دولت آبادی: مطبوعات سخنانم را حذف و جعل می کنند
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : محمد امیری
عنوان : درد دلی با بزرگ مرد ادبیات ایران
جناب آقای دولت آبادی
با سلام، عکس شما را که در ابتدای این مقاله دیدم بیاد آوردم نمایشنامه چهره های سیمون ماشار در دانشگاه تهران در سال های دهه ۵۰ ، در تائید سخن شما باید بگویم که به شتر گفتند چرا گردنت کج هست؟ گفت کجام راست هست؟ این با وضعیت ما در ایران سازگار هست. متاسفانه رسانه های ما مثل بقیه سیستم های کشور هستند. در جائی که دزدی، فساد، و سوء استفاده آنچنان عادی می شود که دادستان کشور به راحتی از جرم های بالا بدون هیچگونه اعلام جرمی عبور می کند، تکلیف بقیه معلوم است.
آقای دولت آبادی بدان که ما شما را دوست داریم و دوست خواهیم داشت . شما نامی ماندگار در تاریخ ایران هستید.
به یاد آوردم که در سال های ۵۰ وقتی زندان بودی ، یکی از بازجوها از داخل بند رد می شد دید که شما دارید کفش خودتان را تعمیر می کنید به شما گفت محمود از نویسندگی به پینه دوزی افتادی؟ شما در جواب گفتی، اشتباه می کنید من دارم داستان می نویسم. که واقعا با خواندن کلیدر می توان ستار را بیاد آورد.
پیروز پایدار باشید
محمد امیری
۶۱۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۲
|
از : حسن بنا
عنوان : کجا بودم؟
قبلا کانون نویسندگان ایران در اعلام موضعی این دو به هم زنی کارگزاران امر "فرهنگی کاری" را که با سواستفاده از سخنان همین آقای دولت ابادی قصد ماهی گرفتن از آب گل آلود را داشتند را روشن کرده بود. من البته به شیوه تندخوانی مطالب این آقای دولت آبادی را خواندم مواضع ایشان البته در چارچوب سیستم حاکم و در پای منبر روسای اجرایی و غیر اجرایی حکومت شاید در دایره تحمل نظام بگنجد اما در دایره وقت چون منی گرفتار نمیگنجد که بیش از این وقت بگذارم . همه ما به نوعی گرفتاریم من گرفتار کار مزدی و در تکاپوی کسب معیشت و ان دیگری در تکاپو با سوپر ایگوی خود و دیگرتری در توهم افیون و در گدایی کنجی امن از حاکمان ، نه نمیخواهم کسی را مذمت کنم ما همینیم که هستیم.
دلیل نوشتن مطلبم ربنای شجریان بود تا جایی که من میدانم وقتی شجریان ربنا را در رادیو در سال ۵۸ خواند که طبعا بعد از ان بوده که پخش رادیویی ان شروع شده این آقای دولت آبادی نه در سبزوار و به کارگری که در میرداماد تهران و به کار دیگری ( همان نویسنده بودن) مشغول بوده اند. دوستان مطلع تر روشنم کنند اگر اشتباه میکنم
۶۱۵۲٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|