سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بازتاب نقد دیروز در عمل امروز - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : عیسی صفا

عنوان : مدرنیته
آقای بهزاد کریمی بعد از تحسین ارامش دوستدار نوشته است که ایشان راه رستگاری را نشان نمی دهند. اگر بهزاد کریمی نوشته های اخیر دوستدار را دنبال کرده بودند چنین ابهامی را مطرح نمی کردند. آرامش دوستدار راه « رستگاری» را بازگشت به سلطنت می داند ! البته آرامش دوستدار موضع خود در زمان سلطنت را روشن نکرده است. ایشان استاد واحد کانت من در ۵۴ بودند و من شاهد درگیری شدید ایشان با مدیریت دانشکده ادبیات بودم.
روشن است که بهزاد کریمی مفهوم « مدرنیته» را پایه تحلیل سیاسی خود از گذشته و حال قرار داده است. از همین موضع هم برای « دوست عزیزش» محمد رضا نیکفر مدال طلا پرتاب می کند ! از ایشان باید پرسید یعنی انحصارات اقتصادی سپاه پاسداران ، خصوصی سازیهای اقتصادی ، اجرای سیاست های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی از موضع « سنت گرایی» جمهوری اسلامی رخ می دهد؟ این موازین همانی هستند که در « غرب مدرن» به عنوان رونده مدرنیزه کردن اقتصاد معرفی و مخالفان آن سنتی و تحت تاثیر کمونیست ها معرفی می شوند. اصلن رهبران جمهوری اسلامی خود را « پسا مدرن» می دانند. یعنی با مراجعه به منطق« نسبیت فرهنگی» معیارهای اسلامی خود را نوعی از ارزش معرفی می کننند در برابر ارزش های غرب سرمایه داری. حقوق بشر اسلامی در برابر حقوق بشر غربی !
۶۱۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹٣       

    از : امیر خان

عنوان : نزاع أصلی جامعه کنونی ایران تضاد دین بأوری و سکولاریسم نیست
با درود و سپاس از مقاله تحلیلی شما، بعنوان یک لاییک و آته إیست بنده با این تحلیل که نبرد أصلی در جامعه کنونی ایران نزاع سکولاریسم (ولو نوع دموکراتیک ان) و دین باوری است موافق نیستم و این به تقلیل و ساده کردن أوضاع بغرنج ایران می انجامد. در نهایت حاصل اینکونه دیدگاه تبین اشتباه از أوضاع و اتخاذ سیاستهای سکتاریستی و مخرب به حال و اینده آحاد مردم ایران بطور عام و انزوای بیشتر نیروهای چپ بطور خاص، خواهد بود.

همانطور که بدرستی أشاره کرده اید در قرن گذشته با اینکه حتی در ایران جز دار الفنون از مدرسه و موسسات عملی و أموزشی مدرن خبری نبود و وفقر مادی و بیسوادی مطلق حکم فرما بود ما شاهد انقلاب مشروطیت و پیروزی قانونگرایی و عرف بر استبداد و مشروعه طلبی و بر پایی مجلس شورا بودیم هرچند که منجر به حکومت قانون و عدالت در ایران نشد ولی به هرحال استبداد سیاه را به عقب نشینی واداشت .
نبرد که بر که کنونی، نبرد استبداد وا لیگاشی حاکم ( با چهره مذهبی) با خواستهای دموکراتیک اکثریت مردم ایران است . شرط حل این نزاع بسود مردم ایران إلزاما شکست دین بأوران و پیروزی سکولاریستها نیست. نازیسم، فاشیسم، شوونیسم ، میلیتاریسم، اپارتاید، بهره کشی إنسان از إنسان ، ..... که باعث و بانی کشتارو خرابی و هلاکت بسیاری در قرن بیستم و بعضا در قرن کنونی بوده اند را می توان به سکولاریسم نسبت داد.
۶۱۷۵٨ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹٣       

    از : اردلان

عنوان : سئوال مهم
در ابتدای مقاله ،رفیقمان بهزاد کریمی ، رویکرد اصلاح طلبی را در مواجهه با نظام ولائی ناکارآمددانسته ،وبه درستی از برچیدن این نظام ضد دمکراتیک سخن گفته ، ولی در اواخر مقاله آنجائیکه از نقش ووظائف نیروهای سکولار دمکرات مینویسدخودنیزستایشگرسیاست رئال پولتیک میگردد.که مثلا باید از تضادهای موجود درسیستم استفاده کرد ویا با نیروهای مختلف از جمله سکولارهای مذهبی نیز همراهی کرد.نوعی آشفتگی فکری (سهوی ویا عمدی) در مقاله ایشان موج میزند.آقا شما فهمیده ای که دفاع ازاصلاح طلبان دیگر خریداری ندارد و این بازی میان مردم عادی هم بزودی شکست خواهد ولی از طرفی چون با عده ای اصلاح طلب همچنان همکاری میکنی ، مجبوری آنطرف را هم داشته باشی.بخاطر همین اینطوری مینویسی. ولی رفیق عزیز دیگر این روش ها فایده ای ندارد. نکته آخر اینکه باتوجه به بالارفتن دستان ولی فقیه و برامدن جریان رفسنجانی (که با اصلاح طلب های دهه ۷۰ بسیار فرق دارند) احتمال تغییرات حتی محتوئی در نظام اسلامی باشیم ،که بیشک قدرت های غربی در پیشبرد این تحولات تاثیرات تعیین کننده دارند، اما نکته مهم اینست که چپ دراین بازی هیچ نقش سیاسی نخواهد داشت و تنها نقش نیروهای چپ باید نفوذ در میان توده های مردم و ارائه‍ی راهکارهای درست جهت کبارزات اجتماعی باشد. ضمنا آنهائی که امروز درکنارتان درجلسات مینشینند، فردا بدون خداحافظی به ایران برمیگردنند و ...
۶۱۷۵۵ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹٣       

    از : عیسی صفا

عنوان : نقد آرامش دوستدار
آقای بهزااد کریمی این باردر مقاله جدید استدلال خود را با تحسین « نگاه عمیق» به نقش دین در نزد آرامش دوستدار شروع کرده است. آرامش دوستدار چه می گوید؟ ایشان در کتاب خود به نام « تیره های درخشان» و « امتناع از تفکر» بطور خلاصه می گوید که ایران از دروه تسلط اسلام فیلسوف و متفکر نداشته و همه شارع و تحت تاثیر دین بوده اند و از پرسش در باره هستی گریزان ، در حالیکه فلسفه و دانش در غرب مسیر تکاملی داشته است. این احکام چیزی بیش از ضد ایرانی بودن این استاد دانشگاه فلسفه ارزش ندارد.
آیا در قرن هجده و حتی اوایل قرن نوزده علم و فلسفه در غرب از در آمیختگی با مذهب بری بوده است؟ و پرسش در مورد خلقت و هستی جواب و متد علمی داشته است؟ بهیچوجه ! نیوتون و لینه خود را از خرافه مذهبی جدا نکرده و به نظریه « شوک اولیه» معتقد بودند که خالق هستی را با یک تکان آفریده است و به آن نظمی ابدی داده است. عدم تحرک در طبیعت نظریه آنها بود. بر خلاف نظریه تکاملی دوستدار ،نظر دانشمندان غرب در قرن هجده و اوایل قرن نوزده از فلاسفه یونانی عقب تر بود که پیدایش هستی را ناشی از « بی نظمی» و شدن می دانستند. اگر آقای بهزاد کریمی به مقدمه فردوسی در پیدایش هستی مراجعه کند خواهد دید که نظرفردوسی در مورد پیدایش هستی ،علیرغم اعتقاد به خدا ( بطور مشروط و همراه با تردید) مشابه نظریه درست فلاسفه یونانی تغییر و شدن هستی و پیدایش آن از بی نظمی است. آقای دوستدار در تاثیر فلسفه بر علم در غرب کاملن اشتباه می کند. کتاب « تاریخ عمومی طبیعت و تئوری آسمان» کانت که جهان رادر حال « شدن» توضیح را می داد تاثیر فور ی روی علم نجوم نداشت. جونکه علوم به شیوه خود می توانست تکامل یابد و نه با اندیشه فلسفی. مارکس با درک این تسلط خرافه مذهبی در مورد هگل می گوید « ما اگر دین را رد نکنیم نمی توانیم هگل را نقد کنیم» و یا انگلس در کتاب « لودویک فوئرباخ و پایان فلسفه کلاسیک در آلمان» نشان می دهد که فویرباخ بازهم به شیوه ای خرافی و مذهبی با نظریه « عشق جسمی» رابطه جنسی بین زن و مرد را به مرتبه الهی می کشاند و بجای مذهب ، منتهی مذهب جدید می گذارد.
۶۱۷٣۴ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست