سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پادشاهی همه چیز نیست ولی لیبرال دمکراسی هست - داریوش همایون

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فرهاد از ایرانی

عنوان : دست از غرغرر کردن بردارید لطقا
لطفا دست از نوشتن حرف های قلمبه و سلمبه بردارید مردم ایران از تز های روشنفکرانه شما ۳۰ سال است گذر کرده اند هرچند تجربه تلخی بود اما به این نتیجه رسیدند که یک نه کله گنده به هرچه جمهوری است بگویند و دورسر پادشاهی سلطنت پهلوی بگردند که از سایه سر و لیافت این پادشاهی بود که همه چیز داشتیم جز غصه و یرقان و ماتم و مرگ . حالا هم مردم فقط به دنبال شاهزاده رضا پهلوی هستند چند نظر مخالف هم وجود دارد اما اقلیت باید راه را برای اکثریت هموار کنند و غر غر نکنند
۱٨۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨٨       

    از : یک دوست

عنوان : نظریه پادشاهی مدرن
با سخنان آقای کیان زاد موافقم و به لحن بسیار محترمانه و متمدن ایشان احترام می گذارم. آنچه آقای همایون پیشنهاد می کنند هرگز علمی نخواهد بود و در حقیقت سخت است بشود باورکرد آقای همایون با این روشن بینی و روشنفکری و با این پشتوانه سیاسی طولانی می توانند چنین نظری را عملی بیابند. پادشاهی مدرن و امروزی حتی این گونه که ایشان تعریف می کنند همان جمهوری است با این تفوت که رییس جمهور قانونا هر چهار سال توسط مردم انتخاب می شود بی آن که ساختار نظام به هم بریزد و پادشاه اگر به قول ایشان مورد خواست مردم نباشد باید با تغییرات اساسی نظام و قانون کنار گذاشته شود و کشور هر چند سال پی یک تغییر نظام دیگر چندین سال عقب بیفتد.
منشور حزب مشروطه ایران اگر از پادشاهی آقای رضا پهلوی می گذشت حقیقتا اصول ارزنده ای برای ارائه به آینده ایران آزاد می داشت. مشکل اینجاست که همین اصل که ظاهرا بسیار هم محوری و اساسی است باعث می شود بسیاری از تمام بحث های این حزب فاصله بگیرند و جای شادمانی است که آقای کیان زاد با این دقت و آگاهی درباره این نوشته و اصول منظور حزب مشروطه سخن گفته اند.
۱٨۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨٨       

    از : حسن کیان زاد

عنوان : واقعییت یا ابهامات؟!
آقای داریوش همایون در نوشتار خود اشاره بر این دارند، که مقاله "خاستگاه فتحنامه لیبرال دمکراسی برابری انسانها است" از آقای علی کشگر بتاریخ ۱۰ ابانماه ۱۳۸۸- ۱ نوامبر ۲۰۰۹، که در این رسانه منتشر گردید، ابهاماتی را بوجود آورده که ایشان با توجیهات خود کمر همت به رفع آن بسته اند. به باور من، پرسش نخستین میتواند این چنین مطرح گردد، که آیا در آنچه که بگفته آقای همایون، آقای کشگر در رابطه با تعارض بنیادی پادشاهی با دمکراسی لیبرال بیان داشته اند، ابهاماتی نظری را سبب گردیده ، یا اینکه بر پایه اصول و اهداف بنیادین حزب مشروطه و با توجه به "بند ۳"، که برپائی نظام پادشاهی مشروطه را، آنهم بپادشاهی شاهزاده رضا پهلوی آماج دارد، میتوان از "واقعیتی" در جهت دگرگونی آن اهداف سخن بمیان آورد،که آقای داریوش همایون، "خود" بر آن آگاهی دارند. آقای علی کشگر در نوشتار خود بدرستی بر پایه آنچه که آقای همایون در تعریف از نظام سیاسی لیبرال دمکراسی مطرح کرده اند،دیگر "پادشاهی" را بر نتابیده و در این راستا از یک "تناقض" و همچنین ناسازواری و همراه نشدن بدنه حزب با آن و بزعم ایشان تنها نظر پرداز حزب، یعنی آقای داریوش همایون، سخن میگویند.

توضیحات آقای داریوش همایون در رابط با تعبیر امروزی "پادشاهی"، _که پاداشی است در برابر خدمتی که به خاندانی داده میشود و یا اینکه، اگر در فرایند آزادانه انتخابات مجلس موسسان و همه پرسی پس از آن، پادشاهی در گونه لیبرال دمکرات به ایران بر گردد، مردم حق دارند هر لحظه پادشاهی را برچینند و امتیازات آنرا پس بگیرند_ هرچند که تعریفی است نوین، مدرن و تئوریک، اما در عرصه عمل نه تنها هیچگونه کارآئی نهادینه برای اداره کشور نداشته، بلکه موجبات بی ثباتی آنرا فراهم می آورد. مشکل آقای داریوش همایون و آقای کشگر ودیگر اندیشه ورانی که در حزب مشروطه این چنین می اندیشند، تنها با حل "تناقض" موجود و آن هم برداشتن بند ۳ از منشور، یعنی تحقق مشروطه پادشاهی، آنهم به پادشاهی شاهزاده رضا پهلوی است. زیرا آنچه را که شما میخواهید بزعم خود با این تعاریف باصطلاح فلسفی و روشنفکرانه، و گونه گونه خود، به بدنه حزبی که به اعتبار اصول و اهداف مندرج در منشور آن، در برابرتان مقاومت میکند، انتقال دهید، نباید آن "بدنه" را که برآمده از اکثریت انسانهایی است که بدون آنها حزب دیگر معنا و مفهومی ندارد، متهم به ناسازگاری "بخش کوچکتر و یا بزرگتر بقایای طرز تفکری کنید، که مسئله پادشاهی برایش، تنها پادشاهی پهلوی است. آقای همایون می فرمایند برای ایشان مسئله اصلی، ایرانی است یکپارچه. آیا مگر برای دیگر هموندان شما در حزب مشروطه و یا دیگر تشکل ها، گروهها و سازمانهای ملی، آزادیخواه و میهن پرست ایران، جز این است؟!. واقعییت اینستکه، آنچه را که شما در کسوت رایزن حزب مشروطه بگونه تغییر و تحول در پیش دارید، هیچگونه سازگاری با موجودیت ساختاری آن، که در متن و بطن آن "بند ۳" قرار گرفته است، ندارد. اگر آن را بر دارید، مشکل شما حل میشود، اما نه مشکل بدنه حزب تان، که دل به مشروطه پادشاهی در عرف متداول نمونه های موجود اش در جهان آزاد، بسته اند. بیان نابردبارانه و اعتراضات گسترده هموندانتان در ماهها و هفته های گذشته در کنفرانس های پژوهشی و شاخه های حزب مشروطه، از دید بیرونیان پنهان نمانده و باید از سوی مسئولین، جدی گرفته شود. واکنش های کینه توزانه ایکه در چارچوب
"نظرات" از سوی تنی چند از باصطلاح مدعیان آزادیخواهی، آشکار گردیده اتد، نشانگر آن حقیقتی استکه، هموندان شما با گلایه در هفتادمین کنفرانس پژوهشی اخیر حزب تان، از آن سخن گفتند. از جمله، "دگراندیشان سعی میکنند، ما را منزوی کنند، چپ ها و.......از بردن نام حزب مشروطه ایران خودداری میکنند. تعداد طرفداران حزب مشروطه زیاد است، اما آنها در خانه هایشان نشسته اند. جناب همایون اینها آن واقعییاتی استکه باید بگونه "مشت نمونه خروار" مورد بررسی قرار گیرد. درست میبود، اگر که حزب شما در پانزده سال گذشته، بیشتر توجه به آن پیکری داشت، که میتوانست با توان و پتانسیل نهفته در خود، تشکل مشروطه خواهی را در عرصه سیاست ایران و در میان دیگر همآوردان سیاسی متحد و همآهنگ کند و به این اختلافات ویرانگر و لجام گسیخته پایان دهد. به ندا و گلایه های راستین هموندانتان، اعتنا کنید. زمان، زمان کوشش در جهت پیوند و همآهنگی و همبستگی عملی است برای آزادی میهنمان از بند و زنجیر استبداد حاکم و نه بحث و گفتگو های هزار باره تئوریک و نفاق آفرین. نقش شاهزاده رضا پهلوی در این راستا سازنده و امید آفرین است، زیرا که بر خواستها و نیاز های حاد مردم ایران، استوار گردیده است.
۱٨۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣٨٨       

    از : hoshang amir

عنوان : سلا م
امتحان میکنیم!
۱٨۰۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣٨٨       

    از : هومن دبیری

عنوان : آرامش خود را حفظ کنید
در این جا بیش از هرچیز آسیب های روانی که هم هم بر ستم کشان و هم بر ستم گران رفته و در بین جملات دیده میشود.

شخصا فکر میکنم ستمگران بعلت تعدد و تکرار اعمال فجیع بیشتر صدمه روانی دیدند اما افراد ستمکش، دوره ای را در رنج و عذاب گذراندند ، از بین رفتند یا با نقص عضوی بزندگی ادامه میدهند.

البته خیلی از زورگویان آگاهانه یا ناخود آگاه از کنار این موضوع می گذرند یا وانمود میکنند که سالم هستند.

بهر صورت این برخوردها مفید نیست ،بهتر ست این روش ها را کنار بگذاریم. ما نیاز به یک ترابی ملی داریم و درایران آینده حتما جوانان برومند ما بهتر از ما کار خواهند کرد.

به نظر من رعایت نرم بازنشستگی بسیار کمک خواهد کرد؛ افرادی که نزدیک
یک قرن عمر دارند بیش ازاین خودشان و مردم را به بحران های روحی دعوت نکنند.

بد ترین «سوء سابقه» انسانها در جوامع مدرن سابقه ی نارسائی های روانی می باشد .ما هم می توانیم به این امر اهمیت دهیم.
۱٨۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣٨٨       

    از : جمشید از تهران

عنوان : یادمان باشد که پدر بزرگ رضا پهلوی، رضا شاه اولین پادشاه پهلوی بیش و پیش از هر چیز جمهوریخواه بود! شاید در ته دل رضا نیز چنین رضایتی باشد! رضا شاه به پادشاهی تن داد! او جمهوریخواه بود!
تاریخ ایران ، تاریخ ایران است! ما نه می توانیم و نه باید آنرا ویران کنیم! حکومت اسلام ناپاک محمد که در پیر سالگی با یک دختر بچه دوست شد و بعد هم به خودشان با او همبستر شد و دخول حاصل کرد همراه شویم. ما در بین پادشاهانمان کسانی را داریم که در ریف بزرگترین صالحان جهانند! کوروش بزرگ! بنب براین ایران نیلز به همه دارد! چپ و راست و رادیکال و لیبرال. همه ی اینها با هم و تاریخ ایران و جمهوری خواهانش و پادشاهی طلبانش و چپش و راستش روی هم جمع شده و ایرانیت ما را می سازند. تنها:
مرگ بر حکومت اسلامی
و
زنده باد آزادی؛ برای همه است و آنچه سهم من است این است که بازهم
مرگ بر حکومت اسلامی
و
زنده باد جمهوری ایرانی
و البته پشتیبانی از جنبش سبز از سوی مشروطه طلبان برای ما همگی مفید است و برای خودشان نیز!
یادمان باشد که پدر بزرگ رضا پهلوی، رضا شاه اولین پادشاه پهلوی بیش و پیش از هر چیز جمهوریخواه بود! شاید در ته دل رضا نیز چنین رضایتی باشد! رضا شاه به پادشاهی تن داد! او جمهوریخواه بود!
۱٨۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣٨٨       

    از : آزاد آزادی

عنوان : نظر
به لیلا , رضا, رضا خان و محمد رضا چکار دارید. تقصیر من چیست که هیچکدام از ان ها را نه دیده ام و نه می خواهم که از انها بدانم . من و امثال من داریم در زندان جمهوری اسلامی نابود می شویم انوقت شما ها دارید بر سر سی و سی و پنچ سال پیش با هم دعوا می کنید. همین نسل بزرگتر از من نبود که با تمام دانش عکس خمینی را در ماه دید !؟ همین نسل بزرگتر از من نبود که در سراسر دنیا با احترام رفت و امد می کرد !؟ زنان ما به درجتات مدیریت و وزارت نرسیدند !؟امنیت نداشتیم ؟ و.......
کمی بخود بیایید !!! بس کنید این افترا زدن های بی مورد را . توجه به حرف و سخن داشته باشید. صحبت از مصدق و اردشیر زاهدی و ۲۸ مرداد و سومکا و رستاخیز و مرگ لیلا در یک هتل که شبی هزار دلار ( این یکی واقعن که !!! ) قیمتش بوده چه دردی از من اسیر دوا می کند. مردم ایران دارند زیر پای این کثافت ها له می شوند شما ها صحبت از پنچاه سال پیش می کنید !!!
مردم همه این ها را می دانند . می دانند کی خدمت کرده و کی دزدی و جنایت کرده . اگر فهم و شعور سیاسی دارید باید بگزارید که در اینده مردم انتخاب کنند . پس این همه سال در این ممالک دموکراسی چه یاد گرفته اید؟ اگر می خواهید با این روش اینده ایران را پی بریزید- شما را بخدا ما را راحت بگذارید همین جمهوری اسلامی بهتر از بحث و جدل های بی اساس شما ها است .
ایران اینده باید بر پایه دموکراسی , ازادی و لیبرالیسم و مبانی حقوق بشر باشد چه جمهوری و چه پادشاهی .
باید هرکس حق داشته باشد در کمال ازادی عقیده خود را بیان کند و بر اساس همان عقیده هم یک رای داشته باشد.
کمی بیشتر بیاموزید و روشن تر فکر کنید.

زنده باد ایران .
۱٨۰٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣٨٨       

    از : ش فومنی

عنوان : مگر دموکراسی فناتیک هم داریم ؟
برنامه ی مبارزاتی ذوب شدگان حکومت پادشاهی منقرضه :

- در باره ی دیروز و گذشته ها صحبت نکنیم ! چون بین نیروها اصطکاک و شکاف ایجاد میشود : « ما اگر تنها چند‌گاهی دست از گریبان یکدیگر و تاریخ پنجاه شصت ساله گذشته برداریم و به آن خدمت بی‌خطر و بی‌هزینه پردازیم بسیاری از بی‌خدمتی‌ های خود را جبران خواهیم کرد. داریوش همایون کیهان لندن »

- در باره ی امروز هم که مردم در حال مبارزه ی سرنوشت ساز با رژیم سفاک مذهبی هستند ، به خدمت بی خطر وهزینه توصیه می فرمایند ( نقل قول بالا)

- در باره ی آینده تا دلتان بخواهد برنامه دارنم ! باور بفرمائید جناب «ملائی» که خدا عمر و عزت بیشتر به او بدهد در همین پائین
قطعنامه کنگره پنجم حزب مشروطه ایران را کپی کرده :
« پایه های نظام سیاسی دمکراتیک آینده ایران باید از همان فردای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی گذاشته شود و بدین منظور فرایندی لازم است که دارای ویژگی های زیر باشد : ... لطفا خودتان قطعنامه را بخوانید تا باور فرمائید هم و غم این حضرات آینده ایران ست ... »

البته من از این حضرات انتظار ندارم که آزادیخواه باشند و یا علیه جمهوری اسلامی مبارزه کنند. این ها اصولا تا همان اواخر رژیم شاه در حزب رستاخیز با حزب بعث عراق در سرکوب مردم ایرن و عراق با هم رقابت میکردند. سلطان قابوس هم شاهد این موضوع می باشند. اگر دلخور نشوند باید از حضور چماقداران ساواک در آلمان هم خوش خوشانشان بشود که هنوز آلمانیها از آن حرکت رکیک بد جوری یاد می کنند. البته آقایان بروی مبارک نمی آورند و دائم « پز » میدهند که زمان آن خدابیامرز در فرودگاهها چمدان ایرانیها را چک نمی کردند ولی فقط از بد شانسی طشت رسوائی همشیره اشرف را تمام جهان می شنید.

موضوع خیلی روشن ست اینها از همان اول با چماقداری در سومکا و بعدا در کودتا شروع کردند. ۲۵ سال تمرین سرکوب کردند و بعداز انقلاب مدتی گیج و میج بودند. خیال کردند دوباره میشه کودتا کنند ولی نشد ! خیلی دوندگی کردند که خودشان را به قدرتها آویزان کنند نشد که نشد ! دوباره حزب راه انداختند و بقول خودشان ۱۵ سال توطئه کردند . تقصیری ندارند ، ترک عادت موجب مرض ست.

حالا که مردم تو ایران به پا خاسته اند حضرات حسابی قاطی کردند . ای دل غافل ! دیدی چی شد ! حالا چه باید کرد ؟

در این عهد و زمانه باید ادای دموکراسی لیبرال را در آورد «حزب مشروطه » افاقه نکرد باید مردم خارج از کشور را یک طوری «جذب » کرد..

البته کاری نداریم که نه «حزب مشروطه » با مشروطه سازگاری داشت و نه «دموکراسی لیبرال» با دموکراسی.

معلوم نیست این اسم های عجیب غریب از مغز کدام یک از «صدر » های حزب برون میتراود.

مگر دموکراسی دیکتاتور ی هم داریم ؟ یا دموکراسی فناتیک ؟ دموکراسی سلطنتی ؟ دموکراسی دینی ؟

درد سرتون ندهم در خارج از کشور دموکراسی استحاله میشود . این آقایان که یک عمر ر در گذشته با آن انتخابات کذائی وکیل وزیر شدند . حالا هم می بینند ، یک عده عقب مانده با زور شورای نگهبان و گزمه های ولی فقیه و حزب پادگانی و ساواک اسلامی
همان «مقامات » را تصاحب کردند . خیز برداشته اند که به محض سقوط جمهوری اسلامی پست ها را اشغال کنند. آروز بر جوانان عیب نیست.

ولی این که دموکراسی نمیشه ! عجیبه ! این خنگ ها در گذشته هم در اروپا بودند ولی هیچ نفهمیدند وگرنه آن بلا را بر سر مردم و مملکت نمی آوردند . الان هم ۲۰تا ۳۰ سال خارج بودند مثل اینکه از دروازه شاه عبدالعظیم خارج نشده اند.

آقای همایون در ۸۰ سالگی هنوز به قدر اعضای سازمان جوان حزب لیبرال کشورهای اروپائی، دموکراسی را در تئوری و عمل درک نکرده البته مشکل در او نیست ، بلکه خیلی از الیت سیاسی ایران به همین درد مبتلا هستند.

هیچکدام به این فکر نمی کنند که به جای روضه های تکراری برای الیت ایران به مردم نگاه کنند .با مردم حرف بزنند . علت بدبختی فقط تبعید و سانسور نیست که الیت سیاسی را از مردم جدا کرده بلکه الیت سیاسی الفبای دموکراسی و رای مردم را هنوز جدی نگرفته ست. تو گوئی این حضرات به رای مردم احتیاج ندارند.

ببینید قطعنامه را !!!

«پایه های نظام سیاسی دمکراتیک آینده ایران باید از همان فردای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی گذاشته شود......»

یعنی چه ! دست بردارید ! در باره ی این لحظه و امروز حرف بزنید چه باید کرد ؟

مگر شما کیستید که منتظر سقوط جمهوری اسلامی هستید ؟

مردم مبارزه کنند تا شما بیائی و رهبری کنید ؟

این که دموکراسی نیست . وقتی مردم حساب رژیم را رسیدند احتیاج به ما ندارند. مخصوصا شما که اصلا سابقه ی وحشتناکی هم دارید.

دست از این تفرقه اندازیها بردارید - هر نحله ی فکری می تواند متمدنانه با دیگران در زمینه های مشترک همکاری کند
شما تلاش کنید طرفداران بازگشت پادشاهی را ارگانیزه نمائید و هر طور که صلاح میدانید به تبلیغ و ترویج آن اقدام فرمائید.

فراموش نکنید که این حق را دیگر نحله های فکری هم دارند . کاش این موضوع را درک میکردید و انرژی خود را علیه رژیم بکار میانداختید نه علیه دگر اندیشان
۱٨۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣٨٨       

    از : کاربر

عنوان : شوخی نکنید!
مرگ لیلا پهلوی به هر حال باعث تأسف بود اما ایشان کار و زندگیش گشت و گذار در کلوبها و قمارخانه ها و هتلهای سوپر لوکس اروپایی بود و ریخت و پاش ایشان حد و اندازه نداشت. بهای اتاق هتلی که ایشان در آن مرده پیدا شد، شبی هزاران دلار است.
۱٨۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : تصمیم نهایی را مردم خواهند گرفت نه سخنگویان خود خواسته
عجیب است که با وجود اینهمه دستاورد که رژیم پهلوی داشته بازهم عده ای کینه توزانه خود را به کوچه علی چپ زده و ادعاهای غیر قابل اثبات صد سال پیش را تکرار میکنند. نجات ایران به خاک سیاه نشانده شده بدست رضا شاه کبیر، اینهمه آزادی زنان، ایجاد دادگستری، مدارس، دانشگاهها، پیشرفتهای اقتصادی ،رفاه اقتصادی و آزادی های بسیار زیاد و متنوع اجتماعی، ایجاد یک سرزمین امن با احترام به تمامیت ارضی تمام همسایگان، دیپلماسی قوی در منطقه و جهان برای امثال علی سالاری هیچ است، اما ملکه الیزابت فداکار و با سابقه قرنها یکمرتبه همه حق و حقوق اخلاقی و قانونی و تاریخی را پیدا میکند. اصلا شما میدانید که ملکه الیزابت در حال حاضر دومین زن ثروتمند جهان است؟ عجیب است که شما با این موضوع هیچ مشکلی ندارید و برایتان این ثروت باد آورده نیست، اما دختر شاه که در یک هتل درجه سه در اروپا بوده و بالاخره هم همانجا خودکشی میکند مثالی برای داشتن ثروت بی پایان از کشور خارج کرده است؟؟ اکثریت ملتی که شاه را بیرون کرد و یکی اش هم من بودم امروز از کرده خود بشدت پشیمان است. اکثریت همین ملت هم عکس امام را در ماه دید و انقلاب ارتجاعی بهمن پنجاه و هفت را به ثمر رساند که باید برای آن عرق شرم و ننگ بر پیشانی امثال بنده و شما باشد نه افتخار و پا فشاری بچه گانه بر سر اشتباهی تاریخی. آینده ایران چه جمهوری باشد و چه پادشاهی مهم نیست. مهم این است که دموکراسی آنجا پا بگیرد. هر نوع رژیمی که مردم آنرا بخواهند و در یک انتخابات آزاد آن را انتخاب کنند. رژیم آینده ایران هرچه باشد، گذشته و خدمات پهلوی ها را نفی نمیکند. باید از شاهان پهلوی اعاده حیثیت شده و علی رغم تمام اشتباهاتشان خدمات بی مانندشان ارجگذاری شود.
۱٨۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست