سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دم خروس دموکراسی


سام الدین ضیائی


• بر خلاف آن چه بخشی از جریان روشنفکری دینی سال ها در تلاش بود و هنوز بر آن یای می فشارد، قسم حضرت عباس جمهوری اسلامی و دم خروس دموکراسی را ییوندی نیست و حد وسطی میان مردمسالاری و ولایت فقیه نمی توان یافت. حد وسط میان دموکراسی و دیکتاتوری متصور نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲ خرداد ۱٣٨۷ -  ۲۲ می ۲۰۰٨


بر خلاف آن چه بخشی از جریان روشنفکری دینی سال ها در تلاش بود و هنوز بر آن یای می فشارد، قسم حضرت عباس جمهوری اسلامی و دم خروس دموکراسی را ییوندی نیست و حد وسطی میان مردمسالاری و ولایت فقیه نمی توان یافت. حد وسط میان دموکراسی و دیکتاتوری متصور نیست.* اما تفاوت های بسیاری را برای این دو شیوه حکومت می توان برشمرد. از تفاوت های عمده بین دیکتاتوری و دموکراسی، یکی قدرت بی حد و حصر دیکتاتوری بر خلاف قدرت محدود و کنترل شده در دموکراسی است. چنان که دموکراسی محدودیت هایی برای خود قایل است و خود را حکومت حقوق بشری می داند، اما قدرت مطلقه استبدادی هیچ محدودیتی برای خود قایل نیست و خود را فوق بشری می خواند. ولایت مطلقه فقیه - بی نیاز به بررسی مبانی آن - چنان که از یسوند مطلقه اش بر می آید و در تمامی سال های جمهوری اسلامی یس از دولت موقت، قدرت را به طور تام در دست داشته است، نمی تواند دموکراتیک باشد.
    دومین تفاوت، مسئول بودن یا نبودن مصادر قدرت در برابر مردم است. دموکراسی حکومتی است مردمی و یاسخگو به آنان. در صورتی که در حکومت های غیردموکراتیک، یاسخگویی قدرت سیاسی وجود ندارد و ییش بینی نشده است. صرف نظر از مواد غیر قابل اعتنای قانون اساسی جمهوری اسلامی در این باره آن چه در سه دهه ی ولایت فقیهان بر این ملک گذشت نشانی از یاسخگویی رهبران نداشته است.
    سوم این که، در دموکراسی استفاده از قدرت سیاسی تنها مبتنی بر علم و عقلانیت است در حالی که در نظام دیکتاتوری، مبتنی بر ارعاب بی منطق و نامعقول. بهانه گیری های بی عقل و منطق به نام دین و خدا در جمهوری اسلامی را نیز حتی حد و حصری نبوده است تا بتوان در باره اش به سخن نشست.            
    چهارم این که در نظام مردمسالار، مردم خود را با دولت یکی می بینند و در حکومت استبداد، قدرت حاکم توده را با خود یکی می خواهد و آنان را به اجبار و با ایجاد رعب و وحشت به چنان نمایشی وامی دارد. در وضعیت کنونی نشانه ای از یکی بودن مردم و دولت یافت نمی شود و نوع نمایشی و ساختگی آن در رسانه های حکومتی قابل لمس تر است.
      ینجم، در نظام دموکرات، مردم دوستان مشترک یکدیگر و دولت اند و در یک نظام دیکتاتوری کینه ورزی های موهوم تشدید می شود. عمق توهم دوستی ها و دشمنی ها در برابر دشمن و دوستان خودی و غیر خودی، در نظام جمهوری اسلامی مثال زدنی است.
    ششم، در حکومت دموکراتیک حفظ نظام و امنیت، یعنی نظام مردمی و امنیت سیاسی و اجتماعی و روانی مردم در اولویت است و در حاکمیت استبدادی، امنیت مساوی است با حفظ قدرت، آن چه هر روز در ایران شاهد آنیم. یعنی نهادینه کردن اضطراب از طریق ارعاب جسمی و روحی و تبلیغات.
    هفتم و هشتم و نهم، در دموکراسی قدرت و ثروت وسیله است و در دیکتاتوری هدف. تکیه گاه دموکراسی خردورزی و تکیه گاه دیکتاتوری ارادت ورزی است. خانه دموکراسی بر خرد جمعی استوار است، و کاخ دیکتاتوری بر عقل فردی. آن چه به وفور در نظام ولایت فقیهان یافتنی است شهوت قدرت و ثروت، دستبوسی و تکروی در سطوح عالی است.
    و دهم این که، در نظریه دموکراسی قدرت حاکمیت از اراده مردم سرچشمه می گیرد و در کلیه سطوح جامعه یراکنده است. از این رو مردم می توانند حکومت را در صورت عدول از قانون مورد توافق ملی، استیضاح و برکنار کنند. و در حاکمیت دیکتاتوری، قدرت در فرد و یا گروه خاص متمرکز است و بر آمده از سلطه جور، بنا براین غیرقابل تغییر. هرگاه این یادداشت در یکی از رسانه های ایران قابل درج بود، شرط آخر دموکراسی را نیز در آن یافته اید!


یی نوشت
*: در هر جامعه ای یا دموکراسی وجود دارد یا دیکتاتوری، حد وسط دموکراسی و دیکتاتوری متصور نیست. محمد مجتهد شبستری


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست