از : محمد امیری
عنوان : درد دلی با بزرگ مرد ادبیات ایران
جناب آقای دولت آبادی
با سلام، عکس شما را که در ابتدای این مقاله دیدم بیاد آوردم نمایشنامه چهره های سیمون ماشار در دانشگاه تهران در سال های دهه ۵۰ ، در تائید سخن شما باید بگویم که به شتر گفتند چرا گردنت کج هست؟ گفت کجام راست هست؟ این با وضعیت ما در ایران سازگار هست. متاسفانه رسانه های ما مثل بقیه سیستم های کشور هستند. در جائی که دزدی، فساد، و سوء استفاده آنچنان عادی می شود که دادستان کشور به راحتی از جرم های بالا بدون هیچگونه اعلام جرمی عبور می کند، تکلیف بقیه معلوم است.
آقای دولت آبادی بدان که ما شما را دوست داریم و دوست خواهیم داشت . شما نامی ماندگار در تاریخ ایران هستید.
به یاد آوردم که در سال های ۵۰ وقتی زندان بودی ، یکی از بازجوها از داخل بند رد می شد دید که شما دارید کفش خودتان را تعمیر می کنید به شما گفت محمود از نویسندگی به پینه دوزی افتادی؟ شما در جواب گفتی، اشتباه می کنید من دارم داستان می نویسم. که واقعا با خواندن کلیدر می توان ستار را بیاد آورد.
پیروز پایدار باشید
محمد امیری
۶۱۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۲
|