سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خلاصه ای از گفت وگو با ابراهیم یزدی
به قانون اساسی منهای ولی فقیه برگردیم
چه کسی به رییس جمهور می تواند دستور بدهد که این گونه ‏غیرقانونی عمل کند، غیراز مقام رهبری؟


دکتر ابراهیم یزدی


• من معتقدم که ایران، افغانستان یا عراق نیست که به اوحمله کنند. ایران، لیبی هم نیست ‏که تسلیم شود به نحوی که تکنولوژی هسته ای اش را بار کشتی کند و به آمریکا بفرستد. ایران کره شمالی ‏نیست که تسلیم بشود. در ایران مانند اوکراین انقلاب مخملی یا انقلاب نارنجی نظیرگرجستان رخ نخواهد داد. ‏پس شرایط کنونی ایران به کدام سمت وسو می رود؟ من معتقدم ایران به سوی الگوی شوروی حرکت می ‏کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ خرداد ۱٣٨۷ -  ۱۲ ژوئن ۲۰۰٨


‎‎سوال: برگردیم به مسایل داخلی ایران. بهتر است ابتدا بدانیم که ماهیت انتخابات درمجلس هشتم چگونه ‏بود و درانتخابات ریاست جمهوری آینده چگونه خواهد بود؟ ضمن آنکه آیا فکر می کنید نیروهای بالا آمده ‏درمجلس هشتم، رویکرد نظام سیاسی ایران به نیروهای اصول گرای میانه رو با توجه به تحولات ‏درخاورمیانه است؟‎ ‎

یزدی: بگذارید نخست درباره انتخابات ریاست جمهوری گذشته و انتخابات مجلس هشتم صحبت کنیم. با معیارهای ‏شناخته شده ای که امروز دردنیا وجود دارد و ایران هم آن ها را تصویب کرده است، انتخابات ریاست ‏جمهوری گذشته و انتخابات مجلس هشتم نه آزاد، ‌نه رقابتی ونه منصفانه بوده است. وقتی در انتخابات ریاست ‏جمهوری شخصی مانند آقای هاشمی رفسنجانی که از تیرک های این رژیم است، می گوید من به خدا شکایت ‏می کنم، منظورش چیست؟ آقای هاشمی از چه چیزی می خواهد شکایت بکند؟ از چه کسی یا کسانی می خواهد ‏شکایت بکند که جز به خدا به جای دیگری نمی تواند شکایت بکند؟ باید ضمیر سخنان آقای هاشمی را پیدا کنیم. ‏آقای کروبی می گوید طی دوساعت که به خواب رفته بود همه چیز عوض شد. پس این انتخابات، چه نوع ‏انتخاباتی بوده است؟ دوم: قانون اساسی می گوید که رییس جمهور باید از میان رجال سیاسی مذهبی باشد. ولی ‏آقای احمدی نژاد فاقد هرگونه سابقه ای به عنوان رجل سیاسی ومذهبی است. پس باید بگویند که ایشان دارای ‏کدام سابقه مذهبی وسیاسی بوده است که شورای نگهبان او را به عنوان رجل سیاسی یا مذهبی پذیرفته است؟ ‏پاسخ این تناقضات بسیار جدی را چه کسی باید بدهد؟ انتخابات مجلس هم انتخاباتی کاملا فرمایشی بود. در ‏چنین شرایطی انتخابات ریاست جمهوری بهتر از این نخواهد بود. اما مسئله را باید از یک زاویه دیگری ‏بررسی کرد. به نظر من مجموعه عملکرد نظام جمهوری اسلامی داردآرام آرام به سوی قفل شدن کلان ‏حرکت می کند. یک اشکال کلیدی واساسی در مجموعه مناسبات وجود دارد که هرکاری که می کنند اوضاع ‏بدتر می شود. اوضاع اقتصادی روز به روز بدتر می شود. آقای احمدی نژاد دانسته یا ندانسته، و برخلاف ‏قانون اساسی درحال تحمیل فروپاشی اقتصادی به ایران است. وقتی مجلس نهادهایی را مانند سازمان برنامه ‏وبودجه، یا هیات امنای صندوق ذخیره ارزی و یا شورای پول واعتبار را با قانونگذاری به وجود می آورد، ‏رییس جمهورقانونا حق انحلال آن ها را ندارد. رییس جمهور حق دارد برای انحلال آن ها به مجلس لایحه ‏بدهد، ولی حق ندارد آن ها را راسا منحل کند. اما چرا رییس جمهور این نهادها را منحل می کند؟ اقدامات ‏رییس جمهور خلاف قانون و مخل منافع ملی است. حال زمانی یک رییس جمهورغیرقانونی عمل می کند، اما ‏نتایج غیرقانونی عمل کردن به گونه ای است که به بهبودی اوضاع مردم منجر شده ولذا مردم از آن راضی ‏هستند. ولی می دانیم که چنین چیزی نیست. همه اقتصاددانان ایران اعم از اصولگرا وغیراصولگرا متفق اند ‏که تصمیم گیری های آقای احمدی نژاد غلط است. ولی ایشان به رفتار خود ادامه می دهد. آقای رییس جمهور ‏این قدرت را ازکجا به دست آورده که می تواندبه این دست از اقدامات مبادرت کند؟ آیا قدرت رییس جمهور ‏متکی به مجلس یا سپاه است؟ آیا به دلیل آنکه مقام رهبری ازاو حمایت می کند این اعمال را انجام می دهد؟ این ‏ها سوال های بسیار اساسی هستند. به طور مثال وقتی نمایندگان مجلس از وزیر نفت سوال می کنند چرا ‏دوبرابر آن چیزی که تصویب شده، از صندوق ذخیره ارزی استفاده و بنزین وارد کرده اید، می گوید که وی ‏مخالف بوده ولی دستورکتبی رییس جمهور است. چه کسی به رییس جمهور می تواند دستور بدهد که این گونه ‏غیرقانونی عمل کند، غیراز مقام رهبری؟ آیا مقام رهبری چنین دستوراتی داده است؟ نکته بعدی نیز این است ‏که آقای احمدی نژاد غیر از آنکه خلاف قانون رفتار می کند، خلاف مصوبات کلان کشور نیز عمل می کند. ‏بند ٨ اصل ۱۱۰ قانون اساسی می گوید که سیاست های کلان کشور را مجمع تشخیص مصلحت نظام به ‏رهبری پیشنهاد می کند. این موضوع تحت عنوان چشم انداز ۲۰ ساله کشور انجام شده است. ما هم نوشتیم که ‏چشم انداز مذکور اگر چه ایرادات و کمبود های جدی دارد اما در مجموع مثبت است و از طریق آن می ‏توانیم بفهمیم به کجا می رویم. مبتنی برچشم انداز ۲۰ ساله هم چهار برنامه ۵ساله تدوین شده است. معنای این ‏بحث آن است که دولت های بعدی باید در این قالب حرکت بکنند. اما رییس جمهور فعلی همه این برنامه ها را ‏زیر پا گذاشته است. عرض بنده این است که انتخابات مجلس وریاست جمهوری دارای این ایرادات اساسی ‏بوده است و سیاست های کنونی به سویی می رود که ایران ناچاراست یک تصمیم تاریخی اتخاذ کند ویک ‏چرخش اساسی را بپذیرد.‏


‎‎سوال: پیش بینی شما دراین باره چیست؟ سمت وسوی تحولات ایران چه خواهد بود؟‎ ‎

یزدی: در سال ۱٣۶۷ نهضت آزادی ایران بیانیه ای در ۱۶۷ صفحه درتحلیل وتفصیل ولایت مطلقه فقیه ارائه داد. ‏اکنون ٣۰ سال از انقلاب ایران گذشته است. الان زمان آن است که عملکرد نظام مبتنی بر ولایت فقیه را مورد ‏ارزیابی قراربدهیم. ما معتقدیم که مشکل اساسی ایران در سیستم ولایت فقیه است. این سیستم برای زمان ‏حاضر کارآیی ندارد. به نظر می رسد مجموعه نیرو های درون جمهوری اسلامی آرام آرام همگی به این ‏جمع بندی می رسند که این سیستم فاقد کارآیی لازم است. بدون شک عملکردرییس جمهور خلاف مصالح ملی ‏است. این موضوع حتی در اظهارات دکتر احمد توکلی و سایرین نمایان است. اما عملکرد آقای احمدی نژاد ‏مورد حمایت کیست؟ من معتقدم که ایران، افغانستان یا عراق نیست که به اوحمله کنند. ایران، لیبی هم نیست ‏که تسلیم شود به نحوی که تکنولوژی هسته ای اش را بار کشتی کند و به آمریکا بفرستد. ایران کره شمالی ‏نیست که تسلیم بشود. در ایران مانند اوکراین انقلاب مخملی یا انقلاب نارنجی نظیرگرجستان رخ نخواهد داد. ‏پس شرایط کنونی ایران به کدام سمت وسو می رود؟ من معتقدم ایران به سوی الگوی شوروی حرکت می ‏کند.‏


‎‎سوال: شما به کدام بخش از الگوی شوروی توجه دارید؟‎ ‎

یزدی: ببینید در شوروی انقلاب رخ نداد، حمله خارجی روی نداد. اما فشارهای خارجی به علاوه بی کفایتی و سوء ‏مدیریت رهبران کشور، اقتصاد وسیاست شوروی را به نقطه ای برد که رهبران شوروی خود به این نتیجه ‏رسیدند که ادامه وضعیت امکان ناپذیر است. آقای گورباچف و کل شورای مرکزی حزب کمونیست شوروی ‏به این نتیجه رسیدند که ادامه روند موجود میسر نیست. ‏


‎‎سوال: درکتاب پروسترویکای گورباچف این نکته هست که شوروی برای کشور برنامه و پول دارد ولی ‏مردم انگیزه مشارکت برای انجام امور را کاملا از دست داده اند و دست به کاری نمی زنند.‏‎ ‎

یزدی: بله این خود یک پدیده تازه در قلمرو تحولات سیاسی بود. یک نظام توتالیتر خود به جایی می رسد که می گوید ‏دیگر توانایی ادامه مسیر را ندارد و لازم است که تغییراتی ایجاد شود. آن تغییرات سرآغاز سلسله حوادثی در ‏شوروی سابق شد. به نظر من رهبران و مدیران کنونی ایران، اعم از راست، چپ و افراطی و... به تدریج ‏دارند به این سمت و سو حرکت می کنند. ‏


‎‎سوال: تمایز میان ایران باشوروی چیست؟‎ ‎

یزدی: ایران هیچگاه امپراتوری نبوده تا متلاشی شود. ما با خطر فروپاشی جغرافیایی روبرو هستیم، اما نه مانند ‏شوروی سابق.ایران امپراتوری نیست. مشکلات قومی داریم. اما این اقوام، نظیر کردها خود را ایرانی می ‏دانند. اگر کردها برخی مواقع سخنانی را مطرح می کنند به دلیل ظلم مضاعفی است که درحق آنان روا داشته ‏شده است. ولی اوکراین یا گرجستان یا آذربایجان یا کشور های آسیای مرکزی هیچگاه خود را روس نمی ‏دانستند. درانقلاب اکتبر این کشورها با بلشویک ها همکاری کردند به دلیل قولی که لنین داد.لنین به این ‏کشورها وعده داد که اگر برای سرنگونی تزار همکاری کنند، بعد از پیروزی به آنان استقلال خواهد داد.ولی ‏بعد خلاف وعده خود عمل کرد. وضعیت در ایران متفاوت است.بنابراین ما مشکل قومی داریم ولی خطر ‏تجزیه به دلایل این چنینی را نخواهیم داشت. بلکه برعکس تغییر درسیاست های درونی بسوی مردم سالاری، ‏موجب استحکام وحدت ملی خواهد شد. نکته مهم دیگر آن است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، عصر ‏مارکسیسم ـ لنینیسم به پایان رسید. اما درایران، اگر این تغییرات رخ دهد، عصر اسلام به پایان نمی رسد، بلکه ‏برداشت های جدید تری ظهورو بروزپیدا خواهند کرد. یعنی اگر چنانچه این مجموعه تصمیم بگیرد تغییراتی ‏اساسی ایجاد بکند، موجب نمی شود که اسلام از میان برود. تاریخ اسلام مملو از این دست از حوادث بوده ‏است. ‏


‎‎سوال: به نظر شما به طور خاص آقای احمدی نژاد تسریع کننده چه فرآیندی است؟‎ ‎

یزدی: آقای احمدی نژاد با عملکرد خود دارد فرآیند تجدید نظراساسی در سیستم سیاسی ایران را تسریع می کند. در ‏این فرایند آخرین گروه هایی که مدعی انقلاب بوده اند درراس قدرت قرار گرفته اند و می خواهند مانند اوایل ‏انقلاب عمل بکنند. این سخن به چه معنایی است؟ به معنای آن است که تعدادی آدم بی اطلاع برسرکار بیایند ‏ومجددا همه امور را از نقطه صفر آغاز کنند. این نگاه کار ساز نیست. از این رو من تحولات ایران را ‏درسمت وسوی یک تجدید نظر کلی می بینم. ‏


‎‎سوال: آیا با این تحلیل افراط گرایی ادامه خواهد یافت؟‎ ‎

یزدی: خیر، افراط گرایی ادامه نخواهد یافت. بلکه همه دست اندرکاران به این جمع بندی می رسند که طرح دیگری ‏باید بریزند. ‏


‎‎سوال: برخی معتقدند که قدرت گیری آقای لاریجانی درمجلس ناشی از یک سیاستگذاری در راس هرم ‏قدرت نظام سیاسی ایران است. تحلیل شما چیست؟‎ ‎

یزدی: قدرت گیری آقای لاریجانی نماد این است که آقای احمدی نژاد نیرویی نیست که بتوانند به حمایت از آن ادامه ‏دهند، بلکه باید کار دیگری انجام بدهند. ‏


‎‎سوال: حرکات بعدی چه خواهد بود؟‎ ‎

یزدی: این سوال مهمی است.باید دید که آیا مجلس رییس جمهوررا استیضاح خواهد کرد؟ مجلس طبق قانون حق ‏دارد رییس جمهور را استیضاح کند، اگر به دلیل کارهای کنونی رییس جمهور فعلی وی را استیضاح نکنند، ‏پس برای چه چیزی مجلس باید رئیس جمهور را استیضاح کند؟ اصلا چرا استیضاح رییس جمهور درقانون ‏آمده است؟ این رییس جمهور با این عملکرد و کارنامه، بهترین نمونه برای استیضاح است. آیا مجلس فعلی که ‏به صورت دستچین انتخاب شده با بودن آقای لاریجانی در راس آن به سوی استیضاح رییس جمهور حرکت ‏می کند؟ آیا اراده بالاتری وجود دارد که احمدی نژاد را فدای تثبیت برخی از نارضایتی ها بکند؟ در تاریخ ‏سیاسی این تجربه وجود دارد. حال اگر ورود فعال آقای لاریجانی به صحنه و ریاست مجلس مصداق فرآیند ‏تغییرات اساسی است باید این امر خودش را در استیضاح آقای احمدی نژاد نشان بدهد. ‏


‎‎سوال: روزنامه تهران امروز که در جناح آقای قالیباف قراردارد تلویحا اشاره کرده است که مجلس هشتم ‏درنقد عملکرد رییس جمهور جدی تر از گذشته عمل خواهد کرد. با این همه سوالی که وجود دارد این است که ‏آیا با مسایل عمده ای که ایران با آن مواجه است، این دست از سیاست ها کارساز خواهند بود؟ یکی از این ‏مسایل عمده که مثلا در انتخابات مجلس هشتم کاملا هویدا شد این بود که مردم مشارکت جدی به عمل ‏نیاوردند. چنین شرایطی فضارا برای حرکت های توام با فشار یابراندازانه فراهم می کند. به نظر می رسد که ‏مردم درشرایط کنونی با توجه به مشکلات عدیده اقتصادی کاملا دچار احساس بی قدرتی شده اند. شاید تنها یک ‏آشتی ملی و سپس ایجاد فرآیندهای رقابت دموکراتیک است که می تواند در این شرایط تغییری ایجاد کند.‏‎ ‎‎‎‏ ‏

یزدی: فرآیندی که من توضیح دادم مبتنی براین فرض است که فضا به سویی می رود که همه، حتی مقام رهبری نیز ‏بپذیرند، که ادامه روند کنونی فایده ای برای ملت ایران و نظام سیاسی کنونی دربرندارد. برخی از دست اندر ‏کاران درحال حاضر این موضوع را پذیرفته اند ولی مقام رهبری هنوز این موضوع را نپذیرفته است. این ‏فرایند که بنده مطرح می کنم، هنگامی به نقطه چرخش می رسد که مقام رهبری هم بپذیرند که سیستم فعلی ‏ناکارآمد است و باید تغییر نماید. این هم یک پند وموعظه یا مکاشفه درون نیست. بلکه باید براساس تجارب ‏حاضر و بن بست های کنونی تجربه بشود تا درنهایت به این جمع بندی برسند که اشکال از این فرد یا آن فرد ‏نیست، بلکه درکلیت این سیستم است.‏‎ ‎


‎‎سوال: بروز و ظهور رفع این اشکال تاریخی چه خواهد بود؟
‎ ‎
یزدی: ابتدا اعتراف به اینکه همه حق حیات دارند. در این جا آشتی یا وفاق ملی معنا می یابد. آن چیزی که ما ۵ سال ‏پیش تحت عنوان وفاق ملی به آن اشاره کردیم. وفاق دربرابر نفاق است. نفاق به معنای شکاف ودره است. یک ‏شکاف عظیمی میان دولت وملت به وجود آمده است. وفاق به معنای با هم بودن و یکی است. اگر وفاق ملی ‏اعلام شد، معنایش این است که نهضت آزادی نیزدر کنار موتلفه و دیگران حق حیات دارد. ما هم بدون ترس ‏از زدن وبستن و... می توانیم حرفمان را بزنیم. در چنین شرایطی مجموعه نظام خود را درجایگاهی قرار می ‏دهد تا از همه نظریه ها بهره مند شود. ‏


‎‎سوال: چه ساختار قانونی قادر خواهد بود این وفاق ملی را به پیش ببرد؟‎ ‎

یزدی: نکته اول این است که قانون اساسی اول را، که دولت موقت تدوین کرده بود، آقای خمینی نیز امضا کرد. این ‏موضوع به این معنا است که قانون اساسی اول که درآن ولایت فقیه هم وجود ندارد می تواند قانون اساسی ‏جمهوری اسلامی ایران باشد. پس هی نگویند که جمهوری اسلامی منهای ولی فقیه معنا ندارد. بنیانگذار ‏جمهوری اسلامی ایران، یعنی رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران آن قانون اساسی را که جمهوری اسلامی بود ‏منهای ولی فقیه، به رسمیت شناخته و امضاء کرده است. ایشان و روحانیان حزب جمهوری و شورای انقلاب ‏حتی اصرار می کردند که همان قانون اساسی اول را که دولت موقت نوشته بود به رفراندوم بگذارند. حال ‏می گوییم که ٣۰ سال از آن زمان گذشته و تجربه پیدا کرده ایم، قانون اساسی که وحی منزل نیست لذا امکان ‏تغییر درآن وجود دارد برگردیم به همان قانون اساسی که به امضاء رهبرفقید انقلاب هم رسیده بود. ‏


‎‎سوال: فکر می کنید با توجه به واقعیت موجود ایران، تحقق جمهوری ای که درآن احزاب نقش تعیین کننده ‏داشته باشند محتمل است، یا یک نظام مشروطه سلطنتی مانند امپراتوری بریتانیا و یا ژاپن که رهبر درآن برای ‏حفظ وحدت ملی دارای کارکرد است نه اداره مملکت؟‎ ‎

یزدی: ما در ایران یک نظام جمهوری را متناسب با واقعیات موجود می بینیم. سلطنت درایران همواره دچار مشکل ‏بوده است. کمتر سلطانی درایران به مرگ طبیعی مرده است. هر چند می گویند که ایرانی ها شاه پرست ‏هستند ولی همیشه سلاطین خود را کشته اند. بنابراین من احتمال اینکه سلطنت به ایران برگردد را بسیار ‏ضعیف می دانم. این موضوع یک حرکت ارتجاعی هم خواهد بود. آخرین امپراتور جهان درنپال دارد آخرین ‏مراحل خود را طی می کند. البته این درست که کشورهایی مانند انگلستان یا حتی سوئد که موفق ترین نظام ‏سوسیال دموکرات جهان است هنوز دارای نظام سلطنتی است. اما نهادهای دمکراتیک درسوئد تا آن اندازه ‏قدرتمند هستند که شاه وملکه محلی از اعراب ندارند. آنچه که من بیش از همه من محتمل می بینم نظام ‏جمهوری است.که من با توجه به قانون اساسی اول ایرادی نمی بینم که نام اش را جمهوری اسلامی بگذاریم. ‏از این رو برگشت به قانون اساسی اول را بیش از سایر موارد محتمل می بینم. ‏


‎‎سوال: بازگشت به قانون اساسی اول آیا لوازم تحقق خود را داراست؟‎ ‎

یزدی: منظریا روندی که شرح دادم معنایش این نیست که بنشینیم تا مسئولان با مکاشفه درون به این مرحله برسند و ‏تغییرات بنیانی ایجاد کنند. خیر، بلکه یکی ازعوامل کارساز وموثردر این فرایند وجود جنبش های مدنی برای ‏تحقق تغییرات است. از خرداد ۱٣۷۶ به بعد، و روی کارآمدن آقای خاتمی و سپس رویداد های بعدی، تلاش ‏زیادی صورت گرفته و می گیرد تا نهادهای مدنی را ازمیان بردارند. ولی مشاهده می کنیم که در این هدف ‏خود موفق نبوده اند. جنبش هایی نظیر جنبش معلمان، جنبش زنان، جنبش کارگران، جنبش دانشجویی و... ‏کماکان حضور فعال وجدی دارند. حتی دامنه فشار را تا آن جا تسری دادند که دراویش را که معمولا آرامترین ‏وملایمترین گروه های اجتماعی هستندمی خواستند از میان بردارند، ولی دراین بخش هم ناموفق بودند؛ به ‏عبارت بهتر زورشان نرسید. حسینیه دراویش را خراب کردند اما جنبش درویشی را نتوانستند.جنبش ‏دانشجویی تحت فشار بسیار شدیدی قرار دارد اما موفق نشده اند آن را ازبین ببرند. بنابراین ادامه جنبش های ‏مدنی از یک طرف، و فروپاشی اقتصادی از جانب دیگر، تورم مهارگسیخته، و... همه از عواملی است که ‏فشار به حاکمان برای پذیرش تغییر وارد می آورد. دراین فشارها، علائم زیادی می بینم که درنهایت نظام ‏سیاسی ایران تغییرات ضروری را بپذیرد. ‏


‎‎سوال: شما نشانه های این پذیرفتن را درکجا مشاهده می کنید؟‎ ‎

یزدی: شما فکر می کنید که آقای هاشمی، که بسیار زیرک و باهوش است چرا مطرح کرد که با ولایت فقیه مخالف ‏بوده است؟ چرا ایشان اکنون مطرح می کند که به مرحوم آذری قمی گفته بود که این ولایت فقیه که شما ‏دنبالش هستید ناصرالدین شاه می شود؟ دوران ناصری عصر بی خبری شناخته شده است. آیا معنای سخن ‏آقای هاشمی این است که ما با عصرنادانی روبرو هستیم؟آقای هاشمی اکنون رئیس مجلس خبرگان رهبری ‏است که بر طبق قانون اساسی وظیفه نظارت بر رهبر را بر عهده دارد. بنا براین کسانی که دارای دانش روز ‏هستند یا سی سال تجربه کرده اند، به این نتیجه رسیده اندکه نمی شود فرد دارای همه اختیارات باشد ولی ‏درباره هیچیک به هیچ کس یا نهادی هم پاسخگو نباشد. این خود مشکل اصلی است که به تدریج همه دارند به ‏آن پی می برند. تاکید می کنم که دراین جا اشکال از احمدی نژاد نیست، اشکال از آن مجموعه ای است که ‏موجب پیدایش احمدی نژاد می شود. زیرا خودش را باز تولید می کند. ‏

‏ در اینجا مایلم به یک نکته مهم هم اشاره کنم وآن اینکه روحانیت درمجموع انعطاف پذیری اش از ما ‏روشنفکران بیشتر است. به این معنا که سر به زنگاه ها خود را تغییر می دهد. آقای صانعی به راحتی می ‏گوید که حقوق زن ومرد برابر است. چون خود را مفسر دین می دانند از این روتوجیه دینی اش را نیز پیدا ‏می کنند. ‏

نادر ایرانی
۲۵ خرداد ۱٣٨۷
‏ ‏منبع: روز


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست