سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دوست خوبم، "عیار ادعا" دیگری باید - مرتضی اصلاحچی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : Javat

عنوان : نقش حاج فرج دباغ ملقب به سروش در انقلاب فرهنگی
به این فیلم نگاه کنید تابه نقش حاج فرج دباغ ملقب به سروش در انقلاب فرهنگی پی ببرید
http://www.youtube.com/watch?v=tXVLDxigioI
۱۲۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : عجیب است که عده ای فکر می کنند از زیرش بزنند همه چیز درست می شود

عنوان : سروش دروغ می گویدو در زمان انقلاب فرهنگی مطرح ترین نام نام همین ... بود. سروش بر علیه علم و دانش نوین قیام کرد و دانش پطوهان را به خوان کشید ........
سروش با انقلاب فرهنگی در یک جنایت تاریخی شرکت کرد و حالا آمده و داره تکمیلش می کنه.
سروش بر علیه دانشگاه و دانشجو و دانش در یک اقدام وحشیانه و ضد انسانی شرکت کرد. و یک دروغ بزرگی را هم حالا گفته و آن این است که گویا دانشجویان انقلاب فرهنگی کردند این یک دروغ بزرگ و شارلاتانی شرم آور است. بعد از طرح انقلاب فرهنگی عده ای از اراذل و اوباش را به دانشگاه ریختند تا پشتوانه کار آن ها گردد. آنهایی که آن روز ها به دانشگاه های ایران سر زده اند به خوبی می دانند که من چه می گویم ، جو وحشت و ترور چنان حاکم بود که نام سروش را وقتی می بردند مو بر تن ها بلند می شد. او سردمدار یورش به پاکترین و زیباترین نهاد های میهنی بود. سروش و شرکا پیشرفت علم و دانش و ترقی خواهی را در آن فساد فرهنگی متوقف کردند. سروش می گوید من استعفا داده ام. استعفای بعد از جنایت چه سودی دارد!؟ سروش وقتی استعفا داد که مأموریت خود را تماماً اجرا کرده بود. سروش وقتی استعفا داد که دیگر احتیاجی به او نبود زیرا "انقلاب فرهنگی" تو بخوان بی فرهنگی را توانسته بود کاملاً رواج دهد. سروش در روز روشن دروغ می گوید ، سروش وقتی استعفا داد که لات ها و چاقو کش هایی را که او و دوستانش به دانشگاه آورده بودند نفس کش می طلبیدند. سروش و شرکای شرورش هزاران مغز ایرانی را یا از ادامه ی تحصیل محروم کردند و یا به سیاه چال ها بردند.
نهایت بی شرمی ، بی فرهنگی و پر رویی یک انسانی است که دوباره بعد از آن همه فاجعه و جنایت بتواند بیاید و من من کند ، شرمت باد ای تروریست علم و دانش و دانایی و دانشمند!
هیچ یادم نمی رود در آن روز ها رفت و آمد حتی جلوی دانشگاه که در ایران محلی است که مظهر آزادی و آزادی خواهی است ، بی خطر نبود. جو وحشت تمام دانشگاه ها و چند خیابان اطرافشان را نیز گرفته بود. سکوتی مرگبار حاکم شده بود هر صدایی را در گلو خفه می کردند ، براستی که رو می خواهد!
بردن نام سروش آن روز ها جان می لرزاند چون همه جا از او به عنوان سرگرده ی جنایتکاران نام برده می شد. سروش دارد از بزرگواری مردم ایران نهایت سو استفاده را می کند. گویی دفعه پیش مأموریت خود را کامل نکرده حالا آمده دارد کاملش می سازد. او نیز همچون هزاران شارلاتان فکر می کند که اگر انکار کنم پس برده است، این راهی است که دیگران آزموده اند و بی نتیجه بوده ، تنها راه برای سروش ویرانگر دانشگاه این است که بیاید و بگوید مردم شریف ایران من در یک جنایت تاریخی دست داشتمم ، و نه فقط دست داشتم، بلکه از سردمدازان آن بودم ، می دانم جرم من بخوشودنی نیست ، اگر می توانید ای ملت بزرگ ایران مرا ببخشید.
ولی او راه دروغ و بیهودگی را در پیش گرفته و دارد عربده می کشد تا بترساند و عقب بنشاند. "دروغ به راه آفتاد اما هرگز به منزل نرسید." به نظر من ، سروش آنچه امروز از خود بروز داده است ، شخصیت واقعی اوست ، همین کاراکترش بود که دانشگاه را قرق کرد و هزاران خانواده را به روز سیاه نشاند.
ننگ دارد دفاع از چنین آدمی که نامش با خرابی و نابودی کانون دانش و علم گره خورده
۱۲۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست