یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نقدهای دیروز و امروز فریبرز رئیس‌دانا:
آقای بازرگان! ما نیم درصد نبودیم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : روی اعصاب راه رفتن !چرا؟
جناب امیررضایی گرام:این شأنیت تشخیص نخالگری وطلب یاری جستن ازرفقایت، ناشی ازاعتمادبنفس بالایست که نسبت به ادبیات چپ داری!امیدوارم چنین باشد!. جناب مصدقی گرام:به امید اینکه هرچه زودتر در سرزمین ایران این ابزار تحقیر دیگران [منبر ] برچیده باد!.بایدگفت:اینکه بایک نظرگذاریِ چند سطری،اگر قراراست سر رشته بحثتان فراموش ویابحث بگسلد!فکر نمیکنیدبحث ازاساس مشکل دارد و موضوع همان مطالبِ کلی کامنتهای بقول بعضی نخاله و منحرف کننده است!.اماجناب مصدقی با توجه به استفاده ازکلماتی درحوزه آخوندی بیشتر می آید،کاشانی باشیدتا مصدقی!. جناب اسکندری گرام:بزرگوار !شاید ،کسل کنندگی وملال آوری ناشی از این باشد ،نکاتی هر چند اندک در کامنت ها وجود دارد ! که گویای بخشی از تاریخ سر زمینمان است و وقتی به آنهافکر شود ، وفاداری به بعضی از اندیشه ها مشکل آفرین بوده !پذیرش آن وفاداری، می تواند نوعی تأسف تاریخی را بدنبال داشته باشد!. جناب کیا گرام و عزیز!با توجه به اینکه رفتاراینجانب را رونده روی اعصاب دیگران دیده اید ، اما !روحیهء تکثر گرایی شما قابل احترام و سپاسگزاریست ،همچنان روحیهء لطیف شاعرانه ات! درود برشما!.
۶۶۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹٣       

    از : کیا

عنوان : نظرات جالب!
۱.رفیق رستمی مطلبی را بیان نموده اند که قابل تامل است ، شیوه حزب توده‌ ایران در مبارزه در داخل کشور "درست یا غلط " را سبز‌ها هم به طریقی ادامه می‌دهند

۲. رفیق البرز هم در اینمورد نظری را عنوان کرده است ،که توده ای‌ها خط امام را ساختند و توّهم موسوی از دوران طلایی را به حساب توده‌ یی‌ها میریزد "این هم قابل تامل است"

۳. دوست محترم مان امیر ایرانی هم توی اعصاب همه رفته است که انتظار صبر و حوصله خوانندگان را تقاضا می‌کند!

در هر حال نظرات جالب این نوشتار را تزئین داده است با آرزوی موفقیت بیشتر .
۶۶۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ناچار به بیان کلیات موضوع
جناب البرزگرام هموطنِ نادیده،اماآشنای بسیارنزدیک،سپاس ازتوجه به مطالب اینجانب وسپاس بی کران بخاطرتذکراتِ هوشمندانه و نکته سنجت!.میدانم این تذکرات بخاطر تعهدی است که درخوداحساس می کنیدآنهم:برای بهترشدن اعمال دیگران،تاآن پندار و گفتار وکرداراگردارای نکات مثبتی هستندبراحتی دردسترس دیگران قراربگیرند.این حس انسانی ودردمندانهء شما رانمی توان نادیده گرفت وبدون سپاسگزاری ازاین خصلتتان گذشت!.جناب البرز گرام :گاها"درمقاله ای مشاهده می شودکه جزئی از یک کل،مورد بحث قرارگرفته و همین جزء هم شده است،وسیله ای برای ارزیابی دیگران.برای نشان دادن قابل اعتنا بودن این جزء برای؛ قضاوت و شناخت، چاره ای نیست جزء اینکه یک شناختی ازکلیت موضوع ارائه شود .ارائه این کلیت ویک تصویر کلی ازموضوع دریک بازه زمانی محدودِنظرگذاری، کاری میشود دشوار.اگرخواننده گرام :به کلیت هاتوجه نداشته باشدویا نیازی رااحساس نکندو یااینکه این مسائل رانادیدهِ گرفتنِ اطلاعات خود توسط نظرگذار بپندارد! قطعا"! ارائه مطالب به سمتِ کسل کنندگی میروداما نظرگذار چاره ای جزء بیان کلیت هم نمی بیند که با بزرگواری خوانندگان قابل تحمل خواهد شد!.:::: جناب رئیس دانا گرام ،با ادبیات مبارزاتی خویش درمورد شخص گرام دیگری که ادبیات مبارزاتی دیگری دارد به قضاوت و داوری نشسته اند و چون جناب رئیس دانا دارای یک اعتبار خاصی شده اند وقتی مطلبی رابیان میکند ،بسیارانی هیچ نوع تصور خطا گویی را به پندار خویش راه نخواهند داد، که برای کمک به اطمینانِ پندار !چاره ای جزء ، بیان کلیت هایی که به موضوع ربط پیدا می کنند نیست!.دررابطه با مقاله سه کلیت در نظر گرفته شده :۱)کلیتی درموردبازیگران صدیق تاریخ ایران ۲)یک بازه زمانی صدوچند ساله ایران که ادبیات چپ واردکشور شده است ۳)فلسفه هاویکی ازنظریه های اجتماعی.:: اگر به بیان این سه کلیت،خواننده گرام توجه نداشته باشد قطعا"! مطالب کامنت: حاشیه ای ، و کسل کننده میشود ویا خلطی درارائه مطالب احساس میکند!.فکر می کنم : درکامنت شماره (۲) توانسته ام دلیل کینه افکنانه بودن رابیان کرده باشم! وقتی یک ادبیاتِ مبارزاتی ،خود را در تضاد شدید با دیگر نظراتِ اجتماعی تعریف می کند این ادبیات یک نوع کینه افکنی،نسبت به دیگران را درخود می پروراند،معتقدینِ بسیار وفادار [متعصب] قطعا"!بیان و گفتارِ مبارزاتیشان،نا خواسته کینه افکنی خواهد شد! اگر به نظرات جناب آقای بهروز الف گرام ، که درود بر ایشان!توجه شود ، باوفاداری به ادبیات مبارزاتی خویش ،یک قضاوتی را درمورد شخص بارزگان وامثال ایشان که ممکن است دارای بعد ملی ایرانی باشند مطرح می کنند و راه هر نوع تفاهم ملی دراین سر زمین با این نوع ادبیاتِ مبارزاتی را بسته نشان می دهند.
۶۶۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹٣       

    از : امیر رضایی

عنوان : جایزه نوبل نخالکی
رفقا!
جمع شویم و تقاضای اعطای جایزه نوبل "نخالگی" را برای این دوستمان امیر ایرانی یا ... تقاضا بدهیم. شاید فرجی شود!
۶۶۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹٣       

    از : مصدقی

عنوان : با پوزش از "حجت الاسلام" امیر ایرانی
اگر حاج آقا "ایرانی" از منبر پایین آمدند یکی از دوستان مرحمت بفرماید و بگوید کجای بحث بودیم!
با سپاس
۶۶۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹٣       

    از : اسکندری

عنوان : یادداشت های ملال آور آقای امیر ایرانی
آقای امیر ایرانی
تاوان منعکس نشدن نوشته های شما را ما کاربران باید بدهم؟
آنچه که شما مینویسید نه ارتباط مستقیمی با موضوع دارند و از آن گذشته به شکلی ملال آور طولانی و کسل کننده هستند. خواهشمندم از این شیوه دست بردارید!
۶۶۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ادبیات چپ و تخریب شخصیتهای ملی سر زمین ایران(۲)
باید گفت: چپی که از طرف مجریانِ شرقیش به سرزمین ایران صادرشد ودراین کشور سازمانها و احزابی هم برمبنای آنان سازمان یافتند وموجودیتی رابرای خویش تعریف کرده اند، ماهیتا"چون بایستی وفادار به آن شعارهای جهانیِ مکتب باشند،نمی توانستند درلحظاتِ حساس وسرنوشت سازدر خدمت منافع ملی سرزمین خویش باشند!.توجه به آرمانهای جهانی، حتی آنان رابسمتی می بردکه رفتاری مأمورانه برای تفکر مورد آرمانیشان ،داشته باشند ودرشرایطی که بین منافع ملی سرزمین خویش با منافع مجریان آن تفکردرخارج می دیدند ازمنافع ملی سرزمین خویش به نفع آنان چشم پوشی میکردند واگرهم لازم باشدوفاداران فعلی نیزآماده انجام این نوع اعمال خواهند بود!.انجام چنین اعمالی درنزد این نوع "مبارزه پنداران" باتوجه به ادبیاتِ مبارزاتیشان قابل توجیه و کاملا" پذیرفته شده است و استدلالاتی بر مبنای نظرات همان مکتب،ویا توان ارائه ادله هایی(با پسوند علمی )را خواهند داشت!. باید گفت:آن چپی که براین سر زمین وارد شد و ادبیات مبارزاتی را ایجادکرد چپی بود بسیار ویرانگرو عملکرد بسیار ویرانگرتری هم داشته! ونوعی خورندهء بسیارانی از انسانهای فهیم جامعه شده وبا جذب آنان و دادن ادبیاتی که جزء کینه یافتن نسبت به دیگرانی که با آنان نبودند(تحت نام تجدیدنظر طلب،یا سرمایه دار ویا طرفدار سرمایه ویا نوکر امپریالیستهاو...) ویا اینکه بسیارانی که باآنان نبودند اما ازاعتباری ملی برخوردار بودند! برمحوشان آمادگی لازم را داشتند آن نیروهایی ملی که می خواستند ومی توانستند منشاء اثرات مثبت برای میهنشان باشند،توسط ادبیات چپ با خوانشی خواص چنان موردکین ولعن قرار می گرفتند که در شرایط فعلی بسیارانی ازوابستگان به آن نوع ادبیات چپ وقتی پا به سن میگذارند وبا ادبیات مبارزاتی دیگری و یا خوانشهای دیگری ازچپ آشنا می شوند چیزی جزء ابراز شرمندگی و یا خجالت تاریخی نسبت به هموطنانشان و کشورشان برایشان باقی نمی ماند!.اگر کسی بخواهدبا خوانشی ضدملی ازادبیات چپ درمورد انسانهایی که :نوع نگرشی متفاوت باآنان داشته اند و سخت معتقدبه منافع سرزمینشان هستند ، قضاوت کند قطعا"!قضاوتی عادلانه نخواهد داشت! ویا کسانی که به ادبیات مبارزاتی معتقد است که ابرازِ کینه و بیان علنی آن نسبت به هموطنشان بخشی از آن اربیات مبارزاتی است نمی توان توقع نظردهی عادلانه ای را داشت !.اما باید گفت:هیچ جامعه ای و هیچ کشوری نمی تواند بی نیاز از مبارزانی با ادبیات چپ باشد ! اما نه هر خوانشی از چپ!. قطعا"! مبارزانی با ادبیات چپ که دموکراسی را برای بازیگری پذیرفته و به تکثر گر ایی در جامعه اعتقاد پیدا کرده اند ، می توانند نیروهای لازم برای تأمین عدالت اجتماعی در جامعه باشند!.
۶۶۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹٣       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : وطیفه ما !
امیدوارم بتوانم در چارچوب مصاحبه با آقای فریبرز رئیس دانا چند نکته را برای این گفتگو ها دامن بزنم.
*ـ در فاصله ی کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب ۵۷ تغییرات بزرگ سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی ، فرهنگی ، نظامی ، امنیتی در مقیاس ملی و بین المللی صورت گرفت.

۱. سرنوشت حکومت ایران بنا بر تمام مدارک و شواهد به شخص شاه گره خورده بود.
۲. فعالیت های سیاسی ، حزبی و پارلمانی کاملا حکومتی و غیر آزاد گردیده بود.
در سال ۴۱ نهضت آزادی از جبهه ملی جداشد. با اعلامیه ای ارتجاعی علیه اصلاحات
حکومت و نسبت به تغییر قانون انتخابات بنفع زنان و دادن حق رای به آنها عملا به همراهان آیت الله خمینی پیوست.
از این زاویه ماهیت مبارزات جریانهای ضد سلطنتی ـ ضد امپریالیستی را تبیین کرد.
( آقای رئیس دانا در این باره حرفی نزده است. در حالیکه جبهه ملی از موضع وشعار
اصلاحات آری ـ دیکتاتوری نه ! عقب نشیینی نکرد)
نیروهای چپ بعداز سرکوب خونین کودتای ۲۸ مرداد هنوز تحت تعقیب و پی گرد بود
و فعالان چپ بصورت مستقل فعالیت می کردند.
بعداز ۱۵ خرداد سال ۴۲ که حکومت نظامی جنبش دانشجوئی ، چپ و جبهه ملی
و نیروهای مذهبی را سرکوب نمود. بیشترین صدمه به نیروهای ملی و چپ وارد آمد.
نیروهای مذهبی بدلایل زیادی که در این مختصر نمی گنجد با تکیه با انواع امکانات اجتماعی که در اختیار داشتند به گسترش و نفوذ در بین توده های مردم ادامه دادهد.

۳. مبارزه مسلحانه سازمانهای چریکهای فدائی خلق و مجاهدین خلق بعداز سال ۵۰ با
وجودیکه در بین دانشجویان و روشنفکران نفوذ زیادی نمود.علیرغم جانبازیها و فداکاریهای بهترین فرزندان مردم نتوانست منجر به سازمان یابی توده ها و زحمتکشان شود.

بازنگری وقایع
بعداز سال ۵۵ نمی توان تضاد ها و تنش هائی سیاسی و اقتصادی درونی و برونی که در اواخر حکومت شاه ایران را تکان داد را نادیده گرفت. همزمانی وقایع ایران با تغییر ریاست جمهوری آمریکا که مهمترین سیاست آن ـ جیمی کارتر ـ پیمان کمپ دیوید بود . با طرح رعایت حقوق بشر در کشورهای دوست آمریکا شمول ایران نیز "نسیمی" وزید.

در سال ۵۶ تعویض نخست وزیر ۱۳ ساله شاه هویدا، شروع حرکت های اعتراضی ، شب های شعر کانون نویسندگان و سخنرانی های دانشگاهی میرفت که وسعت بگیرد.....
شاه و جیمی کارتر دوبار و در فاصله کوتاهی در واشگنتن و تهران ملاقات کردند. بنظر می آمد که شاه در پیشرفت مذاکرات صلح کمپ دیود از جیمی کارتر و سادات و بگین حمایت میکرد و رهبران عرب را نیز به کار تشویق می نمود....
در بهار ۵۷ در کشور همسایه جنگ قدرتی خونین بین جناح های سیاسی چپ صورت گرفت که منجر به انقلاب ثور گردید. نورمحمد ترکی رئیس شورای انقلاب و نخست وزیر گردید. جمهوری دموکراتیک افغانستان اعلام موجودیت نمود.
این واقعه تاثیر جدی بر برخورد غرب نسبت به مسائل در حال تکوین در ایران داشت. مروری به حوادث سال ۵۷ در ایران از یک طرف همراه با رادیکال شدن مبارزات مردم ، واکنش های متفاوتی از جانب حکومت و غرب و بخصوص جیمی کارتر و دولت او داشت.

در حالیکه در تابستان ۱۳۵۷/ سپتامبر ۱۹۷۸ با امضای قرار داد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل جیمی کارتر موفقیت نسبی بدست آورده بود. اتحاد جماهیر شوروی و سازمان آزادیبخش فلسطین با چند کشور عربی متمایل به شوروی به اعتراض برخاستند و کنفرانس های "آلترناتیو" ایجاد نمودند.

همزمان مجاهدین افغانستان علیه دولت چپگرای مبارزه خود را گسترش میدادند.
در چنین شرائطی مبارزات ضد سلطنتی مردم ایران بدون توجه به وقایعی که در پشت پرده ها صورت می گرفت خواهان بر کناری شاه بودند.
اسناد زیادی موجود است که حکومت شاه در حال مذاکره به رهبران جبهه ملی بوده است از جمله دکتر شاپور بختیار و دکتر غلامحسین صدیقی که دولت آشتی ملی بروی کار بیاد.
در بارهء چرخش غرب در اواخر حکومت سلطنتی و تمایل اصرار برای انتقال قدرت به خمینی و نیروهای مذهبی کمتر در رسانه های رسمی صحبت میشود.
ـ بدیهی است که حکومت فعلی علاقه ای به بحث جدی در باره ی این موضوع ندارد .
ـ حتی نیروهای مذهبی بیرون حکومت که در مذاکرات با هایزر و سالیوان حضور داشتند نیز در باره تاثیر موضوع افغانستان ، کمپ دیود و مواضع افراطی اتحاد جماهیر شوروی ندارند.
ـ چپ طرفدار شوروی نه در آن زمان و نه امروز قادر بوده علیه تحلیل بغایت نادرست احزاب برادر حرف بزند که "رفقا" خیال میکردند که گذار سوسیالیسم با موفقیت صورت گرفته و "برگشت ناپذیر" شده بود.
به همین دلیل در مقابل کمپ دیوید چوب لای چرخ گذاشته و آب به آسیاب نیروهای ارتجاعی مسلمان ریختند.
ـ وظیفه چپ مستقل می باشد که در این باره نسل جوان را در جریان بگذارد.
انقلاب مردمی ایران قربانی استراتزی غرب در مقابله با تعرض های "سوسیالیزم واقعا موجود " شد.
حکومت مطلقه سلطنتی به حکومت مشروعه فراروئید.
از این رو با دکتر فریبرز رئیس دانا موافقم که بحث بازرگان "لیبرال" بود بحثی نامربوط چون او برای اسلام و مشروعه از سال ۴۱ با خمینی بیعت کرد. بازرگان وظایف "دولت موقت "را نقض نمود. خمینی تمام قول و قرار های پاریس برای مجلس موسسان و قانون اساسی جدید را زیر پا گذاشت و مشروطه را دفن کرد.
متاسفانه چنین گفتمانی در میان شور و احساسات "ترپچه های پوک " گم شد.
بنظرم جبهه دموکراتیک حرفی برای گفتن داشت.
یاد شکرالله پاک نژاد ها و تمام جانباختگان گرامی باد.
۶۶۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : تا جایی که برایت امکان دارد، مطالب حاشیه ای را کوتاهتر کنی
‫آقای ‫‫امیر ایرانی گرامی، قبل از هر مطلبی باید بگویم، که فراوان دوست دارم کامنتها(نظرات) شما را بخوانم، ولی وفور مطالب حاشیه ای در مطالبت خسته کننده هستند. بنابراین پیشنهاد می کنم، ‫آنچه شما به عنوان نظر، برای درج ‫در بخش نظرات ‫مینویسی، قبل از فرستادنش مورد مطالعه قرار داده، و تا جایی که برایت امکان دارد، مطالب حاشیه ای را کوتاهتر کنی.

مثلا در همین یادداشت اخیر تحت نام، ادبیات چپ و تخریب شخصیتهای ملی سرزمین ایران، شما ‫پس از نوشتن بیست و نه خط مطلب حاشیه ای، تنها ‫در دو خط آخر به شعارهای کینه افکنانه بعضی از کامنت گذاران (نظردهندگان) اشاره ای گذرا داری.

‫شاید بهتر آن بود که شما، بجای صرف وقت برای نوشتن بیست و نه خط مطلب حاشیه ای، به مطالب کینه افکنانه [آن] بعضی از نظردهندگان اشاره ای مشخص داشته‫، و سپس ‫خلاصه و مفید توضیح میدادی چرا به گمان شما آن مطالب کینه افکنانه اند.
۶۶۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ادبیات چپ و تخریب شخصیتهای ملی سر زمین ایران(۱)
وقتی تاریخ سرزمینمان را واکاوی می کنیم نقش بازیگرانی وتأثیر گذاری آنان بر روند حوادثِ کشور بر ما آشکار می گردد ،گاها" این بازیگران منشاء خدماتی برای مردمان این سرزمین بوده اند! بطوریکه آنان؛ یکی از بزرگان این سر زمین در حافظه تاریخی مطرح می شوند که ازرش قدر دانی و سپاسگزاری را می یابند!.اما گروهی دیگر از این بازیگران، بازیگرانی میشوندکه اثراتِ تخریبی آنان برسرنوشت کشور ویرانگربوده است!. در گذر زمان هر چه از گذشته به حال نزدیکتر می شویم با ظهور مکتبهای فلسفی در حوزهء اندیشهء بشری، فعالیت بازیگرانِ عرصه های اجتماعی و سیاسی متأثر از آموزه های آن مکتبهای فلسفی می شدند واین مکتبهای فلسفی وسیله ای می شدند برای گروه بندی ودسته بندی بازیگران عرصه های اجتماعی وسیاسی ،و ازطرف دیگر؛ بازیگران عرصه های اجتماعی و سیاسی خود را بر اساسِ وفاداری به ان مکتبه تعریف می کردند و می کنند . وقتی به مبانی آن فلسفه ها توجه شود مشاهده می شود ؛ آنانی که تأثیر گذاری بسیاری برفعالیت ها دارند ،درتضادی باهم تعریف می شوند،و این تضاد درمبانی ،به تقابلِ فعالینِ وابسته به آنان منجر میشود !.می توان حدس زد؛ وجود آن برداشتها می تواندچه ویرانگری هایی برآن سرزمین بیآفریند!.آن مکتبها:باجذب نیروهای فعال جامعه به خود،و وفادارکردن آنها نسبت به مبانی خود،نیروهایی رادر جامعه برای خود خواهندداشت!.بطریقی پیروان این مکتبهای متضاد و رقیب !همدیگر را دشمنان بالقوه وبالفعل می دانند!.این روند پروراندن نیرو در جامعه بوسیله آن مکتبها ، می گوید:مکتبهاچیزی نیستند،جزء" سلاخ خانه هایی برای قربانی کردن افرادِ وفادار به خود و افراد وفاداربه مکتب مقابل!."بطوریکه:دریک شرایطی،بسیارانی ازانسانهای مفید درتقابلی با هم ،مشغول حذف هم ویاخنثی کردن هم قرارمیگیرند!.اگر بخواهیم! تجربه کشور مان ایران را دررابطه با حضوراین نوع مکتبها ی فلسفی را موردتوجه قراردهیم، چه چیزی برای گفتن خواهیم داشت!؟آیا آن ادبیاتی که برگرفته ازآن مکاتب فلسفی بوده، وشدند:ادبیات مبارزاتی درکشور،تأمین کنندهء وراهکاردهنده برای تحرکات اجتماعی مثبت جامعه بودند؟ ویا خیر هرز برنده و خورندهء نیروها توانا و توانمند جامعه شدند!. در این مورد مطالبی آورده میشود:یکی از مکتب های فلسفی ،ادبیاتی مطرح کرده بنام ادبیات چپ!این ادبیات درهمان بدو مطرح شدنش، مجریانی یافت که خود آنان پرورش یافتهء محیطهای مستبد زده بوده، یعنی آنان با روح آزادی خواهی و آزادی خو نگرفته بودند .اگر آنرا باز گو می کردند ،اما هیچ تجربهء زیستی را نداشتند،این ادبیات مبارزاتی که در مبانی معتقد به دیکتاتوری بوده و مجریانی که آنرا مبلغ شده بودند ،بر داشت خاصی از آزادی داشتند وقتی وارد محیطِ مستبد زده ای بعنوان ادبیات مبارزاتی وارد شود ویا صادر شود ،نتیجه کار هم مشخص است که چه ویرانی هایی را برای آن سر زمین به ارمغان خواهد آورد!. این ادبیات مبارزاتی که معروف به ادبیات چپ شده بود، بدترینش گریبان مردمان این سر زمین را گرفته! که متأسفانه هنوز که هنور است ! بسیارانی از پیروان آن اگر چه رفته اند به محیط هایی با پیشینهء چند قرنی در نهادینه کردن نهادهای آزادی خواهی ،اما!نتوانسته اندخود رااز شعارهای کینهء افکنانه شان رهایی یابند! که در نوشتار بعضی از کامنت گذاران گرام هم نمایان می شود!. با پوزش از بزرگان ادامه در کامنتی دیگر
۶۶۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹٣       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست