سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کردستان و بهمن ۵۷


رضا کعبی


• جنبش کردستان از "جنبشی پیشمرگانه در کوهها" به سوی جنبش سیاسی وسیع و پردامنه و تودهای میلیونی گام نهاده است. عقب نشینی های مبارزه مسلحانه و افت موقت آن، نه تنها جنبش را از تب و تاب نینداخت که موجبات مشارکت وسیع مردمی و حضور جنبش های اجتماعی گوناگون را مهیا ساخت. شورش های گسترده در دو دهه گذشته در کردستان که عرصه نبرد مسلحانه چندان فعال نبوده است این ادعا را تائید می کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۵ اسفند ۱٣۹٣ -  ۶ مارس ۲۰۱۵


۱_ خیزش ها و تحولات پائیز و زمستان ۱٣۵۷ که به سرنگونی رژیم شاه انجامید، فرصت گرانبهایی برای خلق کرد فراهم ساخت.
سرنگونی رژیم شاه و پایان "پهلوی"ها به عنوان یکی از سرکوبگران و عاملان اصلی کشتار جنبش های آزادیخواهی کردستان، قاتلان "سمکو شکاک" و قاضی محمد و به خون کشاندن جمهوری کردستان و جنبش مسلحانه سال های ۱٣۴۶ و ۱٣۴۷ و به زندان افکندن نسل نوین مبارزین چپ و سوسیالیستی و پایمال کردن حقوق ابتدایی یک ملت، خونی تازه در رگ های مردم کردستان، و جنبش آزادی خواهی و آرزوهایش جاری کرد. امید دیگری در دل ها کاشت. شوک و ضربه کاری به جنبش کردستان و هر تلاش و مبارزهای در راه کسب حقوق ملی مردم کردستان در روزهای ۱۰ فروردین ۱٣۲۶ و سال های ۱٣٣٨ و سپس ۱٣۴۶ و ۱٣۴۷ و چندین دهه حاکمیت دیکتاتوری شاه جای خود را به امید به نیروها و جنبش و چشم انداز نوین می داد.
۲_ کردستان پس از سرکوب و درهم شکستن "جمهوری کردستان در مهاباد" و علی رغم استراتژی پیگیر شاه و شونیسم حاکم در انکار هویت ملی و حقوق شان، تحولات چشمگیری به خود دید که رژیم شاه عاجز از سدکردن آن بود. این تحولات سیمای کردستان و مفهوم و محتوی جنبش آزادی خواهی اش را دگرگون و بیش از پیش مدرن تر، امروزی تر، حق طلبانهتر و جذاب تر و مردمی¬ تر می ساخت.   
٣_ مشارکت نسبتا دیرهنگام و قابل فهم کردستان در جنبش سرنگونی رژیم شاه مانع از حضور میلیونی مردم کردستان نشد. امید به درهم شکستن یکی از سرکوبگران خلق کرد در خاورمیانه، امید به برپایی جنبشی نوین و اتحاد ضروری مردم کردستان در راهپیمایی ها و اجتماعات و شعارها و فراخوان ها موج می زد.
۴_ از بطن و تب و تاب جنبش کردستان در ماهها و هفتهها و روزهای منتهی به بهمن ۵۷ کاملا هویدا بود که کردستان مسیری متفاوت از آن چه از "نوفل نوشاتو" صادر می شد و بخش اعظم جنبش سرنگونی را به تدریج به زیر عبای خود کشاند، طی می کند و هیچ سنخیتی با هم ندارند. بذر آگاهی و خودآگاهی ملی با گرایشات قوی انساندوستانه، برابری خواهی و چپ و سوسیالیستی پراکنده می شد و توقعات عمومی و فرهنگ جامعه را بالا می برد. پتانسیل و نیروی شگرفی در حالا رها شدن و جنبش سیاسی عمیقی در حال نشو و نما بود که در شش ماهه اول پس از سرنگونی شاه خود را نمایان ساخت.
۵_ اما این تنها کردستان نبود که تحولات بهمن ۵۷ برایش فرصت و مقطع بسیار باارزشی خلق کرد که دشمنانش به همان اندازه به تکاپو افتادند تا این فرصت را از وی دریغ دارند و آن را بر ضد خود بدل سازند. سران جمهوری اسلامی، مدافعان "تمامیت ارضی" و ایدئولوگ های شونیسم دیرین در اتحادی نامقدس و نانوشته از همان فردای ۲۲ بهمن علیه کردستان و جنبش نوین آن و فرصت پیش آمده در ارکستری نه چندان موزون شوم ترین آواها را گستاخانه و بدون شرم به صدا درآوردند.
۶_ در مقابل سران تازه به قدرت رسیده و مدافعان "تمامیت ارضی"، سازمان های چپ و سوسیالیستی و جنبش آزادی خواهی پرقدرتی که برخلاف جمهوری اسلامی شکل گرفته بود، به حمایت از کردستان و خواستههایش برخواستند. با یورش و لشکرکشی های جمهوری اسلامی به کردستان نه تنها در سراسر ایران به دفاع قاطعانه از کردستان و خواستهها و جنبشش پرداختند که در مقاومت مسلحانه بسیاری از فعالین و کادرها و رهبران این سازمان ها فداکارانه مشارکت داشتند و شماری از آنان جانشان را فدا کردند. سنگر کردستان در دفاع از آزادی به امر واقع تبدیل شد. در یک سو کردستان نماد آزادی و مقاومت در برابر ارتجاع اسلامی و سوی دیگر جمهوری اسلامی بنیانگدار استبداد و سرکوبگر آزادهای بدست آمده. همانگونه که "کوبانی" به نماد پیکار و نبرد برای انسانیت و آزادی در سراسر جهان تبدیل شد.
۷ _ تحولات مقطع ۵۷ هم بستر مساعدی برای رشد و خیزش مجدد جنبش کردستان فراهم ساخت و هم این جنبش را از هر لحاظ دگرگون ساخت. جنبش سیاسی ماههای نخست حاکمیت اسلامی، نوروز خونین سنندج، تحریم و بایکوت خیمهشب بازی رفراندم ۱۲ فروردین ۱٣۵٨، ظهور و حضور زنان کرد در جنبش در ابعادی وسیع، تشکل های زنان، کارگران، جمعیت های دمکراتیک، کوچ مردم مریوان و راهپیمایی طولانی میان شهرها، فعالیت احزاب، راهیپمایی ها و اجتماعات فراوان، خلق آثار ادبی و هنری و سرودهای انقلابی و سیاسی، پیوند با احزاب و جنبش های سراسری و آغاز پیوندهای گستردهتر در خاورمیانه و جهان، آینده جنبش کردستان و مقاومت مردمی را که با تهدیدهای دائمی حکام اسلامی روبرو بود، رقم می زد.
٨_ این تحولات، و حضور جریانات چپ و سوسیالیستی که کومهله به بانفودترین آن تبدیل شد، جنبش کردستان را از قالب سنتی، از یک شکل محدود مبارزه مسلحانه و از انحصار مردان بیرون آورد. به مشارکت مستقیم تودههای مردم در امر مبارزه، در سرنوشت سیاسی و افت و خیزهای آن معنای عملی بخشید. به نقش یگانه مبارزه مسلحانه در کردستان خاتمه داد و مبارزات سیاسی تودهای را پردامنه کرد. نقش احزاب را دگرگون ساخت. احزاب و جریانات چپ و سوسیالیستی ظهور کردند که نهایتا پس از وقایع و تحولات سال های اولیه، کومهله به نماد و به سمبل و به پیشتاز سیاست و حرکت نوین در جنبش کردستان تبدیل شد.
سیمای جنبش کردستان از آن چه سرکوبگرانش در دهههای گذشته می خواستند نشان دهند، تغییر ماهوی کرد. جنبش کردستان به جنبشی سیاسی و مقاومت ملتی تحت ستم بدل شد که سمپاتی و حمایت و پشتیبانی نیروهای مردمی و آزادیخواهان را نسبت به خود برانگیخت. ارزش های دمکراتیک، انسانی، برابری خواهانه، دوری جستن و طرد هرگونه کینه ملی و مذهبی، بالا رفتن و ارتقا نقش زنان در جنبش، در مقاومت مردمی، در زندان ها و میادین اعدام، در نبرد پیشمرگانه و در احزاب، کردستان و جنبش آزادی خواهانهاش را وارد دوران نوینی ساخت.
۹_ بیش از سه دهه و نیم از حاکمیت رژیم اسلامی و لشکرکشی به کردستان، اگرچه با انبوهی از زهرپراکنی دروغین از همان فردای ۲۲ بهمن به کردستان تاختند، اگرچه با نوروز خونین سنندج و کشتار شهر قهرمان سنندج و بالاخره با فتوای خمینی در روز ۲٨ مرداد ۱٣۵٨ برای لشکرکشی به کردستان، جنگ تمام عیار، سراسری و بی رحمانهای را علیه کردستان و جنبش نوین آغاز کردند و اگرچه چندین دهه سرکوب و اعدام و آوارگی و زندان و بمباران سراسر کردستان و مردمانش را به شدت مورد یورش قرار داد و به بها قربانیان فراوانی تمام شد، این جمهوری اسلامی و کارنامه ننگینش است که برای این رژیم بجا مانده است. نام و آوازه جمهوری اسلامی به عنوان رژیمی سرکوبگر با مقاومت مردم کردستان زبانزد جهانیان شده است.
۱۰_ کردستان و جنبش ملی و آزادی خواهانهاش پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و علیرغم چندین دهه سرکوب و لشکرکشی، اشغال نظامی، اعدام های صحرایی و ..... به مراتب سرفرازتر و نیرمندتر و با چشم انداز روشن تری گام برمی دارد. تحولات اجتماعی چند دهه اخیر در کردستان که خود متاثر از تحولات وسیع تر در ایران و خاورمیانه و جهان است، این جامعه را از هر لحاظ دگرگون ساخته است. جغرافیای سیاسی جنبش کردستان بسی پهناورتر از اوایل روی کارآمدن جمهوری اسلامی است. سرکوبگری جمهوری اسلامی که با نیات و اهداف خفهکردن جنبش آغاز شد نه تنها به اهداف فوق نیانجامید که دامنه و سرزمین و جمعیت جنبش کردستان را چندین برابر کرده است. جنبش های نوین اجتماعی در کردستان، جنبش زنان، کارگران و دانشجویان همجوار و همگام با جنبش ملی آزادی خواهی، این جنبش را غنی تر و به آن محتوی و مضمون عمیق تر، دمکراتیک تر و انسانی تر بخشیده است.
در درون جنبش کردستان وجود احزاب متعدد، وجود گرایشات و استراتژی جداگانه به تقابل های پرباری سیاسی و بالابردن آگاهی عمومی و تحمل دگراندیشان کمک کرده است. گرایشات ضد دمکراتیک، که متاسفانه اوایل به تقابل های نامیدانه و حتی جنگ داخلی انجامید ناچار از عقب نشینی شدهاند و تکرار آن دشوار به نظر می رسد.
جنبش کردستان از "جنبشی پیشمرگانه در کوهها" به سوی جنبش سیاسی وسیع و پردامنه و تودهای میلیونی گام نهاده است. عقب نشینی های مبارزه مسلحانه و افت موقت آن، نه تنها جنبش را از تب و تاب نینداخت که موجبات مشارکت وسیع مردمی و حضور جنبش های اجتماعی گوناگون را مهیا ساخت. شورش های گسترده در دو دهه گذشته در کردستان که عرصه نبرد مسلحانه چندان فعال نبوده است این ادعا را تائید می کند.
رهبران نامی و ماندگار در کردستان ظهور کردند که نام و آوازهشان از مرزهای کردستان فراتر رفته است. صدها و هزاران کادر و چهره سیاسی و پیشمرگانه آفریده است که منبع الهام و شناسنامه تلاش های سرسختانه و فداکارانه و جسورانهای هستند. نام صدها زندانی مقاوم زن و مرد، نام مادران فراوانی که قلب شان با لحظه لحظه این جنبش می تپید، نام نبردهای دشوار پیشمرگانه، نبردهای انفرادی در سیاهچال های رژیم، نام و آوازه و طنین سرودهای اعدامیان در میادین تیر بر فراز جنبش کردستان می درخشد و به سیمای انسانی این جنبش، به حقانیت و به محبوبیت آن افزوده است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست