نفر ۷۰ هزار تومان از پول نفت را بکمک تیم اقتصادیش مطرح می کند.(سهم جناب رئیس دانا دراین واقعه چقدر است می تواند مورد توجه قرار گیرد)این سیاست پوپو لیستی توانست کروبی را یکی از دو پیروز دور اول کند؛اما وقتی به خواب رفت بعد از بیدار شدن متوجه می شود از خامنه ای رو دست بزرگی خورده و تیم هدایت گر سیاستهای خامنه ای دلقکی بنام احمدی نژاد را بجای او قرار داده است. و از آن به بعد ماجرا ها و سیاستهای هدایتگری کشور بگونه ای دگر می شود. در شرایط بعدی ، تیم بر کشیده شدهء مورد نظر خامنه ای متوجه می شود که باید از سیاستهای پوپولیستی با بعد عوام فریبانه بالا، نهایت بهره را ببرند.و آن سیاستهای ۷۰ هزار تومانی کروبی به مقدار ۴۵ هزار تومانی احمدی نژاد تبدیل و با دزدیدن اموال خود مردم به پیش برده شد. و جالب است .بدانیم:در همان ابتدای اجرای شیادانه با دزدی عریان اموال جامعه،مورد توجه وحمایت پوپولیست های وطنی قرار می گیرد: آنهم با این دید که یک اقدام توزیع گری ثروت ملی در حال انجام است . که سهم این حمایت از طرف جناب رئیس دانا چقدر است؟ مورد توجه نیز می باشد. که حافظه تاریخی نیز به ما پاسخی را نیز خواهد داد. اما سیاستهای ویرانگر و دزدی های هوشمندانه و برنامه ریزی شده که تواما" با روشهای پوپولیستی انجام می گرفت شرایط را بگونه ای کرد که کشور در معرض یک فرو پاشی سرزمینی و فروپاشی اجتماعی قرار گرفت که این وقایع که بر مبنای پو پولیستی انجام گرفته بود یک سر درگمی برای حمایتگران آن روشهای ایجاد کرد . در این راستا گروهی از آنان به توجیه گری پرداختند که در این توجیه گری نوعی تبرئه کنندگی برای خودشان فراهم کنند.که رد پایی از توجیه گریِ تبرئه کنندگی را در روش جناب رئیس دانا می توان مشاهده کرد. ایشان تیم برکشیده و دزد مسلک و شیاد صفت تیم احمدی نژادی ِ منتصب خامنه ای را همردیف دیگران قرار می دهد.که همردیف شدن این تیم با سایرین نوعی نجات بخشی برای این تیم ، از اتهامات دزدی های هوشمند و برنامه ریزی شده نجات خواهد داد . این همردیف کردن توسط جناب رئیس دانا ،چنین انجام می گیرد: همه را در میدان همان نو لیبرالیسم می برد . که بدین طریق هم مشکل هواداری خویش را حل کند و هم راه نجاتی برای پوپولیسم هواداری شده توسط خودش، بیابد.
۶۹۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست