سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقدی بر نوشته مسعود نقره کار
درباره "جاهل ها ولات ها، روحانیون و سلاطین"
- رضا فانی یزدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : الف باران

عنوان : این "لات و لوت" خواندن نسل گذشته تحقیر پذیری است یا خود فزون بینی‌ ؟!
آنانکه مهر "لات و لوت‌ها" را بر اکثریت مردم میزنند "برده داران" هستند ! فئودال‌ها هستند! آنها جماعت یک درصدی‌ها هستند در مقابل ۹۹ در صدی ها ! آنها مفتخوران و انگلهای جامعه هستند ! آنها ملایان هستند ! آنها شاهان خود فروخته و مأموریت یافته برای کشور خود هستند ! آنها روشنفکرانی هستند که آسایش و رفاه زندگی‌ شخصی‌ خود را در ازای دستمزدی به مردم و کشور خود فروخته و یا میفروشند ! آنها دموکراسی نوع حکومت مردم بر مردم را نمیخواهند، آنها دموکراسی وارداتی‌ با امضاهای ۱۷۵ نفری آشکار و هزاران مطالبات پنهان و ناشکار را میخواهند ! آنها دلالان فروشنده ملت و کشوری بنام ایران هستند ! آنها برای"لات و لوت‌های ملیونی مردم" ارزشی قائل نیستند ! دموکراسی از نظر آنها دموکراسی پاستوریزه شده مونتاژ وارداتی‌ می‌باشد.در نظر آنها این مردم، همین "لات و لوت‌ها " حقی‌ ندارند
که در سر نوشت آینده خودشان تصمیم بگیرند ! یعنی‌ بردگان و رعیت‌ها "لیاقت" فرمانروایی بر خود را ندارند ! از نظر آنها دموکراسی که حکومت مردم بر مردم باشد، بستگی به آن دارد که"مردم" از از دیدگاه آنها چه کسانی‌ باشند ! مردم افغانستان ؟ (آنها فناتیک هستند) ! مردم عراق ،لیبی‌،سوریه،مالی‌ سومالی... ؟ آنها هم که حرفشان را نزن (عرب هستند) ! مردم یوگسلاوی ؟ حتما میگویند آنها هم (کمونیست هستند)،مردم ایران هم که (لات و لوت‌ها هستند) ! پس این دموکراسی که معنی‌ آن حکومت مردم بر مردم می‌باشد،"مردم" چه کسانی‌ هستند ؟؟ از نسل پدران شما ؟ این نسل پدران شما از کجا آمده اند ؟
(البته عمر شناسنامه در ایران بیش از یکصد سال نیست ! ).
این "لات و لوت" خواندن نسل گذشته تحقیر پذیری است یا خود فزون بینی‌ ؟!

تمام این سیاست‌ها خواسته و یا ناخواسته تحقیر "انقلاب" است. ملایان و حکومت های دیکتاتوری و ارتجایی دیگر، نه‌ "خود بخود" از بین میروند و نه‌ با اصلاحات "اصلاح" یا مردمی میشوند ! تغییر اینگونه حکومت‌ها بوسیله قوه قهریه مردمی بصورت انقلاب و یا مداخلات نظامی بیگانگان است. اگر انقلاب که نیروی قهریه آن مردم هستند تحقیر شده و مردم آن به "لات و لوت ها" ، "تروریست ها" ، "آشوبگران" ، "خشونت طلبان" و ... ممهور شوند، تنها راه "تمدن پسندانه"، همان مداخلات "بشر دوستانه" نظامی بیگانگان خواهد بود !...
بگذار ایران فنا شود،بگذار هزاران هزار مردم محروم محنت کشیده ۳۴ ساله ،۱۴۰۰ ساله ،۲۵۰۰ ساله به خاک و خون کشیده شوند... تا دموکراسی "حقوق بشری" با بالهای آهنین و غرش بمب افکن ها... بیایند... و ما هم پاداش خود گیریم !
۵۱۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۱       

    از : احمد

عنوان : این چه فرهنگی است
من کوچکترین علاقه و تمایلی به مواضع سیاسی قبلی و فعلی آقای فانی یزدی ندارم. اما این چه فرهنگ لمپنی است که هر گاه فردی می نویسد ابتدا یک مشت افشاگری شخصی می کنیم بعد نقد وی را بی پاسخ می گذاریم.
جناب طالعی گذشته سیاسی آقای یزدی و نقره کار کپی یکدیگر است. یزدی سال های ممتدی از جوانیش را فدای عقایدش کرده در مورد نقره کار مطمئن نیستم. از مبارز ضد امپریالیستی تبدیل شدن به هوادار غرب دلیل یک حرکت نوسانی سیاسی فردی است که هنوز نقطه تعادل خود را نیافته . این در غالب نوشته های نقره کار مشهود است. پزشک بودن ایشان دلیل بر کارشناس سیاسی بودن ایشان نیست در سیاست ما دکتر نداریم.
آقای نقره کار پزشک است و تا آنجا که من می دانم در زمینه روانپزشکی تخصصی ندارد.شخصت های سیاسی مورد علاقه نوشته های نقره کار بیماران روانی ، لات ها ، و شکنجه گران هستند. نقره کار در میان راه چنان مجذوب این کاراکتر ها می شود که گاهأ به آنها اعتماد می کند . اساسأ در دستگاه فکری نقره کار انقلاب کار توده ها نیست این یا چریک ها هستند که انقلاب می کنند. و یا لات ها.
وی نمی فهمد که لمپن ها یا همان لاشخور ها دور قدرت جمع می شوند یک داش مشتی که کار می کند و زبان نا مناسبی دارد لمپن نیست . لمپن جیره خوار است دستگاه اخلاقی ندارد. دنبال تغییر رژیم نیست و اگر رژیمی تغییر کرد خودش را وسیعأ با آن تطبیق می دهد. رهبران رژیم اسلامی همیشه پشت کتاب و بحث خودشان را قایم می کنند. هر ملائی عکسش را با کتاب روی سایتش می گذارد. بچه هاشان همه یک دکترا خریده اند چگونه می توان این رژیم را رژیم لات ها خواند.
لات و لات بازی فرهنگ مسلط ۱۰ سال آخر رژیم سلطنتی بود.اتفاقأ رژیم اسلامی تنها دستاوردش همه گیر کردن فرهنگ دیگری در تقابل با لات بازی سنتی بود. لمپنیزم بخشی از واقعیت سرمایه داری است تا نا برابری های اجتماعی هست لمپنیزم هم خواهد بود. مشکل در این است که رژیم اسلامی همیشه از این جیره خواران عقب مانده اجتماعی برای سرکوب استفاده خواهد برد.
۵۱۷۹۵ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : لمپن پیر - شاهد غیبی
تصادفا امروز پیت دومینیچی ۸۰ ساله سناتور باز نشسته امریکا فاش کرد که ۳۵ سال پیش با دختر سناتور دیگری خوابیده و نتیجه آن پسریست که امروز در لاس وگاس به وکالت مشغول است. دومینیچی ۳۶ سال سناتور امریکا از ایالت
نیو مکزیکو بود و هشت فرزند دیگر از همسر خود دارد.

http://news.yahoo.com/former-senator-admits-fathering-child-other-senators-daughter-۲۰۰۵۳۰۱۴۶--abc-news-politics.html

تعریف لمپن از لغتنامه دهخدا
لومپن، بیکاره، ژنده‌پوش
دانشواژه‌ی لومپن، اصطلاحی آلمانی است که در معنا، بیکاره و ژنده‌پوش را تداعی می‌کند، اما در مفهوم به قشرهایی از اعضای جامعه گفته می‌شود که بنا به دلایلی از حقوق سیاسی و اجتماعی و غیره محروم شده‌اند. در این دیدگاه، لومپن به معنای رنجبران ژنده‌پوشی به کار می‌رود که قشرهای وازده اجتماع و جامعه را تشکیل می‌دهند. طبقه خود را از دست داده‌اند. به فساد کشیده شده‌اند و فاقد هرگونه ارتباط و همبستگی طبقاتی می‌باشند. این عده در جوامع سرمایه‌داری، اغلب در شهرهای بزرگ، از طریق مشاغل انگلی، غیر تولیدی و غیر اخلاقی-و به طور غالب در شرایط بد و سخت-زندگی می‌کنند. کاربر دانشواژه Lump به معنای ((تندلش)) یا Lumpish به همین معنا و معانی دیگری چون ((لخت)) و ((کودن)) در همین راستا قابل توجه است. این گروه احتمالاً به خاطر پول به هر کار ناپسند و ضد انسانی تن در می‌دهند. دزدان، چاقوکشان حرفه‌ای، اراذل و اوباش، ولگردان، ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و جنایتکاران باجگیر از آن جمله‌اند. لومینیسم از ادبیات سخیفی بهره می‌برد؛ دانشواژگان استخدامی این گروه دربرگیرنده‌ی مفاهیم زشت و غیر اخلاقی است؛ و در تعامل با اعمال آنها قرار دارد.
..............................................
۵۱۷۶۴ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : پاسخ آخرین پرسش نوشتارتان
الف باران
پاسخ آخرین نوشتارتان با نهایت تأسف مثبت است. ۲۷ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را مرور کنید و هنگامه آذر تا بهمن ۱۳۵۷ را بررسی کنید، براحتی و بوضوح متوجه میشوید که پاسخ آخرین پرسشتان متأسفانه صددرصد مثبت است؟! حقیقتی تلخ ولی راستین!!
۵۱۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : تعریف جدید لمپن
جواد طالعی : " این لمپن ماه‌های طولانی در دفتر مدیرعامل صدا و سیما و وزیرخارجه پس از نماز ظهر با منشی متاهل خود چه می‌کرد.".

لمپن های مدرن : پرزیدنت کلینتون برای " سیگار کشیدن " با انترن خود در کاخ سفید. روسای جمهور فرانسه برای داشتن مترس و دیگر دولتمردان و نمایندگان کنگره امریکا برای روابط با فاحشه ها و همسران دیگران و هرکس که بند تنبانش شل باشد . به این ترتیب هنر پیشگان هالیوود باید بزرگترین گروه لمپن باشند.

بحث در باره ریشه ها و عوامل انقلاب توسط " روشنفکران " بکجا کشیده است؟!
اگر این نمودار فرهنگ ما و روشنفکران ما نیست نمودار چیست؟
۵۱۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : آیا می‌توان بر ۲۰ میلیون مردم ایران مهر لات و لوت‌ها را زد ؟
آقای جواد طالعی ; در اولین خط مقاله آقای مسعود نقره کار آمده است :
" انقلاب بهمن مهر جاهل‌ها و لات‌ها را نیز بر خود دارد". در صورتیکه اینطور نبود...
روز ۲۰ بهمن ۱۳۵۷ حدود ساعت ۹:۲۰ در حالیکه مردم در دانشگاه تهران در متینگی شرکت داشتند خبر درگیری نیروی هوائی با گارد سلطنتی از بیرون رسید دیگر متینگ رها شد و جمعیت شرکت کننده در متینگ به خیابان پهلوی سابق ریختند . از مردم خواسته میشد آنانکه گواهی پایان خدمت دارند و آموزش نظامی دیده اند میتواند به کمک نیروی نیروی هوای بروند و این آغاز درگیری بود . نیمی از جمعیت به‌طرف محل حادثه گریختند . دیگر شهر از حال عادی خارج شده بود و پس از یک ساعت صدای تیر اندازی در تمام شهر پیچیده می شد . حضور هلیکوپتر‌ها در آسمان و تیر اندازی آنها مردم را به وحشت انداخته بود هر کس پناهگاهی برای در امان ماندن از تیر اندازی برای خود میجست . تعدادی از از ارتشیانی که به مردم پیوسته بودند روی موتورسیکلت‌های دونفره شلیک هوائی میکردند و بدین وسیله حمایت خود را نسبت به مردم نشان می‌دانند .حدود ساعت ۱۱ صبح جیپ سیاه رنگی‌ به نمایندگی از طرف آیت الله طالقانی در میدان فردوسی‌ این پیام را داد :
"مردم این توطئه دشمنان است اینها از ما نیستند به خانه‌های خود بر گردید ". این پیام هیچ تأثیری در مردم نداشت و بیشتر اسلامیون را در بهت و سرگردانی قرار میداد . گروه کوچکی از آنها، ایستاده در پیاده روها ( فقط یک گروه) فریاد میزدند "رهبران رهبران ما را مسلح کنید". بهمین تعداد هم در جای دیگر شعار " ایران را سیاهکل می‌کنیم" را میدادند. حدود ۴۵ دقیقه دیگر، مینی بوس سبز کمرنگی از طرف خمینی آمد، پیام همان بود، " اینها از ما نیستند،این یک توطئه است به خانه‌های خود برگردید" ! دیگر برای خمینی دیر شده بود و اگر فرمان "دفاع از خود" را در ساعت یک و پنجاه دقیقه بعد از ظهر نمیداد , دیگر او بر سر انقلاب نمیتوانست سوار شود... در این پنج ساعت توضیح داده شده اجمالی، حتی یک "لات و لوت" هم دیده نشد. باور کنید که انقلاب در طبیعت لات و لوت‌ها نیست ! حال چرا لات و لوت‌ها آمدند و محصول انقلاب را دزدیدند و به تجمع بیش از سه نفر در خیابانها اجازه شلیک دادند و کشتار‌های خونین سال ۶۰،۶۱،۶۲...۶۷ را انجام دادند و هنوز هم ادامه دارد از حقانیت همان انقلاب است . آیا می‌توان بر ۲۰ میلیون مردم ایران مهر لات و لوت‌ها را زد ؟
۵۱۷۱۴ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : جواد طالعی

عنوان : آقای فانی یزدی منظور نقره کار را درک نکرده است
آقای فانی یزدی که به دفاع بی‌چون و چرا از جمهوری اسلامی شهره است و در موارد بسیاری حتی از سرکردگان این رژیم هم به آن احساس قرابت بیشتری می‌کند، برداشتی یک‌جانبه از مطلب آقای دکتر نقره کار دارد. حتی آنجا که نقره کار به پشتیبانی توده ها از روحانیت اشاره می‌کند، با این که این جمله را نقل می‌کند، باز هم نویسنده را متهم می‌کند که از خیابان جمشید گزارش می‌دهد!

اگر پژوهشگری به "نقش لات‌ها و لمپن‌های معمولی و مدرن" در انقلاب اشاره می‌کند، منظور او ندیده گرفتن سایر عوامل نیست. مثل این است که کسی درباره نقش فیمسازان در سینما بنویسد و دیگری به او ایراد بگیرد که چرا به کارگردان‌ها و بازیگران اشاره نکرده است. دکتر نقره کار کسی است که فقط برای بررسی نقش کانون نویسندگان در تحولات جامعه روشنفکری ایران یک کتاب شش جلدی منتشر کرده، بسیاری از مسائل انقلاب را، با توجه به تخصص پزشکی و روانشناسی خود از منظر روانشناختی ارزیابی کرده و حتی در یکی از نخستین کارهای انتشاراتی خود مجموعه ترانه‌سرودهای انقلابی را منتشر کرده است. اینجا اشاره او تنها به نقش لات‌ها و لمپن‌ها در دو نظام است. صادق قطب زاده، محمد منتظری، هادی غفاری و بسیاری از بیکاره‌ها و انگل‌هائی که در آستانه انقلاب به کمیته‌های انقلاب ریختند و بعدا به سپاه پیوستند و اکنون از غارتگران ثروت ملی ایرانیان هستند اگر لات و لمپن نبودند چه بودند؟ البته با شناختی که من از آقای رضا فانی یزدی دارم، ایشان حتما در برابر صادق قطب زاده سر تعظیم فرود می‌‌آورند، چون نمی‌دانند این لمپن ماه‌های طولانی در دفتر مدیرعامل صدا و سیما و وزیرخارجه پس از نماز ظهر با منشی متاهل خود چه می‌کرد. آقای فانی‌یزدی احتمالا دست هادی غفاری جنایتکار را هم، به خاطر این که حالا به قبیله اصلا‌ح طلبان پیوسته است می‌بوسند.
۵۱۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : پنهان

عنوان : با سپاس از باران - گویی حدیث امروز ماست
شعری از ازنده یاد افراشته - گویی حدیث امروز ماست


با سپاس از باران



شغال محکوم

ای شغال تنه گنده، خپله
دیدی افتاد دمت لای تله؟
خوب، بدجنس جد اندر جد دزد
کار ناکرده چه می‏خواهی مزد؟
بی شرافت به کدام استحقاق
می‏کنی خربزه‏ها را تو قاچاق؟
آخر ای بی هنر و بی همه چیز
که ترا کرده عزیز جالیز؟
نیمه شب بهر چه آیی پا بوس
دزد دزدانه بری مرغ و خروس؟
بی گذرنامه و بی پروانه
چه زنی هر وله دور لانه
مالکی، باج زمین می‏طلبی؟
شیخی ازبابت دین می‏طلبی؟
مرغ بی وقت مگر چیزی خواند
که تناول بنماید آخواند
سیدی، عامی، تا خمس و ذکوات
بتو تقدیم نمایم، بد ذات؟
متولی دهات مایی
یا شفا یافته، آقایی؟
یا که هستی گل مولا درویش
سرخرمن طلبی حصه خویش؟
باری از شرع مطهر گذریم
از در عدل مظفر نگریم
چوب‏دارستی یا جنگل‏بان
آدم ثبت، سجل یا نوغان؟
بهر اجباری از رکن و ستاد
آمدی یا به هوای مازاد؟
پست امنیه فرستاده تو را
ببری خدمتشان مرغ مرا؟
سو‏پیشینه مگر دارد آن
سر دیوار پریده حیوان
بخش‏دارهستی یا فرمان‏دار
شهردار هستی یا استان‏دار؟
خط مگر داری از آقای وزیر
یا که دستور شفاهی ز امیر؟
بلا تشبیه رئیس الوزراء
توصیه کرده به جالیز تو را؟
مگر از دفتر مخصوص کسی
به تو داده سمت بازرسی؟
از سر شخم زدن تا خرمن
شده یک دفعه کنی یاری من؟
هیچ در مدت عمرت یک بار
دستت از بیل شده آبله دار؟
هیچ شده یخ کنی از سرمایی
هیچ شده غش کنی از گرمایی
این همه پیش کشت ای نامرد
شد بگویی نکند دستت درد؟
حال اگر توبه، وصیت داری
احمدی‏وار بگو، مختاری
پوستت را کنم و کاه کنم
سر جالیز به دارت بزنم
تنه لش، جایگزین سرخر
عبرت الناس شغالان دگر
رقص مطبوع کنی بر سردار
مثل بعضی وزراء بلغار
سخن برزگر این‏جا که رسید
از ته قلب شغال آه کشید
گفت افسوس که بی تدبیری
شیرموش هستی و موش شیری
٭٭٭
دزد یک جوجه خروس، حلق‏آویز
دزد ده دهکده آقا و عزیز؟
دزد یک خربزه اندر سردار
دزد صد قریه جناب سردار؟
زالوی خون هزاران دهقان
حضرت اشرف و خان و اعیان؟
داشتی گر هنر و عقل و کمال
همه بودند به عرف تو شغال
۵۱۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : جلال اردهانی

عنوان : از این دوزخیان!
بنظر می رسد برخی از دوستان بر اثر طولانی شدن دوران مهاجرت دچار هذیان گویی مفرط شده اند و فراموش کرده اند حضور میلیونها ستمدیدگان شهر و روستا را در سالهای انقلاب .نا امیدی از تغییرات در جامعه کارشان را به جایی رسانده که روایت واژگونه "از تهران تا قاهره" را در بست پذیرفته اند البته در این کشفیات بدیع این "برخی مهاجران" تنها نیستند در آنسوی آبها امثال عباس میلانی ها و در اینسو محمد نوری زادها در اینگونه مکاشفات شرکاء قابل ذکر هستند .تا کجا ی قعر شاه پرستی.
۵۱۶٣٨ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : بشکنی‌ای قلم‌ای دست اگر، پیچی‌ از خدمت محرمان سر...افراشته
قلمی برداشتم تا تاجی نقره کار برای خود سازم،باری.. سپس بر آن شدم که نقره را طلا و سنگهای قیمتی از زمرد ، الماس ، لعل و فیروزه بر آن بیفزایم . شاه نمی بایستی بر بستری از : نقره ، آهن ، مس و یا حلبی بیارامد !؟ شاه ، شاه جهان است از نژاد آریایی اصیل ! خویشاوندی خود را با لات‌ و لوت‌ها بهم زده است ، اگر هم بوده ، دیگر یادش نمی آید...ما ، شاه شاهان،شاهزادگان،اشرافزادگان را تفاوتی‌ است با "بچه‌های ولگرد خیابانی"، اگر چه، میلیونها هستند یا بشوند و یا باشند ! ما متفاوتیم ! ما را خداونگاران بر تختی پادشاهی جلوس میفرمایند ، که شکرانه‌ همت‌شان واجب و وفاداری ما بر آنها نیز مستمر همی‌ خواهد بود . ما را پشتوانه از مردم کوچه و بازار نبوده ، نیست و نخواهد هم بود ! به آنها بگویید که اجازه دارند برای تولد ما ، شاه شاهان از خانه بیرون آیند، برقصند،بخوانند و شادی کنند . دستورات همان است که مقرر فرموده ایم . تمرد "لات و لوت ها" را به عقوبت عذابی الیم مبدل خواهیم ساخت . ما شاه شاهان فرمودیم : " هر کسی‌ ما را نخواهد گورش را بهر کجا که بخواهد بکند "....انقلاب این قلم و آن تاج را در هم شکست !
بشکنی‌ای قلم‌ ای دست اگر ، پیچی‌ از خدمت محرمان سر...افراشته
۵۱۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست