خلاصه ای از گفت وگو با ابراهیم یزدی
به قانون اساسی منهای ولی فقیه برگردیم
چه کسی به رییس جمهور می تواند دستور بدهد که این گونه ‏غیرقانونی عمل کند، غیراز مقام رهبری؟


دکتر ابراهیم یزدی


• من معتقدم که ایران، افغانستان یا عراق نیست که به اوحمله کنند. ایران، لیبی هم نیست ‏که تسلیم شود به نحوی که تکنولوژی هسته ای اش را بار کشتی کند و به آمریکا بفرستد. ایران کره شمالی ‏نیست که تسلیم بشود. در ایران مانند اوکراین انقلاب مخملی یا انقلاب نارنجی نظیرگرجستان رخ نخواهد داد. ‏پس شرایط کنونی ایران به کدام سمت وسو می رود؟ من معتقدم ایران به سوی الگوی شوروی حرکت می ‏کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ خرداد ۱٣٨۷ -  ۱۲ ژوئن ۲۰۰٨


‎‎سوال: برگردیم به مسایل داخلی ایران. بهتر است ابتدا بدانیم که ماهیت انتخابات درمجلس هشتم چگونه ‏بود و درانتخابات ریاست جمهوری آینده چگونه خواهد بود؟ ضمن آنکه آیا فکر می کنید نیروهای بالا آمده ‏درمجلس هشتم، رویکرد نظام سیاسی ایران به نیروهای اصول گرای میانه رو با توجه به تحولات ‏درخاورمیانه است؟‎ ‎

یزدی: بگذارید نخست درباره انتخابات ریاست جمهوری گذشته و انتخابات مجلس هشتم صحبت کنیم. با معیارهای ‏شناخته شده ای که امروز دردنیا وجود دارد و ایران هم آن ها را تصویب کرده است، انتخابات ریاست ‏جمهوری گذشته و انتخابات مجلس هشتم نه آزاد، ‌نه رقابتی ونه منصفانه بوده است. وقتی در انتخابات ریاست ‏جمهوری شخصی مانند آقای هاشمی رفسنجانی که از تیرک های این رژیم است، می گوید من به خدا شکایت ‏می کنم، منظورش چیست؟ آقای هاشمی از چه چیزی می خواهد شکایت بکند؟ از چه کسی یا کسانی می خواهد ‏شکایت بکند که جز به خدا به جای دیگری نمی تواند شکایت بکند؟ باید ضمیر سخنان آقای هاشمی را پیدا کنیم. ‏آقای کروبی می گوید طی دوساعت که به خواب رفته بود همه چیز عوض شد. پس این انتخابات، چه نوع ‏انتخاباتی بوده است؟ دوم: قانون اساسی می گوید که رییس جمهور باید از میان رجال سیاسی مذهبی باشد. ولی ‏آقای احمدی نژاد فاقد هرگونه سابقه ای به عنوان رجل سیاسی ومذهبی است. پس باید بگویند که ایشان دارای ‏کدام سابقه مذهبی وسیاسی بوده است که شورای نگهبان او را به عنوان رجل سیاسی یا مذهبی پذیرفته است؟ ‏پاسخ این تناقضات بسیار جدی را چه کسی باید بدهد؟ انتخابات مجلس هم انتخاباتی کاملا فرمایشی بود. در ‏چنین شرایطی انتخابات ریاست جمهوری بهتر از این نخواهد بود. اما مسئله را باید از یک زاویه دیگری ‏بررسی کرد. به نظر من مجموعه عملکرد نظام جمهوری اسلامی داردآرام آرام به سوی قفل شدن کلان ‏حرکت می کند. یک اشکال کلیدی واساسی در مجموعه مناسبات وجود دارد که هرکاری که می کنند اوضاع ‏بدتر می شود. اوضاع اقتصادی روز به روز بدتر می شود. آقای احمدی نژاد دانسته یا ندانسته، و برخلاف ‏قانون اساسی درحال تحمیل فروپاشی اقتصادی به ایران است. وقتی مجلس نهادهایی را مانند سازمان برنامه ‏وبودجه، یا هیات امنای صندوق ذخیره ارزی و یا شورای پول واعتبار را با قانونگذاری به وجود می آورد، ‏رییس جمهورقانونا حق انحلال آن ها را ندارد. رییس جمهور حق دارد برای انحلال آن ها به مجلس لایحه ‏بدهد، ولی حق ندارد آن ها را راسا منحل کند. اما چرا رییس جمهور این نهادها را منحل می کند؟ اقدامات ‏رییس جمهور خلاف قانون و مخل منافع ملی است. حال زمانی یک رییس جمهورغیرقانونی عمل می کند، اما ‏نتایج غیرقانونی عمل کردن به گونه ای است که به بهبودی اوضاع مردم منجر شده ولذا مردم از آن راضی ‏هستند. ولی می دانیم که چنین چیزی نیست. همه اقتصاددانان ایران اعم از اصولگرا وغیراصولگرا متفق اند ‏که تصمیم گیری های آقای احمدی نژاد غلط است. ولی ایشان به رفتار خود ادامه می دهد. آقای رییس جمهور ‏این قدرت را ازکجا به دست آورده که می تواندبه این دست از اقدامات مبادرت کند؟ آیا قدرت رییس جمهور ‏متکی به مجلس یا سپاه است؟ آیا به دلیل آنکه مقام رهبری ازاو حمایت می کند این اعمال را انجام می دهد؟ این ‏ها سوال های بسیار اساسی هستند. به طور مثال وقتی نمایندگان مجلس از وزیر نفت سوال می کنند چرا ‏دوبرابر آن چیزی که تصویب شده، از صندوق ذخیره ارزی استفاده و بنزین وارد کرده اید، می گوید که وی ‏مخالف بوده ولی دستورکتبی رییس جمهور است. چه کسی به رییس جمهور می تواند دستور بدهد که این گونه ‏غیرقانونی عمل کند، غیراز مقام رهبری؟ آیا مقام رهبری چنین دستوراتی داده است؟ نکته بعدی نیز این است ‏که آقای احمدی نژاد غیر از آنکه خلاف قانون رفتار می کند، خلاف مصوبات کلان کشور نیز عمل می کند. ‏بند ٨ اصل ۱۱۰ قانون اساسی می گوید که سیاست های کلان کشور را مجمع تشخیص مصلحت نظام به ‏رهبری پیشنهاد می کند. این موضوع تحت عنوان چشم انداز ۲۰ ساله کشور انجام شده است. ما هم نوشتیم که ‏چشم انداز مذکور اگر چه ایرادات و کمبود های جدی دارد اما در مجموع مثبت است و از طریق آن می ‏توانیم بفهمیم به کجا می رویم. مبتنی برچشم انداز ۲۰ ساله هم چهار برنامه ۵ساله تدوین شده است. معنای این ‏بحث آن است که دولت های بعدی باید در این قالب حرکت بکنند. اما رییس جمهور فعلی همه این برنامه ها را ‏زیر پا گذاشته است. عرض بنده این است که انتخابات مجلس وریاست جمهوری دارای این ایرادات اساسی ‏بوده است و سیاست های کنونی به سویی می رود که ایران ناچاراست یک تصمیم تاریخی اتخاذ کند ویک ‏چرخش اساسی را بپذیرد.‏


‎‎سوال: پیش بینی شما دراین باره چیست؟ سمت وسوی تحولات ایران چه خواهد بود؟‎ ‎

یزدی: در سال ۱٣۶۷ نهضت آزادی ایران بیانیه ای در ۱۶۷ صفحه درتحلیل وتفصیل ولایت مطلقه فقیه ارائه داد. ‏اکنون ٣۰ سال از انقلاب ایران گذشته است. الان زمان آن است که عملکرد نظام مبتنی بر ولایت فقیه را مورد ‏ارزیابی قراربدهیم. ما معتقدیم که مشکل اساسی ایران در سیستم ولایت فقیه است. این سیستم برای زمان ‏حاضر کارآیی ندارد. به نظر می رسد مجموعه نیرو های درون جمهوری اسلامی آرام آرام همگی به این ‏جمع بندی می رسند که این سیستم فاقد کارآیی لازم است. بدون شک عملکردرییس جمهور خلاف مصالح ملی ‏است. این موضوع حتی در اظهارات دکتر احمد توکلی و سایرین نمایان است. اما عملکرد آقای احمدی نژاد ‏مورد حمایت کیست؟ من معتقدم که ایران، افغانستان یا عراق نیست که به اوحمله کنند. ایران، لیبی هم نیست ‏که تسلیم شود به نحوی که تکنولوژی هسته ای اش را بار کشتی کند و به آمریکا بفرستد. ایران کره شمالی ‏نیست که تسلیم بشود. در ایران مانند اوکراین انقلاب مخملی یا انقلاب نارنجی نظیرگرجستان رخ نخواهد داد. ‏پس شرایط کنونی ایران به کدام سمت وسو می رود؟ من معتقدم ایران به سوی الگوی شوروی حرکت می ‏کند.‏


‎‎سوال: شما به کدام بخش از الگوی شوروی توجه دارید؟‎ ‎

یزدی: ببینید در شوروی انقلاب رخ نداد، حمله خارجی روی نداد. اما فشارهای خارجی به علاوه بی کفایتی و سوء ‏مدیریت رهبران کشور، اقتصاد وسیاست شوروی را به نقطه ای برد که رهبران شوروی خود به این نتیجه ‏رسیدند که ادامه وضعیت امکان ناپذیر است. آقای گورباچف و کل شورای مرکزی حزب کمونیست شوروی ‏به این نتیجه رسیدند که ادامه روند موجود میسر نیست. ‏


‎‎سوال: درکتاب پروسترویکای گورباچف این نکته هست که شوروی برای کشور برنامه و پول دارد ولی ‏مردم انگیزه مشارکت برای انجام امور را کاملا از دست داده اند و دست به کاری نمی زنند.‏‎ ‎

یزدی: بله این خود یک پدیده تازه در قلمرو تحولات سیاسی بود. یک نظام توتالیتر خود به جایی می رسد که می گوید ‏دیگر توانایی ادامه مسیر را ندارد و لازم است که تغییراتی ایجاد شود. آن تغییرات سرآغاز سلسله حوادثی در ‏شوروی سابق شد. به نظر من رهبران و مدیران کنونی ایران، اعم از راست، چپ و افراطی و... به تدریج ‏دارند به این سمت و سو حرکت می کنند. ‏


‎‎سوال: تمایز میان ایران باشوروی چیست؟‎ ‎

یزدی: ایران هیچگاه امپراتوری نبوده تا متلاشی شود. ما با خطر فروپاشی جغرافیایی روبرو هستیم، اما نه مانند ‏شوروی سابق.ایران امپراتوری نیست. مشکلات قومی داریم. اما این اقوام، نظیر کردها خود را ایرانی می ‏دانند. اگر کردها برخی مواقع سخنانی را مطرح می کنند به دلیل ظلم مضاعفی است که درحق آنان روا داشته ‏شده است. ولی اوکراین یا گرجستان یا آذربایجان یا کشور های آسیای مرکزی هیچگاه خود را روس نمی ‏دانستند. درانقلاب اکتبر این کشورها با بلشویک ها همکاری کردند به دلیل قولی که لنین داد.لنین به این ‏کشورها وعده داد که اگر برای سرنگونی تزار همکاری کنند، بعد از پیروزی به آنان استقلال خواهد داد.ولی ‏بعد خلاف وعده خود عمل کرد. وضعیت در ایران متفاوت است.بنابراین ما مشکل قومی داریم ولی خطر ‏تجزیه به دلایل این چنینی را نخواهیم داشت. بلکه برعکس تغییر درسیاست های درونی بسوی مردم سالاری، ‏موجب استحکام وحدت ملی خواهد شد. نکته مهم دیگر آن است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، عصر ‏مارکسیسم ـ لنینیسم به پایان رسید. اما درایران، اگر این تغییرات رخ دهد، عصر اسلام به پایان نمی رسد، بلکه ‏برداشت های جدید تری ظهورو بروزپیدا خواهند کرد. یعنی اگر چنانچه این مجموعه تصمیم بگیرد تغییراتی ‏اساسی ایجاد بکند، موجب نمی شود که اسلام از میان برود. تاریخ اسلام مملو از این دست از حوادث بوده ‏است. ‏


‎‎سوال: به نظر شما به طور خاص آقای احمدی نژاد تسریع کننده چه فرآیندی است؟‎ ‎

یزدی: آقای احمدی نژاد با عملکرد خود دارد فرآیند تجدید نظراساسی در سیستم سیاسی ایران را تسریع می کند. در ‏این فرایند آخرین گروه هایی که مدعی انقلاب بوده اند درراس قدرت قرار گرفته اند و می خواهند مانند اوایل ‏انقلاب عمل بکنند. این سخن به چه معنایی است؟ به معنای آن است که تعدادی آدم بی اطلاع برسرکار بیایند ‏ومجددا همه امور را از نقطه صفر آغاز کنند. این نگاه کار ساز نیست. از این رو من تحولات ایران را ‏درسمت وسوی یک تجدید نظر کلی می بینم. ‏


‎‎سوال: آیا با این تحلیل افراط گرایی ادامه خواهد یافت؟‎ ‎

یزدی: خیر، افراط گرایی ادامه نخواهد یافت. بلکه همه دست اندرکاران به این جمع بندی می رسند که طرح دیگری ‏باید بریزند. ‏


‎‎سوال: برخی معتقدند که قدرت گیری آقای لاریجانی درمجلس ناشی از یک سیاستگذاری در راس هرم ‏قدرت نظام سیاسی ایران است. تحلیل شما چیست؟‎ ‎

یزدی: قدرت گیری آقای لاریجانی نماد این است که آقای احمدی نژاد نیرویی نیست که بتوانند به حمایت از آن ادامه ‏دهند، بلکه باید کار دیگری انجام بدهند. ‏


‎‎سوال: حرکات بعدی چه خواهد بود؟‎ ‎

یزدی: این سوال مهمی است.باید دید که آیا مجلس رییس جمهوررا استیضاح خواهد کرد؟ مجلس طبق قانون حق ‏دارد رییس جمهور را استیضاح کند، اگر به دلیل کارهای کنونی رییس جمهور فعلی وی را استیضاح نکنند، ‏پس برای چه چیزی مجلس باید رئیس جمهور را استیضاح کند؟ اصلا چرا استیضاح رییس جمهور درقانون ‏آمده است؟ این رییس جمهور با این عملکرد و کارنامه، بهترین نمونه برای استیضاح است. آیا مجلس فعلی که ‏به صورت دستچین انتخاب شده با بودن آقای لاریجانی در راس آن به سوی استیضاح رییس جمهور حرکت ‏می کند؟ آیا اراده بالاتری وجود دارد که احمدی نژاد را فدای تثبیت برخی از نارضایتی ها بکند؟ در تاریخ ‏سیاسی این تجربه وجود دارد. حال اگر ورود فعال آقای لاریجانی به صحنه و ریاست مجلس مصداق فرآیند ‏تغییرات اساسی است باید این امر خودش را در استیضاح آقای احمدی نژاد نشان بدهد. ‏


‎‎سوال: روزنامه تهران امروز که در جناح آقای قالیباف قراردارد تلویحا اشاره کرده است که مجلس هشتم ‏درنقد عملکرد رییس جمهور جدی تر از گذشته عمل خواهد کرد. با این همه سوالی که وجود دارد این است که ‏آیا با مسایل عمده ای که ایران با آن مواجه است، این دست از سیاست ها کارساز خواهند بود؟ یکی از این ‏مسایل عمده که مثلا در انتخابات مجلس هشتم کاملا هویدا شد این بود که مردم مشارکت جدی به عمل ‏نیاوردند. چنین شرایطی فضارا برای حرکت های توام با فشار یابراندازانه فراهم می کند. به نظر می رسد که ‏مردم درشرایط کنونی با توجه به مشکلات عدیده اقتصادی کاملا دچار احساس بی قدرتی شده اند. شاید تنها یک ‏آشتی ملی و سپس ایجاد فرآیندهای رقابت دموکراتیک است که می تواند در این شرایط تغییری ایجاد کند.‏‎ ‎‎‎‏ ‏

یزدی: فرآیندی که من توضیح دادم مبتنی براین فرض است که فضا به سویی می رود که همه، حتی مقام رهبری نیز ‏بپذیرند، که ادامه روند کنونی فایده ای برای ملت ایران و نظام سیاسی کنونی دربرندارد. برخی از دست اندر ‏کاران درحال حاضر این موضوع را پذیرفته اند ولی مقام رهبری هنوز این موضوع را نپذیرفته است. این ‏فرایند که بنده مطرح می کنم، هنگامی به نقطه چرخش می رسد که مقام رهبری هم بپذیرند که سیستم فعلی ‏ناکارآمد است و باید تغییر نماید. این هم یک پند وموعظه یا مکاشفه درون نیست. بلکه باید براساس تجارب ‏حاضر و بن بست های کنونی تجربه بشود تا درنهایت به این جمع بندی برسند که اشکال از این فرد یا آن فرد ‏نیست، بلکه درکلیت این سیستم است.‏‎ ‎


‎‎سوال: بروز و ظهور رفع این اشکال تاریخی چه خواهد بود؟
‎ ‎
یزدی: ابتدا اعتراف به اینکه همه حق حیات دارند. در این جا آشتی یا وفاق ملی معنا می یابد. آن چیزی که ما ۵ سال ‏پیش تحت عنوان وفاق ملی به آن اشاره کردیم. وفاق دربرابر نفاق است. نفاق به معنای شکاف ودره است. یک ‏شکاف عظیمی میان دولت وملت به وجود آمده است. وفاق به معنای با هم بودن و یکی است. اگر وفاق ملی ‏اعلام شد، معنایش این است که نهضت آزادی نیزدر کنار موتلفه و دیگران حق حیات دارد. ما هم بدون ترس ‏از زدن وبستن و... می توانیم حرفمان را بزنیم. در چنین شرایطی مجموعه نظام خود را درجایگاهی قرار می ‏دهد تا از همه نظریه ها بهره مند شود. ‏


‎‎سوال: چه ساختار قانونی قادر خواهد بود این وفاق ملی را به پیش ببرد؟‎ ‎

یزدی: نکته اول این است که قانون اساسی اول را، که دولت موقت تدوین کرده بود، آقای خمینی نیز امضا کرد. این ‏موضوع به این معنا است که قانون اساسی اول که درآن ولایت فقیه هم وجود ندارد می تواند قانون اساسی ‏جمهوری اسلامی ایران باشد. پس هی نگویند که جمهوری اسلامی منهای ولی فقیه معنا ندارد. بنیانگذار ‏جمهوری اسلامی ایران، یعنی رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران آن قانون اساسی را که جمهوری اسلامی بود ‏منهای ولی فقیه، به رسمیت شناخته و امضاء کرده است. ایشان و روحانیان حزب جمهوری و شورای انقلاب ‏حتی اصرار می کردند که همان قانون اساسی اول را که دولت موقت نوشته بود به رفراندوم بگذارند. حال ‏می گوییم که ٣۰ سال از آن زمان گذشته و تجربه پیدا کرده ایم، قانون اساسی که وحی منزل نیست لذا امکان ‏تغییر درآن وجود دارد برگردیم به همان قانون اساسی که به امضاء رهبرفقید انقلاب هم رسیده بود. ‏


‎‎سوال: فکر می کنید با توجه به واقعیت موجود ایران، تحقق جمهوری ای که درآن احزاب نقش تعیین کننده ‏داشته باشند محتمل است، یا یک نظام مشروطه سلطنتی مانند امپراتوری بریتانیا و یا ژاپن که رهبر درآن برای ‏حفظ وحدت ملی دارای کارکرد است نه اداره مملکت؟‎ ‎

یزدی: ما در ایران یک نظام جمهوری را متناسب با واقعیات موجود می بینیم. سلطنت درایران همواره دچار مشکل ‏بوده است. کمتر سلطانی درایران به مرگ طبیعی مرده است. هر چند می گویند که ایرانی ها شاه پرست ‏هستند ولی همیشه سلاطین خود را کشته اند. بنابراین من احتمال اینکه سلطنت به ایران برگردد را بسیار ‏ضعیف می دانم. این موضوع یک حرکت ارتجاعی هم خواهد بود. آخرین امپراتور جهان درنپال دارد آخرین ‏مراحل خود را طی می کند. البته این درست که کشورهایی مانند انگلستان یا حتی سوئد که موفق ترین نظام ‏سوسیال دموکرات جهان است هنوز دارای نظام سلطنتی است. اما نهادهای دمکراتیک درسوئد تا آن اندازه ‏قدرتمند هستند که شاه وملکه محلی از اعراب ندارند. آنچه که من بیش از همه من محتمل می بینم نظام ‏جمهوری است.که من با توجه به قانون اساسی اول ایرادی نمی بینم که نام اش را جمهوری اسلامی بگذاریم. ‏از این رو برگشت به قانون اساسی اول را بیش از سایر موارد محتمل می بینم. ‏


‎‎سوال: بازگشت به قانون اساسی اول آیا لوازم تحقق خود را داراست؟‎ ‎

یزدی: منظریا روندی که شرح دادم معنایش این نیست که بنشینیم تا مسئولان با مکاشفه درون به این مرحله برسند و ‏تغییرات بنیانی ایجاد کنند. خیر، بلکه یکی ازعوامل کارساز وموثردر این فرایند وجود جنبش های مدنی برای ‏تحقق تغییرات است. از خرداد ۱٣۷۶ به بعد، و روی کارآمدن آقای خاتمی و سپس رویداد های بعدی، تلاش ‏زیادی صورت گرفته و می گیرد تا نهادهای مدنی را ازمیان بردارند. ولی مشاهده می کنیم که در این هدف ‏خود موفق نبوده اند. جنبش هایی نظیر جنبش معلمان، جنبش زنان، جنبش کارگران، جنبش دانشجویی و... ‏کماکان حضور فعال وجدی دارند. حتی دامنه فشار را تا آن جا تسری دادند که دراویش را که معمولا آرامترین ‏وملایمترین گروه های اجتماعی هستندمی خواستند از میان بردارند، ولی دراین بخش هم ناموفق بودند؛ به ‏عبارت بهتر زورشان نرسید. حسینیه دراویش را خراب کردند اما جنبش درویشی را نتوانستند.جنبش ‏دانشجویی تحت فشار بسیار شدیدی قرار دارد اما موفق نشده اند آن را ازبین ببرند. بنابراین ادامه جنبش های ‏مدنی از یک طرف، و فروپاشی اقتصادی از جانب دیگر، تورم مهارگسیخته، و... همه از عواملی است که ‏فشار به حاکمان برای پذیرش تغییر وارد می آورد. دراین فشارها، علائم زیادی می بینم که درنهایت نظام ‏سیاسی ایران تغییرات ضروری را بپذیرد. ‏


‎‎سوال: شما نشانه های این پذیرفتن را درکجا مشاهده می کنید؟‎ ‎

یزدی: شما فکر می کنید که آقای هاشمی، که بسیار زیرک و باهوش است چرا مطرح کرد که با ولایت فقیه مخالف ‏بوده است؟ چرا ایشان اکنون مطرح می کند که به مرحوم آذری قمی گفته بود که این ولایت فقیه که شما ‏دنبالش هستید ناصرالدین شاه می شود؟ دوران ناصری عصر بی خبری شناخته شده است. آیا معنای سخن ‏آقای هاشمی این است که ما با عصرنادانی روبرو هستیم؟آقای هاشمی اکنون رئیس مجلس خبرگان رهبری ‏است که بر طبق قانون اساسی وظیفه نظارت بر رهبر را بر عهده دارد. بنا براین کسانی که دارای دانش روز ‏هستند یا سی سال تجربه کرده اند، به این نتیجه رسیده اندکه نمی شود فرد دارای همه اختیارات باشد ولی ‏درباره هیچیک به هیچ کس یا نهادی هم پاسخگو نباشد. این خود مشکل اصلی است که به تدریج همه دارند به ‏آن پی می برند. تاکید می کنم که دراین جا اشکال از احمدی نژاد نیست، اشکال از آن مجموعه ای است که ‏موجب پیدایش احمدی نژاد می شود. زیرا خودش را باز تولید می کند. ‏

‏ در اینجا مایلم به یک نکته مهم هم اشاره کنم وآن اینکه روحانیت درمجموع انعطاف پذیری اش از ما ‏روشنفکران بیشتر است. به این معنا که سر به زنگاه ها خود را تغییر می دهد. آقای صانعی به راحتی می ‏گوید که حقوق زن ومرد برابر است. چون خود را مفسر دین می دانند از این روتوجیه دینی اش را نیز پیدا ‏می کنند. ‏

نادر ایرانی
۲۵ خرداد ۱٣٨۷
‏ ‏منبع: روز