سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ما شرمگینیم!
یک و نیم قرن سرکوب و سکوت کافیست!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کاوه ایرانی

عنوان : تشکر
با سلام و درود گرم به شما هممیهنان ازاده از اینکه به ارزوی دیرینه ما ایرانیان بهایی جامه عمل پوشاندید وما را بعنوان انسان و ایرانی صاحب حق وحقوق دانستید صمیمانه سپاسگذارم
۷٣۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : کاوه ایرانی

عنوان : تشکر
با سلام و درود گرم به شما هممیهنان ازاده از اینکه به ارزوی دیرینه ما ایرانیان بهایی جامه عمل پوشاندید وما را بعنوان انسان و ایرانی صاحب حق وحقوق دانستید صمیمانه سپاسگذارم
۷٣۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : مجید

عنوان : در ارتباط با نظر آقای سرخوش نظر شماره ۷۰۲۱
جناب سرخوش
با سلام و عذر تقصیر اگر اظهار نظر بی غرضانه من احیانا" موجب تکدر خاطر شما و دوستان شده باشد.
بنده به هیج عنوان قصد تائید نظر و نظرات مخالف با جنبش بابی و آئین بهائی را نداشته و ندارم و از تهمت های ناروا و در بسیاری موارد سخیفی هم که به این جامعه واقعا" سالم و مترقی وارد میشده و میشود هم واقعا" متاسف و حتی لازم است بگویم که منزجر هستم و با گام هائی هم که این آئین درطی مسیر جامعه ایران و ایرانی بسوی مدرنیته برداشته است، که برخی را جنابعالی برشمرده اید هم، نا آشنا نیستم. از ستمی هم که تمام شاهان و سردمداران حکومتی وعقیدتی ایران ومتحدین مرتجع آنان به این جامعه وارد نموده اند نا آگاه نیستم و از این که حتی در زمان شاه که ادعای مدرن بودن داشت اما به قشری ترین و واپس مانده ترین عناصرجامعه ایران از هر قشر و گروهی تکیه داشت و هرچه فرهیخته و وطن پرست و آدم غیرچاپلوس بود را از عرصه می راند و حتی سوکوب میکرد متاسفم و از این که جامعه بهائی نیز از ستم ناشی از آن ندانم کاری و غفلت شاهانه بی نصیب نماند نیز غافل نیستم. چنانکه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ هم در دعواهای حاد سیاسی ما بین میراث خواران کودتا، وجه المصالحه قرار گرفتند،. نمونه روشن آنرا که جریان بلوای فلسفی (که البته او صحنه گردان قضیه بود) خود شما به درستی مثال آورده اید.
روی سخن من در بند آخر نظرم با جناب نقاشیان بود که با استفاده از کلامی که بوی طعنه دارد فرموده بود: "نمردیم و دیدیم..." بنده هم بعنوان یک طرفدار حقوق بشر که شما بدرستی گفته اید باید از حقوق همه ابناء بشر دفاع کند، گفتم: اما بسیاری در زمان شاه (حتی از خانواده بهائیان، که البته و حتما" قبول دارید که آنها هم جزو ابناء بشر بوده اند حتی اگر ما تفکرات آنها را قبول نداشتیم)، "مردند و ندیدند" که جامعه شما به شاه اعتراضی بکند.
خلاصه کنم. بنده هم به نوبه خود از همه تعدیات و ستم هائی که در این یکصد و پنجاه سال به این جامعه واقعا" سالم و روشن اندیش شده است متاسفم و همین را هم یکی از نتایج عقب ماندگی جامعه ایرانی میدانم چون همانگونه که شما اشاره کرده اید سی سال و من میگویم بیشتر پیش از انقلاب مشروطیت که خود آن نقطه عطفی در تاریخ ایران میباشد، جنبش بابیه انقلابی فکری در جامعه عقب مانده آنروز ایران به راه انداخت. مخالفین تاریک اندیش شما وهمچنین لازم است همه جامعه روشنفکری ایران بخوانند جنبش بابیه را بصورت علمی و بدور از تعصبات کورکورانه در کتاب های فرهیختگان عمدتا" از تفکر مدرن و لائیک ایران مانند محمد رضا فشاهی و احسان طبری. و جریان مدرنیته ایران بخواند و ببیند نظر و عمل قهرمانانه طاهره قره العین را و بعد هم بیاید جلو و ببیند تاثیر مستقیم و غیر مستقیم این آئین نو را در حرکت هرچند بطئی جامعه ایران بسوی مدرنیت که متاسفانه با اشتباهات شاه به مسیرکند و حتی متوقف شدن افتاد.
حرف بنده با جناب نقاشیان این بود و هست: آری جامعه روشنفکری لائیک و چپ های ایران هم، همچون دیگران در بسیاری از زمینه ها و ازجمله نگاه دقیق تر به آئین بهائی وپیروان آن خالی از اشتباه نبوده اند اما حال که به این کوتاهی پی برده اند و به جبران آن، حتی تعدادی آغاز گر و فعلا" به قلمی (و امیدوارباشیم که هر روز تعاد بیشتری و به فدمی هم)، برخاسته اند، شما این حرکت جمعی را که میتواند کمکی به تفاهم بیشتر همه ایرانیان از همه تفکرات باشد، به عرصه ابراز نظر و غرض شخصی تبدیل نکنید تا در طرف مقابل هم عکس العمل ایجاد نکند. باشد که یکایک ما از هر تفکری که هستیم بصورت عملی به منشور حقوق بشر معتقد بوده و عمل نمائیم
سرفراز و شادمان و "سرخوش" باشید
به امید ایرانی آزاد و آباد برای همه ایرانیان
مجید
۷۰۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨۷       

    از : سرخوش

عنوان : تشکر از حامیان بیانیه و اینکه بهائیان بی تفاوت نبودند
در ارتباط با نظر آقای مجید نظر شماره ۷۰۱۷
هموطن عزیز آقای مجید و سایرهموطنان گرامی،
بهائیان در ابتدا ۳۰ سال پیش از انقلاب مشروطه نظر خود را در مورد راه نجات ایران با انتشار رساله مدنیه و رساله ی سیاسیه عبدالبها به اطلاع روشنفکران و افراد با سواد ایران رساندند. ولی این کتابها مانند سایر کتابهای بهائی با اتهام کتابهای "ضاله مضله" جمع شد. مشروطه خواهان و طرفداران استبداد هرکدام نظرات بهائیان را چماق کردند و بر سر هم کوبیدند. یعنی هرکدام دیگری را به توسعه ی بهائیت متهم کرد. بهائیان را مثل مرغ هم در عروسی سر بریدند و هم در عزا... از اینرو بهائیان کاملاً از سیاست حزبی و روشهای مرده باد این، زنده باد آن کناره گرفتند. وقتی شما دوستان خود را که با هم مشاجره میکنند به صلح و گفتگو دعوت میکنید ولی کسی به شما گوش نمیدهد، خوب آنها را به حال خود وا میگذارید... بهائیان ولی ایران و ایرانی را فراموش نکردند. در هر جا توانستند خدمت به مردم و آبادانی کشور کردند. در تربیت نونهالان و جوانان خود و دوستان و فامیلهای غیر بهائی خود سعی نمودند. مدارس پسرانه و دخترنه در سرتاسر ایران تأسیس کردند. در بالا بردن فرهنگ مخصوصاً بین خانمها که اولین مربیان کودکان هستند جلسات آموزشی راه انداختند. با هموطنان خود بطور خصوصی در مورد تعالیم بهائی حرف زدند که مطمئناً تأثیر در تلطیف احساسات و افکار آنان کرده است. پس بهائیان ساکت نبودند.
بهائیان طبق تعالیمشان همه را دوست دارند چه چپ چه راست، چه با دین چه بیدین. ولی همه حتی روشنفکران دوست داشتند یک متلکی به بهائیان بزنند. کسروی و آدمیت دو نمونه از این گروه هستند.
شاه از بهائیان نظری نمیپرسید و در صورت لزوم، احتمالاً به اکراه، بهائیان را فدا هم میکرد. بلوای سرتاسری فلسفی که از بهائیان کشته ها به جا گذاشت ... یک نمونه است. اما از حق هم نباید گذشت که در زمان او بتدریج جان و مال بهائیان قانوناً حفظ شد. اما مزاحمتها و معذوریتها ادامه داشت... راجع به آقای پرویز ثابتی باید گفت که هیچ بهائی زاده محکوم به بهائی بودن نیست. دین یک موضوع اختیاری است. کارهای ایشان ربطی به بهائیان ندارد. سخن زیاد است و شاید بهتر باشد که این درد دلهای که بنده به آنها تفاهم کامل دارم با بهائیان و سایتهای آنان در میان گذاشته شود تا سوتفاهمات از بین برود. امروزه سخنگویان بهائیان از همه ی مظلومان ایرانی در سازمان ملل دفاع میکنند چون این کار دخالت در مشاجرات سیاسی نیست بلکه دفاع از حقوق بشر است. به امید روزی که هر ایرانی ایرانی دیگر را عزیز بشمارد و راه صلح و خدمت و محبت را در پیش گیرد. سلام به ایران و سلام های گرم به تک تک ایرانیان
۷۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۷       

    از : مجید

عنوان : چند نظر در مورد اصل بیانیه و امضاء آن و بعضی نظرات ابراز شده
اصل کار درست و اقدام نویسندگان و امضاء کنندگان مورد قبول و قابل تحسین میباشد

۱- نظرات سهراب زنده از تهران" نظر شماره ۶۹۹۰ حاوی نکات درست و روشن کننده ای بود بخصوص در مورد احساسی بودن متن که خوب هنوز در ما ایرانیان ریشه دار است و زود احساساتی می شویم و در هرکاری دست بالا را میگیریم ودر بسیاری از مواقع فکر میکینم و یا حتی تلاش میکنیم که "سنگ تمام بگذاریم" در حالی که من با این نظر موافق نیستم که روشنفکر امروزی باید از طرف روشنفکر صد سال پیش هم عذر خواهی کند

اما در مورد قسمتی از نظر ۶۹۹۰ که توصیه میکند صبر میکردید و عده بیشتری را جمع میکردید، صرف نظر از بدبینانه دانستن نظر سهراب در مورد انگیزه آغازگران این حرکت، معتقدم که جمع کردن عده بیشتر هم از آن گرفتاری های مزمنی است که دست و سابقه کمتری از احساساتی بودن ما ایرانی ها ندارد.

اما حالا هم دیر نشده و همانطور که امضاء کنندگان درخواست کرده اند سایر هنرمندان و روشنفکرانی که مایل به پیوستن به این حرکت هستند بسم الله این گوی و این میدان. و حتی اگر با کل مضمون و شکل بیانیه موافق نیستند نظر خود را ابراز دادند و شرکت در این حرکت در کل درست را بخاطر اختلاف نظر شکلی تعطیل نکنند از سایت اخبار روز هم درخواست که میشود که امضاء ها را هر روز به روز کند و حتی پس از مهلت تعیین شده هم، بیانیه را در صفحه اول نگهدارد تا همه امضاء ها و هم چنین نظرات خوانندگان منتشر شود.

نظر کوتاهی۳- در مورد نظر "جمشید ر. دانشجو" نظر شماره ۶۹۸۹ تحت عنوان "خوشبختی و بدبختی" بدهم که این وسط موقعیت را مناسب دیده که اظهار لطفی به "چپ های ایرانی" بکند که چرا ریشه بدبختی خود را درست پیدا نکرده اند اما در مورد ارادت اعلیحضرت های ایران بخصوص این آخری به مذهب و معجزات آن در نجات جانش از دست "دشمنان" بخصوس "چپ های ایران" هیچ اشاره ای نفرموده اند و شاید نمی دانند که جناب شاه در مبارزه با چپ ها که همه انها (از هر نوع تفکر و مشی ای) را دشمن اصلی خود میدانست و یکی از تکیه گاه های اصلیش در داخل همین مذهب و مذهبیون بودند.

۴- در مورد نظر اقای ذبیح اله نقاشیان نظر ۶۹۸۹ تحت عنوان " خوشحالی از بیداری فرهیختگان ایران" که گفته اند: "نمردیم و دیدیم که...." باید عرض کنم که بر خلاف لحن احساساتی بیانیه فرهیختگان ایران و از جمله و شاید بشود جرات کرد و گفت که چپ های ایران (البته بنا به بنیان های فکری خود) نسبت به تبعیضات و مظالم وارده به ملیت ها، قومیت ها و اقلیت های مذهبی چندان هم بی تفاوت نبوده اند. اما بسیاری از همان و همین چپ ها در زمان شاه سرکوب، زندانی، شکنجه و اعدام شدند و "مردند" اما کسی حتی از میان خود بهائیان "ندیدند" که در مورد آن جنایات که حتی در مورد بعضی از فرزندان خانواده های بهائی هم انجام میشد (نمونه ای که من بیاد دارم شاهرخ هدایتی است که بعداز مبارزات زیاد با رژیم تبهکار شاه در نهایت در درگیری نا برابر با مزدوران شاه در سال ۱۳۵۰ همراه با یکی از برادران سپهری ها قربانی شد) اعتراضی به رژیم شاه کرده باشند و یا حتی با قلمی از او خواستار کمی عدالت باشند هم چنین در مورد پرویز ثابتی که او هم از خانواده بهائی (و از قضاء همشهری شاهرخ هدایتی (سنگسر از توابع سمنان) بود و تا مقام رئیس اداره سوم (اداره عملیات) ساواک هم پیش رفت، سخنی گفته باشند و یا رسما" اعلام کرده باشند که پرویز ثابتی بدلیل دخالت در سیاست از جامعه بهائی کنار گذاشته شده است. بنده در این وانفسا که تمامیت جامعه بهائی ایران تحت بدترین فشارها و مظالم است نمی خواستم متعرض این موضوع شوم اما جناب آقای نقاشیان حال که قرار است با همدلی جامعه منصف تر و بهتری بسازیم بیائید در وهله اول با خود و بعد با دیگران صادق و صمیمی باشیم و این تلاش را همگی و همگانی انجام دهیم و گرنه باز هم این در بر همان پاشنه ای خواهد چرخید که متاسفانه تا کنون چرخیده است. به امید ایرانی آزاد و آباد برای همه ایرانیان
۷۰۱۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۷       

    از : علیرضا

عنوان : شگفتا
در شگفتم که به محض اینکه یک یا چند نفر از هموطنان شریف ما برای دفاع از گروهی رنج دیده و ستم کشیده بر می خیزند عده ای دیگر (گویا بی خبر و بی تفاوت از تعب و محنت هم میهنان خویش) زبان به شِکوِه گشوده، هیاهو می کنند. آقایان اگر شما شجاعت دفاع از مظلومان ندارید پس دم نزنید و آه و فغان از شهامت دیگران نکنید و این همه تهمت به این و آن نبندید.
جلوی چشم ما هموطنان بهائی ما را سرکوب می کنند و حال اگر شما این متن و اسلوب را دوست ندارید پس راه دیگری برای جلوگیری از ظلم به هموطن خود پیدا کنید. اعتراض و ایراد بسیار ساده است اما وقتی پای ساختن و آباد کردن و تغییر دادن پیش می آید من و شما عقب می نشینیم و داخل گود نمی شویم و دلیرانی که وارد گود شده اند را به استهزا می گیریم.
شما که به این نوشته اعتراض می کنید ترسم که طرفدار ظلم باشید.
۷۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : راست گفتار

عنوان : آقای بهاری
آقای بهاری. شاید بزرگترین شرم انسان سرسپردگیش به تعفنگاه و مزبله ولایت فقیه باشد. اگر چه این نامه ، نامه ی خوبی نیست و بسیاری نیز آنرا نقد کرده اند. اما بهاییان وابسته به اسراییل و آمریکا نیستند بلکه پدر ملت ایران این بیپدر پر پدر دوران خامنه ای و روحانیت شیعه است که در برابر اسراییل و آمریکا و اروپا و چین و روسیه چهار دست و پا شده و خواهد شد تا بر قدرت بماند. خوشبختانه با این شعار های مرگ بر حکومت اسلامی ای که فعلا بر صفحه ی تلفهای همراه است بزودی فضا را پر خواهد کرد و ولایت را به چاههای خانگی مردم ایران سرازیر خواهد نمود. زیرا از هزار و چهارصد سال پیش مردم ایران هر خانواده برای مقدسات روحانیت یک جاه جمکران کنده است. وآن روز آن روز است ، روز موعد تا اینهمه کثافات را در آنها بریزد.
۷۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : راست گفتار

عنوان : آقای بهاری
آقای بهاری. شاید بر روی این بزرگترین شرم یک انسان سرسپردگیش به تعفنگاه و مزبله ولایت فقیه باشد. اگر چه این نامه ، نامه ی خوبی نیست و بسیاری نیز آنرا نقد کرده اند. اما بهاییان وابسته به اسراییل و آمریکا نیستند بلکه پدر ملت ایران این بیپدر پر پدر دوران خامنه ای و روحانیت شیعه است که چهار دست و پا شده و خواهد شد تا بر قدرت بماند. خوشبختانه با این شعار های مرگ بر جحکومت اسلامی ای که فعلا بر صفحه ی تلفهای همراه است بزودی فضا را پر خواهد کرد و ولایت را به چاههای خانگی مردم ایران سرازیر خواهد نمود. زیرا از هزار و چهارصد سال پیش مردم ایران هر خانواده برای مقدسات روحانیت یک جاه جمکران کنده است. وآن روز آن روز است ، روز موعد تا اینهمه کثافات را در آنها بریزد.
۷۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : ت دادفر

عنوان : همانجور که انتظار میرفت
برخی‌ از کسانی‌ که اینجا نوشتند، آنقدر ناراحت و بر آشفته شدند که اگر از جمهوری اسلامی دعوت میشد که یک نظر بده شاید مهربانتر میتوانست باشه. البتته همانجور که انتظار میرفت حمله از گوشه چپ رادیکال (رمانتیسم) نمایان میشود و در شدیدترین شکل خود پایان میابد.
۷۰۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : بابک ساراد

عنوان : تظاهرات نان می خواهیم در ایران
گزارشی از تجمع اعتراضی در مقابل نانوایی های تهران
پریش پاهکین

برگزاری پیروزمندانه تجمع مردمی در نانوایی های تهران

گزارش شاهد عینی

در واکنش به فراخوان "جنبش ما هستیم" امروز نانوایی های تهران یک پارچه شور بود . مردم به جان آمده در صفهای طولانی مقابل نانوایی ها اجتماع کردند و فریاد" ما هستیم " سر دادند امید در چهره مردم نمایان بود همگان می دانستند که فراخوان امروز مقدمه ای است برای آزادی های نزدیک که فردا از راه می رسد . نیروهای امنیتی و لباس شخصی و بسیجی مانند همیشه همه جا بودند اما این بار سر درگم و پریشان شده و آچمز ، نمی دانستند کدام نانوایی ها را باید پوشش دهند . برخی از نانوایی ها را به دستور حکومت بسته بودند .مردم اما همه جا بودند .امروز نان رایگان در بسیاری از نانوایی ها مناطق غرب و شما ل تهران توزیع شد . "هستم اگر میروم گر نروم نیستم " ، " نان می خواهیم " فریادی بود که در بسیاری از نانوایی های سطح شهر تهران شنیده شد. در آریاشهر نیروهای حیرت زده امنیتی توان خود را از دست دادند و به طرز دیوانه واری برای متفرق کردن مردم اقدام به استفاده از گاز اشک آور و اسپری فلفل نمودند و مانند همیشه تعدادی از زنان که رهبری حرکت اعتراضی را به عهده داشتند بازداشت شدند . امروز جنبش ملی ما هستیم برگ تازه ای از اعتراض مدنی مسالمت آمیز خود را رقم زد.

۱۷ بهمن ماه ۸۷
۶۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست