سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یاد بعضی نفرات (به یاد محمود) - رضا فانی یزدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رضا سالاری

عنوان : به : رفیق سید آباس ارمنی
تمام نوشته ها اول مطرح کردن خود است. مگر شما با نوشته تان همسایتان را مطرح کردید؟

‫نوشتید مطلب بسیار ابتدایی نوشته شده و شبیه خاطرات جنگی شهدای ج.ا. است و شما چندان استفاده ای نبردید و نمره قبولی هم به ادبیات مقاله آقای فانی ندادید.

‫ ۱. مقاله آقای فانی روی شما اثر خود را گذاشته، البته ظاهراً منفی، بدلایل نامعلوم از توان ها، تجربیات و اگاهی های شما، و عدم بازگویی دلایل و کمک کردن خود شما به خوانندگانتان. اگر اثر نداشت شما در صدد جواب دادن بر نمی آمدید.

‫۲. در نوشته انتقادی شما ذکر هیچ غلط و ایرادخاصی به نوشته ایشان دیده نشد. شما مقاله را بکل مطرود و رد کردید، در حالیکه نه به یک غلط املایی، نه یک غلط انشایی، و یا حتی نه به یک غلط ادبیاتی، اشاره ای کرده باشید.

‫۳. آقای فانی با مقالات و نوشته های خود، بیش از پیش تجربیات زندگی سیاسی، حالات روانی و تفکری خود و دوستان و رفقایش را مطابق نظر و سلیقه و برداشت شخصی خود در اختیار عموم میگذارد. با اینکار، ایشان بیشترین کمک را به شناخت خوانندگان از خود ایشان میکند. آقای فانی به اهمیت این شناخت از خود ایشان و برداشت و تجربیات سیاسی و شخصی خود بخوبی واقف است. شما اما متأسفانه با نظر خود راه شناخت خوانندگان را از خود شما بسیار سخت و پیچیده کردید!

‫۴. آگاهی و دانایی و تجربه و رشد ما عمدتاً از محیط اطرافمان و از دیگران کسب میگردد. باید هر نوشته ای را بسیار جدی گرفت، تا در درجه اول به روحیات نویسنده پی برد. حتی یک نظر دو خطی را. آقای فانی با در میان گذاشتن تجربیات شخصی خود از دوران زندگی سیاسی پیش و بعد از انقلاب خود کمک فراوانی به شناخت خوانندگان و مردم عادی از گروه های سیاسی زمان شاه و انقلاب کرده است. خوانندگان مقالات ایشان اکثراً از کار ایشان نه تنها راضی بلکه سپاسگذار و قدردانند.

شما اگر بروید کتاب خاطرات شاه را بقول خودتان با دقت و عمیق بخوانید، خواهید دید اگر روشنفکران ما کتاب های اورا، مثلاً همان مأموریت برای ‫وطنم، که هیچ انقلابی و روشنفکر چپی، مذهبی، ملی، حاضر نبود در آن زمان حتی برای یک ثانیه در دستش بگیرد، چون نجس و تابو بود، چه برسد بخواند و حالات و روحیات شاه را از آن استخراج کند، و همینطور رساله خمینی را برای شناخت خمینی و کتاب بازرگان و بنی صدر و دیگران را بیشتر برای شناخت خود آنان. اگر اپوزیسیون روشنفکری ما با روانشناسی و نقاط ضعف و قوت شاه و خمینی بخوبی و به روش علمی آشنا میشد و مطالعه و تحقیق و تحلیل علمی لازم را میکرد، سرنوشت انقلاب و امروز من و شما بکلی چیز دیگری از آب در میامد....چرا ج. ا. با علوم انسانی اینقدر ستیز و دشمنی دارد؟

پیروز باشید!
۲۹۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨۹       

    از : صدری .

عنوان : به جای قدر دانی!!!!
آقای فانی با قلبی آکنده از اندوه و احساسی انسانی نسبت به جانباختگان و به جهت زنده ماندن یاد آن عزیزانی که برای بهروزی مردم میهنشان ، در مقابل دژخیمان مردانه ایستادند، خاطراتش را بیان می دارد و این دوست کامنت گذار، او را در مظان اتهام "خود را مطرح کردن " قرار می دهد.
من از طرف بقیه خوانندگان ، شرمندگی خود را از چنین اظهاراتی ابراز می دارم.
۲۹۷٣۶ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨۹       

    از : رفیق سید آباس ارمنی

عنوان : نظر
با عرض پوزش
مطلب بسیار ابتدائی نوشته شده مقصود از چنین نوشته ها اگر مطرح کردن خود نباشد مطرح کردن کسی است که جان در پای آرمانی نهاده است یعنی از گرانبها ترین دارائی برای تحقق بخشیدن به یک هدف یا آرزو گذشته خیال میکنم در چنین مواردی جا دارد یکخورده عمیقتر و دقیقتر و با دیدی وسیعتر به نقل ماجرا پرداخت و گرنه شبیه خاطراتی خواهد شد که در جمهوری اسلامی از شهدای جنگ میکنند.
من تقریبا مطمئن هستم اگر این آقا بجای معلم فیزیک معلم ادبیات شما بود به این نوشته نمره قبولی نمیداد .
موفق باشید
۲۹۷۲٨ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣٨۹       

    از : منوچهر زال

عنوان : ممنون از پاسخ شما، اما...
دوست عزیز آقای فانی یزدی، ممنون از پاسخ تان . گویا رسم بر این هست که نویسنده تنها بنویسد و محلی به نطرات نگذارد و شما، اما، این رسم دل ناپذیر را سر افکنده کردید. باشد که این رسم شما همه گیر شود.
اما، اگر اجازه بدهید دو نکته را از دید خود عنوان کنم
۱. بعنوان کسی که به روش مبارزه مسلحانه با رژیم های تا بن وحشی و جنایتکار، که تنها زبانی که میفهمند، زیان زور هست و بس، باور دارد. بعنوان کسی که تا بی نهایت از کشتار و تجاوز و شکنجه روزانه زندانیان و میلیون ها انسان زحمتکش، بستوه آمده و با کمال تاسف مشاهده میکند که دهها سازمان سیاسی و هزاران هزار فعال سیاسی تنها به حرف زدن مشعولند و هر ایده عملی را "غیر دمکراتیک" خطاب میکنند و بدینوسیله عمر نکبت بار رژیم اسلامی را تداوم میبخشند. بعنوان کسی که بیش از ۱۶ سال را به فراگیری علوم طبیعی و ازمایشگاهی گذرانده و بیش از ۲۰ سال به تدریس آنها پرداخته، و بعنوان کسی که متون مارکسیستی را نه در حد نظریه پرداز بل در حد شناخت و حلاجی آن مطالعه کرده، متواضعانه میخواهم بعرضتان برسانم که برداشت شما و بسیاری دیگر در باره مبارزه مسلحانه در جوامع دیکتاتوری وحشیانه محص همپون ایران ، تنها روش مارکسیستی ای هست که دنیای برده گی میلیون انسان زحمت کش که در همین سایت اخبار روز عکس ها و گزارشاتی فراوان از آنها و کودکانشان چاپ شده، نابود خواهد کرد و یک زندگی انسانی را برای آنها فراهم خواهد نمود. من با اجازه شما با برداشت شما از نظریه رفیق جاودان نامم، مسعود احمدزاده موافق نیستم و آن را برخواسته از شناخت نظریه او و جامعه ایران نمیدانم و دلایلی بیشمار برای آن دارم. صد البته شما میتوانید مخالف باور من باشید که این خود نمایشگر زیبایی تفکر انسانی است .

۲. دوست عزیر نمیدانم که خواسته به قسمت انتهایی نظر من پاسخی نداده اید و یا صرفا فراموشی عاملش بوده؟ واقعا چرا کسانی همانند محمود که مطالعه مارکسیستی داشتند و آگاه به آن بودند. در برهه ای به مبارزه مسلحانه روی میاورد ولی با وجود داشتن اسلحه و نارنجک، بدون استفاده از آنها تسلیم میشود. مبارزه مسلحانه را رد میکند به رزمنده گان میپیوندد که دشمن سرسخت رژیم اسلامی هست و بعد به سارمانی میپیوندد که با مارکسیسم وداع کرده و به همکاری با رژیم در سرکوب همفکران رزمنده گان (قیام بابل سربداران) میپیوندد. ایا این عملکرد ناشی از شناخت مارکسیسم هست یا بد آموختن آن؟
امید دارم که در ابن فکر نباشید که جسارتی کرده و قصد مخدوش کردن نام نیک محمود را دارم
شاد و تندرست باشید
۲۹۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣٨۹       

    از : رضا فانی یزدی

عنوان : یاد بعضی نفرات
با سلام به شما دوست گرامی زال
عنوان مطلب رو از این شعر الهام گرفته ام
یاد بعضی نفرات اسم شعری است از پدر شعر نو نیما که به حق گویای احساس من نسبت به محمود است

یاد بعضی نفرات
روشنم میدارد:
اعتصام یوسف
حسن رشدیه

قوتم میبخشد
ره می اندازد
و اجاق کهن سرد سرایم
گرم می آید از گرمی عالی دمشان

نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است.
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جرأتم میبخشد
روشنم میدارد

در مورد اینکه گفتم" از آنجا که محمود اهل کتاب و مطالعه و فکر بود، خیلی زود مبارزه مسلحانه رو رد کرده بود"
اصلن هدفم توهین به هیچ کسی نیست ان زمانها یک بهس جدی مطرح بود رابطه پراتیک و تئوری یا به قول ما حرف و عمل بسیاری از رفقای ما معتقد بودند که تئوری از بطن عمل انقلابی تولید می شود و عمل انقلابی همان مبارزه مسلحانه چریکی است مسعود احمد زاده و یاران او معتقد بودند که مبارزه مسلحانه راه را برای آگاهی مردم از نیروی تاریخی خود و برای این که سازمان به یک ارتش توده‌ای تبدیل شود و انقلاب را تا پیروزی نهایی‌اش رهبری کند، هموار خواهد ساخت. او معتقد بود که
دیکتاتوری شاه عامل اصلی رکود در جامعه بوده و علت اینکه توده‌های تحت ستم از حرکت وامانده‌اند همین سایه سنگین دیکتاتوری است پس بر پیشاهنگ طبقه است که با برافروختن آتش مبارزه مسلحانه و ازخودگذشتگی انقلابی و جانبازی، توده‌ها را از حالت خمودی درآورده و انرژی ذخیره شده در جامعه را به‌ این گونه مشتعل نماید او متقد بود که حراکیت موتور کوچک "جنبش چریکی مسلحانه" قدر است که موتور بزرگ "جنبش فراگیر طبقه کارگر و خلق های تحت ستم " را به حرکت در آورد.
آنهایی که بیشتر اهل مطالعه متون مارکسیستی بودند خود به خود با توجه به تجربه های انقلاب های سوسیالیستی به نقد و رد نظریه مبارزه مسلحانه چریکی می رسیدند و محمود از این قبیل افراد بود او بیشتر به مباحث تیوریک و فلسفی مارکسیسم علاقه دآشت و همین موجب شده بود که به رد موبرئزه مسلحانه چریکی برسد. کاش خود او زنده بود و تجرب خودش را جامع بندی میکرد.
به هر حال از نکته ای که به آن اشاره کردید ممنونم و امیدوارم که برداشت توهین آمیز از آن صورت نگیرد و پیشاپیش از همه خوانندگانی که چنین برداشتی از مطلب من داشتند پوزش می خواهم
۲۹۷۰۹ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : الفرار فی أوانه یعدل الظفر فی زمانه
جناب فانی یزدی ،
ممنون از بازگوئی گویای سرگذشت این خانواده دردمند برای ثبت در تاریخ. آیا مرده این مبارزین بهتر از زنده آنها به آرمانها یشان خدمت کرد ؟ آیا " الفرار فی أوانه یعدل الظفر فی زمانه " اقلا برای بعضی
از زندانیان بی معنی بود ؟ آیا همه باید در راه آرمانهای خود میمردند که چه چیز را ثابت کنند ؟ حتی اگر این مرگ به نفع رژیم باشد ؟ به عبارت دیگر آیا زنده ماندن و اقلا بازگوئی این سرگذشت بهتر از معدوم شدن شما در زندان نیست ؟ آیا مریم فیروز حق نداشت که در زندان چیزی بگوید شبیه این که " گفتم حرف زدن با اینها بیهوده است" ؟ سوالی بود که از ذهنم گذشت.
۲۹۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣٨۹       

    از : منوچهر زال

عنوان : با تشکر
آقای فانی یزدی با تشکر از اینکه یاد چنین انسان های آزاده ای را بار دیگر گرامی داشتید. مطلب بسیار جالبی بود و امید هست تمامی کسانی که با جان باخته گان راه آزادی و عدالت دوستی و آشنایی داشتند خاطرات آنها را بنویسند تا نام و یاد آن عزیزان به فراموشی نرود. اما دوست گرامی یکی دو نکته در مطلبتان بود که خواستم دوستان گوشزد کنم.
۱. تیتر مطلبتان هست "یاد بعضی نفرات" این کلمه "نفرات" در فرهنگ فارسی چندان جالب نیست و بخصوص که دارید از انسان هایی واراسته و آزاده صحبت میکند. شاید بهتر بود بجای آن "دوستان" ، "یاران" و یا اگر هنوز رفیق شان میدانید، "رفقا" را بکار میبردید
۲. نوشته اید که "از آنجا که محمود اهل کتاب و مطالعه و فکر بود، خیلی زود مبارزه مسلحانه رو رد کرده بود و پس از آزادی با گروه رزمندگان فعالیت می کرد. ازدواج کرد و بچه دار شد. بعدها که رزمندگان تقریبا منحل شد و بیشتر اعضا و هواداران آن به دیگر گروهها نزدیک شدند، محمود به اکثریت نزدیک شد." این جمله شما در حالی که تعریف از ایشان هست همراه هست با توهین به دیگران. اگر این جمله شما را قبول کنیم بنابرابن به نطر شما کسانی که "مبارزه مسلحانه" را رد نکرده اند و یا "زود" رد نکرده اند "اهل کتاب و مطالعه و فکر نبودند" و نیستند. آیا شما واقعا چنین میپندارید؟ آیا این سخن شما توهین به تمامی کسانی که مبارزه مسلحانه را رد نکرده اند و یا هنور رد نکرده اند، نیست؟ شما به چه دلیل و برهانی چنین بی پروا آنها را بدون فکر، مطالعه قلمداد میکنید؟ ایا شما که در سالهای ۵۰ به این روش باور داشتید اگر هم بدون مطالعه بودید، با فکر که بوده اید؟ نه؟
براستی اگر حتی نظر شما را قبول کنیم از اینکه محمود که به رزمنده گان پیوسته بود و همانگونه که حتمن میدانید رزمنده گان از مخالفین سرسخت رژیم اسلامی بودند و رهبران و بسیاری از اعضای آن همان اوایل سالهای ۶۰ اعدام شدند و ضمنن این سازمان طرفدار مایو و چین بود، چگونه هست که محمود بعد از ضربات وارده به این سازمان به اکثریت میپیوندد که طرفدار ناب رژیم اسلامی بودند و اعضا و طرفداران سازمانی نظیر رزمنده گان را ضد انقلاب و آمریکایی خطاب میکرد و خواهان مجازات آنها بودند وضمنن طرفدار پر و پا قرص شوروی؟ آیا این تغییر سازمانی هم دال بر "اهل کتاب و مطالعه و فکر" ایشان بود؟
شاد باشید و تندرست
۲۹۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست