سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انسان، موجدِ امکان - مارال سعید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : چیز دیگری باقی مانده است که بگوئیم؟
سرکار خانم مرادی ,
حقیقت اینست که من اطلاع زیادی در باره موضوع مورد گفتگو ندارم, یعنی نمیدانم "اپوزسیون جمهوریخواه ایران" کیست و یا کی نیست. یعنی به گمانم جز سلطنت طلبان, بقیه, چه "پزیسیون" و چه "اپوزیسیون" همگی "جمهوری" خواهیم که چهل سال است فریاد میزنیم اتحاد, راه نجات است و شصت سال پیش هم "پیرمرد" فریاد زد که "فریاد میزنم, فریاد میزنم" و هنوز هم فریاد میزنیم. چیز دیگری باقی مانده است که بگوئیم؟
٨۹٨۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : یوسف ر.

عنوان : حضور فعال
در پاسخ به بعضی از دوستان. و با تشکر از خلاقیت فکری نویسنده ی محترم.
دوستان توجه داشته باشند گفتمان سازی موضوعی آنی و از پیش آماده نیست. همینکه شما می بینید و می شنوید همین نظر مطرح شده توسط نویسنده، تا حدودی در گفتگوی نیروهای جمهوریخواه در تلویزیون "رنگین کمان" توسط آقای لیما کشی مطرح میشود، خود نشانگر آنست که دوستان نباید نا امیدانه به اپوزسیون جمهوزیخواه نگاه کنند. باید پیشنهادات، انتقادات یا هر ایده کاربردی را مطرح کرد. البته که نباید انتظار داشت بلافاصله نظر ما در میان رهبران انعکاس یابد. ولی اینگونه هم نیست که ناشنیده و نادیده گذارده شود. اپوزسیون جمهوریخواه یعنی مجموعه ی ما.
روح دمکراسی خواهی را باید از طریق همین ایده ها و اظهارنظرها، بیش از پیش در درون اپوزسیون تعمیق و گسترش داد. نباید نشست تا آن عده ای که انتخاب شده اند همه ی کارها را پیش ببرند. متاسفانه و شوربختانه اکثریت بزرگی از اعضای همین احزاب و سازمانهای جمهوریخواه اپوزسیون می انگارند وظیفه دارند فقط در زمان انتخاباتهای درونی رای بدهند و انتظار دارند منتخبین کارها را با خلاقیت و شسته رفته انجام خواهند داد. انگاره ای که با دمکراسی همسازی ندارد. باید از منتخبین خواست! باید کارهای آنها را زیر دربین داشت! و ایگونه است که ما میتوانیم از یک اپوزسیون زنده و خلاق و فعال برخوردار باشیم.
٨۹٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : سوسن مرادی

عنوان : تشکر و ...
آقا پیروز متشکرم از تذکر شما.
کاش حال که دست به قلم برده بودی فقط اشکال من نمی کردی و نقدی، تمجیدی، تکذیبی بر نوشته ی خانم سعید مینوشتی. یا بر خموشان نیشتری میزدی که شاید از خمار بی عملی می رهیدند.
٨۹٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : ما و بازنشستگان سیاسی
قابل توجه خوانندگان؛ اکنون سه روز است که از درج این نوشته (پیشنهاد) می گذرد و همگان می بینند برای نمونه حتا یک عضو شناخته شده از دو مجموعه ی ۴ و ۱۰ جمهوریخواه اپوزسیون هیچگونه اظهار نظری نکرده اند.
چند امکان موجود است:
۱- آنها سرگرم برنامه های "دورِ همی" خودشان در پالتاک هستند و اصلاً خبر ندارند بیرون چه میگذرد!
۲- آنها نشریه "اخبارروز" را بایکوت کرده اند.
۳- آنها چون خود را همه چیز دان میدانند نیازی به خواندن و شنیدن هیچ پیشنهادی نمی بینند.
۴- آنها می شنوند و می خوانند ولی وقت اظهارنظر ندارند. تازه اگر هم بخواهند اظهارنظر کنند باید سنگ/کاغذ/قیچی بیارند که حالا چه کسی اظهار نظر کند!
رفتار این حضرات آدم را یاد فیلمی از محسن مخملباف می اندازد که در مقطع انقلاب چند نفر در زندان نشسته اند و ناباور و بی خبر از مردم و بیرون در حال بحث کردن هستند. (نام فیلم را بخاطر نمی آورم. فیلم مربوط به دورانیست که مخملباف متعهد بود و مورد تایید بارگاه اسلام فقاهتی).
اما این شباهت تا همیجاست به اطمینان میتوان گفت: از آن بر دوش گرفتن و شادی و هلهله ی مردمی خبری نخواهد بود.
یادتان باشد؛ وقتی بازنشسته ها سر کار باشند، کاری پیش نخواهد رفت.
٨۹٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : peerooz

عنوان : "هر که او بیدارتر پر دردتر".
سر کار خانم مرادی,
این شعر از مولاناست نه صائب تبریزی.

"هر که او بیدارتر پر دردتر - هر که او آگاه تر رخ زردتر".

مثنوی معنوی » دفتر اول - اعتراض مریدان در خلوت وزیر
https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar۱/sh۲۹/
٨۹٨۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : کیا

عنوان : خانم مرادی
من در رابطه با قسمت اول مقاله نظری دادم.
حال سوسیال دمکراتهای سکولار اگر گویا نیست عذر مرا بپذیرید.
٨۹٨۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : جدائی دین از حکومت
استاد و هنرمند فرهیخته دکتر اسماعیل خوئی در مقاله ای که در زیر همین نوشته ی خانم مارال سعید قرار دارد در مورد مردم ، حکومت ، دولت ، اپوزیسیون قرار دارد اصول و مبانی دموکراسی تشریح کرده اند .
نگارنده با اشاره به جمهوری فرانسه ی لائیک با پشتوانه ی رنسانس و انقلاب فرانسه و متفکرین خودش می بیند که در آنجا حتی حزبی با گرایش مذهبی وجود ندارد .
اما در جمهوری آلمان سکولار با پیشینه ی امپراتوری و سلطنت تا شکست در جنگ جهانی اول و دوران سیاه و عفریت نازیسم و فا شیسم هیتلری بعداز جنگ جهانی دوم تا امروز احزاب مسیحی از زمان آدنائر تا هلموت کهل و امروز آنگلا مرکل دست بالا را داشته اند.
تا زمانیکه جمهوریخواهان سکولار و لائیک ایران نتوانند بر تشتتات موجود فائق آیند و جدائی دین از حکومت را به میزان وسیع به میان تمام اقشار مردم نبرند. دلیلی ندارد که مشروعه خواهان مثل بعداز انقلاب مشروطه به شریعتمداران معمم و مکلا متوسل نشوند. دلیلی ندارد که امثال خمینی و بازرگان و سایر نیروهائی که هنوز به باور و ضرورت جدائیدین از حکومت نرسیده اند دخیل به بندند.

اگر بناست مردم ایران از حکومت اسلامی بگذرد و گذار دموکراسی در ایران یکیار برای همیشه واقعا آغاز شود بدون تکیه بر مردم ایران در بر همین پاشنه خواهد گردید.
در هیچ برهه از تاریخ غم انگیز ایران مردم چنین عریان و پوست کنده با نا کارآمدی دین و دین فروشان روبرو نشده بود. تا دین از حکومت جدا نشود این وطن وطن نشود. ولی نگارنده معتقد است که ما نمی توانیم مدل فرانسه یا آلمان را از هم اکنون در دستور بگذاریم.
بهتر است مضمون و محتوی حکومت های سکولار و لائیک برای مردم تبلیغ ترویج شود که اصلا به معنی دین ستیزی نیست و باید شریعتمداران رنگارن را نیز خلع سلاح کرد.
٨۹٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : امیر ایرانی

عنوان : اشتباه کنندگان تحولات اجتماعی یک جامعه خاص
یکی از برداشتها که می توان از نوشتار سرکار خانم مارال سعید داشت چنین است
و شاید پیامش در نوشتارش چنین باشد:
در بازیگران چپ، دو شخص شاخص بنام کیانوری و خانم فیروز که تمام زندگی و اعمالشان اهداف مبارزاتی اجتماعی داشته در برخورد با مسائل جامعه ایران و تحولات آن و حرکات بعد از سال ۵۷ دچار اشتباهاتی غیر قابل دفاع شدند.
و چه بسا آنانی که در ادامه حرکات جامعه ایران، خود را اپوزیسیون می دانند و حرکاتشان بدور از شناخت واقعی جامعه و درک درستی از آن باشند، اشتباهاتی غیر قابل دفاعی را انجام دهند و...
و در اپوزیسیون شدگان آنهایی که نزدیک به ۳۰ یا ۴۰ سال از متن جامعه بدورند، توان فهم درست تحولات را ندارند و اگر هم ابراز وجودی می کنند این ابراز وجودشان:
یا براساس تئوری هایی است که در ذهنشان بایگانی کرده و یا تلنبار کرده اند
یا آنهایی که توان فهم هیچ تئوری ها را ندارند حرکاتشان براساس مأموریتی است که فکر می کنند باید انجام دهند
یا براساس جوگیری است که دچار آن می شوند و هراز چندگاهی چیزی می گویند و خود را می نمایانند.
آنهایی که هراز چندگاهی موج وار به خارج می آیند و یا فرستاده می شوند و دار و دکانی درست می کنند آنها نیز بحث مربوط به خودشان را می آفرینند که نیاز به پرداختن جداگانه دارند. بگذریم.
باید گفت
آن اپوزیسیون پنداران ویا اپوزیسیون شدگانی که در پی فهم تحولات و یا در پی تحقق اهداف آزادی خواهانه و دمکراسی خواهانه بودند و هستند
اگر حزبی و یا تشکیلاتی را سازماندهی کرده اند و می کنند، اولین هدفشان و یا هدف اصلیشان ارتباط با داخل و رفتن به درون جامعه باشد -که از جامعه هم اثر پذیرند و هم اثرگذارشوند- آنگاه در تحولات جامعه، یا مردم این حزب ها و تشکیلات را می پذیرند که با پذیرش آنها، بیگمان! این احزاب و تشکیلات، بازیگران فعال جامعه خواهند شد و یا مردم آنها را نمی پذیرند که هر کی می رود خونه عمه اش و ...
اما اگرحزبی و یا تشکیلاتی فقط در پی اینست که فرصت طلبانه در پی مطرح شدن برای جایگزینی باشد علاوه بر اینکه هیچ کارکرد مثبتی برای جامعه ندارد بلکه لوث کننده احزاب و مفاهیم سیاسی و اجتماعی می شود و...
٨۹٨۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : مجتبی کریمی

عنوان : سازمانها و احزاب اپوزسیون ایران
خانم سعید اجازه بدهید بحثم را با یک سوآل آغاز کنم؛ فارغ از اینکه پیشنهاد شما تا چه اندازه در سیستم جمهوری اسلامی شدنی هست، آیا در جنم سازمانها و احزاب اپوزسیون ایران چنین همتی را می بینید؟
در ۲۰ سال گذشته چند گردهمآیی اعتراضی یا راهپیمائی یا حضور در مقابل پارلمانهای کشورهای مختلف را از سوی سازمانها و احزاب اپوزسیونی دیده ایم که بتوانیم به این نتیجه برسیم که پتانسیل عمل سیاسی در میان آنها وجود دارد. یک بخشش بر میگردد به خجالت از قلت افراد! بخش بزرگترش برمیگردد به اینکه آنها انگیزه ای در خود نمی بینند. واضح است که از نگاه من فعالیتهای پالتاکی و فیس بوکی و یوتیوبی و امثالهم که همگی در جایگاه خود مفید است هیچکدام در جایگاه عمل سیاسی نمی نشیند. به ضرس قاطع می توان گفت: کلیه ی احزاب و سازمانهای اپوزسیونی منتظرند تا موج در داخل ایران ایجاد شود و اگر موج اوج گرفت، آنها بر آن سوار شوند.
نکته ی بسیار ظریفی را شما بر آن انگشت نهاده اید. تجربه ی سی و اندی ساله نشان میدهد آن "انسان موجد امکان" که شما فرموده اید گویا صرفاً در میان ساکنان ایران زمین یافت می شود. نمونه ی بارز آن مبارزات ۴۰ ساله ی زنان است. شما کدام سازمان یا حزبی را سراغ دارید که چنین خلاق و چنین منعطف با سازمانگر و بدون سازمانگر یک یا چندین مطالبه را به عمل سیاسی تبدیل کرده باشد؟ بدون اما و اگر، هیچ
سازمانها و احزاب اپوزسیونی ما حتی هنوز به این ضرورت نرسیده اند که با هم گفتگو کنند! فعالیت مشترک پیشکش شان!! هنوز ما یاد نگرفته ایم مسائل سیاسی و اخلاقی را با هم قاطی نکنیم! همچنان مثل یک آخوند، تا صحبت از گفتگو میشود یک خروار فاکتهای اخلاقی در پشت هم ردیف میکنیم، که بله؛ با این بابا نمیشود گفتگو کرد. اگر در کنار او بنشینم دامنم لکه دار میشود. چون او با شاه فالوده خورده اگر مرا با او ببینند آبروی نداشته ام میرود! تصدیق می فرمائید، ما بیشتر معلمان!!! اخلاقیم تا فعالین سیاسی.
باورکنیم که تاریخ برای ما ورق نمی خورد. ما هنوز مسائل انقلاب مشروطه، دوران رضا شاه، دوران مصدق، کودتای ۲۸ مرداد، دوران محمدرضاشاه ووو برایمان حل نشده باقیست. بایست باور کرد ما (سیاسیون ما) هنوز سیاستمدار نیستند، تا بتوانند خلاقانه سیاست ورزی کنند.
٨۹٨۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : سوء تفاهم بزرگ
موضوع «سوسیالیسم واقعا موجود» که ما مروجان و مبلغان «راه رشد رشد غیر سرمایه داری » آن را بعداز انقلاب بهمن ۵۷ شناختیم . سالها قبل از انقلاب ـ دهه ۵۰ میلادی ـ بعداز تغییر استراتژی حزب کمونیست شوروی که ناشی از محاسبات و تحلیلات تئورسین های آن بود در بیانیه های ۱۹۶۰ و ۱۹۶۹ میلادی خود را نشان داد. که به آن اشاره خواهد شد.
ما بعداز انقلاب در بیانیه های مذکور دریافتیم که احزاب برادر پذیرفته بودند که گذار سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی با پیروزی انجام شده و بر گشت ناپذیر است.

بهمین دلیل مواضع احزاب برادر نسبت به تمام مسائل جهان تغییر کرد و ما فقط شاهد اعتراضاتی به احزاب چپ طرفدار حزب کمونیست شوروی بودیم. نگارنده تا بعداز انقلاب نمی دانست که چنان بیانیه هائی صادر شده است.
احزاب برادر بعداز آن بیانیه ها فکر میکردند امپریالیسم جهانی و کشورهای زیر سلطه در حال تضعیف و محو شدن هستند. بهمین دلیل با هرکس که با غرب زاویه داشت دوست می شدند .
البته معلوم نیست که بعداز صدور و تصویب آن بیانیه ها در سال ۱۹۶۰و ۱۹۶۱ چه کسانی به انها اعتراض و انتقاد کردند. ولی بعداز انقلاب پذیرفتن آن بیانیه ها شرط پیوستن به «سوسیالیسم واقعا موجود» بود.
بنظر نگارنده مسئله با دشنام به الیانوفسکی حل نمیشود چون بسیاری در مورد راه رشد غیر سرمایه داری نوشتند. یک باور بی پایه ! مگر میشود ادعا کرد: گذار سرمایه داری به سوسیالیسم با پیروزی انجام شده و برگشت ناپذیر است. به چه دلیل و آمار و ارقامی ؟
عواقب آن محاسبات آبکی رادیدیم . دریغ که چه جانهای شیفته ای برای سوسیالیسم از جان مایه گذاشتند و باید بمراتب دشوار تر از گذشته ادامه داد..
٨۹٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست