سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مبارزه‌ی طبقاتی برای افزایش دستمزد - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سعید

عنوان : جانب تعادل و منطق
طرح مبحث «بورژوازی ملی» در ایران و حتی کشورهای عقب مانده تر ، دهه هاست از مُد افتاده و به خاک سپرده شده است. یعنی مقوله چندان مهم و عمده ای نیست که احتیاج به طرح آن و بحث در موردش بشود. تصور نمی کنم کسی هم دغدغه و امید به موجودیت و قدرتگیری آن داشته باشد که نویسنده لازم دیده است به ا لگو برداری و تکرار مکرر و بیجای جملات مارکس و انگلس بپردازد. این بحث و اصلأ موجودیت « بورژوازی ملی » مربوط به گذشته هاست و عمرش به پیایان رسیده و مهم هم نیست چه کسی اول در ایران راجع به پایان عمر آن حرف زده و نوشته که حالا به خاطرش بخواهد هیاهوی ژورنالیستی بپا شود
مارکس و انگلس و لنین در دوران پویایی این نوع بورژوازی و مطالبات بورژوادمکراتیک ، با تحلیل مشخص از شرایط مشخص ، بر لزوم همسویی و ائتلاف موقتی طبقه کارگر با آن تآکید ورزیده اند و پیشبرد و برقراری این مطالبات را در جهت و به نفع مبارزات طبقه کارگر ارزیابی نموده اند. اما همانطور که گفته شد این مبحثی از کار و از مُد افتاده است و طرح آن ربطی به موضوعی که نویسنده قصد پرداختن به آن را داشته و ایضآ سیاست مبارزاتی طبقه کارگرندارد.
اما اگرقصد نویسنده از طرح آن ، نسبت دادن جنبش اعتراضی- ضداستبدادی چندساله اخیر مردم ایران به «بورژوا دمکرات ها» و از این طریق تخطئه و ارتجاعی دانستن آن باشد باید تکرار کرد که:
اولآ چون عمر چنین بورژوازی به پایان رسیده ، دیگر این مطالبات نه مربوط به بورژوازی بلکه در برنامه انتقالی طبقه کارگر قرار دارد
دومآ برپایی سوسیالیسم در یک کشور و آن هم در ایران در حال حاضر، با توجه به فقدان پیش شرط های لازم ، غیرواقع بینانه و تظاهر به «چپ گرایی بچه گانه» می باشد
سومآ طبقه کارگر بزرگترین برندهً پیشرد و تعمیق آزادی های دمکراتیک است و برای تکامل و تعمیق مبارزات ضداستبدادی و پیشبرد برنامه انتقالی خود به سوی سوسیالیسم باید در این مبارزات شرکت نماید
چهارمآ آقای قره گوزلو بهتر است جانب تعادل را نگه دارند و برای تغییر موضع ، یکهویی از آن سو، به سوی به قول خودشان «چپول هپروتی» در نغلتند
۴۵۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۱       

    از : مجید ملکان

عنوان : انقلاب انسانی به رهبری ناتو
آقای قراگوزلو از جنبش سبز حمایت نمی کند.....
بسیار خوب این یک نظر سیاسی است. آیا هر کسی مخالفت خود را با طرح دلائل سیاسی علیه جنبش سبز بیان کرد خدمتکار سپاه و بسیج و دستگاه سرکوب است؟
پاسخ خط سه ( که معلوم نیست از کجا پیدا شده ) مثبت است. با این جمع بندی باید گفت که جمع زیادی از چپ های ایران که پشت موسوی و کروبی قرار نگرفتند مدافع رهبر هستند. البته برای کسانی که هر عطسه ای را شرایط انقلابی می دانند و مانند سلطنت طلبان سی سال است که هر روز صبح میگویند کار تمام است همین می شود که یکی از اعضایشان روز ۲۵ خرداد در تلویزیون شان ظاهر می شود و به خامنه ای می - که قرار بود نماز جمعه روز ۲۹ خرداد را بخواند - پیام می دهد که لازم نیست نماز بخوانی چرا که تا آن روز کار شما تمام است. این رهنمود برخاسته از تفکر غیرکارگری حزب و قدرت سیاسی منصور حکمت است و دست از سر این جماعت بر نمی دارد.
در باره مصر و بهار عربی تا آنجا که من در همین سایت دیدم دستکم ۵ مقاله از محمد قراگوزلو مشاهده میشود. راستس جنگ در افغانستان و لیبی چه می شود. نکند در لیبی هم انقلاب شده ؟ آن هم از نوع انقلاب انسانی؟ با رهبری ناتو.
۴۵۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۱       

    از : رامین سعیدی

عنوان : در دفاع از گذشته چپ( سلطان زاده تا پویان و احمد زاده)
آقای قراگوزلو مقاله نوشته در ادامه سنت بسیار مثبت گذشته خود که موضوعات مختلفی را با مواضع مختلف در یک موضوع مشخص بیان می کند و برای جدی شدن بحث به مباحث روز هم وارد می شود و در ابتدا و انتها نکاتی را می گوید که کم و بیش به اصل مقاله چندان مرتبط نیست. مانند حمله به کنفرانس گذر به دموکراسی
در این مقالات مسائل بسیار مهمی مانند خط فقر و تورم و دستمزد و مواضع مارکس از ابتدا تا مقطع کاپیتال بحث شده به یک نکته بسیار مهم که مرکز ثقل تکیه گاهی کلیدی منشویک های ایرانی است تحت عنوان توصیه های بد مارکس و انگلس پرداخته شده و نشان داده که هیچ کس تابو نیست و هرکسی از جمله مارکس و انگلس هم اشتباه می کنند. حالا در این گیر و دار یک نفر معرکه گیر شده و بدون توجه به این اهتمام نظری این سایت و هر جای دیگری که امکان کامنت نویسی باشد را تبدیل به جائی برای عقده گشائی کرده. که چه؟ که قراگوزلو گفته آقایان و خانمها قبل از جزوه اسطوره - که جزوه مفیدی است و قراگوزلو با کمال احترام از آن یادکرده - کمونیست های بزرگی از خاچا طوریان - که من نمی شناسم- تا سلطان زاده و مسعود احمدزاده هم در نقد بورژوازی ملی حرفی برای گفتن داشته اند. این شده نفی تقدس مراد علیه السلام و آقای نامعلومی که حتا از گذاشتن یک نام مستعار هم ابا دارد را به واکنش وادشته که خلائق بشتابید دین و ایمان و سکت ما به خطر افتاد...
آخر این است که کار چپ پیش نمی رود. تا می گویی بالا چشمت ابروست می گویند آقا تو چهل سال پیش با اکثریت و اقلیت و ... بوده ای و در نزدیکی های مسجد محل به اذان گوش می داده ای. آقای محترم یک جا نویسینده را تالی بهمن شفیق می داند و در جای دیگر از عباس فرد ( دوست کودکی تا کنون بهمن) علیه نویسنده فاکت می آورد. آخه دم خروس را باور کنیم یا.....والله بالله مرشد و مراد شما این جور که شما فکر می کنید نبود و آثارش معرف اوست. سخنرانی هایش موجود است. در تمام آثار او یک نقد قاعده مند و آکادمیک نمی بینید. اگر توانستیدحتی یک مورد- تاکید می کنم یک مورد- مقاله دارای متد از حکمت نشان بدهید من برای شما هزار جلد کتاب می خرم. (ای میل را برای اخبار روز خصوصی می نویسم) حکمت در اسطوره فقط به پیکار و رزمندگان و وحدت انقلابی و فدائی حمله می کند و مواضع آن را با کلماتی مانند خزعبلات می کوبد. او حتی یک رفرنس از متون معتبر و کلاسیک مارکسیستی با تاریخ چاپ و مترجم یا زبان اصلی و شماره صفحه نمی نویسد. این که نشد نقد تو هر جور که خواستی شفاهی طرف را بکوبی و یک طرفه به قاضی بروی و همه چپ خود را بی سواد بدانی و خود را علامه دهر بخوانی و مرید بازی راه بندازی و حزب به اسم خودت درست کنی . از قضا رفقا پویان و احمد زاده و جزنی به متون مارکسیستی مسلط بودند و با تمام محدودیت های زمان خود کاپیتال را خوانده بودند.
۴۵۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۱       

    از : برزویه طبیب

عنوان : رستم دستان
با درود به رفیق علی مهابادی
بالاخره یک نفر پیدا شد که بجای قلم فرسایی راجع به اینکه چه کسی اولین میخ را به تابوت بورژوازی ملی زد دو کلمه حرف حساب بزند.
این بدبختی ما است که بجای حل مسائل ضروری جنبش به اثبات اینکه کدامیک از این اقایان بیشتر شبیه رستم دستان هستند مشغولیم.
مسسئله من نیز این است که اگر بورژوازی واهداف این طبقه ارتجاعی است پس طرفداری از حق تعیین سرنوشت برای ملل پیرامونی ایران نیز ارتجاعی خواهد بود. زیرا تشکیل دولت ملی اساسا خواستی بورژوایی ودمکراتیک است ونه پرولتری.این موضع همان موضع رزا لوکزامبورگ بر علیه لنین در مورد حق تعیین سرنوشت است که محترم ،ولی غلط است.
این برداشت از نکات بالا که بورژوازی از نظر من انقلابی است کج فهمی است .
۴۵۰۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۱       

    از : علی مهابادی

عنوان : با سلام به جناب برزویه. در مورد عزالدین حسینی
می خواستم به دوست بسیار عزیزم جناب برزویه طبیب عرض کنم که به نظر ارادتمند و حقیر شیخ عزالدین حسینی در کردستان از منافع خرده بورژوازی حمایت می کرد و کاملن مترقی بود و به همین خاطر هم در کنار چپ ایستاده بود. می دانید که در عصر امپریالیزم خرده بورژوازی انقلابی است. اما همین حکمت و دارو دسته اش که به کردستان آمدند همه را تحت عنوان ساختگی ملی مذهبی متفرق کردند و انشعاب پشت انشعاب.
در مبارزه طبقاتی مذهب افراد مهم نیست. منافع طبقاتیمهم است و تعیین کننده. و البته مواضع سیاسی و اینکه تا کجا در کنار کارگران و زحمتکشان می ایستند.
ببخشید من همین قدر می فهمیدم و مانند آقای خط س سابق و مرادش نابغه نیستم
از این مقاله هم استفاده کردم و فهمیدم که نقد بورژوازی ملی در ایران صد سال بیشتر سابقه داشته است
۴۴۹۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۱       

    از : مسعود پویان

عنوان : سانسور کنید.....
من واقعا متاسفم. کامنتی گذاشتم با چند فکت از رفیق احمدزاده و رفیق پویان. اما درج نشد. اخبار روز در مسیر بریدن از کمونیزم فدائی به چنان لیبرالیزمی افتاده که کامنت "کمونزم منحط لاابالیگری" را درج می کنه اما از کامنت احمدزاده می ترسه
در ضمن هر مبارزی از یک جا شروع کرده اما ژوبین رازانی از شکم مادر با یک جلد کاپیتال زاده شده.
سانسور کنید
سانسور کنید
سانسور کنید
سانسور کنید
................
...............
۴۴۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۱       

    از : داود رضوانی

عنوان : تواب ؟ بازجو؟ یا خط سه؟
تا آنجا که من می دانم و خوانده ام رفقای خط سه زمانی با سازمان مجاهدین بودند و زمانی هم به نمایندگی از سازمان به نجف رفتند و با خمینی ملاقات کردند. رفقا تراب حق شناس و حسین احمدی روحانی . خاطرات رفیق تراب در شماره های مختلف نشریه پیکار درج شده است اما هیچکدام از آن رفقا مانند این آدم مشکوک "خط سه" روحیه بازجوئی و بازپرسی و حزباللهی نداشتند. البته کسانی که لخت شدن را انقلابیگری می دانند باید که بی پروا به روحیه انقلاتبی مردم حمله کنند. از صبح تا شب ده ها نقد به مارکس و انگلس نوشته میشود اما هیچ رگ گردنی باد نمی کند اما کافیست کسی به برادر ژوبین رجوی بگوید بالای چشمت ابروست آنگاه ارتش سایبری حکومت انسانی به خط میشود و مانند سرجوخه به دفاع از لیدر فقید و مرحوم شروع به عریضه نویسی می کند.
این یک نکته
نکته دیگر و مهم این است که انسانها شفاف باشند. روزی مارکس زمانه از هوادارانش خواسته بود که عکسهایشان را روی نت بگذارند تا مردم ایران رهبران؟؟؟ خود را بشناسند حالا چرا یکی از هوادران لیدر با نام حعلی و بی هویت کامنتپراکنی می کند
حسن بی بدیل یا کم بدیل آقای قراگوزلو صداقت و سلامت و شفافیت کمونیستی ایشان است که به امثال خط سه کذائی و آدم های نامربوط و هیستریک امید مانند عباس آقا و بهمن خان اجازه میدهد که درفشانی کنند. کجای دفاع از محمود صالحی ایراد دارد
تناقض آقای خط سه این است که یک بار به بهمن شفیق یورش میبرد و بار یگر از معاون بهمن (عباس فرد) برای رد آقای قراگوزلو فاکت میآورد. بالاخره ما نفهمیدیم بهمن و عباس اخی هستند یا آدم های خوبی هستن
اما من هرگز هوادار جنبش فدائی نبوده ام ولی احمد زاده و پویان را با مادر بزرگم مقایسه نمی کنم. این همان اشاره ظریفی است که آقای قراگوزلو هم کرده است. هجو همه چپ در دفاع از لیدر. این اخلاق بورژوائی حتی در نزد کثیف ترین فعالات بورژوا نیز تاریخ مصرف گذشته است. شما فدائیان را بی ربط با مارکسیزم می دانید و به خاطر فعالیت سال ۵۶ آقای قراگوزلو که کنار مذهبی ها بوده ایراد می گیرین اما نمی گوئید که لیدر خودتان در قبل از انقلاب مشغول چه کاری بوده است؟ من البته به افشاگری اعتقادی ندارم اما خود حکمت می گوید گیتاریست بوده و دوست داشته فوتبالیست شود. حالا گیتاریست بودن و فوتبالیست شدن بد نیست اما همان زمان که آقای قراگوزلو در نوجوانی کارسیاسی میکرده لیدر داشته گیتارش را کوک می کرده است.
به آقای تابان گرامی
من هم مانند کامنتگزار قبلی علاقه ای به کامتگزاری ندارم و این اولین بار است که در سایت شما کامنت میگزارم و حتما آخرین بار خواهد بود اما وقتی که یک آدم بی هویت با نام و نشان جعلی رفقائی مانند احمدزاده و پویان را مسخره میکند شما می توانید راه نقد این افکار ارتجاعی و پروامپریالیستی را بازکنید نه اینکه جواب این آدم هاب نوکیسه را سانسور کنید
هر چه باشد سایت اخبار روز یک نسبت کوچکی با فدائیان دارد. مریدان مارکس زمانه بروند در سایت روزه از اسرائیل و اشغال افغانستان دفاع کنند و سایت های چپ و رادیکال را آلوده نکنند
مرسی از این که تحمل کردید و امیدوارم که سانسور نکنید
۴۴۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۱       

    از : یک خط سه ای سابق

عنوان : منابع در خود نوشته است اگر زبان بلد هستید بروید بخوانید
منابع هم در خود متن هنگام خواندن وجود دارد(با علامت دست مشخص است) هم در زیر نویس نوشته وجود دارد خیلی هم بیشتر از ده تا کتاب است آن موقع که استاد به استقبال امام رفته بود و فرا روایتی از عاشورا می نوشت، حکمت تمام اثار مارکس را به زبان اصلی خوانده بود به سایت منصور حکمت مراجعه کنید در حین خواندن مطلب با علامت دست نام کتابها مشخص است و در همان جا در یک توضیح جداگانه لیست منابع تئوریک جزوات را هم در یک نوشته کوتاه گذاشته شده است اگر زبان می دانید بروید بخوانید.
ما نقد داریم تا نقد این نوشته "اسطوره بورژوازی ملی مترقی " به اکثر سوالاتی که در ذهن من بود جواب داد اما در نوشته های دیگران که زیاد حرف می زنند و هر روز مقاله می نویسند چیزی بدیع و خلاق مشاهده نکردم یک مشت ماتریال زائد است که هیچ پیوستگی علمی با هم ندارند.یک سری شعار است بدون ربط منطقی و تحلیل درست و اینکه ارتباط این احکام جداگانه با هم چیست در ضمن آن کسی که باید نشان بدهد کجای نوشته"اسطوره بورژوازی ملی مترقی "هجو و تحقیر است قراگوزلو است آن کس که باید نقدهای سلطان زاده و احمد زاده درباره بورژوازی ملی را نشان بدهد قراگوزلو است ایشان در همه نوشته هایشان در هر پاراگراف از این احکام بدون سند صادر میکند بدون اینکه فاکت بیاورد و ثابت کند.ادامه بحث را هم بی فایده می دانم.
همانطور که گفتم این تیپ آدمها را که در کنار نظام به جنبشی که مرگ بر اصل ولایت فقیه می گفت را ارتجاعی نامیدند را جدی نمی گیرم.هیچ شجاعتی هم در ایشان نمی بینم.چون درست زمانی که نظام پایش لب گور بود همصدا با سپاه و بسیج هر روز خود شیرینی می کرد . و افتخارش این بود که مردم سرکوب شدند. بهترین کادوی تولد را همین ها به خامنه ای دادند و نشان دادند فهمشان از مارکسیسم چقدر بدوی است.آخر آدمی که از خمینی شروع کرده بعد به رفسنجانی و خاتمی و فرا روایتی از عاشورا رسیده است بهتر است یک مقدار از ادعاهای گزاف و مالامال سطحی کوتاه بیاید در یک نوشته ای که از آقای عباس فرد با نام "تا زخم قلم استا قراگوزلو" نوشته شده است دقیقا به همین وجه شخصیتی پرداخته شده است که چطور قراگوزلو اغراقهای کاذب در مورد خودش و محمود صالحی و کلا درباره هر چیزی می کند. آقای محترم ایشان هیچ فکر منسجمی ندارد هر روز به فراخور حال چیزی میگوید. یک روز به جنبش مصر مترقی می گوید یک روز به جنبش ایران ارتجاعی حالا چرا آن مترقی است این یکی ارتجاعی کسی نمی داند.با کارگر کارگر گفتن دست به تحریک احساسات می زند فقر خودش را جار می زند و آن را نشانه مارکسیست بودن می داند.اخیرا هم در نقش معلم اخلاق ظاهر شدند کسی که خودش در هر نوشته عبارات فسیل، تیر و ترقه هپروتی، خرده بورژوا و ... را بکار می برد یادش آمده که در نوشته اسطوره تحقیر کل چپ گذشته است .اینها اگر برنامه ریزی شده نباشد ناشی از شخصیت نمایشی این فرد است.رفقای فدایی هم بالکل با مارکس بیگانه بودند کسی که می خواهد خودش را فدای خلق بکند انسان شریفی است اما بورژوازی ملی را مارکسیسم می داند .هر چند اگر در ظاهر آنرا در چند شعار هم ارتجاعی دانسته باشد.
۴۴۹٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۱       

    از : مادربزرگ

عنوان : نقد بورژوازی ملی
جناب "یک خط سه ای سابق" ابتدا درود به مادربزرگ شما با این همه بصیرت و روشن بینی! من طرفدار جنبش فدائی نیستم و از قضا مثل شما خط سه ای بوده ام، اما آنقدر انصاف و واقع بینی علمی و اخلاقی برایم مانده است که نظرات احمدزاده در مورد بورژوازی ملی را با "این بورژواها سر و ته یک کرباسند" مادربزرگ روشن ضمیر شما یکسان نخوانم و در برابر نگاه تحقیر آمیز شما به "آن که با من نیست" ساکت بمانم. من البته وکیل و وصی نویسنده هم نیستم اما بر خلاف سطحی نگری کامت نویس خط سه ای نوشته‍ی محمدقراگوزلو را با دقت و به دور از غرض ورزی خواندم و نتیحه گرفتم که منظور نویسنده این بوده که بورژوازی ملی، تا جائی که به ایران مربوط می شود، از اول قرن بیستم مورد نقد پیشروان جنبش کمونیستی قرار گرفته و نویسنده‍ی "اسطوره ..." کشف خارق العاده ای نکرده است. و البته از نظر من این نافی دقیق بودن و کامل بودن نقد بورژوازی ملی در جزوه "اسطوره ..." نیست. چرا که بحث این جا بر سر میزان دفت در تحلیل و نقد بورژواری ملی نیست، بر سر معنا و فعلیت داشتن این نقد در تاریخ صد ساله‍ی جنبش کمونیستی ایران است که مبانی مادی اش را در انکشاف سرمایه داری باید جستجو کرد نه در نبوغ تحلیلی این و آن.
بعد از تحریر به مسئولین گرامی اخبار روز: این اولین کامنت من در سایت شماست. اگر ممکن است درج کنید. با تشکر.
۴۴۹٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۱       

    از : منوچهر دبیری

عنوان : یک راهنمائی از خط سه سابق از یک کارگر بیسواد
من یک کارگر هستم و ادعای سواد و تئوری هم ندارم. مقالات چپ را میخوانم و به جریان یا گروه خاصی وابسته نیستم. مانند هر چپ ایرانی به پیشتازان فدائی علاقه دارم و در جوانی جزوه های رفقا پویان و احمد زاده را خوانده ام. جزوه اسطوره بورژوازی آقای حکمت را هم خوانده ام. البته بیشتر کارهای آقای منصور حکمت را خوانده ام. و در اینجا می خواهم از دوست گرامی خط سه ای سابق (امروز؟ ) بپرسم شما که مدعی هستید آقای حکمت با رفرنس بورژوازی ملی را نقد کرده و رفیق جانباخته احمدزاده چیزی نمیدانسته و رفیقمان قراگوزلو هم نوشته های دیگران را کپی می کند(البته شما نگفتی این دیگران قاتل خونی قراگوزلوی ما هستند و چپ و راست به او حمله می کنند و هرگاه که بیکار می شوند و پشت پیسی می نشینند و به همه چپ گیر می دهند نیشی هم به قراگوزلو می زنند)بله عرض می کردم اگر امکان دارد از میان آثار هفت هشت جلدی زنده یاد منصور حکمت لطف کن و ده تا رفرنس از آثار مکتوب و کلاسیک مارکسیسم به ما نشان بده. با سال چاپ و شماره صفحه. یعنی همین کاری که جناب قراگوزلو کرده است. اگر این لطف را در حق ما کارگران بیسواد بکنی ما هم شما را و تلویزیونتان را تبلیغ و ترویج می کنیم و بجای حکومت کارگری از حکومت انسانی دفاع می کنیم. خوبه آقا جان خط سوم سابق؟
من تا برداشته شدن این مقاله از سایت اخبار روز روزی چند دفعه به کامنتهای این مقاله نگاه می کنم و منتظر می مانم که ما بیسوادان را راهنمائی و ارشاد کنی و آگاه بفرمائی. باور کن تا عمر دارم ممنونت خواهم شد.
۴۴۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست