یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

میخ دموکراسی و تابوت استبداد - سعید قاسمی نژاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ایرج نهاوندی

عنوان : کاربر محترم با امضاء «نیاز»
خواهشمند پرنسیب های بحث و گفتگو را رعایت فرمائید.
۱۹٣٣۲ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : مصاحبه صدای امریکا با فریدون فرح اندوز
جناب نهاوندی با اجازه تنها در مورد بخشی از سخنان شما در مورد نبود فضای باز سیاسی در زمان شاه: شاید اگر وقت داشته باشید به برنامه "رودررو" به مصاحبه با آقای فرح اندوز گوش کنید. چنانکه میدانید مجری برنامه آقای فلاحتی نیز از خانواده چپ میباشد یا بود و هیچ تعلقی به رژیم گذشته و تلاشی برای خود شیرینی به آن ندارد. شما از زبان آقای فرح اندوز تنها به گوشه ای از تلاش برای باز کردن فضای سیاسی در سه چهار سال آخر حکومت شاه میشوید. برخی حتی همین باز شدن فضای سیاسی را از عوامل انقلاب میدانند. دوست عزیز شما آیا قبول ندارید که دیدگاه ایدولوژیک راه را بر هر تفکر خردورزانه ای میبندد. حقیقت تلخ ان است که بقول آقای قاسمی نژاد نه چپها و نه مذهبی ها مانند نهضت آزادی خیال آشتی ملی و قبول یک حکومت به معنی واقعی پارلمانی را داشتند، بلکه از آن تنها برای تسخیر قدرت و جایگزینی شاه با خود را دنبال میکردند. ما چپها بهیچوجه یک حکومت پارلمانی به شیوه غربی را قبول نداشتیم و دنبال دیکتاتوری پرولتاریا بودیم. ملی مذهبی ها هم که خواهان یک حکومت اسلامی بودند. حتی آزادی به مفهوم حقوق بشری امروزی اش مورد قبول و توجه اپوزیسیون شاه نبود. حال فرض کنیم فضای سیاسی به گفته شما در حال باز شدن نبود که طبق مثالی که از مصاحبه فلاحتی با فرح اندوز آوردم درست نیست. دوست عزیز اگر به دموکرات بودن یا امکان دموکرات شدن اپوزیسیون ایرانی در آن زمان و استفاده احسن یا نیمه یا یک چهارم احسن از فضای باز سیاسی ایمان دارید لطفا به این سوال پاسخ دهید: چرا همان اپوزیسیون ایرانی که اکنون آواره خارج از کشور شده، جایی که هیچ شاه و شیخ و آقا بالاسری ندارد بعد از سی سال به هیچ همیاری با دگر اندیشان خود نرسیده است؟ مثلا چرا هنوز هیچ یک از گروههای چپ با حفظ کامل مواضع خود حاضر به همکاری با دگراندیشان دموکرات خود نیستند و برعکس. حتی بعد از رستاخیز اخیر مردم ایران مثلا اتحاد جمهوری خواهان نمیتواند با جبهه ملی یا مشروطه خواهان یک اعلامیه ساده بدهد و خواهان یک انتخابات آزاد خشک و خالی که مخرج مشترک خواست همه آنهاست شود؟ آیا همه این گروهها هنوز به قول اسماعیل خویی نمیخواهند "شخص اول مملکت" باشند؟ مصداق باور آنان به دموکراسی و در آینده یک سیستم پارلمانی متکثر چیست؟ پس با این سطح و حد از رشد سیاسی امروزی گروهها و احزاب ایرانی در دامان آزادی و دموکراسی غربی آیا صحبت از باز نکردن فضای سیاسی در ایران سی چهل سال پیش یک خود فراافکنی نیست؟
۱۹٣۲۷ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣٨٨       

    از : ایرج نهاوندی

عنوان : چگونه تضمین می کنید که انشالله گربه ست ؟
جناب آقای سعید قاسمی نژاد.
آقای علیجانی می تواند شجاعانه اعتراف نماید که بعداز شاه عقب مانده ترین جریان اجتماعی قدرت گرفت که از این منظر انقلاب بسیار کار نا درستی بود. خیلی ها به این نتیجه رسیده اند .
آیا می توانید توضیح دهید چه عوامل و نیروهائی روند مبارزات سیاسی را در سال ۵۶ -۵۷ به انقلاب کشاند؟
چرا شاه و غرب نمی خواستند گذار از سیستم یک حزبی به چند حزبی صورت گیرد؟
چرا خمینی و روحانیون با بازار و نهصت آزادی بیش از بقیه نیروها آزادانه علیه سقوط شاه و برای انقلاب اسلامی فعالیت میکردند. در سال ۵۶ نوارهای کاست دکتر یزدی و بنی صدر دست بدست میگشت و در نماز عید فطر ۱۳۵۷ مذهبیون هژمونی داشتند.
تمام شواهد نشان میدهد که غرب با بلوک مذهبی در حال مذاکره بوده ست. در شورای انقلاب و دولت موقت تک وتوکی نیروی ملی وجود داشته ست. تظاهرات تاسوعا و عاشورا و شعار مرگ بر شاه را روحانیون و از جمله آیت لله طالقانی رادیکال نمود.
آیا نمونه ای سراغ دارید که قبل از خمینی ونهضت آزادی حاضر به همکاری با دگراندیشان شده باشند ؟ پذیرش همکاری و تعامل با شاه پیشکش آنها !
متاسفانه نیروهای مذهبی که در نماز عید فطر قدرت خود را به نمایش گذاردند . بیش از بیش بر انحصار طلبی های خود پافشاری نمودند. نیروهای ملی و چپ دراقلیت بودند. بعداز آن هم با چماق حزب الله وادار به سکوت شدند که بحث نکنید کودتا میشه ! بعداز شاه بحث کنید ! حتما میدانید !

کاش رژیم وابسته به غرب مانند سگ زنجیری زیر بار سیاست های امپریالیزم نمی رفت و با باز کردن تدریجی فضای سیاسی
امکان توسعه به مذهبیون نمیداد. ( مراجعه شود به نوشته های دکتر فریدون هویدا)

کاش نیروهای ملی و چپ علیرغم نداشتن اتوریته تشخیض میدادند که دلیلی نداشت هر کس بیاید از شاه بهتر ست !
این بزرگترین علت پذیرش انقلاب توسط آنها و دنباله روی از خمینی بود. دنباله روی از خمینی فاجعه برای سکولاریست ها بوده ست.
بهمین دلیل یاد دکتر صدیقی را باید گرامی داشت که تلاش کرد راهی برای آشتی با شاه باز کند ولی دیر شده بود. شاه در اخرین کتابش از دکتر صدیقی تجلیل کرده که تنها شخصیت سیاسی بود که میخواست شاه میهن را ترک نکند.

امروز باید شجاعانه قبول کرد اگر شاه انحصار طلب بود و تا آخر بر مواضع ارتجاعی خود پافشاری کرد ما نیورهای سکولار نمی بایست از خمینی و مشروعه خواهان حمایت می کردیم . باید تلاش میکدیم که شاه را وادار به عقب نشینی کنیم حتی اگر موفق نمیشدیم.

آقای علیجانی و مهندس سحابی امروز هم می تواند در دلشان شور بزند که بعداز خامنه ای کسانی قدرت بگیرند که مادر فلک در ایران ندیده ست. آقای سعید قاسمی نژاد رقیب را دستکم نگیر ! این آدمخواران که تا امروز هزاران فرزند این آب و خاک را قتل عام کرده اند
می توانند بمراتب وحشتناکتر از این انجام دهند .چگونه تضمین می کنید که انشالله گربه ست ؟
۱۹٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : علی تهرانی

عنوان : سحابی و ملی مذهبیها
یکی از ثمرات این انقلاب شکوهمند در طی ۳۰ سال گذشته شناساندن چهره واقعی افراد و گروههایی است که پشت شعار آ زادیخواهی قایم شده بودند و جهنم جمهوری اسلامی را جانشین رژیم مستبد و عرفی شاه کردند. از بختیار گرفته تا بازرگان و کیانوری و گروههای ریز و درشت چپ و بازمانده های ملیون و ملی مذهبیها همگی نشان دادند که آیا هدفشان واقعاً آزادی و دموکراسی است یا آنکه دعوایشان با شاه بر سردیکتاتوری پرولتاریا و به قدرت رساندن ولایت فقیه و حاکم کردن قوانین شرعی است. شخص سحابی هم یکی ازافراد شاخص در این گروه است.

افرادی مثل سحابی و یزدی و غیره فقط در فضای جمهوری اسلامی قادر به تنفس کردن هستند. در همان اوایل انقلاب هم وقتی سحابی به سازمان برنامه رفت و تئورهای من درآوردی خودش را ارائه داد هیچکدام از کارشناسان عالیرتبه سازمان حاضر به همکاری با این شخص نشدند و دسته دسته مملکت را ترک کردند.

این افراد که از زمان مصدق پای منبر آخوندها می نشستند و چه چه و به به می کردند تنها هنرشان مسجد درست کردن دردانشگاهها و پیوند زدن حوزه و دانشگاه بوده است . ثمره مجاهدتهایشان نیز به قدرت رساندن رژیم عدل الهی در ایران و حاکمیت دین در جامعه است.

بعد از ۳۰ تجربه حکومت اسلامی ،شرافتمندانه ترین کار برای این اشخاص کناره گیری از سیاست و پوزش از مردم بخاطر صاف کردن جاده به قدرت رسیدن ملایان است. ولی با کمال تاسف اینها همچنان با دخیل بستن به امامزاده رهبری دنبال معجزه میگردند.
۱۹٣۰۹ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : دمکراسی شما

عنوان : برای ثبت در تاریخ
جناب نیاز که سواد و علم از سر و رویتان میریزد و در تحجر اسلام وامانده اید، و جناب قاسمی نژاد، هیچ نگران نباشید، این سایت از هم کیشان شما هستند و بیهوده گویی های شما را با بوق و کرنا چاپ میکنند و نطرات مخالف را سانسور (هر دو مطلب من و این مطلب هم بعد از چند دقیقه سانسور میشود) این هست آن دمکراسی اسلامی شما. حال بروید و حنجره پاره کنید و از دمکراسی سبز پر از جهل خودتان بگویید
۱۹٣۰۷ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : پاسخ دادن بیهوده است
جناب سعید قاسمی نژاد عزیز، شما بعنوان یک تحلیلگر جوان و خوشفکر باید پوستتان را کلفت تر کنید. من مطلب زیر را بارها خطاب به افراد دیگری نوشته ام و اجازه بدهید به شما نیز بفرستم:
بدترین اشتباه این است که شما خود را با افرادی که از نوشتارشان پیداست نه چندان سواد سیاسی دارند و نه پرنسیب اخلاقی درگیر بحث کنید. ترسی از ایجاد سوتفاهم برای خوانندگان نداشته باشید. اگر استادانی در این سطح و شعور شاگردی پیدا کنند همانا سزوارشان باد. این افراد اتفاقا با همین اظهار نظرهایشان چهره واقعی خود را به خواننده نشان میدهند، احتیاجی به زحمت شما نیست. در مقابل شعبان بی مخها سکوت از هر پاسخی بهتر است. فراموش نکنیم که جامعه ما چندان تجربه دموکراسی و احترام به دگر اندیشان ندارد و فرهنگ شعبان بی مخی حالا حالا ها ما را ول نخواهد کرد. بقول فروغ فرخزاد باید برای بردن جنگهای بزرگتر جنگهای کوچکتر را باخت.
۱۹٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : سعید قاسمی نژاد

عنوان : چند توضیح کوتاه
خوب است که دوستان اول مطلب را بخوانند بعد شروع به ناسزاگویی کنند.من تعجب می کنم که چطور کسی مطلبی در نقد جریان ملی مذهبی بخواند و بعد مدعی شود که نگارنده پامنبری ملی مذهبیهاست واینقدر هم از جریانهای سیاسی داخل ایران مطلع نباشد که اصولا طیف قابل توجهی از اعضای جریان ملی مذهبی کسانی هستند که درهمان اوایل انقلاب از نهضت آزادی انشعاب کردند بخشهای دیگر هم اصولا از ابتدا علاقه ای به نهضت ازادی نداشته اند.به هر حال من همانطور که در این مطلب نوشتم نسبتم با نیروهای ملی مذهبی ارادت شخصی و اختلاف سیاسی است .نسبتم با نهضت ازادی هم همین است.
درمورد اقای خمینی هم بنده گفته ام که ایشان نماینده ارتجاع مذهبی بوده اند پیش از این هم در مقاله ای توضیح داده ام که چرا با جمهوری اسلامی مخالفم.
من توضیح داده ام که انقلاب ۵۷ در پی دموکراسی نبود به این دلیل که در پلاتفورم سیاسی هیچ یک از نیروهای موثر در آن-شاید با اندکی تسامح بتوان بخشی ازجبهه ملی و شخص مهدی بازرگان و نه تمامیت نهضت ازادی را مستثنا کرد- خواست دموکراسی وجود نداشت یا دیکتاتوری پرولتاریا بود یا ولایت فقیه یا دموکراسی هدایت شده توسط نخبگان روشنفکر.ناسزاگویی شاید دل شما را خنک کند ولی در واقعیات تاریخی تغییری ایجاد نمی کند.
موفق باشید
۱۹٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : dournegar

عنوان : البته پیروان تئوری توطئه درچپ باز خواهند گفت کار انگلیس و آمریکا بود انقلاب را دزدیدند۰
سی و یک سال پپش هم دربحبوحه انقلاب و اتش وخون مهندس بازرگان درمقاله ای در روزنامه اطلاعات تحت عنوان نهضت خود ویرانگری نوشت شاه بماند و سلطنت کند انموقع همه درحال رساندن خودبه خمینی و دفاع ازتغییرحکومت به هرچیزی جز مشروطه سلطنتی بودند۰ درحمله به سفارت امریکا هم همه همین طور رادیکال بودند ازچپ تا راست۰در جنگ عراق هم کسی به بازرگان گوش نداد۰حالا هم همه درحال ایجادجنبش خون و جنون اند (بیچاره رجوی ۲۸سال است همین راه را پیشنهاد میکندمنتهی مثل کمونیستها سیاست بازنیست زیرنام موسوی و جنبش سبز و دموکراسی برای دیکتاتوری پرولتاریا و حکومت وابسته تر به روسیه تلاش کند).
زیاد طول نخواهد کشید ملت ایران بعداز فرونشستن غبارها یکبار دیگر به اصولی بودن مواضع سحابی پی ببرد۰
البته پیروان تئوری توطئه درچپ باز خواهند گفت کار انگلیس و آمریکا بود انقلاب را دزدیدند۰
بیخودنیست ۱۵۰ سال است مابرای حاکمیت قانون مبارزه می کنیم ولی هنوز ازهمه کشورهای منطقه عقبتریم
ضمنا ناصرزرافشان هم در رادیو آمریکا به این جنبش سبزتاخته بود

هاله سحابی بازداشت شد
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=۱۱۳۹۳
http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۰۹/۱۲/۰۹۸۲۵۸.php
۱۹٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : ایرج رشتی

عنوان : خسته نباشید
تقی رحمانی در تفسیر خبر ۲۶ دسامبر ۲۰۰۹ صدای آمریکا روضه خوانی می کرد.
می توانید جملات ذهر آگین ایشان را بر ضد سکولار ها گوش کنید. مثلن گفت: در زندگی سکولارها خداوند نقشی ندارد. روحانی مثل بروجردی که در زندان هست ,خواستار جدائی دین از دولت است و خداوند در زندگی ایشان رلی بازی نمی کند؟ این که دروغ است .
در جواب باید گفت: سکولاریسم یعنی جدائی دین از دولت. کسی حق سیاست ورزی و دین ورزی را از کسی نمی گیرد. کسانی که خواستار جدائی دولت از دین هستند, مسئله دین را مسئله خصوصی مطرح می کنند.
.
جالب اینکه ایشان حتی معتقدند که آرمان گرائی را مارکسیست ها وارد ایران کردند, مه این هم شعاری بیش نیست. آرمان گرائی در ایران همیشه بوده. حتی مبارزات ضد امپریالیستی را خود آخوند ها در جنبش تنباکو به پیش بردند, مارکسیست ها کجا بودند؟
این ملی مذهبی ها برای یکبار هم شده باید روشن کنند که کدام مذهب مورد نظرشان هست. شیعه؟ مذاهب دیگه چی؟ بنا بر این تعجبی ندارد که سحابی ( ملی مذهبی) این حکومت را قبول دارد و در مجلس خبرگان هم بجای مجلس موسسان نقش ارتجائی خود را بازی کرد وگرنه می شد امیر انتظام که خواستار مجلس موسسان بجای مجلس خبرگان بود وهزینه سنگینی را هم در این راه پرداخت.
۱۹۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : سینا کیاست

عنوان : اوباما با ماهستی یا با اونا ؟
برای نیاز که همه جا کامنت های بی سر وته می گذارد.
تو که پدرت را «مصدقی کور دل » می شناسی تکلیفت معلوم ست.
منظور نویسنده ی این نوشته در مورد آقای رحمانی را لطفا وارونه نبین.
ماجرای گوآدالوپ در دی ۵۷ / guadalupe ۷۹ آغازی بود برای مذاکرات رسمی با خمینی و باندش
مسلما در باره ی جزئیات آن نه نیاز و همفکران همایون علاقه ای به این بحث دارند و نه علیخانی و سعید قاسمی نژاد در ایران می توانند وارد معقولات شوند

یادتان باشد که آنهائیکه از کودتای ۲۸ مرداد طفره میروند از نقش غرب و در راس آن آمریکا در انتقال قدرت از شاه به خمینی هم طفره میروند. تا نوکری حکومت شاه در سایه بماند. هم اکنون هم جهان و در راس آمریکا و غرب به بهانه ی اینکه مردم ایران دلشان نمی خواهد که جامعه جهانی از آنها حمایت کند دارند فجایع ایران را تماشا می کنند. تمامی این سال بردند و چاپیدند و تمام کشتارها را نادیده گرفتند. در ایران اراده ای بالاتر از حکومت «امداد غیبی » غرب ست که شاه و شیخ را حمایت می کند .
مردم بدرستی می پرسند:
اوباما با ماهستی یا با اونا ؟
۱۹۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست