سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

“کار و کسبِ روان” - فریبا مقدم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : تصحیح
چون سالها از آن دوران گذشته نیمشود به حافظه کاملا اعتماد کرد. وقتی بیشتر
فکر میکنم یادم میاید که استاد چیزی فرمودند شبیه به این که چون به افراد معمولی نمیشود اعتماد کرد زمامداران امور باید روانشناس باشند و گرنه روانشناسان باید آنها را تحت نظر داشته باشند. و این دیدگاه روانشناسی را به مذهب و خصوصا به شیعه نزدیکتر میکند. بیاد نمیآورم که فرموده باشند " اکثریت مردم بیمارند و بالطبع نیازمند مداوا و درمان " بویژه اگر بیمار بی پول باشد.
۴٣۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۰       

    از : هما

عنوان : مثل بقیه‍ی دانش ها
میتوان این مسئله را در مد نظر قرار داد که روانشناسی را خواسته اند جایگزین مذهب کنند چون بشر بدون پرداختن به عمق وجود و ماهیت واقعیش دچار پریشانی میشود

اما اگر روانشناسی یا روانکاوی بصورت کالا در آمده که میخواهد به فروش برود و پول تولید کند، دیگر علوم انسانی یا تجربی هم همین حالت را دارند. هنر هم همینطور. در نتیجه نباید با تمرکز این بدبینی یا واقع بینی روی روانشناسی، از منافعی هم که میتواند داشته باشد، غافل ماند
اگر آدم آگاهانه به این حیطه نزدیک شود میتواند با محافظت خود از مضراتش ، به منافعی و رشدی یا آرامشی دست یابد. پس چرا که نه
۴٣۴۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : اُس و اساس روانشناسی
" اُس و اساس روانشناسی بر این باور استوار است که همه و یا در خوش بینانه ترین
حالت ، اکثریت مردم بیمارند و بالطبع نیازمند مداوا و درمان.".

اس و اساس روانشناسی بر این باور است که هرکس توانایی پرداخت داشته باشد نیازمند روان شناس است.
سالها پیش در سالن سخنرانی بیمارستان روزبه استاد معروف روانپزشکی دانشگاه
تهران ضمن بحث و درس خود که فراموش کردم چه بود به این نتیجه رسید که تمام
زمامداران امور که تصمیمشان بر جامعه اثر میگذارد باید یکی دو روانشناس دور و
خود داشته باشند که مراقب حالت روحی آنها بوده و در صورت لزوم آنها را به مسیر
نرمال و طبیعی برگردانند.

اما سرکار خانم مقدم ، مقاله را با صبوری تا آخر خواندم ولی چیزی در باره سندرم پرگویی ندیدم . آیا علایم آن مشخص و درمانی برای آن پیدا شده است؟
منظورم Chatterbox syndrome و یا Cocktail Party Syndrome نیست !!؟
۴٣۴۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۰       

    از : خسرو صدری

عنوان : حد و مرز روانشناسی:
با تشکر از خانم مقدم . به نظر من کسی که روپوش سفید "روانشناسی" را به تن می کند مجاز نیست که به جراحی باورهای مذهبی و اعتقادی بیمارش مبادرت کند. چنین کار خطرناکی به ویرانی تمام ساختمان روانی بیمار منجر می شود و همانگونه که خودتان هم اشاره کرده ید ، روانشناسی هنوز از عهده انجام ابتدایی ترین وظایف خود هم عاجز است ، چه رسد به آن که بخواهد قبای ایدئولوژی هم به تن کند. باورهای مذهبی در اکثر قریب به اتفاق مردم جهان، موجب آرامش می شود و روانشناس هم نمی تواند روی کارت ویزیتش بنویسد که: از پذیرش افراد مذهبی معذوریم و اگر هم اورا بپذیریم مذهبش را در پایان کار د اخل سطل آشغال می اندازیم. من مطلب سال ۲۰۰۵ شمارا هم خواندم. البته با نوشته امروزتان تفاوت دارد ولی در هردو، به نظر من، همان اشتباهی را در مورد مذهب مرتکب می شوید که شخص مورد انتقادتان.
۴٣۴۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست