سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سیبی برای تو - عسگر آهنین

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : amjad karimi

عنوان : با تشکر از انتقاد عزیزان
ما را همانا بس که استادیوم ۱۰۰ هزار پسری گواهی بر زن ستیزیمان است .
۵۷۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : با امجد کریمی بگویید
دوست عزیز
زن و مرد مساوی اند.
زن و مرد کمترین فرقی با هم ندارند.
اتفاقا از شما چه پنهان که دیری است که خیلی از کارهای کثیف را زنها بهتر از مردها انجام می دهند:
نام های بئاته ئوزه، خانم تاچر آهنین، آنجلا مرکل، هلری کلینتون و خانم اولبرایت (؟) معروف جهان اند.
جنسیت انسان ها تعیین کننده ماهیت آنها نیست.
برای تعیین ماهیت انسان ها باید به جایگاه آنها در تولید اجتماعی (پایگاه طبقاتی آنها) توجه کرد و نه به تعلقات جنسی، مذهبی، ملی، نژادی و غیره آنها.
۵۷۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : لنگ انداز

عنوان : چقدر زنان باید مسرور باشند
به صحنه آمدن اینهمه مرد پتک بدست برای زهر چشم گرفتن از زن ستیزان و حمایت از آزادی شرمگاه زنان، آدمی را میترساند. شعر جناب آهنین رو به زن و به معشوق دارد، نه زن ستیزان. مگر آنکه زنان خودشان زن ستیز باشند و خبر نداشته باشند که احساساتشان نامربوط است.نمیدانم جناب امجد با احاله پتک و مشت محکم ، معشوق آقای آهنین را هدف قرار داده اند یا دک و پوز چه کسی را.
به هر حال زنان ایرانی از داشتن چنین مراقبان روز و شب بیداری که به حمایت از الحاق شرمگاه به انسانتیتشان ، اصلا خلاصه ی انسانیتشان در همان شرمگاه ،پرداخته اند باید عمیقا احساس غرور و افتخار نمایند.
رابطه شعر شاعر کرد را هم با شعر اخیر و هدف پتک آقای امجد نفهمیدم. البته از فرط بی پتکی و هدف نشناسی برای جایگاه لازم به منظور فرود آوردن پتک.
۵۷۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : amjad karimi

عنوان : شعر آقای آهنین پتکی بر سر انسان ستیزان زن ستیز.
کاش زنان ، و تنها زنا ن* باغبان* می بودند نیک میدانم ‌ آنگاه پرچینهای باغ را از ‌‌آهنگهای حزین می ساختند صدای ظریف رابه موسیقی می آموختند به گنجشکان می گفتندتا ما از حمام برگردیم چشمتان به پروانه‌ ها باشدکاش زنان و تنها زنان ،باغچه‌ بان می
بودند تا اگر از درختی دل آزرده‌ می شدند به اشک چشم برگهایش را می خیساندند تا اگر گلی لجبازی میکرد با پستان خود تهدیدش میکردند تا آن دم زنبور عسل در این فرو ماند شهد گل را بمکد یا شهد پستان را ...!از شاعر کرد قبادجلی زاده *برگردان از باران*....
۵۷۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست