سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گفتگو در دو صحنه - یک نظر


دریادل توانا


• درک این واقعیت که با اتکا به سمبل های سنتی مثل "خدا شاه میهن"، حفظ همبستگی ملی و وحدت اجتماعی ناممکن است، نه تنها دشوار نیست بلکه اثبات می کند که شناسائی حقوق آحاد جامعه از جمله اقوام ایرانی و گرایش های مختلف فرهنگی و اجتماعی در روندی دموکراتیک امری شایسته و عقلانی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲ بهمن ۱٣٨۷ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۰۹


صحنه یکم- وهابیون بطور وسیع در میان اعراب خوزستان علیه پارسی گویان تبلیغ می کنند آنها اعلام میدارند که ما عرب زبانیم و با شما ایرانیان اشتراکی نداریم. این جریان از سوی روشنفکران تجزیه طلب مثل یوسف عزیزی بنی طرف و... بشدت در همه محافل تبلیغ می گردد. آنها منتظرند تا تحولی در تهران پیش آید تا به اهداف خود برسند... آنها همه مسلح هستند و بسیار خشن... می خواهند خوزستان را از ایران جدا کرده و امارتی عربی برپا دارند... شما که از ایران دور هستید اما خانم شیرین عبادی و... با صدور بیانیه از بنی طرف و روشنفکران تجزیه طلبی مثل او حمایت می کنند و از دستگیری این افراد ابراز ناراحتی می نمایند (۱)
صحنه دوم- هرگونه تلاش در جهت تغییر نظام در ایران به تجزیه کشور منتهی میگردد و ایران به ده ها کشور کوچک تقسیم می شود.... شما با طرح تغییر ساختارهای نظام عملا از تجزیه کشور و جنگ گسترده میان آنها حمایت می کنید و...
صحنه اول متن گفتگوی تلفنی فردی است با یکی از برنامه های تلویزیون ماهواره ای پارس که از امریکا بزبان فارسی برنامه پخش می کند. این فرد مدعی بود ساکن اهواز است و همه این مسائل را از نزدیک شاهد است.
صحنه دوم بیانات یکی از مهاجرین سیاسی ایران است که پس از سالها اجازه تردد به ایران را دریافت نموده است و پس از جلسات توجیهی مسئولین وزارت اطلاعات ایران در گفتگو با راقم این سطور مطرح کرده است. لازم است تاکید نمایم ظاهرا ایشان برای همه آنچه که مبارزه می کرده است، آن ها را پس از مهاجرت در اروپا بدست آورده و امروز بدنبال پاسخگوئی به نیازهای شخصی خویش است که بیان آنها شرم و خجالت را برانگیخته می سازد.
با دقت و تامل در کلمات و جملات مطروحه، بوضوع شاهدیم که:
۱- مبارزه با نظام اسلامی برای تحقق آمال ها و آرزوهای مردم ایران اشتباهی بزرگ و به زیان ایران و ایرانی است چراکه نظام اسلامی عامل وحدت ملی و حفظ و صیانت از حدود و ثغور میهن است.
۲- همه اقوام ساکن در ایران علیرغم تاریخ و میراث ملی ایران تجزیه طلب هستند و آمادگی دارند در صورت هرگونه تغییر و تحولی در نظام اسلامی کشور را تجزیه نمایند (بدور از شرایط داخلی و بین المللی).
٣- روشنفکران و فعالین سیاسی و اجتماعی ایران اعم از ساکن در داخل یا خارج از کشور، نادانسته از تجزیه ایران حمایت می نمایند.
۴- سرکوب روشنفکران و فعالین سیاسی و اجتماعی ایران خصوصا روشنفکران و دانشجویان اقوام ساکن در ایران که از سوی حکام اسلامی بصورتی گسترده و همه جانبه انجام می شود، امری ضروری و حیاتی و در راستای دفاع از وحدت ملی است.

طرح این مسائل به شیوه ای حساب شده، آن هم همزمان با موج سرکوب گسترده مخالفین حکومت در داخل و یافتن شبکه های گوناگون کودتاچی و... چه معنائی را به ذهن شنونده منتقل می کند؟ چه اهدافی را دنبال می کند؟
بی آنکه بخواهم تجزیه طلبی را اساسا انکار کنم، لازم میدانم تاکید نمایم که آحاد جامعه ایران در مقابل نارسائی ها و کاستی های فزاینده همراه با انتقادات تعارضات و جنبش های رو به تزاید اجتماعی – سیاسی بمنظور غلبه بر مشکلات مبتلابه، همچنین دستیابی به آزادی، عدالت، رفاه عمومی و مشارکت آزادانه در زندگی طرح های مختلف، مثل فدرالیسم، خومختاری و... را در حوزه اجتماعی طرح می نمایند. آیا طرح این مسائل نشان تجزیه طلبی و تجزیه طلبی شایسته خشونت و سرکوب است؟!؟
جدای از پای بندی به هنجارهای ملی، ضرورت درک متقابل تفاهم و مذاکره و مشارکت اقوام ایرانی برای غلبه بر معضلات و نیازمندیهای رفاهی و فرهنگی بیش از همیشه انکار ناپذیر شده است. از سوی دیگر درک این واقعیت که با اتکا به سمبل های سنتی مثل "خدا، شاه، میهن"، حفظ همبستگی ملی و وحدت اجتماعی ناممکن است، نه تنها دشوار نیست بلکه اثبات می کند که شناسائی حقوق آحاد جامعه از جمله اقوام ایرانی و گرایش های مختلف فرهنگی و اجتماعی در روندی دموکراتیک امری شایسته و عقلانی است و می تواند در راستای تحقق آمالها و آرزوهای سرکوب شده باشد. نگرش عقلانی و انسانی مشارکت عمومی در بحث و تبادل نظر و اخذ تصمیمات برای هدایت زندگی بر وفق خواسته های اجتماعی را ارج گذاشته و آنرا نشانه تلاش مسئولانه نیروهای دموکراسی خواه به منابع وحدت ملی و در راستای حفظ و گسترش وحدت و همبستگی ملی و اجتماعی می داند. بعلاوه نقش حکام اسلامی و ساختارهای حقوقی برامده از قانون اساسی آنها در سرکوب مستمر اکثریت جامعه و نقض مستمر حقوق مردم از جمله اقوام ایرانی عاملی اساسی و قطعی در تشدید روند گریز از مرکز و فروپاشی جامعه است.
در شرایط امروز، عموم مردم در نتیجه ارتباطات گسترده و نقش و کارکرد فناوریهای نوین بیش از پیش براین امر وقوف می یابند که نه فقط پیشرفت و توسعه جامعه محصول مناسبات اجتماعی و حاکمیت علم در زندگی است، بلکه اختلافات و تعارضات در حوزه عمومی و مناسبات اجتماعی از طریق سحر، جادو، دعا و خشونت حل نمی شود. چرا که تکاپوی مستمر سعادت و خوشبختی و شادکامی مستلزم "ایجاد نوعی مناسبات اجتماعی است که در آن تعاون و مشارکت وجه غالب را دارا بوده و رضایت و خرسندی به معنای پیروزی یکی بر نیازهای سرکوب شده دیگری نیست"(۲) بهمین دلیل طرح نظریات مختلف در حوزه عمومی جامعه نمی تواند بیانگر مصالح و منافع اجتماعی تضمین همبستگی و در خدمت جستجوی سعادت عمومی نباشد.
با این نگرش، ضرورت آزادی ها در جامعه آَشکار میگردد و به باز تولید وحدت و همبستگی اجتماعی و ملی سیری شتابان می بخشد. احزاب مدرن تشکیل می شود، نهادهای اجتماعی شکل میگیرند، بحث و تبادل نظر مبتنی بر استدلال در شرایط آزاد و برابر گسترده می شود که حاصل این تلاش ها وحدت ملی توام با ایمان و تعهد مستحکم همنوائی و هماهنگی عمومی همراه با وفاداری و احساس تعلق به جامعه و کشور می باشد.
با دقت و تامل در جنبش های اعتراضی جامعه ایران می بینیم در مقابل نظام اسلامی که با تلاش های وسیع می خواهد ماهیت سیاسی پدیده ها و نهادهای اجتماعی را از آنها سلب نماید و با قداست بخشیدن به این نهادها، آنها را مبین ارزش های مذهب و سنت های تشیع معرفی نماید تا هرگونه برخورد و نقد عقلانی و انسانی با آن ها را مخالفت با دین و شایسته نکوهش و سرکوب خشن قلمداد کند. مبارزات رو به گسترش جنبش های مختلف مثل دانشجوئی، زنان، کارگران و... تخریب کامل این نهادها را هدف قرار می دهند و تمایل خویش برای بنای مناسباتی نوین مبتنی بر دموکراسی، حقوق بشر و سکولاریسم را آشکارا بیان می کنند، چرا که خرد انسانی با تکیه بر اصول بنیادین دموکراسی نه فقط حضور و وجود همه اندیشه ها و سنت های فکری را تحت لوای قانون و در نهایت آزادی به رسمیت می شناسد، بلکه رقابت مستمر و گسترده همه نحله های فکری را در فضای صلح و دوستی برای اصلاح و پیشرفت جامعه ضروری می داند.
این جنبش ها و اعتراضات، پاسخی شایسته از سوی فعالین سیاسی – اجتماعی جامعه ایران به حکام اسلامی است که به نحوی پیچیده و همه جانبه برای انقیاد افکار آزاد و اراده مستقل مردم و مطیع نمودن آحاد مردم از علوم مختلف و دستاوردهای تکنولوژی بهره گرفته تا همگان را به "عدم مسئولیت و اطاعت از حکومت و استبداد دینی" وادار نمایند.

دریادل توانا - ایران

۱- خود را موظف میدانم این توضیح را اضافه نمایم که مجری برنامه تلویزیون پارس در این گفتگو از اساتید متعهد و مورد احترام جامعه ایرانی است و ارتباطی با ورشکستگان سیاسی که فقط برای بدست آوردن موقعیت از دست رفته در نظام سیاسی گذشته حسرت می خورند ندارد.
۲- هابرماس فیلسوف معاصر آلمانی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست