سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مصطفی تاجزاده و مفهوم ضد انقلاب


رحمت عزیزی


• تاجزاده افکار و عقاید احزاب و سازمان های موجود در اپوزسیون را همطراز، همگون و هم سطح با افکار و عملکردهای اقتدارگرایان درون حاکمیت می پندارد و افتخار می کند که وی و همفکرانش در جبهه و طیف اصلاح طلبان حکومتی از خصائص و ویژگی های "ضدانسانی" هر دو گروه ضد انقلاب و اقتدارگرایان به دورند! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱ تير ۱٣٨۹ -  ۲۲ ژوئن ۲۰۱۰


افکار و عقاید انسانها را نمی توان امری مطلق وهمیشگی پنداشت وهر انسانی با گذشت روزگار می تواند به افکار و تجربیات جدیدی دست یابد و عقاید و باورهای گذشته خود را نقد نماید. نوشته اخیرمصطفی تاجزاده و بیان این نکته که جمهوری اسلامی مورد نظر وی وهمفکرانش تفاوتهای زیادی با نظام اسلامی کنونی دارد طی هفته گذشته واکنش های زیادی را سبب شده و نقدهای جدی و پرسشهای زیادی را برانگیخته است که نیاز به تکرار آنان نیست. گرچه در جامعه ما رسم بر این است که اگر شخصی به بخشی از اشتباهات گذشته خود اعتراف کرد، چنان انتقادات گسترده ای را بر او وارد می کنند که وی را از ادامه پذیرش همان اشتباهات ناچیز پذیرفته شده قبلی نیز پشیمان می کنند. با عنایت به این موضوع و عدم افراط در نقد نوشته تاجزاده و دوری از انتظارات بیش از حد از وی که هم اکنون نیز در شرایط سخت داخل کشور به سر می برد، به بخشی از سخنان وی در مورد پدیده ای که وی آنرا ضدانقلاب می نامد اشاره می کنم.
تاجزاده در پانوشت شماره ۶۶ نوشته خود می نویسد: "تجربیات تاریخی به ما میآموزد که برای گذار به دموکراسی و استمرار آن بهتر است گفتمان و ادبیات ما بیشتر اثباتی باشد تا سلبی. این امر هم بهداشتی تر و هم موثرتر است و هم فرهنگ عمومی و سیاسی را پالایش میکند. باید به آن اندازه از اعتماد به نفس برسیم که قدرت خود را نه در نفی، تحقیر و تخریب دیگران، که در طرح صحیح دیدگاهها و مواضع خود بدانیم. بنابراین در برابر شعارها و رفتارهایی که نمی پسندیم، پیش از آنکه فتوای تحریم و تکفیر صادر کنیم، باید مطالبات و شعارهای خود و دلایل طرح آنها را مطرح کنیم. مرز اصلاح طلبان با گروههای ضدانقلاب معلوم است اما آیا مرز اقتدارگراها با رفتار ضدانقلابی، از قبیل محدود کردن آزادیهای مدنی و سیاسی، نقض حقوق شهروندان و ضرب و شتم منتقدان تا حد پرت کردن آنان از بالای پل و… مشخص است؟"
تاجزاده بر خلاف ادعاهای مطرح شده در نوشته خود در مورد احترام به افکار و عقاید مخالفان و پایبندی به آنچه که وی دمکراسی برخواسته از فرهنگ مشروطه، ایرانیت و اسلامیت می نامد، افکارش را برهمان پاشنه تمامیت خواهی نظام مطلقه ولایت فقیه می چرخاند و نمی تواند که خود را از چنبره محدود نظام فکری حکومت دینی برهاند. از نظر وی هم اکنون نیز احزاب و سازمانهای سکولار و دمکرات جامعه ایران که در همان اوایل انقلاب توسط خمینی منحله- ممنوعه - اعلام شدند ضدانقلاب محسوب می شوند و نمی توان اسم اپوزسیون یا احزاب و سازمانهای سیاسی را بر آنان گذاشت. تاجزاده در این پاراگراف افکار وعقاید احزاب و سازمانهای موجود در اپوزسیون را همطراز، همگون و هم سطح با افکار و عملکردهای اقتدارگرایان درون حاکمیت می پندارد و افتخار می کند که وی و همفکرانش در جبهه و طیف اصلاح طلبان حکومتی از خصائص و ویژگی های "ضد انسانی" هر دو گروه ضد انقلاب و اقتدارگرایان به دورند. تاجزاده "محدود کردن آزادیهای مدنی و سیاسی، نقض حقوق شهروندان و ضرب و شتم منتقدان تا حد پرت کردن آنان از بالای پل" و موارد غیرانسانی دیگر از این قبیل را از خصائص و ویژگیهای مشترک هر دو گروه اقتدارگرایان درون حاکمیت از یک سو و اپوزسیون دمکرات و سکولار جامعه - انچه که وی ضدانقلاب می نامد- می شمارد. تاجزاده در حالی چنین ویژگی های غیرانسانی و غیردمکراتیک را به اپوزسیون واقعی منتسب می داند که مدعی است که به عنوان یکی از دست اندرکاران جمهوری اسلامی بخشی از اشتباهات و خطاهای گذشته را می پذیرد و قصد دارد که با مردم و جامعه صادقانه سخن بگوید و از اشتباهات و خطاهای گذشته جمهوری اسلامی در موارد مختلف انتقاد نماید. تاجزاده احزاب وسازمانهای سیاسی جامعه را در اوایل انقلاب که می توانستند جامعه رها شده از دیکتاتوری شاهنشناهی را به سوی دمکراسی هدایت کنند هنوز هم به عنوان ضد انقلاب معرفی می کند و توانایی نقد این اشتباه وعملکرد ضد دمکراتیک خمینی را ندارد.
دیدگاه بسته و زیانبار وی درمواجه با انچه که وی ضد انقلاب می نامد زمانی بیشتر نمایان می شود که به بخشی از انتقادات وی در رابطه با دستگیر سعید حجاریان توجه کنیم. از دیگاه وی برای مثال اعدام یکی از فرزندان کردستان در اوایل انقلاب در فرودگاه سنندج که وی را با برانکارد تا محل اعدام حمل کرده بودند جنایت محسوب نمی شد اما بازداشت حجاریان اصلاح طلب مجروح را جای رخنه و انتقاد می داند. از نظر این شخصیت سیاسی اصلاح طلب مورد اول به دلیل ضدانقلاب! وغیر خودی بودن عادلانه محسوب می شود و دومی به سبب اصلاح طلب و خودی بودن نادرست و باید از آن رخنه گرفت و به همین دلیل به اولی اعتراضی وارد نمی داند اما دومی را افراطکاری و خطای حاکمیت می نامد.
کوتاه سخن انکه گر چه در ظاهر چنان وانمود می شود که افرادی چون مصطفی تاجزاده و منتقدین دیگر از این طیف منتقدان نظام جمهوری اسلامی هستند اما واقعیت آن است که آنان منتقد عملکردهای طیف اقتدارگرا هستند و هیچگاه در پی انتقاد علمی، منطقی و مطلق از نظام غیردمکراتیک و دیکتاتوری ولایت فقیه نیستند و در یک کلام هنوز نتوانسته اند خود را از چارچوب وچنبره بسته حکومت دینی و ولایت فقیه برهانند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست