سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بعد از شرمگین بودن در مقابل جامعه بهایی نوبت زنان است! - منیره کاظمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : چرا؟

عنوان : تبعیض گذاشتید
چرا در برابر توهین و تحقیر سنی ها که به دست آخوندها شیعه مدهب، مسلمان های قشری و مردم ناآگاه صورت می گیرد، سکوت می کنید، چرا شرمگین نیستید که قرنها در کشور شما جشن سنی کشی رسم بوده و مردم عروسک عمر را آتش می زدند و پایکوبی می کردند و چقدر فحش رکیک علیه سنی ها تو دهان مردم بوده؟ چطور اینجا احساس گناه نمی کنید؟ چرا شما در بیانیه خودتان تنها از بهائیان حمایت کردید؟ شرم نمی کنید که همین امروز در بلوچستان سنی کشی راه انداخته اند و شما سکوت می کنید؟ خانقاه دراویش را با خاک یکسان کردند هیچکس صدایش در نیامد، شرمتان کجا رفته؟ صد نفر از دراویش را بردند به زندان اوین چون اعتراض کرده بودند، چرا بیانیه ندادید؟ شما بین ادیان تبعیض می گذارید و حمایت خود را از این یا آن اقلیت مذهبی و گروه و دسته را منطبق می کنید با منافع سیاسی تان. اما احساس گناه و شرم لازم نیست، لازم نیست توبه کنید، بروید بگردید ببینید ریشه های تبعیض و نفرت علیه اقوام و مذاهب در ایران از کجاست؟ آمدیم "چپ" هم آمد رفت پیش اسقف اعظم به گناهانش اعتراف کرد؟ چه دردی را از مردم دوا می کند؟ "غلط کردم که بد کردم " بدرد کسی نمی خورد، وقتی که شما هنوز نفهمیدی که اگر آدم می خواهد از حق اقلیتهای مذهبی دفاع می کند، دیگر تبعیض بین این مذهب و آن مذهب معنی ندارد.
٨۱۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : یادآوری درباره‍ی اصطلاح «ایدئولوژی»
این طور به نظر می رسید که برخی اصطلاح ایدئولوژی را به شکل بی تفاوتی به کار می بندند. بنابراین توضیح مختصری را ضروری می بینم.
ایدئولوژی نوعی آگاهی ناخود آگاهانه در رابطه با واقعیت است، یعنی رابطه ای توهم آمیز و در رابطه با شرایط زندگی واقعی. تشکل اشکال آگاهی از این دست به سیستم فکری غالب (هژمونیک) شکل غالب طبقه حاکم است.
شیوه درک ذهنی واقعیت که از نقد نظری استفاده نمی کند ولی می تواند با واقعیت عینی تطبیق داشته باشد.
ولی در چه مفهومی ایدئولوژی می تواند مارکسیست باشد؟ (بر گرفته از واژگان فلسفی - مقدمه ای بر فلسفه مارکسیستی . نوشته لوسین سو. ۱۹۸۰ انتشارات سوسیال)

لوسین سو در واژگانش به این پرسش پاسخ نمی گوید و ما را به درون خود کتاب هدایت می کند. در این جا فرصت نیست که من عینا به مطالب او بپردازم، شاید در یک فرصت دیگر. ولی برای این جا و اکنون باید به دو نکته اساسی در خصوص ایدئولوژی مارکسیستی (اگر چنین چیزی وجود داشته باشد) باید اشاره کنم :

۱) ایدئولوژی به مفهوم رایج آگاهی ناخودآگاهانه و توهم آمیز در رابطه با واقعیت است. ولی مارکسیسم به دلیل بلند پروازی اش در عرصه از خود بیگانه زدایی نمی تواند عرصه ناخود آگاه را ندیده بگیرد. حتی اگر ما نمونه هایی از مارکسیست ها را بتوانیم به عنوان شاهد معرفی کنیم که خلاف این اصل را نشان می دهند. تلاش کمونیسم رهایی انسان و از جمله رهایی از بند از خود بیگانگی و ناخودآگاهی ست. حال اگر نمونه هایی هستند که خلاف واقع را نشان می دهند. مثل جراحی ست که جراحی قلب را با ناموفقیت تمام می کند. ولی موجب نمی گردد که بخش جراحی قلب تعطیل شود.

۲) ماتریالیسم تاریخی و ماتریالیسم دیالکتیک مقولات منجمدی نیستند. برای ایدئولوژی مارکسیستی هیچ امر مطلق و ثابت و تغییر ناپذیر و حتی حتمی وجود ندارد.

دوستی که منتظر است بیایند و زندگی او را تغییر بدهند، مطمئنا در موقعیت انتظار به سر می برد. ما ایرانی ها خصوصا - بی آن که تنها موجودات روی زمین باشیم - در موقعیت بسیار بدی قرار داریم.
متأسفانه من برای هیچ کس نمی توانم نسخه بپیچم. بخودم اجازه چنین کارهایی را نمی دهم. و چنین کارهایی را کلاه برداری می دانم. به همین علت کلاهبردار ترین افراد را در همین دسته های سیاسی پیدا می کنید. چرا که برای آنها دیالکتیک حقیقیت به نفع دیالکتیک قدرت کنار گذاشته می شود و به همین علت فردی مثل مسعود رجوی از آب در می آید که در خدمت فرد اوباشی مثل صدام حسین قرار می گیرد، و امروز هم در خدمت دوستان قدیمی صدام حسین. و شاید هم سرنوشت مشابهی انتظارش را می کشد. یعنی زمانی که به قتل عمد متهم و محکوم شد. این اوباش دربار صدام اما ، افرادی بخاطر او خود سوزی کردند. ببینید که انسان تا چه اندازه می تواند شکننده باشد و آلت دست قرار گیرد. با ایدئولوژی همواره ما با یک ماشیناسیون سروکار داریم که در رابطه با واقعیت کور است و تنها چیزی که می بیند منافع طبقه حاکم است. ماشیناسیون ایدئولوژیک امّا زمانی به اوج تکامل خود می رسد که در زبان خانه می کند و به شکل ناخودآگاه به حیاتش در هر یک از ما ادامه می دهد.
٨۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : درباره‍ی حمایت کمونیست های ایرانی از انقلاب اسلامی
بارها کمونیست های ایرانی بخاطر حمایت از جمهوری اسلامی ملامت شده اند.

به اساس تحلیل مارکسیستی و شاخص هایی که به ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی و در عین حال به وضعیت عمومی جامعه ایران مربوط می شود (و با قطع نظر از سیر تاریخ خطی و درک ماهیت اپوزیسیون ایران به عنوان زائده ای از نظام امپریالیسم جهانی و موقعیت ابتذال آمیز برخی از آنها که معرف خاص و عام است)، و با توجه به خصوصیت مذهبی تمام جنبش های ضد استعماری در آسیا (خصوصا در هند و چین) از قرن نوزدهم به این سو، طرفداری کمونیست های ایرانی از جمهوری اسلامی کاملا موجه است و هیچ جای شرمندگی ندارد.
موضوع این جاست که حرکات تاریخی خطی نیستند، و هزار پیچ و واپیچ و حادثه‍ی غیر قابل پیشبینی روی می دهد.
ماهیت سیاست های امپریالیستی و تأثیر گذاری های آن را نیز نباید ندیده بگیریم. با توجه به گفتمان امروز اپوزیسیون های ایرانی می توانیم پی ببریم که تا چه اندازه کپی شده از روی مدل امپریالیستی ست و تا چه اندازه این جریانات به تشکل جبهه پیشگام برای مقابله با چنین موقعیتی ضربه زده است.

یکی از گروه هایی که بیش از همه در موقعیت ورشکستگی قرار دار، مجاهدین خلق هستند. چگونه است که این گروهی که هیچ شانسی حتی در ترکیب اپوزیسیون ایرانی ندارد، سر و صدا به پا می کند؟ علت این است که هم امپریالیسم جهانی از آن به عنوان چماق علیه رژیم اسلامی استفاده می کند و هم رژیم از آن به عنوان چماق نامرئی و تخیلی علیه مردم و تحکیم موقعیت خودش استفاده می کند، از این جهت که تهدیدی که این گروه تروریستی می تواند علیه مردم ایران ایجاد کند، موجب می شود که مردم بیش از پیش به دولت مرکزی تکیه کنند که می تواند از آنها در مقابله با چنین خطری حمایت کند.

درنتیجه، کمونیست های ایرانی در انتخابشان دچار اشتباه نشدند، و جای شرمگینی وجود ندارد. داستان لو دادن و این حرف ها هم چندان دقیق نیست.
با این وجود اگر بپذیریم که گروه های کمونیستی همگام با تمام جریانات کمونیستی جهان که از جمهوری اسلامی دفاع کردند، باید کار خود شرمگین باشند. آیا اپوزیسیون هایی که گفتمان امپریالیسم جهانی را مثل طوطی تعلیم دیده تکرار کردند، نباید شرمگین باشند؟
حقوق بشری ها خصوصا نباید شرمگین باشند؟ که کلمه‍ی «اورانیوم رقیق شده» را هنوز به زبان نیاورده اند؟
شما تصور کنید که چند سال است که مردم ایران به تبلیغات تروریستی بسته اند، و چند سال است که آنها را به بمباران تهدید می کنند و چند سال است که ذسانه های اپوزیسیون همگام با گفتمان تروریستی اعلام جنگ مردم ایران را به بهانه خطر جنگ، می ترسانند.
بخاطر عبور و مرور هر شناور در خلیج فارس در بوق و کرنا فریاد کردند که جنگ قریب الوقوع است در حالی که تنها چیزی که به قطع یقین ارزش نظامی ندارد (حداقل برای ایران) همان ناوهای هواپیما بر در آبهای خلیج فارس هستند.
اینها ترور کردن مردم ایران نیست؟ این هایی که مردم ایران را ترور کردند نباید شرمگین باشند؟
٨۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷       

    از : فرهاد - فریاد فرهاد - فریاد

عنوان : کامنت
برای اینکه این سایت باز شده بسیار خوشحالم و به دست اندکاران آن تبریک و امید وارم موفق باشند اما برای خانم منیژه باید بگویم خوب است که وارد این جو شده اند و از سوئی متاسفم که هنوز بدون اطلاعات و آگاهی لازم وارد این میدان شده اند زیرا این روزها هر کس می خواهد خود را مطرح کند یک لگدی هم به جنبش چپ می زند در حالی که این روز ۸ مارس مدیون تلاش جنبش چپ و بخصوص کمونیستهاست که خانم منیژه آنرا به نام خود مصادره می کند . اما جنبش چپ آن جنبشی نیست که شما آنرا می شناسید لذا جنبش « چپی » که همدست جمهوری اسلامی بود و کمونیستها را با همکاری پاسداران شکار می کردند با جنبش چپی که جمهوری اسلامی در دهه ی ۶۰ به جوخه ها سپرده می شدند متفاوت است . لذا جنبش چپ را حزب توده و فدائیان اکثریت تشکیل نمی دهند زیرا آنها همان همدستان جمهوری اسلامی هستند که هم با چپ و هم با هر جنبش انقلابی ای بیگانه اند .
٨۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : شهلا

عنوان : جبهه ملی و کمونیستها حاضر نیستند در مورد روی کار آوردن آخوندها از مردم عذرخواهی کنند.
خانم کاظمی، شما واقعاً توقع دارید که کمونیستها و جبهه ملی بابت سکوت خود درباره ظلم و ستم به زنان و بهاییان و دیگران اعلام عذرخواهی کنند؟ اینها در روی کارآوردن این رژیم بیشترین سهم را داشته اند و امروز بعد از گذشت سی سال حاضر نیستند از این عمل ننگین خود عذرخواهی کنند.
٨۱٣۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : اعلام شرمگینی

عنوان : از چه کسانی باید اعلام شرمگینی شود
شرمگینی روشنفکران و نیروهای سیاسی زمانی معنا می یابد که کارهای گذشته خود را ادامه ندهند درحالی که آنها بخصوص سیاسیون همچنان بر اساس معیارهای کهنه عمل می کنند از حقوق زنان گرفته تا اقلیت های قومی و دینی و جنسی.
موضوع اعتقاد به اصل عدم تبعیض بر هر اساس و معیار و رعایت علنی آن در گفتار و عمل است. برای مثال در حالی که دولت اسلامی همجنسگرایان را از همان ابتدا و تا امروز سرکوب کرده کدام گروه سیاسی است که علنآ مطلبی در دفاع از همجنسگرایان نوشته و روشنگری کرده؟ من همجنسگرایان را مثال آوردم چون این تابوترین مسئله حکومت است و باید آن را شکست داد. روشنگری در باره همجنسگرایی صداقت را تا حدودی روشن می کند. گفتنی است که راه کارگر و اتحاد فدائیان خلق چند سال پیش یکی دو جمله در برنامه های خود نوشتند اما از انتشار مطلب روشنگرانه بعد از آن خبری نبوده.
می بینی که گفت هایشان زیاد و در عمل صفر است.
پس باور کردن اعلام شرمگینی آنها حرف خالی است و اعتبار آفرین نیستش.
٨۱٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : پویان مدائن

عنوان : ایا در مقابل دیگران بعدا شرمنده میشوید؟؟
در مطلبی که اشاره میکنید من بقول امروزی ها (کامنت)یا نظری گذاشتم که در ان این سوال را مطرح کردم که آیا در مقابل دیگران بعدا شرمنده خواهید شد ...و شما در این مقاله مفصل تر والبته مستند مطلب را نوشته اید....
به امید بالغ شدن جنبش ترقیخواه ایران ....ومطلبی در وبلاگ{ بوی کاغذ }خواندم که اگر فرصت خواندن داشته باشید بی ربط نیست بلکه در عین طنز بودن بسیاروصف حال اپوزیسون ایران است.
به امید تلاش بیشتر زنان ایرانی در احقاق حقوق اولیه و پیروزی انان.
٨۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست