سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مگر ایران هم جزء «خاورمیانه ی بزرگ» نیست؟ چرا همه آری، و ما نه؟ - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حق

عنوان : با سپاس
آقای اصفهانی گرامی، از پاسخهای شما یکدنیا سپاسگزارم. ایکاش آن سخنان مقامات بالا رتبه اسرائیلی را دوستان ضبط کرده بودند تا بعنوان سند در دست داشتیم.

اسرائیل و برخی دیگر از قدرتهای ریز و درشت جهانی چشمداشتی به آب و خاک مصر و تونس ندارند ولی همانطور که در نظر قبلی خود آوردم، لاشخورهای فراوانی در بالای آسمان ایران به پرواز درآمده اند تا ایران نیمه جان از نفس بیفتد. این بنظر من یکی از مشکلاتی است که ما داریم و مصر و تونس ندارند. همه ی یک میلیون و سیصد و شست هزار کیلومتر مربع ایران را باید یکجا پس بگیریم و حاکمیت ملی را در آن برقرار کنیم تا دیگر نه اثری از تبعیض در ایران باشد و نه امنیت ملی مرتب به سبب فقدان ثبات سیاسی زیر سئوال برود. ایران از نظر سوق الجیشی و منابع یکی از مهمترین ۱۰ کشور جهان است و متاسفانه همه آنهایی که نباید اینرا بدانند می دانند و ما که باید از آنها بهتر بدانیم از آن غافل می مانیم. ایران باید در کلیت اش حفظ شود چون گوهری است بی همتا. تندرست و پیروز باشید.
٣۴۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : یک دوست

عنوان : مردم مصر و تونس منتظر رهنمود این و آن نماندند. تا به کی گناه خود را به گردن دیگران بیاندازیم؟
این یاداشت نویسنده محترم نمونه بارز یکی از عواملی است که باعث شد ما نتونیم و مصر و تونس بتوانند؛ و آن اینکه سریع بدنبال "دم دست" ترین گناهکاران وضع موجود بگردیم!
آیا در مصر یا تونس مشابه موسوی و کروبی وجود داشتند تا مردم را به خیابان ها فرا بخوانند یا اینکه ابتکار عمل دست جوانان بود و سیاسیون بدنبال مردم افتادند؟ اخوان المسلمین تا شنبه اعلام کرد مخالف سرنگونی مبارک نیست!

آیا در ایران نمونه ای از حس همبستگی موجود در مصر و تونس سراغ داریم؟ در تونس هزاران نفر در اعتراض به خودسوزی جوانی تحصیل کرده به خیابان هار ریختند و تولد انقلاب را رقم زدند. آیا در ایران حتی یک نفر در هم بستگی با کارگران ایران خودرو حرکتی کرد؟

آیا در ایران آمادگی پذیرش پرداخت هزینه باندازه مصر و تونس هست؟ در مصر در عرض کمتر از یک هفته سیصد نفر طبق آمار رسمی کشته شده اند. و بیش از هزار نفر زخمی و ۱۰۰۰ نفر زندانی طی دو روز اول اعتراضات!

و نقش اپوزیسیون خارج از کشور را در این میان چه می بینید؟ بخش قابل توجهی از این اپوزیسیون بجای حمایت صد در صد از جنبش به ایجاد شک و تردید در دل مردم نسبت به سخنگویان آنان در داخل را ایفا کرده و می کند، آیا در مصر و تونس هم با چنین پدیده بیمار گونه ای مواجه بوده و هستیم؟

ووو
٣۴۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : محمد علی اصفهانی

عنوان : برای «حق» گرامی
جناب «حق» بسیار گرامی
سلام بر شما
قبل از هر چیز مرا خیلی ببخشید که در هنگام نوشتن کامنت قبلی ام کامنت شما را ندیده بودم.
۱ ـ اطلاع دقیقی در مورد صحت یا عدم صحت آن جمله یی که از قول یکی از سران دولت اسراییل نقل شده است و شما آن را در اینجا آورده اید ندارم. اما به نظر من همانطور که شما هم اشاره کرده اید، یک ایران یکپارچه ی مستقل دموکرات با ثبات صلح طلب و نیرومند، (به نظر من، که می تواند با نظر بعضی ها همخوان باشد یا نباشد، و جای بحثش اینجا نیست) کابوس بزرگ و همیشگی اسراییل است. از جمله، به همان دلایلی که خودتان نوشته اید.
من در چند مقاله، به مناسبت های مختلف، دقیقاً به همین موضوع معین پرداخته ام و فاکت هایی هم آورده ام.
در این لحظه، عناوین و تاریخ های آن مقالات را به یاد ندارم. اما اگر سری به صفحات «خبر و نظر » سایت ققنوس بزنید آن ها را خواهید یافت.
در همین مقاله هم توضیح داده ام که اسراییل تا چه اندازه از وجود امثال احمدی نژاد و خامنه ای در رأس حکومت ایران، شادمان و خرسند است. لینک هایی هم در این زمینه در پاورقی آورده ام.

۲ ـ کلمه ی «آیپاک» را که از حروف اختصاری تشکیل شده است ـ به تناسب شیوه ی گویش ـ «ایپک» هم می تلفظ می کنند.
این تشکل، نیرومند ترین و پرنفوذ ترین لابی اسراییل در آمریکاست و بسیاری از سیاستمداران و نمایندگان کنگره، بازرگانان، روشنفکران، هنرمندان، روزنامه نگاران، و غیره و غیره و غیره را تحت نفوذ (و گاه نیز امر و فرمان) خود دارد. ولی «نایاک» یک لابی معروف است متشکل از بخشی از ایرانیان و ایرانی تباران آمریکا...
میان «نایاک» از سویی، و نئوکان ها و یک تشکیلات معروف اپوزیسیون ایران از سوی دیگر، جنگ و جدالی تماشایی در جریان است که لابد شما هم کم و بیش از آن مطلعید.
و بگذاریم ـ به قول معروف ـ به تیپ هم بزنند؛ که از قدیم گفته شده است:
ما را چه به جنگ چین و ژاپن!
آن کس که به نیروی توده های مردم ایران متکی است و حال و آینده ی خود را در میان مردم میهن خودش می جوید، به نظر من نیازی به ورود به این جنگ و جدال ندارد.
چند سال پیش، با نیم نگاهی به همین موضوع، مطلبی نوشته بودم با عنوان «اورتگا به تهران رفت، پس زنده باد امپریالیسم!» که در حال حاضر در صفحات «طنز» سایت ققنوس، جا خوش کرده است و خواندنش چندان برای تغییر ذائقه بی فایده نیست!
با سپاس از شما و پوزش خواهی دوباره بابت تأخیر در پاسخ.
٣۴۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : ‫آیا باز هم خلایق را هر چه لایق؟
‫آیا باز هم خلایق را هر چه لایق؟
۱. ‫مردم مصر همان چیزی را بدست میآورند که برامده و مطابق باورها، دانشها، جهان بینی ها و عرف و فرهنگشان است! اگر باور به اسلام دارند، همان اسلام ۱۴ قرن تجربه شده نصیبشان میشود. اگر باور به دموکراسی و سکولاریزم دارند، همان را خواهند یافت و خواهند داشت. اگر هرج و مرج طلب باشند، و یا فقط رفتن مبارک را بهر قیمتی و هزینه ای، بدون هیچ افقی و چشم اندازی امیدوارکننده بخواهند، همان را خواهند داشت!

‫۲. ایرانیان منفی باف و بی مسئولی که همواره دائی جان ناپلئونی فکر کرده و هراتفاق و عملی را به طرحهای توطئه آمریکا و انگلیس و غرب ارتباط میدهند، حتماً جنبش مردم تونس و مصر را هم به همین منوال تعبیر خواهند کرد، و خواهند گفت دست امریکا در کارراست که بن علی و مبارک را بردارد و الان هم مردم را تشویق به شورش میکنند!

‫۳. اینان همان کسانی هستند که دیروز میگفتند شاه را امریکا و کارتر و انگلیس برداشتند و بجایش خمینی را گذاشتند. اصلاً جمهوری اسلامی را آمریکائیها و انگلیسی ها هدایت و رهبری میکنند! وقتی سروکله خاتمی پیداشد، باز هم گفتند آمریکائیها اورا انداختند جلو تا بتوانند از خامنه ای باج ‫سبیل و خراج بیشتری بگیرند! یعنی اورا نیز حاصل اراده آمریکائیها قلمداد میکنند. همین طور سران جنبش سبزو کل جنبش سبز را!

‫۴. اگر بپرسید پس کاسترو و کوبایش، که زیر گوش آمریکاست، اینچنین نبوده و خارج از اراده امریکا عمل میکند، میگویند این برای رد گم کردن است! اگربخواهند میتوانند یکشبه کودتا کنند و آنجارا هم حکومت دست نشانده امریکا قرار دهند!

‫۵. متأسفانه تعداد این نوع افراد منفی باف و بی مسئول و یا حتی بی تفاوت و راحت طلب کم نیست، که همچون پارزیت های اجتماعی مرتب از شاهرگ و کوشش و تلاش بقیه، و با بخطرانداختن و یا افتادن بقیه، اعم از نزدیکان، بستگان و یا دوستان و آشنایان و یا بقیه مردم مسئول و زحمتکش و مفید اجتماع اطرافشان، با زرنگی و خونسردی تغذیه و ارتزاق میکنند و بر بالش و رختخواب اماده شده و حاصل دسترنج دیگران غلط میخورند و بشکن میزنند و خودخواهانه و متکبرانه فخر و غرور میفروشند!

‫۶. اگر این افراد منفی باف بتوانند بازهم بر نسل انقلابی و جوان ایران کنونی اثر بگذارند و آنان را مثل خود، بدبین و بی تفاوت و بی ثمر کنند، و از راه و رسالت و خطر تاریخی خود بازدارند، باز ایران نصیبش همان میشود که این نسل جوان مانند گذشتگان خود به آن تن داده اند!

‫۶. انقلاب یک کار بزرگ است! هیچ کار بزرگی بدون ریسک و خطر نیست! خطر را باید گسترش داد تا بار خطر روی دوش فقط تعداد معدودی نیفتد! رهبران باید بیشترین خطر را بپذیرند! اما در ایران برعکس است! خمینی میگفت مردم بروند بیرون شلوغ کنند! موسوی و کروبی و خاتمی اگر واقعاً مرد عمل و رهبر واقعی بودند، باید از اولین ساعت اعتراض با مردم میماندند و هیچوقت به خانه های خود برنمیگشتند تا همه نتیجه ای بگیرند، نه اینکه مردم خودجوش اول بیرون بریزند و بعد آنان از روی ناچاری با گارد و محافظان خود همچون اعلیحضرت همایونی از اجتماع مردم استبداد زده معترض خود برای دو دقیقه سوار بر یک فورویل درایو بازدید بعمل آورند و های هوی راه بیندازند، و بعد هم به بهانه جلوگیری از خشونت و کشتار و درواقع بعلت حمله و ترس از لباس شخصی ها فوراً مردم قهرمان میهنمان را تنها بگذارند و ازترس جان، و بهانه مغلطه آمیز مصلحت مردم و نظام و جنبش صلح جو، بطرف خانه های خود فرار کنند! آخر این شد اعتراض و یا انقلاب! مسلم است که چنین سبک اعتراض گسسته ای شکست میخورد! و خورد!

‫۷. جنبش سبز بعلت محافظه کاری رهبرانش کارائی اولیه و توان و پتانسیل و پشتوانه انبوه مردمی اش را بسرعت از دست داد و اکنون رهبرانش بسمت مهره های سوخته فرو کش کرده اند. محافظه کاری رهبران و تصمیم های محافظه کارانه انها در درجه اول ناشی از ماهیت و تعصب و اعتماد و اعتقاد و وابستگی قبلی انها به نظام اسلامی و تأسی به فیلسوف کبیرشان امام خمینی راحلشان است! خلأ رهبری اپوزیسیون واقعی و مستقل، که هم سکولار باشد و هم مردمی باشد و هم کارنامه سیاسی پاک، هنوز مهمترین عامل شکست و سرکوب جنبش سبز میباشد! مردم همیشه بسیار زودتر و جلوتر دست به اعتصاب و اعتراض عمومی میزنند!

‫۸. باید در طول زمان و همراه با روند و پیشرفت جنبش، رهبران انقلابی ناوابسته جنبش را کشف و پیدا کرد.

‫۹. باید در ارتش و سپاه و بسیج که تاکنون درمقابل مردم ایستاده اند و حداقل حتی مانند ارتش مصر بی طرفی هم اختیار نکرده اند، شکاف ایجاد کرد! باید ارتش حامی مردم را تشکل و سازمان داد! کاری که رهبران محافظه کار جنبش بهیچوجه نه قادرند انجام دهند و نه میخواهند چنین کاری کنند!

‫۱۰. باید بمیان عوام و توده ها و روستاییان و بخصوص زحمتکشان ساده و صادق رفت و با تماس و گفتگو و سخنرانی، آنان را به اهمیت نیرویشان و حقوق مصادره شده شان واقف کرد و آنانرا به نافرمانی مدنی و اعتراض به رژیم اسلام پناه آگاهی سیاسی و انقلابی داد!
٣۴۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : محمد علی اصفهانی

عنوان : پاسخ به «صالح»
جناب صالح بسیار گرامی
با سلام
هدف این مقاله، پرداختن به ماجرا های فلسطین نیست. اما سقوط حسنی مبارک، بسیاری از معادلات مربوط به فلسطین و اسراییل را به طور جدی و تعیین کننده تغییر خواهد داد، و اگر لطف کنید و قسمت های مربوط به این مورد در مقاله را بخوانید احتمالاً بهتر متوجه می شوید که چرا صحبت ها خود به خود به ماجرای غزه و فلسطین و محمود عباس (ابو مازن) و غیره کشید.
من شخصاً دوست دارم که سازمان فتح بتواند خودش را بازسازی کند، و به عنوان یک سازمان سکولار و با سابقه، در صحنه ی عملی مبارزه با اشغالگری و تجاوز اسراییل، همچون زمان یاسر عرفات به نیرویی محوری تبدیل شود. آرزویی که البته متأسفانه شانس چندانی برای تحقق یافتن ندارد.
اما در مورد شخص محمود عباس، فکر نمی کنم که نیازی به افشاگری جدید می بود تا ماهیت او شناخته شود. شما در همین مقاله و مخصوصاً در مقالاتی که لینک هایشان در پاورقی آمده است می بینید که نظر کارشناسان برجسته و فوق برجسته یی مثل رابرت فیسک و جان پیلجر (و نیز دیگرانی چون میشل وارشاوسکی) در باره ی او چیست، و در کارنامه ی او چه چیز هایی ثبت شده است.
با حرف شما در مورد این که تلویزیون قطری الجزیره، یک رسانه ی ارتباط جمعی بر پا شده محض رضای خدا نیست موافقم. اما در عصر ارتباطات جمعی رسانه یی، استفاده از اطلاعات رسانه های خبری (رسانه های احتمالاً صدبار بدتر یا بهتر از الجزیره) امری طبیعی است.
به هر حال، بسیار ممنونم بابت زحمتی که به خود داده اید و این مقاله را خوانده اید و این کامنت را نوشته اید.
٣۴۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : به آقای اصفهانی
آقای اصفهانی محترم،

آیا این حقیقت دارد که رئیس جمهور بود/ نخست وزیر اسرائیل دو یا سه سال پیش اعلام کرد که ایران زیادی بزرگ است و کشور یکپارچه ای نیست!!! و اینگونه تکه پاره شدن ایران را در آینده توجیه می کرد و آنرا در راستای حفظ منافع اسرائیل برآورد کرده بود. لطفا اگر اطلاعاتی مستند در این رابطه دارید در اختیار ما بگذارید. سپاسگزار خواهم شد. اگر این حرفها درست باشند، اسرائیل حفظ منافع خود را نه تنها در تکه پاره شدن فلسطین و ضعیف نگه داشتن آن می داند بلکه در تکه پاره شدن همه کشورهای بزرگ در خاورمیانه بویژه ایران می داند. بنظر می رسد کوچک بودن اسرائیل و محاصره ی آن بوسیله اینهمه مخالف دور و بویژه نزدیک شاید رهبران این کشور را بر آن داشته که مثل احمدی نژادها در ایران سیاست های تنش زا را دنبال کند تا در بلبشویی که در خاور میانه ایجاد می کند حواسها را از خود به دیگر نقاط معطوف کند. اگر خاور میانه مسئله ای بجز مسئله فلسطین و اسرائیل نمی داشت اسرائیل را در موقعیتی بسیار ضعیف به لحاظ افکار عمومی جهان قرار می داد و فشار بر آن بقدری زیاد می شد که مجبور می شد به یک صلح عادلانه با فلسطینیان تن در دهد.

آیا این ارزیابی می تواند درست باشد که چون اسرائیل کوچک ولی قوی است و همزمان وصله ای ناجوری در خاور میانه است این کشور حفظ منافع ملی خود را در تکه پاره کردن کشورهای بزرگ با پتانسیل فراوان مثل ایران می بیند و از احمدی نژاد پشتیبانی می کند چون او برکتی است برای اسرائیل همانطور که جنگ ۸ ساله برای خمینی برکت بود؟ اگر ایران نظامی مردم سالار و شایسته سالار داشته باشد که منافع ملی برایش بالاتر از هر چیز دیگری باشد، بدنبال سیاست های تنش زدا و صلح طلب باشد و استفاده بهینه را از منابع زیرزمینی خود بعمل آورد آیا این به ضرر منافع ملی اسرائیل نخواهد بود حتی اگر ایران سیاستی بیطرفانه در مسئله اعراب و اسرائیل را اتخاذ کند؟ آیا این یکی از بدترین کابوس های اسرائیل است که بهر قیمتی که شده در صدد جلوگیری وقوع آن است؟

چه تفاوت هایی بین سیاست های نایاک/نیاک و آیپک در مورد ایران است؟

با تشکر
٣۴۵۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : صالح

عنوان : پرسش
آقای اصفهانی، موضع ابوماذن در حمایت از حسنی مبارک نادرست است، اما افشاگری تلویزیون الجزیره در بی اعتبارسازی او را چگونه تحلیل می‌کنید؟ مالک تلویزیون الجزیره، شازده قطری است که وابستگی کشورش به آمریکا آشکار است.
٣۴۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ف د

عنوان : با رفتن حسنی شاید علی و عمر خلاء را پر کنند
آقای اصفهانی خطر بنیادگرایی اسلامی زیاد است و سید علی و عمر البشیر می توانند خلاء را پر کنند و سرکار احمدی نژاد مدیریت آنجا را با کمک آقای محمد خان البرادعی بعهده بگیرد. لطف کنید نقش سپاه قدس را در شمال آفریقا و سودان برای خوانند گان توضیح بدهید. ارتجاع و بنیاد گرائی می تواند بسرعت جانشین دیکتا تورهای کلاسیک مانند بن علی و مبارک گردد. فالانژهای افراطی می توانند در این کشورها زنان را به اسارت خود در بیاورند مانند حکومت فاشیستی مذهبی ولایت فقیه در ایران. مو فق باشید.
٣۴۵٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست