از : م ط
عنوان : سانسور چرا؟
کامنتی را سه بار برای شما ارسال کردم، منعکس نکردید! ترس شما از
چیست؟ چرا نمی گذارید مباحث روند عادی خود را داشته باشند و کاربران خود قضاوت کنند؟
کامنت مورد نظر:
بده بستانی همیشگی، یا نوبر قرن بیست و یکم؟!
در سرزمین ما ایران، از دیرباز اشخاص و نیروهایی در نقش جاده صاف کن قدرت های جهانی و یا حداقل بشکل ابزاری در دست آنان عمل کرده و می کنند. نتیجه اعمال آنان همواره به زیان همه ملت های ایرانی بوده و هست. خیانت به منافع ملی و جنگ طلبی و نوکری بیگانگان برای رسیدن به مقاصد تنگ نظرانه سیاسی را نمی توان "بده بستان های معمول در قرن ۲۱ نامید"!!!
گویا عده ای حافظه مردم را با با هوش، ذکاوت و "زرنگی" خود قیاس می کنند!
از این دست نوکران بیگانه که به راحتی منافع ملت ایران را فدای منافع نامشروع خود و شرکا (اربابان) خود کرده و می کنند، در دربارهای پادشاهان قجر و رضاخان قلدر و شاه آخر فراوان بودند و در حکومت فعلی نیز.
مردم نقش نیروهایی از سلطنت طلبان و مجاهدین در عراق را طی جنگ هشت ساله فراموش نکرده و نمی کنند.
اتفاقا این حربه شوینیسم فارس است که کارایی ناداشته خود را نیز از دست داده و به مضحکه ای بیش نمی ماند. بدون شک در میان فارس ها هستند نیروهایی با گرایش شوینیستی اما این نیرو ها معرف مردم فارس ایران نیستند. همانطور که اقلیت های ملی ما مرزبندی مشخصی با نیروهای شوینیست مدعی نمایندگی خود را دارند.
۴۱۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹۰
|
از : شلیر
عنوان : بده بستانهای قرن بیست و یکمی
آقای پورمندی انسان و حقوق انسانی انسانها که استقلال بخش جداناپذیری از آنست را در مرکز قرار داده اند و نه آب و خاک که همان تمامیت ارضی کشورها منجمله ایران است. حفظ تمامیت ارضی کشورهایی مثل ایران با حفظ حقوق انسانی انسانهایی که در این سرزمین زندگی می کنند در تناقض است. حزب دمکرات کردستان و کومله و و و مجاهدین خلق این تناقضات را می بینند و عمل می کنند. اینگونه بده بستانهای سیاسی بین خودشان و با امریکا در عالم سیاست قرن ۲۱ دیگر تابو و خیانت نباید محسوب شوند. فقط شوونیست های فارس و نژادپرست هستند که انسان و حقوق انسانی او را فدای حفظ تمامیت ارضی ایران می کنند. کسانیکه با آقای پورمندی مخالفت می کنند بهترست نقاب انترناسیونالیستی خود را بردارند.
۴۱۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹۰
|
از : به نیابت از عباس عبدی
عنوان : جو گیر نشوید و پاسخ دهید!
شما با حمله کشورهای بیگانه به ایران موافقید یا خیر؟
اگر در پی این حمله ایرانی منسجم باقی نماند، شما دمکراسی را برای کدام بخش از کشورهای باقی مانده از ایران "سابق" می خواهید به ارمغان بیاورید؟ کردستان؟ ترکمنستان؟ بلوچستان؟ ...؟
۴۱۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹۰
|
از : فرید راستگو
عنوان : اپوزیسیون چه حقی دارد؟
جناب پور مندی محترم با تشکر از پاسخ شما. در درجه اول من صمیمانه از سایت اخبار روز تشکر می کنم که با انتشار کامنت ها موجب شده است تا بین افرادی که دل در گرو آزادی و آبادی ایران دارند بحث و گفتگوئی صورت گیرد.
آقای پور مندی ارجمند در مورد حقوق ملی و ارتباط تنگاتنگ استقلال و آزادی با من موافق نیستید هیچ موردی ندارد. ولی دو مسئله را ارائه داده اید که نمی شود بسادگی از آنها گذشت.
«شما معتقد هستید که اپوزیسیون حق و وظیفه دارد که روابط خارجی و بده- بستان خودش را داشته باشد». ممکن است بفرمائید اپوزیسیون این حق معاملاتی را از کجا آورده است و این حق را کی و چه کسانی به او داده اند؟. تازه این اپوزیسیون ناهمگون نماینده چه بخشی از مردم است که به خودش اجازه دهد و وظیفه دارد که روابط خارجی و بده-بستان خودش را داشته باشد. این خودش با کی می خواهد بده-بستان داشته باشد. یادتان نرود آقای رجوی هم این حق و وظیفه را بخود داد که با صدام همکاری کرد. و شاه هم این حق را بخود داد که از غربیان به سرگردگی آمریکا درخواست نمود تا علیه حکومت ملی مصدق کودتا کنند. آقای خمینی هم این حق را برای خود قائل شد که گفت اگر سی و پنج میلیون بگویند آری من می گویم نه. و امروز همان کسانی که دوستان و رفقای من و شما را با شعار مرگ بر آمریکا اعدام می کردند تا از ایران خارج میشوند مستقیم به آمریکا می روند و با سازمانهای مختلف به اسم مردم ایران تماس می گیرند.
آقای پورمندی مشکل نخبگان ایران این بوده و است که خود را همواره نماینده مردم جا زده اند و هر کاری میلشان بوده در غیاب مردم و به اسم مردم انجام داده اند. مشکل و بدبختی ما ایرانیان این نیست که فقط یک شاه یا یک ولی فقیه دارند. مشکل این است که در دوران شاه حتی یک پاسبان خود را شاه می دانست و امروز همه نخبگان و تحصیلکرده ها ولی فقیه مردم شده اند و بخودشان این حق و وظیفه را می دهند تا روابط خارجی و بده-بستان داشته باشند. آخر این چه حقی است که ما برای خود قائل هستیم؟
اما در مورد تز دکتر یزدی؛ ایشان احتمالاً می خواستند کسی را دست بیاندارند. و گرنه چه همسوئی راهبردی میان اهداف دراز مدت کشورهای توسعه یافته غربی با اهداف و آرمانهای جنبش مردمسالاری در کشورهای در حال توسعه می تواند بوجود داشته باشد. غربیها در میان خودشان اهداف دراز مدت راهبردی ندارند چه رسد با کشورهای ما. اینها حتی در کشورهای خودشان هم اهداف راهبردی مشترک ندارند. شما نگاه کنید همین امروز قادر نیستند برای بحران مالی و بن بست سرمایه داری یک راهبرد مشترک داشته باشند چه رسد با کشورهای در حال توسعه ای چون ما.
در پایان این چه همسوئی راهبردی میان کشورهای توسعه یافته و آرمانهای مردمسالاری در کشورهای درحال توسعه است که سرکوب مردم سوریه را می بینند ولی همین دیشب ۲۲ نفر در مصر کشته شده است و یک کلمه نگفته اند. چرا بحرین را عربستان اشغال کرد چیزی نگفتند ولی فقط سرکوب مردم لیبی را دیدند.
آرمان و هدف ما ساخت دولتی دمکراتیک و مردمسالار است که کشورهای توسعه یافته هیچگونه همسوئی با این آرمان و هدف ما ندارند زیرا ما بدنبال دستیابی به حقوق ملی خود هستیم و آنان بدنبال منافع خود از منابع سرشار ما هستند.
موفق باشید
فرید راستگو
۴۱۵۷۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۰
|
از : خسرو صدری
عنوان : ذوب شدگان در ولایت ناتو!
آقای پورمندی گرامی
تحلیل ایراهیم یزدی را اگریکبار دیگر با این تصور مطالعه کنید که نویسنده اش اکبرگنجی و مخالف حمله آمریکا و اسرائیل(تحت هربهانه) به ایران است، خواهید دید که پر است از تناقض و تفسیرمخدوش واقعیات عیان ، برای نتیجه گیری خاص.خوشبختانه شما اگردر مورد"طرح خاورمیانه بزرگ"، آمریکا که تجزیه ایران را به دنبال دارد، بالاخره جواب روشن ندادید ولی به روشنی و به حد کافی فاصله خود را ازطرفداران "عدالت اجتماعی" درجهان، به نمایش گذاشته اید. ای کاش دیگر دوستانتان نیزکه درسازمان فدائیان اکثریت، به نتایج مشابهی رسیده اند، شناسنامه سابق خود را آشکارا پاره می کردند و بیش از این موجب سردرگمی دیگران نمی شدند.
این معما ولی برای من در مورد شما و همفکران حل نشده باقی می ماند که وقتی توپ و تانک و موشک های سنگر شکن با اورانیوم آمریکا، ناتو و اسرائیل، در حال باز کردن جاده "سعادت و تعالی" انسانها هستند و اینچنین هر مقاومتی را متلاشی می سازند، شما دوستان چرا خود را منحله و ذوب در ولایتش اعلام نمی کنید؟ ما "دیوانگان" از "توهم "مبارزه با فقر و نکبت سرمایه داری است که چند ساعت وقت آزاد خود را هم به جای تفریح ، به دلنگرانی هایمان اختصاص می دهیم. شما که از قرار" معلوم" ، دنیا به روی پاشنه دلخواهتان می چرخد، چرا در تلاطمید؟
۴۱۵۷۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : بنگاه معاملات تجاری سیاسی آزاد !
"د) روابط خارجی فقط حق حکومت نیست و اپوزسیون حق و وظیفه دارد که روابط خارجی و بده- بستان خودش را داشته باشد."
این تشکیلات را هم میتوان بعنوان یک "بنگاه معاملات تجاری سیاسی آزاد " ارزیابی کرد.
۴۱۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : حرف دوم
جناب پورمندی،
شوخی یا جدی ، میگویند شخصی میخواست سخنرانی کند, گفت دو حرف دارم، اول حرف دوم را میزنم. کاش شما هم " مقاله را از پیرایه ها و حواشی " میتکاندید و حرف دوم را اول میزدید که اینهمه موجب ابهام نشود.
با اجازه م. تلنگر Brevity is the soul of wit
۴۱۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰
|
از : احمد پورمندی
عنوان : در ادامه بحث
با تشکر از آقایان راستگو و صبوری که به بحث ما پیوستند و چند نکته
۱- آقای صبوری عزیز !من آخرین بار در سال ۱۹۹۳ در رهبری سازمان اکثریت به عنوان مسول نشریه کار حضور داشتم و از کنگره دوم سازمان تا امروز تنها عضو پاسیو و ساده این سازمان باقی مانده ام که جای بحث چرایی اش اینجا نیست. پس مسولیتم در رابطه با سازمان در همین حدود است و نه بیشتر .موضع سازمان اکثریت در مورد جنگ احتمالی در اعلامیه آن آمده است و این هم آدرس آن:
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۴۱۶۳۵
من به رغم پاره ای از ناسایی ها، با آنچه در این اعلامیه آمده موافقم و به ویژه دو بند آخر آن را مثبت و سر آغازی برای راه گشایی می دانم. نگاهی به این دو بند بیاندازید:
"گروه های وسیعی از مردم ایران در روزهای اوج گیری جنبش سبز نشان دادند که با رویکرد به مبارزه مسالمت امیز و مدنی، مصمم اند که به سلطه دیکتاتوری پایان دهند و راه را برای استقرار دمکراسی در کشور بگشایند. در کشور ما زمینه های مساعدی برای تحول دمکراتیک و پایان دادن به دیکتاتوری وجود دارد. جنگ می تواند به این فرآیند آسیب رساند.
سازمان ما امیدوار است که نیروهای صلح طلب و آزادیخواه جهان به مقابله با کاربرد گزینه نظامی برای حل بحران هسته ای برخیزند و از مبارزه مردم ایران علیه دیکتاتوری و برای آزادی زندانیان سیاسی، تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی و برگزاری انتخابات آزاد حمایت کنند. دولت برآمده از انتخابات آزاد برای تامین منافع ملی، نه به پروژه هسته ای بحران زا و سیاستهای ماجراجویانه، بلکه به تعامل با جامعه جهانی روی خواهد آورد."
در بند آخر نه فقط یک نگاه راهبردی دقیق فرمول بندی شده، بلکه درک روشنی از "کمک" آنطور که ما باید بفهمیم هم تبیین گردیده است.
مشکل من با این اعلامیه مطالبی است که می بایست بعد از پاراگراف آخر بیاید و متاسفانه نیامد. به این مطالب در یادداشتی که در دست تنظیم دارم، در حد بضاعتم می پردازم.
۲- آقای راستگوی گرامی! اگر شما بعد از دو بار خواندن مقاله به این برداشت از آن رسیدید که طرف می خواهد از خارج کمک بگیرد و رژیم را سرنگون کند، پس من باید فکری به حال خودم، زبان الکنم و قلم ناتوانم بکنم! من نه اهل تبلیغ قهر و سرنگون کردن هستم و نه به طریق اولی، اهل کمک گرفتن از خارج بدین منظور ! شما اگر مقاله مرا از پیرایه ها و حواشی بتکانید، این چهار جمله می ماند
الف) نظام فکری مبتنی بر دو اصل استقلال و آزادی برای تنظیم رابطه با جهان، نا معاصر و نا کارآمد است و باید با نظامی مبتنی بر چهار اصل آزادی، برابری، همبستگی و آینده نگری جایگزین شود.
ب) تز دکتر یزدی که می گوید "یک همسوئی راهبردی میان اهداف دراز مدت کشورهای توسعه یافته غربی با اهداف و آرمانهای جنبش های مردم سالاردر کشور های در حال توسعه پدید آمده است" اساسا درست است و باید مبنای تنظیم سیاست های راهبردی کشور و اپوزیسیون قرار بگیرد .
ج)ما باید بکوشیم که جنبش سبز از کسوف بدر آید و گزینش درست مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی از طریق مبارزه همبسته و خسونت پرهیز، جایی برای بروز تمایل به دفاع از حمله از خارج و " استراتژی بنغازی" باقی نگذارد.
د) روابط خارجی فقط حق حکومت نیست و اپوزسیون حق و وظیفه دارد که روابط خارجی و بده- بستان خودش را داشته باشد. این معاملات باید علنی و شفاف، قابل دفاع در چهار چوب یک برنامه جامع وآینده نگرانه و مهمتر از همه با رعایت مفهوم "اندازه" باشند
این ها حرف های اصلی مقاله هستند و خوب خواهد شد ک بحث را با هدف کمک به یکدیگر روی این تز های اصلی متمرکز کنیم.
من نگرانی های به حق شما را درک می کنم، هر چند که با تعاریف شما از استقلال و آزادی و پیوند این دو با هم زاویه دارم و فکر می کنم که استقلالی که موجودیت و مشروعیتش را از آزادی بگیرد، دیگر به عنوان مفهوم اولیه در مدل سازی نظری فاقد ارزش و جایگاه است. و سخن آخر اینکه در رابطه بین دولت ها با یکدیگر و دولت ها با شرکت ها، مستقل از اینکه در کتاب ها چه نوشته شده باشد، آنچه موضوع دعوا و بده- بستان است منافع است و نه حقوق و به این اعتبار "منافع ملی" - به رغم تنوع برداشت ها- ترمی قابل تعریف و مبتنی بر واقعیت است.
۳- دوست عزیزی که به نیابت از عبدی در بحث شرکت کردید! من مخالفتم با جنگ و استراتژی بنغازی را به روشنی و بدون اگر و اما بیان کردم .در عین حال مایلم "جوگیر" نشوم و در حد خودم، جلوی آنها که برای حکومت سنگر می سازند و آنها که "به فرموده" چهره آرایی میکنند، در حوزه نظر و عمل بایستم
۴۱۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰
|
از : نامی شاکری
عنوان : عذرخواهی!
تهمتن – ش عزیز !
اگر کمی دقت کنید، آن "عواملشان" در کامنت من ، به "برخی جریان ها " معطوف است نه به BBC,VOA . اگر کلمات من در این متن موجب چنین وهنی است از شما و دیگر مخاطبان اخبار روز عذر می خواهم .
من مایلم آن "واکنش" شما را چنانچه اخبار روز صلاح بداند ، دریافت کنم و در حد بضاعت پاسخگویش باشم .
ضمنا ، بگذاریم حداقل در این فضای مجازی(که حتما به رنج و زحمت بسیار فراهم است) رها از اتهامات "ضدمردمی " و مشابه ، با یکدیگر گفت و گو کنیم .
۴۱۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰
|
از : احمد صبوری
عنوان : تزلزل و تردید در هر پیچ تاریخی
آقای پورمندی نوشته شمامرا یاد گفته محمد شالگونی راجع به سازمان اکثریت می اندازد که می گفت در هر چرخش تاریخی در ایران اینها سمبل گیجی و تردید هستید. چگونه شما در تشکیلاتی مسولیت رهبری دارید که برایتان هنوز مفاهیم پایه ای از قبیل استقلال، امپریالیسم و نظام اقتصادی و اجتماعی مطلوبتان تعریف نشده چگونه خود را بزرگترین تشکیلات چپ ایرانی می دانید اما در هر چرخش تاریخی در ایران کارتان اشاعه تردید و بی تکلیفی است
اینکه سرمایه مالی بر سایر بخش های سرمایه داری مسلط شده و امروز ما شاهد شکل گرفتن نطفه نظام سرمایه داری گلوبال هستیم آیا این به این مفهوم است که سرمایه انسان دوست شده و فقط دقدقه اش حقوق بشر ایرانی ها و دیگر کشور های حاشیه ای است؟ شما در کجای جهان زندگی می کنید؟ نمی بینید در این ۲۰ ساله چه بر سر جهان آورده اند؟ نمی بینید که در عراق و افغانستان چه بهشتی ساخته اند؟ نمی بینید که برای تصمیم گیری دموکراتیک متفاوت چه بر سر یونسکو دارند می آورند؟نمی بینید که در سازمان ملل چه نظام دموکراتیکی ساخته اند؟
اگر زنی بتوسط همسرش مورد آزار واقع می شود طبیعی است که باید استمداد کمک کند اما اگر دارو دسته شروری قصد سوء استفاده از این معضل را دارند وظیفه یک سازمان انسان دوست بر ملا کردن هر دو پلید است
اگر گروهی آزار دیده متوهم، مسئله و دردشان مورد سوء استفاده شارلاتان های بین المللی قرار به گیرد وظیفه یک سازمان چپگرا هشدار دادن است. شما فکر می کنید که ما تازه از مادر زاده شده ایم و نمی دانیم که هستند آدم هائی که برای حفظ منافع خارجی کار می کنند. هستند آدم هائی که برای قدرت و ثروت با هر جنایتکاری همراهند. هستند آدم هائی که از طریق آماده کردن ذهن های ایرانیان برای منفعت دیگران کار می کنند. در هر تلاش ملی گروهی هستند که در صفوف مردم نفوذ می کنند و قصدشان تأمین منافع خارجی است
نکته در اینجاست که درک شما از مفهوم استقلال و امپریالیسم مشابه مضامین تعریف شده بتوسط جمهوری اسلامی است. برای شما امپریالیسم همان استکبار است و استقلال همان انزوای فرهنگی و اختیار تام و تمام داشتن در سرکوب و چپاول مردم خودی است . حال آنکه از نظر یک انساندوست چپگرا استقلال به مفهوم این است که تصمیم گیری در مورد همه شئونات هر ملتی باید با آگاهی و مشارکت مسقیم آن مردم گرفته شود.تاکید می کنم بر حق مشارکت مستقیم در تصمیم گیری.
آقای پورمندی وظیفه یک گروه چپ گرا است که اگر شانزده دانشجوی سابق دانشگاه های ایران که نمایندگی از طرف ملتی ندارند از رهبر کشوری انحصار طلب و زیاده خواه که در روابط بین المللی همان رفتار خامنه ای با مردم خود را بر ملل دیگر اعمال می دارد ، تقاضا ئی ناقض استقلال ملی کردند شدیدأ عکس العمل نشان دهد. اگر ملغمه ای از ۱۳۰ آدم انتخاب نشده مطلبی انتشار دادند که نافی استقلال ملی ماست باید جدی با آن برخورد شود
آقای پورمندی بر اساس یک اصل پذیرفته شده حقوقی شما زمانی می توانید از جانب من حرف بزنید که وکالت از طرف من داشته باشید. تنها گروهی می تواند از خارج کمک بگیرد که از طرف اکثریت مطلق ایرانیان چنین وکالتی داشته باشد. نام ۸۰ درصد این امضاء کنندگان برای ۹۹ در صد ایرانیان نا شناخته است. در این لحظه بیش از ۴ میلیون ایرانی در خارج زندگی می کنند بسادگی می توان دعوت کرد که ایرانیان مقیم خارج که موافق دخالت خارجی هستند تجمع کنند. بشما قول می دهم بجز معدودی از مجاهدین و سلطنت طلب ها و کارکنان ایرانی سیستم های اطلاعاتی خارجی و بعضی از این چپ های بریده ، ایرانی دیگری شرکت نخواهد کرد
اقای پورمندی شما باید تصمیم خود را بگیرید اگر رفرم می خواهید اینقدر از این شاخ به آن شاخ نپرید. اگر انقلاب اجتماعی می خواهید بجای انحلال سازمان داخل کشور باید به سازماندهی اقدام کرد باید بجای دنباله روی از حوادث تاثیر گذار شد. باید اصول فکری سازمان اکثریت کاملأ مشخص شود . بالاخره باید مشخص شود که شما در کجا ایستاده اید و چه می خواهید. می گویید عدالت اجتماعی و از طرح یارانه های نیولیبرالی احمدی نژاد تلویحأ حمایت می کنید. می گویید مبارزه بدو خشونت و در مقابل خشونت طلب ترین خواست ضد ایرانی گیج می شوید. می گویید چپ هستید و اطلاعیه های شما فقط خواست طبقه متوسط مرفه ایران را بازگو می کند. می گویید دموکراسی و در مقابل هجوم نیروهای ضد دموکراتیک از هر دو طرف گیج می شوید. چرا یک بار به این بیانیه نویسان بی موکل تذکر نمی دهید که رفتارشان ضد دموکراتیک و خائنانه است.
آقای پورمندی فداییان به چیزی به جز نیرو و توان انسان زحمتکش ایرانی برای رها کردن خود و ساختن دنیائی بهتر باور نداشتند ببینید از کجا بکجا رسیده اید
۴۱۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰
|