سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نه در دفاع از مجاهدین - همن سیدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فرنگیس

عنوان : مجاهدین هم باید از خواب بیدار شوند:صدام رفت و صدای دولت جدید عراق را بشنوید
وزیر دادگستری عراق از تصمیم قاطع دولت این کشور برای اخراج سازمان مجاهدین خلق ایران از اردوگاه اشرف خبرداد.

حسن حلبوص حمزه الشمری، وزیر دادگستری عراق، در حاشیه دیدار با همتای ایرانی خود در تهران، طی یک کنفرانس خبری اعلام کرد: «تصمیم دولت عراق برای اخراج اعضای سازمان مجاهدین خلق از اردوگاه اشرف قطعی بوده و نخست وزیر را مامور پیگیری اجرای این مصوبه کرده است.»
وی با تاکید بر اینکه در این اقدام جوانب حقوق بشری رعایت خواهد شد، افزود: «سازمان مجاهدین خلق با برخی از سازمان های حقوق بشری بین المللی در عراق و منطقه ارتباطاتی برقرار کرده اند و فشارهایی را بر دولت عراق وارد می کنند، اما در صورتی که افرادی از ساکنان اردوگاه اشرف بخواهند در کشور عراق پناهنده شوند، دولت این کشور به آنها کمک خواهد کرد تا از این اردوگاه خارج شوند و در هر کجا که دولت عراق برای آنها در نظر می گیرد زندگی کنند.»
وزیر دادگستری عراق در بخش دیگری از گفته های خود تاکید کرد که سازمان مجاهدین خلق پناهنده به عراق نیستند و نگاه بغداد به آنها حمایتی نیست. به گفته آقای الشمری، مناطقی که در اختیار سازمان مجاهدین خلق ایران قرار گرفته بود توسط دولت بازپس گرفته و به مردم واگذار خواهد شد. به گفته این مقام دولتی عراق، سازمان مجاهدین خلق تا پایان سال جاری میلادی از عراق خارج خواهد شد.
٣۷۲۷۹ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : Hadi shahab

عنوان : نتیجه ای که شما در آخر نوشته تان میگیرید
آقای همن سیدی،

شما بدرستی عامل اصلی و زمینه‌ساز پیدایش خشونت را که خمینی ، حزب جمهوری اسلامی و لباس شخصی های حزب اللهی این حزب بودند معرفی
کردید. در آغاز نیز بدرستی میگویید: " اشتباهی تاریخی مرتکب می‌شویم اگر اولا: اقدامات انها را کنش و نه واکنش معرفی کنیم"
نتیجه ای که شما در آخر نوشته تان میگیرید این است: "این هم به معنی تبرئه مجاهدین و انکار نقش انها در تداوم خشونت و تعمیق فرهنگ ان در فضای سیاسی ایران نیست."
آقای همن سیدی لطفا به این سوالات جواب بدهید:
در کجای دنیا وقتی یک نیرویی در مقابل نظامی آدمکش دفاع از خود میکند آنهم بعد از ۲ سال و ۵ ماه (با توجه به تمام چیزهای که خود شما در نوشته تان مطرح کردید)
به این دفاع از خود "..تداوم خشونت و تعمیق فرهنگ ان در فضای سیاسی.." میگویند؟
چه وقت یک جریان سیاسی حق دفاع از خود دارد؟
دفاع از خود را فقط در مخفی شدن میدانید یا این که در حق زندگی شهروندی؟
راستی من و شما تا به کی طرف دیگر صورتمان را به لباس شخصی های حزب اللهی برای زدن سیلی دیگرباید نشان دهیم؟

تاریخ و نسلهای بعدی به نسل جوانان مجاهد و مبا رز دهه ۶۰ همیشه با احترام خواهد نگریست.
ایستادن در مقابل این نظام که بهایش را مجاهدین و مبارزین دهه ۶۰ با جان خود پرداختند قابل احترام است و بس.

زنده باد ایستادگی در مقابل نظام کثیف جمهوری اسلامی

هادی شهاب
٣۷۲۷۶ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : فرهنگ ...

عنوان : شاهکار دوران سیاسی مجاهدین خلق ایران
دوران فاز سیاسی عالیترین دوران کار سیاسی اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران است. خمینی با فتواهای فاشیستی قصد نابودی این جریان را داشت که شکست خورد. وجود مجاهدین و اشرف برای کلیت نظام درد آور و کشنده می باشد و خامنه ای می خواهد بهر قیمت شهر اشرف را از بین ببرد. درست است که مجاهدین دهها هزار از اعضا و هوادارانشان را از دست دادند ولی در یک شرایط مناسب می توانند بسرعت سازمانشان را باز سازی نموده و تشکیلاتشان را گسترش بدهند بشرطی که گذشته را بصورت علمی و منطقی جمعبندی و تحلیل نمایند.
٣۷۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : فرخ

عنوان : انصاف و امانتداری ژورنالیستی
اینکه آقای سیدی در مقاله شان به برخی رویدادها و واقعییات انکارناپذیر صحنه سیاسی ایران، لااقل از تابستان ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰، اشاره کرده اند قابل تحسین است. البته همین اشارات، درجه واقعگرایانه تحلیل ایشان و امانتداری ژورنالیستی شان را میافزاید. بخصوص در شرایطی که بعضی از سبزهای سیدی براحتی تاریخچه سی و سه سال گذشته ایران را به نفع حاکمان جبار فعلی تحرف میکنند...
انتقادی که به نویسنده محترم دارم اینست که در مطلبشان تنها نامی را که شایسته پیشوند و یا تیتر "آقا" دانسته اند خمینی منفور است! بقیه اسامی همچون هاشمی رفسنجانی، اکبر گنجی، حسن حبیبی، طالقانی، احمد شاملو، مسعود رجوی و... شامل این تیتر نیستند. همه گان میدانیم که در فرهنگ محاوره ای و عرف اجتماعی ما ایرانی ها تیتر "آقا" یا "خانم" بار احترام و رسمیت فردی و اجتماعی دارد. بخصوص وقتی صحبت از فردی میشود که قاتل هزاران هزار از فرزندان همین کشور و دشمن فرهنگی همین مردم و میهن بوده است. آیا سراغ دارید که مردم عادی یا فرهیختگان جامعه در بیان و یا نوشتار مثلآ بگویند آقای چنگیز یا آقای ضحاک و یا مثلآ آقای یزید ...آیا روشنفکران امروزین آلمانی از هیتلر با تیتر آقا یاد میکنند. من نمیگویم که حتمآ باید همه جا خمینی را با القابی که سزاوارش میباشد مثل ملعون، جنایتکار، خائن، تبهکار... نام برد ولی لااقل حرمت واژه ها و فرهنگ ادیبانه مردم دردمند کشورمان را پاس بداریم.
این نکته را هم یاداوری کنم که تا آنجایی که من اطلاع دارم این اصطلاح "آقای خمینی" توسط آقای بنی صدر در ادبیات سیاسی ایرانیان خارج از کشور شیوع پیدا کرد و داستان این بود که ایشان در بحبوحه اعدامها، گویاسال ۶۴ یا ۶۵ نامه محرمانه ای به خمینی نوشته بود و او را محترمانه "آقای خمینی" خطاب کرده بود.از وقتی آن نامه لو رفت و علنی شد ایشان برای اثبات اینکه در پشت پرده قصد نزدیکی مجدد یا کرنش در مقابل خمینی را نداشته است و نحوه دیالوگش با خمینی در ظاهر و باطن یکسان است بطور مستمر در موضعگیریها و بیانات سیاسی و علنی اش از اصطلاح "آقای خمینی" استفاده کرده است.
باز هم از آقای سیدی بخاطر توجه منصفانه به بخشی از تحولات تحریف شده سالهای آغازین حاکمیت ملاها قدردانی میکنم.
٣۷۲۶۰ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : وحید پیها نی‌

عنوان : استبداد مزمن،علت اصلی‌ مشکلات جا معه ایران
نویسنده محترم در مقاله خود سوال داشتند، که چرا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۵۸ اسم آقای مسعود رجوی از لیست کاندیداهای ریاست جمهوری توسط روح‌الله خمینی حذف شد.؟آنهم بدون هیچ توضیح قابل قبولی!اگر بیاد داشته باشید سازمان مجاهدین خلق در رفراندم قانون اساسی‌ شرکت نکردند.آنها تحریم نکردند بلکه شرکت نکردند.(یکی از قدمهای مثبت می‌توان به حساب آنها نوشت) به تعبیری(نه به قانون اساسی‌).خمینی قول داده بود که در موضوع ریاست جمهوری دخالتی نداشته باشد.ولی‌ در لحظات آخر،چندروز قبل از رای گیری گفت:کسی‌ که به قانون اساسی‌ رای نداده حق نظر نداره.خیلی‌ ماهرانه مار را بر روی تخته سیاه کشید و آقای رجوی را از شرکت در ریاست جمهوری حذف کرد.اگه یادمان باشد در آن هنگام کاندیداتوری آقای رجوی از سمت گروه‌های چپ،اقلیتها ی مذهبی‌،زنان و روشنفکران زیادی حمایت شد.

مجاهدین دست به تاکتیک دیگری زدند و خواهان کاندیداتوری شخص خود خمینی شدند.که خمینی هم واکنشی نشان نداد.چرا که کلید رهبری را داشت و داناتر از این بود،که با طناب مجاهدین جای برود.

مجاهدین به جمهوری اسلامی رای آری دادند،ولی‌ چون به قانون اساسی‌ رای نداند از شرکت در اولین انتخابات ریاست جمهوری محروم شدند.اتفاقا از آنجای که نظام سیا‌ سی‌ هنوز آنچنان جا نیفتاده بود و هنوز از سپاه و شورای نگهبان خبری نبود و خمینی هم شمشیر را از رو نبسته بود،چه بسا شانس خوبی‌ برای مجاهدین میشد اگر در انتخابات ریاست جمهوری نقشی‌ می‌توانستند داشته باشند و در شکل گیری قوای سیاسی آن موقع ایران حضور میداشتند.

سازمان مجاهدین هنوز ۱ سال نمی‌شد که از زندان بیرون آماده بودند.آقای رجوی تازه ۳۰ سال سنّ دشتند،مجاهدین سلاح خود را تحویل نداده بودند.

اما خمینی،چه داشت؟چند ماهی‌ نمی‌شد که تصویرش را در کره ماه دیده بودند،با نده فرودگاهی که ایر فرانس در آن به زمین نشست تشکیل شده بود از قلب ۱۰۰‌ها هزار ایرانی‌،(هنگامی که شادروان بختیار دستور داد فرودگاه را ببندند:خمینی قلب ما با نده فرودگاه توست شعار خیابانهای تهران شده بود)،کتاب قرآن در دست داشت،از همه مهمتر،اولین نفر پس از پایان ۲۵۰۰ سال سلطنت و پادشاهی بود.

مجاهدین هم مثل دیگران خواهان شرکت در شکل‌گیری ایران جدید،آزاد،آباد.....بودند،ولی‌ آنها هم مثل دیگران، فرزندان ایران استبداد زده بودند،عمر ۱۴ساله سیا سی‌ آنها محدود میشد به ۷ سال آن در زندان و چند سال در زیر زمین‌های فکری و فیزیکی‌.

تاریخ هر کشوری واقعیت لخت آن کشور است،اما و اگر فقط برای آموزش زبان و گرامر و جمله‌های آرزوی کاربرد دارد

خمینی و تفکر ش در تیر ماه ۱۳۶۷ بیدار شد و جا م زهر را سر کشید و توانست در انتهای بهشت زهرا نزدیک کانال خروجی‌ فاضلابه تهران در همان مکانی که جایگاه تاریخی‌ ش بود جای برای خودش دست و پا کند.

تفکر مجاهدین متأسفانه هنوز بیدار نشده،و هزینه این خواب را هنوز ایرانیان چه در تشکیلا ت آنها،خا نواده آی‌ داغدار آنها و حتی دیگر جریانات سیاسی و در کلّ ملت ایران میدهند.نادیده گرفتن مجاهدین،الزاماً برای ما ارزان نیست.

آزادی،،حقوق بشر برای هر انسانی‌ اعتبار دارد.چه این فرد رجوی باشد چه خامنه ای.

نحوه برخورد با موضوع مجاهدین خط کش خوبی‌ برای شناخت ما از آزادی و حقوق بشر است.
وحید پیهانی‌_زوریخ،اردیبهشت ۱۳۹۰
٣۷۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : حسرت نبرم به خواب آن مرداب...
مهم نیست که یک سازمان چه می‌گوید و یا در گذشته بر حسب اجبار‌های سیاسی حرکات و تاکتیک‌های درست و یا نادرست انجام داده باشد و یا نداده باشد.مهم این است که آن سازمان نماینده و مدافع منافع چند در صد و یا چه اقشاری از جامعه می‌باشد.چه بخواهیم و چه نخواهیم مردم به طبقات و اقشار مختلف تعلق دارند و این اقشار و طبقات سازمانها و تشکیلات معرف خود را دارند.اگر یکی‌ از افراد این حکومت میلیون‌ها دلار از اموال ملی‌ را به نفع خود اختلاس و یا مصادره نماید ، یا وام‌های میلیاردی خود را نپردازد، افشا نمیشود و یا در زیر چتر " حفظ مصالح نظام " مورد حمایت و حفاظت قرار می‌گیرد ، ولی‌ "بی‌ دولتی ها" به مجازاتی سنگین و یا به قطع دست قصاص میشوند.این حکومت نماینده سرمایه داران تجاری وابسته است ، منافع و نمایندگی طبقه خود و کشورهای تجاری خویش را فراهم می‌سازد ، با سازمانها و احزاب و تشکیلات سیاسی دیگر تضاد داشته ، قدرت و منافع خود را با آنها تقسیم نمی‌کند. این حکومت نماینده ده درصد از مردم ایران است و در مقابل ۹۰ در صد بقیه و سازمانهای حمایت کننده آنها از جمله مجاهدین خلق با شقاوت تمام مبارزه می‌کند.سازمان مجاهدین خلق نماینده طیف‌های وسیعی از جامعه ایران است و تا زمانیکه از پایگاه طبقاتی خود منحرف نشود از این حمایت برخوردار خواهد بود.
٣۷۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : (...)

عنوان : موضوع اصلی
موضوع اصلی، در حال حاضر این است که رهبری مجاهدین خلق به جای تلاش در جهت خروج افراد کمپ اشرف از عراق، تلاش می کند که آن ها را در آنجا نگاه دارد.
برای فرار به جلو هم، وقتی که ماجرا هایی مثل ماجرای اخیر پیش می آید یکی دو حرف آبکی و بی پشتوانه را هم که هرگز آن را پیگیری نکرده است در کیسه خود دارد:
ـ ما قبلا هم اعلام کرده ایم که حاضر به ترک عراق هستیم.
تحت چه شرلایطی؟ غالبا شرایط تعلیق به محال:
مثلا رفتن به ایران و چادر زدن در خاوران به شرط برخورداری از فعالیت سیاسی!
یا رفتن به آمریکا (که آن ها را در لیست تروریستی خود دارد و طبعا موضوع تا حل این مشکل، منتفی است!)
یا پرداخت غرامت و همچنین بهای ساختمان ها و لوازم و وسایل ما در عراق!

یا اگر هم یک بار در ظاهر (باطن را و چگونگی گفتگو ها و مذاکرات را فاش نمی کنند، و چرا؟) احتمالا شروط تعلیق شده به محال نگذاشته باشند باز ذره ای موضوع را پی گیری نمی کنند که سهل است، بر عکس آن هم عمل می کنند.

منتظرند تا حمله ای به کمپ شود، یک عده خودشان را برای مقابله با نیرو های عراقی زیر ماشین های آن ها بیاندازند و یا به هر طریق دیگری کشته شوند، تا این ها در اروپا و آمریکا با اجساد آن ها و خون آن ها و بدن های تکه پاره شده آن ها به عنوان کالا برخورد کنند، و همدردی انسان ها و گروه های سیاسی با قربانیان فاجعه را هم دلیل حقانیت و مشروعیت خود وانمود سازند.

برای همین است که شایسته ترین کار این است که اولا رهبری مجاهدین را وادار کرد که دست از این بازی زشت با خون و جان و زندگی افراد کمپ اشرف بردارد، و ثانیا همراه با هر همدردی برحق و شرافتمندانه ای با قربانیان تهاجم های عراق به کمپ اشرف، با صدای بلند، و به زبان صریح، و بدون ابهام، اعلام داشت که در صورتی که رهبری مجاهدین در خروج سریع افراد کمپ از عراق (به صورت فردی یا غیر فردی) اقدام نکند شریک بی تردید جنایت است.
شوخی که نیست. یک عده را در حالی که هیچ کاری از آن ها حتی در صورت حمله نظامی آمریکا به ایران هم بر نمی آید در عراق نگاه دارند و با دروغ به آن ها القا کنند که مبارزات مردم ایران مدیون شماست و به دلیل وجود شماست اگر پیروز شود، و جوانان مبارز ایران، «اشرف نشان» هستند، و اشرف مرکز و کانون استراتژیک قیام است!

خانم مریم رجوی در سخنان اخیر خود فاش کرد که آقای رجوی، قبل از این حمله و در رابطه با همین حمله، با افراد کمپ تماس گرفته بود تا آن ها را آماده کند.
می دانیم که بنا به نوشته ها و اطلاعیه های خود مجاهدین در پیش و بعد از حمله (هر دو) از یک ماه و به خصوص از یک هفته پیش از حمله مزدوران مالکی به کمپ اشرف،همه از این حمله کاملا برنامه ریزی شده مطلع بودند، و دستکم از پنج روز پیش از حمله، مرتبا مجاهدین در مورد بسیار قریب الوقوع بودن آن اطلاعیه های مکرر می دادند.

این به ذلت کشانیدن آدمیان و به خفت و خواری از آنان یاد کردن را به کجا باید برد که نخست، مریم رجوی اعلام می دارد که کشته شدگان اخیر هم (مثل بقیه کشته شدگان مجاهدین) «فدیه های مسعود» هستند، و بعد هم خود مسعود رجوی در پیامی به افراد اشرف، درست همین را با همین اصطلاح تکرار می کند؟
«فدیه» می دانید یعنی چه؟ یعنی قربانی تقدیم شده از طرف صاحبش به معابد و کاهنانشان و ملایانشان.
٣۷۲۰۷ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : ایران ایرانی

عنوان : مجاهدین بخشی از جامعه سیاسی ایرانند, چه خوشآیند ما باشد و چه نباشد
دکترینی که تلاش میکند, مجاهدین را از جامعه سیاسی ایران جدا سازد, دکترینی شکست خورده و با واقعیت های روز سیاسی در ایران نه تنها همخوانی نداشته, بلکه آب به آسیاب دیکتاتوری هار و قرون وسطائی مذهبی حاکم میریزد, حال خواسته یا ناخواسته. به مجاهدین میشود و باید انتقاد کرد, اما مجاهدین را در سیمای امروز ایران نمی توان انکار کرد. براستی اگر همین مجاهدین در سی خرداد دست به مقاومت نمی زدنند, باید خط سازش و تسلیم را پیش میگرفتند. خمینی یک راه برای آنان بیستر باقی نگذاشته بود, ,, توبه کنید و تسلیم شوید,,. آن کسانی که در آن دوران بودند, بخوبی فضای ملتهب سیاسی آن زمان را بیاد می آورند. در پشت سرکوب مجاهدین, سرکوب مابقی نیروهای دمکراتیک نهفته بود و دیدیم که چنین نیز شد. خمینی حتی به پسر معنوی خود, به جانشین اش, به وزیر امور خارجه اش, به وزیر بهداشت اش و به بسیاری یاران و رفقای نان نمک خورده اش وفا نکرد, چه رسد به مجاهدین. خوب است هرجند وقت یکبار تاریخ را به مانند آلبوم عکس های خانوادگی ورقی بزنیم و اذهان را تازه کنیم. آنوقت تنهائی و یکسویه به قاضی نخواهیم رفت. در ضمن آیا جریانی را در صفحه شطرنج سیاسی ایران و بویژه بعد از سی خرداد ۶۰ سراغ دارید که مقاومت نکرد ولی تسلیم هم نشده باشد !! اگر سراغ دارید, لطف کرده و برای عبرت تاریخ و دور از هرگونه جار و جنجال تبلیغاتی, آدرس آنرا نیز به ما ایرانیان نشان دهید. مقاومت در مقابل ظلم و دیکتاتوری حق مسلم بشریت است و نیازی به اجازه ندارد. تا زمانیکه ظلم و ستم و ناعدالتی در ایران حاکم است, باید مقاومت کرد. این منطق و جبر ازادگی و آزاده زیستن است. مقاومت میکنم, پس هستم....
٣۷۲۰۰ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : ali مومنی

عنوان : سر قصل آزمایشی بزرگ برای آزادیخواهان
اشرف و مجاهدین ساکن در آن به مثابه ای سدی پولادین در مقابل بنیاد گرائی و افراطیون در منطقه است .هرکسی امروز یک پای در سیاست صادقانه داشته باشد خواهد فهمید که اشرف یک کانون مبارزه آزادیخواهی است.
چرا شخص خامنه ورژیمش و مالکی مزدور خامنه ای در پی نابودی اشرف و اخراج مجاهدین کمر بستند .امینیت ملی عراق و دمکراسی در عراق از چه موضوعی عبور می کند ؟ از اخراج مجاهدین یا نابودی رژیم تروریستی جمهوری اسلامی یکی از این دو پدیده اصالت دارند.
امنیت عراق واستقلال عراق و دمکراسی در عراق از رعایت حقوق بشر و قانونین بین الملل و ارزشهای ولای انسانی عبور می کند یا از کینه شتری مالکی نسبت به مجاهدین و اجرای اومری که از سوی بیت عنکبوت خامنه ای و دستگاه سراسر جنایت قضایئ جمهوری اسلامی در راس آن لاریجانی جنایتکار کدام یک از این دو موضوع واقعیت و حقیقت است؟
این یک توطئه علیه نیروی های آزادیخواه در ایران است چیزی بجز این نیست ونیست.
بر همه ما مسئولین ودلسوزان و آزادیخواهان است با تمام قوا به پشت اشرف بایستیم و از مالکی بخواهیم که رعایت حقوق بشر و منافع دارز مدت عراق و دمکراسی در عراق حکم می کند که علاوه بر خویشتن داری باید حقوق بشر را رعایت کند.
و به سازمان ملل متحد گفت تا دیر نشده اقداماتی بعمل بیاورد.
٣۷۱۹۷ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : ع قدیمی

عنوان : بسوی قدرت ونه کمتر
سازمان مجاهدین را فقط بایددر چهار چوب تاریخ دین اسلام و فرقه ها و شعبات تحلیل کرد.انها میخواستند اسلام نوین خود را علارغم حاکمیت هزارساله اخوندی جایگزین کنند و دراین محاسبه شکست خوردند.متاسفانه مجاهدین رقبای خود را نه میشناختند ونه راه مبارزه باانها را بلد بودند.انقلابیگری راهی به جائی نبرد و همه خزان شدند.به اقای رجوی پیشنهاد شده بود که شهردار تهران بشود و او قبول نکرد.انها همچو دیگر مردم ایران نمیدانستند اخوند چه نقش مهیب و خطرناکی در ایران در بثمر رسانیدن شاهان به شاهی و قدرت دارند.امروز اخوند ها نان نادانی و عجول بودن رجوی را میخورند .این سازمان میتوانست راه نجاتی باشد اما انقلابیگری کور راه را بر همه مسدود کرد.نامزدی رجوی برای ریاست جمهوری کاری نادرست و مناسب سن جوان او نبود و روشن بود که نه او ونه اقای مدنی بازی رانخواهند برد.انها هم اکنون نیز با هیچ گروهی خوانائی و همکاری ندارندو این اینده را سیاه میکند.
٣۷۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست