سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دادگاه نمادین ( تریبونال) - در پی کدامین داد؛ بیداد؟! - نامدار بینام

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : جواد رضایی میرقاید

عنوان : امیر اطیابی
سلام دوستان عزیز!
سپاس از اعلام نظر شما. همانطور که در مقاله آماده است من بطور شفاف در نقد موضوع مقاله نوشته ام و باز تکرار آن بیفاید است. باردیگر شما را به خود مقاله ارجاع میدهم.
در مورد حکومت جنایتکار و غارتگر اسلامی که همه هم نظر بوده و من نیز خدمات این رژیم را به دول بیگانه و امپریالیسم جهانی را گوشزد نموده ام. در ارتباط با موضوع آقای اخوان و نقش ایشان در دادگاه و مخالفت بنیادین ایشان با آرمان و مبارزات رفقایمان نیز توضیح داده ام و همکاری ایشان با دولت بوش نیز سنخیتی با رفقایی که توسط حکومت جنایتکار اسلامی کشتار شده اند نوشته ام.
تاکید می کنم لطفا به نکاتی که در نقد آمده است توجه فرمائید. خود من نیز یکی از جان بدر بردگان کشتار سال ۶۷ بوده و وظیفه خود دانسته بطور شفاف از آرمان رفقا دفاع نموده تا مورد سواستفاده کسانیکه هیچگونه سنخیتی با آنها نداشته اند، نشود.
٨۵۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣۹۷       

    از : امیر اطیابی

عنوان : جایگاه نیروهای چپ در صف اول مبارزات برای حقوق بشر است
آن چه مجموعه ی تمدن جهانی را به هم پیوند می دهد حقوق بشر است، صرفنظر از ایسم ها وایدئولوژی ها و نظام های سیاسی. طبیعی است که هریک از این ها می توانند درجهت اهداف خود از حقوق بشر استفاده کنند ولی آن چه توجیه پذیر نیست غیبت نیروهای سیاسی مترقی و همچنین چپ در این فعالیت ها است. تنها با شرکت آن ها در این عرصه است که می توان حقوق بشر را در راستای همگانی و فراگیر آن تقویت کرد. حتی جمهوری اسلامی هم طرفدار حقوق بشر برای حکومت، جنایتکارانش، تروریست هایش، شکنجه گرانش، غارتگرانش و طرفدارانش است ولی تنها در همین حد. غرب هم در زمان خود با سکوت کامل با این جنایت ها برخورد کرد چون آن را در راستای تقویت سرمایه داری در ایران، محو همه ی نیروهای چپ و رادیکال از ایران و علامتی از جانب حکومت برای سازش با خود و در راستای استراتژی بین المللی اش درجنگ سرد دید. ضمنا این عملا برای غرب نشانه ای از گسست کامل از سیستم سوسیالیستی آن زمان بود. اکنون هم به محض سازش با رژیم در زمینه ی منافع منطقه ای ممکن است سکوت محض در رابطه با مسائل حقوق بشر در ایران حاکم شود. کلیه نیروهای اپوزیسیون و فعالیت هایشان در خارج محدود گردد و مجاهدین خلق هم در لیست تروریستی امریکا بمانند همانطور که پس از صلح با عراق پشت جبهه مجاهدین را خالی کردند تا نیروهایشان نابود شوند. آن چه برای ما باید مهم باشد این است که با استفاده از تمام روزنه های موجود مردم جهان هرچه بیشتر با جنایات و ماهیت نظام ولایت فقیه و آن چه بر مردم ایران می رود آگاه گردند. مردم راه خود را می روند ونتیجه گیری خود را می کنند که با حکام و قدرتمندان متفاوت است.
رژیم ایران بیشترین منافع را برای غرب و نیروهای ناتو با سیاست های ماجراجویانه، برنامه نظامی-امنیتی-اتمی، عملیات تروریستی، تخریب روابط سیاسی با کشورهای منطقه، تدوام جنگ با عراق و ... درمنطقه خاورمیانه داشته است. در سه دهه گذشته بیشترین فروش تسلیحات، ایجاد بیشترین پایگاه های نظامی و استقرار نیرو بیش از همه به بهانه ایران و سیاست هایش انجام شده است. در ضمن کشورهای غربی به همراه روسیه و چین با فروش کالاها، خدمات، تسلیحات و تکنولوژی نظامی و اتمی با قیمت هایی تا دهها برابر قیمت واقعی، با توسل به تحریم ها، بیشترین منافع اقتصادی را کسب کرده و میکنند ومنابع کشور را همراه با شرکای خود در حکومت به طور بی سابقه ای در جهت ضد منافع ملی ما می بلعند. بعید هم نیست که جنگ بسیار وحشتناک تر دیگری را هم به ما تحمیل کنند.
باید بدانیم که آنکه استقلال کشور ما را چه با جنگ طلبی و چه با سازش با غرب بر باد خواهد داد این رژیم است و مسئله ی اصلی مردم ایران هم همین رژیم است. فعالیت های حقوق بشری به هیچ وجه نقش عمده ای در اینکه روابط رژیم با غرب و ناتو به چه مسیری پیش می رود ندارد. مهم این است که تمام نیروهای مترقی کشورمان با شرکت خود در این فعالیت ها راه معامله بین رژیم و ناتو بر سر خون و موجودیت نیروهای انقلابی کشور مان را ببندند و نگذارند چنین جنایاتی چه در اذهان مردم ما و چه در جامعه جهانی فراموش گردد. صرفنظر از اینکه چه نظامی بر کشور ما حاکم است.
۴۵۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۱       

    از : امیر اطیابی

عنوان : مقاله ای با نقاب انقلابی و ضد امپریالیستی در خدمت رژیم جنایتکار، غارتگر و فاسد جمهوری اسلامی
آقای نامدار بی نام به نظر می رسد که شما و مقاله ای که این روزها همه جا مبلغش هستید مرکز اسناد حقوق بشر ایران را با ایران تریبونال یکی گرفته اید یا مرتبط می دانید. شما بر این اساس کارزاری را که ایران تریبونال سال هاست با پشتکار و سخت جانی زندانیان سیاسی سابق با حداقل امکانات دنبال کرده است را با نام مرکز اسناد حقوق بشر ایران نقد می کنید و آن را در چارچوب «سناریوی .... جرج بوش» قلمداد می کنید. کارزار ایران تریبونال ممکن است مورد حمایت سازمان های حقوق بشری دیگری باشد ولی خود بدون کمک گرفتن از هیچ دولت دیگری کار می کند و پس از سال ها زحمت شبانه روزی زندانیان سیاسی سابق به هدف خود یعنی تشکیل دادگاه صوری برای رسیدگی به جنایات رژیم ولایت فقیهی نزدیک شده است.
آنکه بیش از همه نگران چنین دادگاهی است رژیم جمهوری اسلامی و چپ هایی هستند که با نقاب ضد امپریالیسی نقش بازوی وزرات امورخارجه جمهوری اسلامی را ایفا می کنند و فراموش می کنند که مهمترین مشکل مردم ما رژیم جمهوری اسلامی است که بزرگترین خدمات را به امپریالیسم جهانی و تولید کنندگان و فروشندگان تسلیحات در منطقه خاورمیانه کرده است. سیاست های جنگ طلبانه، تشنج طلبانه، دخالت گرایانه، فرقه گرایی شیعی، ترورهای متعدد در خارج از کشور و ازهمه مهمتر برنامه نظامی-امنیتی اتمی تحت پوشش تکنولوژی اتمی (بدون هیچ توجیه اقتصادی و فنی) توسط این رژیم بزرگترین موهبت برای امپریالیسم بوده است تا به این بهانه ها درتمام کشورهای منطقه پایگاه نظامی ایجاد کنند، بی سابقه ترین فروش های تسلیحاتی با ابعاد نجومی را به کشورهای منطقه ایجاد داشته باشند و خاورمیانه را تبدیل به انبار باروت کنند. این خدمات با تداوم جنگ ایران عراق به بهانه رسیدن به قدس و نابودی اسرائیل ضمن خرید تسلیحات از آن و از امریکا شروع شد.
ضمنا برای اطلاع لازم است بدانید که کمک وزرات امور خارجه امریکا به مرکز اسناد حقوق بشر ایران پس از جنبش اعتراضی سبز درایران به بهانه کم کاری این مرکز در زمینه ی وقایع پس از انتخابات و جریانات روز قطع شد.
نمی دانم که چه شده که به ناگهان شما با نقابی انقلابی سعی دارید رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی را از افشای جنایاتش برهانید و آدرس غلط بدهید.
در این مقاله به ظاهر انقلابی، در آستانه دادگاه صوری بر علیه جمهوری اسلامی که بزرگترین جنایات تاریخ معاصر ایران را برعلیه دگر اندیشان مرتکب شده که ابعاد آن رژیم وابسته، دیکتاتوری و جنایتکار شاه را روسفید کرده، یکباره به یاد مهره هایی سوخته و رسوایی نظیر پرویز ثابتی افتاده اید. مطمئن باشید که شکنجه گرانی بسیار ماهرتر و جنایتکارتر از پرویز ثابتی در دامان رژیم ولایت فقیهی جمهوری اسلامی پرورده شده اند و در اوج قدرتند و آن ها مسئله ی روز مردم ما هستند.
مطمئن باشید که نه شما و نه رژیم رسوای ولایت فقیهی نمی توانند ما نجات یافتگان از جنایاتش و خانواده های قربانیان را از استفاده از هر روزنه ای برای آنکه ماهیتش را برای عده ی هرچه بیشتری از مردممان و جهانیان آگاه کنیم بازدارید.
۴۵۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست