سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هویت و تصاحب - محمدرضا نیکفر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : همنشین بهار

عنوان : مقاله آقای نیکفر، شایسته بسی تقدیر است
سلام بر شما
در نظر پیشین، اشاره به این نکته که «آریا» و «آریایی» بار معنایی متفاوتی دارند، منافاتی با مقاله خوب آقای محمدرضا نیکفر (هویت و تصاحب) ندارد. نوشته ایشان شایسته بسی تقدیر است و من همواره از ایشان آموخته‌ام. با کمال احترام: همنشین بهار
٨۹٨۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : علی کریمی

عنوان : دو تاریخ
گمان می کنم، گره کار آنجاَست که گویا ما دارای دو تاریخیم. پیش از اسلام، که از آن کم می دانیم، و به آن افتخار می کنیم. پس از اسلام، که بسیار می دانیم، و از آن شرم نمی کنیم.
و دیگر آنکه، برای شناخت بی پایه گی فرزانگی و روا داری شاهان هخامنشی، کافی است، جهان شناسای آنان، آشکار شود، تا ادعای خدایی ‌‌ا آشکار شود. و این ادعا تا عصر پهلوی هر از گاهی خودی نشان داده است.
٨۹٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ناسیونالیسم ایرانی
آقای نیکفردر نوشتارش یک پیام واضح و روشنی را آورده است آنهم رد هر نوع تفکر برتری جویی، چه از نوع آریایی آن و چه از نوع قوم خواهی آن.
تعجب آور می شود وقتی نظر دهندگانی به بهانه دفاع از ایشان تفکر قوم خواهانه ی خودشان را پررنگ می کنند.
این نظر دهندگان توجه ندارند (و یا دارند اما...) وقتی شخصی مانند آقای نیکفر تفکر برتری جویی آریایی را به نقد می کشد، هدف امثال ایشان اینست که ایرانی را تعریف کنند که مال همه ایرانیان باشد و همه سکنان فعلی آن باید با یک حقوق برابرِ شهروندی ایرانی هم سرنوشت خودشان را رقم بزنند و هم سرنوشت کشورشان .
افرادی که نقد هوشمندانه ا ی که آقای نیکفر علیه برتری جویی ارائه داده است را بهانه می کنند و از آن برای اهداف قوم خواهانه و تجزیه طلبانه خود استفاده می کنند ، روش آنان یک روش فرصت طلبانه بیش نیست و روششان در خدمت مشروعیت دهی به برتری جوایان دیگر است.
نکاتی در مورد ناسیونالیسم
وقتی از کشوری نام برده می شود چه بخواهیم و چه نخواهیم در این نام بردن یک ناسیونالیسم نهفته است و یک ناسیونالیسمی تعریف می شود. اما کار کرد این ناسیونالیسم با توجه به وضعیت کشور ها تفاوتی نمایان می شود.
در کشور ایران با توجه به کثرت قوم ها و زبان ها و لهجه ها و آئین ها و در آمیختکی مردمان با هم و رواج رواداری و همزیستی خاص با هم، فقط یک نوع ناسیونالیسمی توان ظهور دارد؛ آنهم یک ناسیونالیسم انسانمدارانه که در نگرش انسانمدارانه اش یک انترناسیونالی هم نمود خواهد یافت.
باید گفت شرایط همزیستی و رواداری ایرانیان آنها را بسمت یک زبان مشترک ارتباطی خواهد برد همچنانکه تجربه تاریخی می گوید این یافتن زبان مشترک انجام شده است و این با هم بودن ایرانیان یک فرهنگ شهروندی ایرانی با حقوق برابر را خواهد آفرید.
در کشورمان یک نوع ناسیونالیسم ملی ایرانی را در زمان زنده یاد دکتر مصدق تجربه کردیم که این ناسیونالیسم در پی آزادی و دمکراسی برای کشور و منطقه بود که این الگو بارور خواهد شد.
هموطنمان جناب پیروز نکات مفیدی را در رابطه با تجزیه طلبی و ناسیونالیسم آورده است.
٨۹٨٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : اقبالی

عنوان : آریایی ها مشکل فهم دارند. متحد عربستان!
من که فکر میکنم خیلی از این کامنت نویس ها مقاله را نخوانده اند یا نفهمیده اند. ژن آریایی شاید مشکل پیدا کرده باشد. این ویدئو را نگاه کنید تا ارشاد شوید
https://www.youtube.com/watch?v=K۹yTKVCnjmQ
ببینید آخر خط آریایی چیه. کیخسرو آرش گرگین، مشاور سابق شازده. این پیشوای آریایی ها میباشد.
اما الان جالبه که آریایی ها طرفدار حمله و جنگ شده اند. پول این جنگ رو که میده؟ عربستان! نجات کشور آریایی به کمک عربستان. خجالت بکشید
٨۹٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : متقی

عنوان : خلط مبحث
جناب نیکفر در مقاله بلندشان چه بسا با حسن نیت خطاهای فاحشی مرتکب شده اند:
۱. واژه آریا را به معنایی که امروز در میان عوام رایج است گرفته اند. لطفا رجوع کنید به نظر آقای همنشین بهار در همین جا و تعریف درستی که از این واژه باستانی و چند مفهومی به دست داده اند.
۲. هر ملتی برای قوام دادن به هویت خود، به ریشه‌های تاریخی مردمان خود رجوع می‌کند و کم و بیش با تلطیف دادن و بیرون کشیدن خلقیات، آداب و رسوم، و نکات مثبت گذشته خود رجوع می‌کند. تا اینجای کار امری طبیعی و بسیار درستی هست. ملت بی تاریخ، ملتی پایدار نیست.
۳. در میان همه ملت‌ها، به ویژه با جهانی شدن هرچه بیشتر، گرایش‌های ناسیونالیستی و ملت پرستی رواج بیشتری پیدا می‌کند. طبعا در میان ایرانیان نیست با چنین گرایش‌هایی روبرو هستیم. اما این پدیده در ایران منزوی از دنیا، نه ناشی از جهانی شدن، بلکه واکنشی در برابر نکبت اسلامی و تاریخ سازی اسلامگرایان است.
۴. مشکل آقای نیکفر این است که نگاهی ایدئولوژیک به پدیده های اجتماعی دارد و بیشتر اسیر افکار گذشته و سنت‌های چپی است که در چهل سال گذشته به درجات مختلف عصای دست نظام تبهکار اسلامی شده است.
۵. اگر کسی واقعا دموکرات و آزادی خواه باشد و بخواهد از حق و حقوق هر فرد دفاع کند، نمی‌تواند عقاید خود را صرفا با تخریب و نقد دیگران به پیش ببرد.
۶. آقای نیکفر با بی انصافی تمام نظام اسلامی و نیز نظام پیشین را به یکسان متهم به چپ‌کشی می‌کند! آیا نیکفر این گذشته ۵۰ ساله را نمی‌شناسد؟ نه! چرا چنین دروغ فاحشی را ساخته است؟ آیا او با نظام گذشته بیشتر مشکل دارد تا با فاشیسلامیسم. آیا زمان شاه جز کسانی که مسلحانه با رژیم در جنگ بودند یا از چنین جنگی حمایت می‌کردند، کسی را اعدام کرد؟ حتی بسیاری از رهبران حزب توده بر سر کارهای مهمی گمارده شدند، برخی به وزارت رسیدند. امثال لاشایی، نیکخواه، پارسا و... کم نبودند که مشاغل مهمی پیدا کردند. آخر آقای نیکفر اندکی انصاف هم چیز خوبی است. خلط مبحث کار اهل فکر نیست. ارکستر جعل تاریخی که اسلامگرایان فاشسیت راه انداخته اند، نیازی به مشارکت شما ندارد. با آنان همآوا نشوید.
٨۹٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : مانی فرزانه

عنوان : ببخشید ! کمی واقع بین باشیم
جناب س آدر، در نوشته ی شما به «آرزوهای ناممکن» برخورد می کنیم .
اگر به شما بر نخورد بهتر است کمی عمیق تر به موضوع اقوام ایرانی اعم از ترک ، کرد، لر ، بلوچ و بقیه نگاه کنید.
بعداز شکست قاجار در جنگ با روسها یعنی نزدیک به ۲۰۰ سال پیش ، با قرار داد ترکمانچای ارمنستان امروز "ایالت ایروان" ، قفقاز و بخشی از آدربایجان به قلمرو روسیه تزاری ملحق شد.
جدائی آذربایجان ، ار منستان ، قفقاز و قبلا در زمان صفویه بخش بزرگی از کردستان چه نتایج مثبت و منفی برای مردم این سرزمین ها داشت؟ فرق نمی کند در قبل از جنگ جهانی اول زیر سلطه ی تزار روسیه و خلافت عثمانی یا بعداز جنگ اول جهانی در ".سوسیالیزم واقعا موجود " یا ترکیه ، سوریه و عراق و ایران .
آیا زندگی مردم بدون استثناء در سرزمین های جدید بعداز جدائیهاو جنگ های وحشتناک و دائمی از آنهائیکه در ایران باقی مانده بودند بهتر بود؟ هرگز خیال ندارم ذره ای از بلاهائی که در ایران در این ۲۰۰ سال بر سر همه ی مردم آمده است کوتاه بیایم.ولی با تمام وجود معتقدم که مشکل مردم تمام کشورهای یاد شده در این یادداشت با کنار گذاشتن حکومت های دیکتاتوری و فرا روئیندن به حاکمیت مردم میسر است.
حرف آخر : در بهترین حالت و بعداز رسیدن به سطح دموکراتیک ترین کشورهای جهان ، بازهم لازم است که بعضی خواسته ها و ادعاهای عجیب و غریب را منطقی و خردمندانه نمائیم به مثل :
جای کشورایران، ترکیه عراق و سروریه خواهان تبدیل آنها به چند کشور کوچکتر نشویم .
بین آموزش زبان مادری در هر کشور و «حق تحصیل بزبان مادری» در آن کشورفرق قائل شویم.
پیروز باشیم
٨۹٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : peerooz

عنوان : اعتراف,
به عنوان یک خواننده قدیمی "اخبار روز" من بندرت چنین مقاله و واکنش های نسبت به آنرا دیده ام. من جناب محمد رضا نیکفر را نمیشناسم یعنی تا کنون مطلبی از ایشان نخوانده ام. تازه گی در سایتی, چند تویتر از ایشان دیدم که به نظر من بیانی افراطی بود و با دیدن این مقاله فکر کردم که شاید منظور ایشان را درک کنم که متاسفانه حتی با خواندن همه کامنت های جور واجور هنوز موفق نشده ام. اگر همه نوشته های ایشان بر این منوال باشد خوشبختانه چیزی از دست نداده ام و اگر چنین نیست کاش ایشان این مقاله را نمی نوشتند که ظاهرا چیزی جز حساب پاک کنی نبوده و در شان فرد صاحب نام و صاحب مقامی نیست.
٨۹٨۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : رضا سالاری

عنوان : استراتژی بی هدف
رضاسالاری
استراتژی بی هدف
قلمبه-سلمبه نوشتن٫ برای سواد نمایی نوشتن٫ برای کوبیدن همه دیگران و ... ره به جایی نمیبرد و در پایان همه را بازنده میکند. استراتژی و هدف باید رسیدن به تفاهم و اتحاد بیشتر باشد تا خیری هم نصیب ایران٫ ایران زمین٫ ایرانشهر و ایرانی٫ که همه ما سنگ آن را مرتب به سینه مزنیم٫ باشد! بیاییم روی نقاط اشتراک و اتحاد و توافقبا هدف ارتقاع ایران و ایرانی کار کنیم و نقاط افتراق را با بحث های سازنده و گفتار و پندار نیک توام با احترام متقابل و به سبک حرفه ای محو ویا به حداقل برسانیم.درست است که بیان نقد آزاد است ولی مهمتر اینست که چگونه و با چه نیتی بیان کنیم....
٨۹٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : س. آذر

عنوان : راستی مگر نیکفر چه گفته است؟
راستی مگر نیکفر چه گفته است که کسانی چنین یقه دریده و سر به بیابان گذاشته اند؟...
لپ ‌کلام نیکفر:
- تاریخ رسمی کشور باید دگر بار مورد تدقیق و با آخرین دستاوردهای علم هماهنگ گردد. این بار باید این تاریخ توسط ایرانیها (نه غربیها) با تکیه به آخرین دستاوردهای باستان شناسی (نه افسانه ها و اسطوره ها)، زبان شناسی، قوم شناسی و ... نوشته شود. این‌ تاریخ باید نه در خدمت برتری نژادی، پرورش نفرت نسبت به اقوام و ادیان دیگر، بلکه در جهت شناخت نکات مشترک اقوام امروزی ساکن این سرزمین باشد.
- بدآموزی تاریخ باعث تربیت انسانهائی بد می شود.
- چه جمهوری اسلامی از بین برود و چه بماند، دکترین " یک ‌ملت، یک زبان و یک دین" در دهه های آینده، نه جائی و نه کاربردی در کشور خواهد داشت.
- صاحبان امروزی ایران اگر تیپ هائی همچون عباس عراقچی با یقه ی آخوندی و ته ریش هستند، بقینا صاحبان بعدی آن ف. م. سخن های پاپیون زده نخواهند بود. چرا که این دو اگر در ظاهرشان فرقی باشد، در نگاهشان به انسان و شان و منزلت اش تفاوتی وجود ندارد.
- با آریائی، آریائی و ایران، ایران گفتن آبی برای دمکراسی در ایران گرم ‌نخواهد شد. بلکه این نگاه و گفتمان خود مانعی در راه رسیدن به دمکراسی است.
- کسانی در این کشور ساکن هستند که دیگر از زندگی زیر شمشیر داموکلس " آریائی" خسته شده و می خواهند راه خود را بروند. اینها نه چند ده نفر بلکه میلیونها نفر هستتد. برای زندگی مسالمت آمیز در چارچوب ایران باید آریائیها و نو آریائیها بدنبال "زبان مشترکی" با این میلیونها انسان باشند و این "زبان مشترک" نه آن چیزی است که " من" می گویم، بلکه آن ‌چیزی باید باشد که " ما" می گوئیم.

اگر کسی ریگی به کفش ندارد، باید با متانت و بدون ژاژخائی و اشتلم به بررسی این ‌موضوعات بپردازد.
و گرنه اینکه نیکفر فیلسوف است یا نیست، اینکه در عهد دقیانوس در فلان کتیبه ی سنگی چه چیزی و به چه زبانی نوشته شده، اینکه چه کسی خادم و چه کسی خائن است و اینکه چه کسی بی سواد و چه کسی سوادش بیشتر است، دردی از بی شمار دردهای این سرزمین دوا نخواهد کرد.
اگر مخالفین نظریات نیکفر چنین به خود و نظریاتشان یقین کامل دارند، چه حاجتی به این درشت ‌گوئی ها و یقه درانی ها است؟ مگر نیکفر چند نفر است؟ مگر او صاحب ارتش و قشون و سیاهی لشگر است؟... مگر آمریکا پشت نیکفر ایستاده که از چند صفحه مطلب او چنین به وحشت افتاده اند؟...
اصلا مگر هر چه نیکفر می گوید درست است؟...

در خاتمه چند کلمه ای به‌عنوان یک آذربایجانی که زبان، فرهنگ و تاریخش توسط آریائی پرست ها و طرفداران دکترین "یک زبان، یک ‌ملت و یک دین" سرکوب و تحقیر شده و تمامی عمر مفیدش از دست اینگونه نظریات عذاب کشیده و برای مسائل پیش پا افتاده ای همچون حق تحصیل به زبان مادری و خود مختاری زندان رفته و شکنجه شده است، می نویسم:
فرض را بر این می گذاریم که در جغرافیائی که امروزه " ایران" نامیده می شود، از هزاران سال قبل قومی به نام آریائی ساکن بوده است. این قوم نه بر پشت ستوران، بلکه در داخل ماشین های آخرین سیستم‌ بی ام و، مرسدس بنز و‌ جاگوار به این سرزمین مهاجرت کرده و بومیان این سرزمین هم از همان روز اول ورود این نژاد برتر با طیب خاطر گردن به منویات آنها گذاشته و آنها نیز آریائی شده و زبان خود را فراموش کرده و شروع به سخن گفتن به زبان فارسی کرده اند. آریائی ها متمدن و صلح طلب بوده و امپراطوری شان هم امپراطوری صلح و انسانیت بوده است. بعد ها یونانی ها، عربها، مغول ها و ترکهای بی فرهنگ به این قوم صلح طلب یورش برده، ابتدا دهها هزار جلد کتاب آنها را چنان آتش زدند، که امروزه یک برگ از آن کتابها باقی نیست ولی بعد چون بی فرهنگ بودند، در داخل فرهنگ والای آریائی مستحیل شدند.
منتها علیرغم این استحاله، حال در ایران‌ امروزی میلیونها آذربایجانی زندگی می کنند که نه زبانشان و نه خودشان آریائی نیستند. آنها می خواهند به زبان خودشان تحصیل بکنند، فرهنگ شان را حفظ و شکوفاتر کرده و تاریخشان را نه آریائیها بلکه خودشان بنویسند.
آیا آریائیها و نو آریائیها در قرن بیست و یکم حاضر به قبول این شرائط همزیستی هستند؟... یا دیگر بار همچون ۲۱ آذر ۱۳۲۵ شمسی در سرزمین آذربایجان دارها به پا کرده و در میدانها کتابسوزان راه خواهند انداخت؟....
٨۹٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : یوسف درویش

عنوان : آب در خوابگه مورچگان
ناسیونالیسمی که از منافع ملی، مدرنیته و تمامیت ارضی دفاع کند را باید از نوع ارتجاعی نزدیک به فاشیسم آن از هم تمیز داد.
ما در ایران در حالیکه جریان ملی شدن صنعت نفت به رهبری مصدق را داریم، جریانی تحت نام حزب سومکا به رهبری داود منشی زاده و هوادارانی چون داریوش همایون را هم داشته ایم که در حسرت رهبری قدرتمند چون هیتلر با مشتی آهنین بوده اند.
ایده آلیزه کردن و دستکاری در تاریخ ایران باستان و افتخار به دوران پرشکوه ۲۵۰۰ ساله و حسرت نداشتن رهبرانی چون کورش و اغراق در منشور حقوق بشر آن از خصوصیات این جماعت میباشد.
تشویق جوانان به شرکت هرساله در مراسم تخت جمشید، تبلیغ شعارهای نژادپرستانه علیه اعراب، بی اعتنائی و ابراز نفرت از مبارزات حق طلبانه مردم فلسطین علیه جنایات دولت اسرائیل، چپ ستیزی و حمایت از دخالت های “بشر دوستانه” محور گفتمان همه روزه این حضرات میباشد. سایت گویا نیوز و قلم زنانی چون ف. م. سخن، همنشین بهار، جلال ایجادی و ... نمونه های این گرایش اند و متاسفانه توانسته اند بخش چشمگیرس از جوانان ایران را تحت تاثیر این تفکر قرار دهند که بازگشت سلطنت و رهبری چون رضا پهلوی تنها و مطلوب ترین آلترناتیو ایران میباشد.
به درستی آقای نیکفر در مقاله خود این جریان ارتجاعی را نقد و افشا کرد. دمش گرم!
٨۹٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست