سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حقیقت بالفعل و توهم ایدئولوژیک - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : ترامپ، امام زمان بعضی ها
وقتی نظرات مطالعه می شود، آدم حیران می ماند از این همه نکته بینی و نکته سنجی بی ربط.
با توجه به موضوع نوشتار آقای طاهری پور - که این روزها به شعر پناه برده است- که به ترامپ و ضد ترامپیست پرداخته است می توان بصورت خلاصه گفت
یک حکومتی حاکم برکشور است چند سالی هست یک شخصی به نام ترامپ ظهور کرده است( شاید همان امام زمان باشد) و کارهایی را انجام می دهد
این ظهور و منجی خواهی،باعث شده بعضی ها به اعمال او دل ببندند و گاهی با صدای بلند هم می گویند خوب می کنه دق و دلی ما خالی می شود دست ترامپ درد نکند و...
اما بعضی دیگر می گویند
دست این یارو ترامپ بشکند که روند تحولخواهی کشور را به مسیر دیگر برده و انحراف در روند مبارزاتی کشور بوجود آورده است این یارو با روش سرگردنه گیریش باعث تقویت و رشد پلید اندیشان حکومتی شده و می شود و...
اما در این بین افرادی و یا گروه هایی موضوعاتی را پیش می کشند که بیشتر نشان از تسویه حساب های شخصی است تا توجه به موضوع فعلی
٨۹۵۴۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹٨       

    از : محمود از ایران

عنوان : باشد ضدامپریالیسم کذب؛ ولی شما حقیقت بالفعل یا ترامپیسم را چه می نامی
۱- آقای طاهری پور در ترازبندی شما بین جایگاه سایت اخباررروز و فضای مجازی و شبکه دیجیتالی خلط بحث می بینم. ببین تفاوت ره از کجا تا کجاست؟ قربان ! رسانه دیجیتالی اخبارروز تریبون رسمی و دمکراتیک کجا؟ شبکه های دیجیتالی و بعضا مبتلا به " فیک نیوز " کجا؟ استمرار و حیات سایت مزبور و همچنین حمایت دلپسندانه خوانندگان اعم از چپ ذر داخل و خارج کشور گواه بر وزین و مطرح بودن اخبار روز بوده، هست و می باشد. اما شما اراده گرایانه و غیرمحسوس کوشیده ای جایگاه سایت اخبار روز را پائین بیاوری؟ چرا ؟ من نمی دانم؟
۲ - آقای طاهری پور برخلاف نگاهت که نوشته ای " تفصیل مطلب برای من و خوانندگان ملال آور است" آری ! اگر تفصیل مطلب برای خودت ملال آور است حرجی نیست؛ اما تعمیم حالت خودت به خوانندگان نمی تواندنشانه ای از وجود رسوبات ذهنی شما باشد که تظاهر به برائت از آنها می کنی، همان رسوبات بازمانده به توصیف شما که " ذهنیت و طرز نگاه آلوده به جذبه های کهنه ایدئولوژیک است " ولی در سطور بعدی تاکید داری " هیچگونه داعیه نمایندگی هم ندارم " بعد با تاکید مجدد می نویسی" و به همین سیاق تاکید موکد می نمایی " به هیچ کسی هم سمت نمایندگی خودم را نداده و نمی دهم " خب تناقض در نگاه ت از نوشته ات هویداست . پس تو که بر اردوی چپ باورمند به سوسیالیست و البته ضدامپریالیست و ضدنئولیبرالیسم خرده می گیری. خدمتت می نویسم . پس نمایندگی ما خوانندگان را نداری و از من بشنوید که شما در باب نقد گذشته به تفصیل سخن نگفته ای. ضمنا باور کن و بپذیرید در بحث های سرنوشت ساز تکرار جایز ست . بیاد داشته باش که تفصیل در برهه هایی نه تنها ملال آور نَبوَد که مسرتش برآمد ارتقا دانش در هر زمینه است که کام را شیرین کند
۳- من خود قصد انکار و برائت از گذشته و سوسیالیسم را ندارم. امادر راه تحول آمده با بزرگان چپ بویژه دکتر رئیس دانا و دیگر رفقای مطرح از جمله اخبار روزیان نهال نقد گذشته را به انکار درخت کهنسال گذشته پیوند نمی زنم چون پیوند نقد گذشته با نهال نگاه سیاسی و لیبرالانه میوه تلخ می دهد. کاش شما به جای انتساب توهم ایدئولوژیک به چپ سوسیالیستی می فرمودی که آلترناتیو موضع شما که قطعا لیبرالیسم است واقعیت موجود را چه می نامد؟ از نظرت امپریالیسم که کاذب است درست. ولی تبیین شما و هموندانت از ترامپیسم و ساختار سرمایه داری کنونی چیست؟
٨۹۵۴۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹٨       

    از : جمشید برومند

عنوان : تاریخ دروغ نمی گوید
خانم ملیحه محمدی ، اکثر راهیان چپ ،شمول هواداران فدائیان خلق که در ده شب کانون نویسندگان در انیستیتو گوته حضور داشتند یا از دوستان خود شنیدند، در این موضوع توافق دارند که جنبش ضد دیکتاتوری روشنفکران سکولار ؛ چپ ، دموکرات ، لیبرال و مذهبی ..... در آن ده شب شتاب پیدا کرد ( نگارنده شاهد حضور از جمله مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی در حیاط گوته بود) ولی با نگاه امروز ، نمی برخورد چپ روانه و غیر دموکراتیک برخی از «انقلابیون » حاضردر آن شبها به شعر خوانی دگر اندیشانی چون فریدون مشیری و شاعر و نویسنده ی مذهبی را نادیه گرفت.
این را نوشتم که یاداوری کنم که چپ در میان تمام نیروهای سکولار که در آن زمان اوایل مهرماه ۱۳۵۶ در سپهر استبداد زده ی ایران بسیار رادیکال بود تصور نمیکرد که چندی بعد در همان سال ،بعداز سفر جیمی کارتر در شب ژانویه ۱۹۷۸ / ۱۰ دیماه ۱۳۵۶ ، بدلایلی که هنوز ناشناخته مانده است .مقاله ی استبداد سرخ و سیاه علیه خمینی از دربار شاه برای انتشار به روزنامه ی اطلاعات فرستاده شد و شورش مذهبی توسط طلبه ها در قم و سرکوب آنها شروع شد.که زنجیر وار به تبریز و مشهد و اصفهان و تهران کشیده شد.
خانم محمدی ، میلیونها نفر در ایران شیوع فالانژیسم را در سال ۵۶ دیدند که بتدریج نیروهای سکولار و عرفی را کنار زدند تا به نماز عید فطر رسید .بهتر است در مورد توافق پنهائی تیمسار مقدم رئیس ساواک با رهبران مذهبی بحث کنیم که چگونه صورت گرفت نه دعوت رهبران مذهبی برای نماز عید فطر...
بهتر است در باره ی آتش زدن سینما رکس در آبادان صحبت کنیم.
بهتر است در باره ی دستگیری هویدا و تیمسار نصیری صحبت کنیم . رئیس قبلی ساواک مدتها قبل از ۲۸ مرداد ۱۳۵۶ از پاکستان فراخوانده شد و دستگیر شد ولی همزمان با موضوع سینما رکس رسانه شد.
رهبران مذهبی در جریان این وقایع بودند و از وقایع پشت پرده خبر داشتند.
تردیدی نیست که حکومت از همان زمان که آموزگار بجای هویدا نخست وزیر شد به نیروهای ملی روی خوش نشان دهند و ماجرای کاروانسرا سنگی را حتما خبر دارید و دستگیری نویسندگان و فعالا سیاسی غیر مذهبی خصوصا ملی از جمله مضروب شدن داریوش فروهر....
شما را همان طور که میگوئید ؛در میان خیل روشنفکران چپ بخصوص هواداران فدائی در تمام دانشگاها را بخاطر نمیاورم که در آن جّو رادیکال ـ در شب ها ی شعر دیدیم ـ و اولین راه پیمائی مستقل چپ ـ بعداز راه پیمائی های میلیونی تاسوعا و عاشورای به رهبری ایت الله طالقانی ـ از میدان قزوین شروع و در دانشگاه صنعتی آریامهر پایان یافت .. عجیب است که بعضی از «چپ» ها چنان «تیز هوش» ماهها قبل در عید فطر با چادر و روسری به حمایت نماز خوانان عید فطر رفتند ولی چپ های انقلابی هم با «تساهل »و «تسامح» به آنها لبخند زدند.
٨۹۵۴۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹٨       

    از : maliehe mohammadi

عنوان : اگر خودتان را بخواب نزده اید
شما کسانی که بجای بحث روی انتقاد من از آقای طاهری پور که رسماً اتحاد با امریکا، اسرائیل و سعودی ها را تبلیغ کرده است، به تمامی متمرکز شده اید روی شرکت من و تعدادی از رفقایم در تظاهرات بعد از نماز عید فطر، که آغازگر راهپیمایی های انقلاب بهمن بود؛ شما ! یا اصولا امروز به هر دلیل به مبارزه پیوسته اید، آن روزگار را یا ندید یا هوادار همان رژیم بودید و به این علت از چگونگی آغاز تظاهرات در شهر تهران بیخبر هستید.در اینصورت لطفا روزشمار انقلاب بهمن را سرچ کنید و بخوانید و بدانید که آن راهپیمایی بدعوت ِ نه مذهبیون مرتجع ـ که آن زمان همه طرف شاهنشاه آریامهر بودند ـ بلکه مذهبیون ضد سلطنت و ضد آخومدهای مرتجع دفرا خوانده شد بود و توانست ترس مردم تهران را از حضور خیابانی بریزد گرچه متأسفانه چهار روز بعد فاجعه ۱۷ شهریور روی داد. ما هم روی تپه های قیطریه و نه در مسجد حاضر شدیم و به شکل گرفتن آن تظاهرات پیوستیم و بعد از انهم همانطور که نوشتم، همیشه چه در ۱۶ و ۱۷ شهریور و چه در تمام تظاهرات منتهیی به انقلاب نه چادر پوشیدیم و نه روسری. حالت دوم این است که خودتان را در مورد تاریخچه انقلاب بهمن بخواب زده اید که بیدار کردنتان کار من و هیچ نیرویی نیست. موفق و هشیار باشید.
٨۹۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹٨       

    از : ملیحه محمدی

عنوان : برای آقای صحرایی
جناب صحرایی؛ من انتقادم را به مقاله آقای طاهری پور نوشتم. اگر کامنتها را بخوانید می بینید که خانم ریحانه، بجای پاسخ به ایراد من، این پاراگراف از مقاله من را که یک روایت از گوشه ای از رویدادهای انقلاب بهمن بود، از مجله میهن برداشته و اینجا نقل کردند و دوستان زیادی هم به ایشان پیوستند. منهم برای آخرین بار علیرغم اینکه متأسف بودم که مسئله به کجا منحرف شده پاسخ دادم.
٨۹۵۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹٨       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : تصحیح
....و هنوز مسلمانهایی موجودند که چپ با آنها ارتباط میگیرد و خواهد گرفت.
چپ به اعتقادات معقول انسان ها احترام میگذارد و در صورت لزوم به انتقاد موثر و معقول با آنها می پردازد.
٨۹۵۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹٨       

    از : بیژن نابت

عنوان : پوزش برای اشتباه تایپی
در پایان یادداشت پیش اشتباه بزرگی صورت گرفت که پوزش می خواهم.
« ..ما نه حکومت مذهبی تشنج آفرین را تائید می کنیم و نه کشورهای جنگ افروز و اسلحه فروش را....»
٨۹۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹٨       

    از : محمد صحرایی

عنوان : یک ذره صادق باشید
خانم محمدی !در رابطه با مضمون اصلی این مقاله نظر نوشته شده.شما بجایی پاسخگویی به هسته اصلی مقاله ،رفتید به سراغ "که شما به تظاهرات آخوند ها با چادر پیوستید یا با روسری" ایا مسیله ی مقاله اینه ؟. ولی یک چیز را تایید کرد که شما از قبل از انقلاب هم به اخوند ها سمپاتی و ارادت داشتید.تاریخ سمپاتی شما به ارتجاع مذهبی محدود به بعد از پیوستن سازمان به سیاستهای حزب توده که همان شکوفایی جمهوری اخوند ها نمیشده ، بلکه بر میگردد به قبل از انقلاب !
یک ذره رو راست باشید ،اگر با اینهمه فاکتهای مشخص در تروریستی بودن سپاه، مخالفت دارید ،مانند مهاجرانی و علی علیزاده دو عنصر حلقه ی لابی های لندن، خودتان را "یک پاسدار " بنامید.
وای بحال حزبی که امثال شما ها گردانندگانش هستید.
٨۹۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹٨       

    از : بهرنگ ایرانی

عنوان : به کجا چنین شتابان؟!
نسل جوان در آستانه ی انقلاب،بعضی از چهره ها را به دلایلی عمدتا دلایل احساسی چنان به ذهن سپرده که برخی از آنان که هنوز به مقولاتی نظیر عدالت اجتماعی و آزادی و دموکرسی همچنان باورمندند، بعد از گذشت سالها،چون این باور با شورانگیزترین دوره ی زندگی آنان عجین شده بود،به صورت غیر ارادی دوست دارند حتی در دوران میانسالی و کهنسالی همچنان آنها را بعنوان شخصیت های مرجع خود بدانند.و وقتی می بینند چهره هایی چون رفیق طاهری پور با طرح برخی از نظرات غیر متعارف تمام برج و باروی دیدگاه هایی را که با خون و دل خوردن و رنج کشیدن در طول عمری خورد خورد ساخته شده،در چشم به هم زدنی به هم می ریزند،هیچ می دانی چه بلایی بر سر خودشان و بر سر آنها می آورند؟ یاد شعر مرثیه ابتهاج در سوگ احسان طبری میافتم. با عرض پوزش واقعا این وضعیت شما را به سقوط یا "مردن زودتر از مرگ" تشبیه نکنیم،چه کنیم؟ آیا این وادادگی را نمی توان به افتادن از سوی دیگر بام تشبیه کرد؟سالهاست شما را بعنوان یکی از جهره های مورد علاقه ام از دوران جوانی تاکنون دنبال می کنم. هر نوشته ای را از شما،فرخ ،بهزاد، بهروز،مهدی فتاپور، مدنی،کشتگر،عبدالرحیم پور و رقیه دانشگری و ممبینی و..... را که ببینم به صورت غیر ارادی در اولویت قرار می دهم.اگرچه تفاوتها را در نظرات شما می بینیم ولی هر بار که دور هم جمع می شوید به بهانه ی ایجاد تشکلی نوپا تحت نام اتحاد جمهوری خواهان یا حزب تازه تأسیس چپ اقدامی می کنید،بارقه ای از امید در دلمان روشن می شود که این تبار،با اندیشه ی نوینشان کاری خواهد کرد کارستان.با خواندن نقد بوف کور و مرغ آمینت ،نه تنها بوف کور و مرغ آمین را فهمیدم که هدایت و نیما را بهتر شناختم که از همه مهمتر، فهیمیدم یکی از تضادهای برجسته و شاید هم عمده ترین آنها در جامعه ی ما تضاد بین سنت و تجدد است و هزار بار در دلم به شما آفرین گفتم.نوع نوشتنت همیشه مرا بوجد آورده است.می توانم بفهمم که ذهن همه ی آدمها حتی ذهن شما و همینطور ذهن من هم باید در طول عمرمان متأثر از واقعیات تغییر کند ولی آیا منطقی است که این تغییر تا آنجا صورت بگیرد که به تأیید تصمیم ترامپ هم بتواند بیانجامد؟ نا امیدمان کردی رفیق عزیز.هیچ می دانی که چپ آئینی با توجه به همین نوع نگاه ، برای توجیه رفتار آئینی خود، شما را بعنوان نماینده ی چپ نو چماق درست می کند و بر سر منتقدان چپش می کوبد و چپ نو را به کلی بازیچه ی سرمایه داری جهانی و بلاموضوع می داند؟ هیچ می دانی با توجه به چنین رفتاری است که راست افراطی انگیزه ی بیشتری پیدا می کند که هیچ گرایشی از چپ را به جز چپ اردوگاهی و اراده گرا چپ نداند و همه را بایک چوب براند؟تصور نمی کنی با طرح چنین مسائلی از جانب شما سرمایه داری جهانی مستمسک پیدا می کند تا فجایعی را که ببار آورده و می آورد توجیه کند؟
گفتی که تبعات طرح چنین دیدگاهی را به تنهایی می پذیری ولی واقعا فکر می کنی تبعات چنین دیدگاه هایی فقط به خودت منحصر می شود؟ تصور نمی کنم چنین باشد.
٨۹۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹٨       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : ما اینجا از تناقض حمایت نمی کنیم!
انتقادهایس از اینقبیل
چرا آ گر تو چپ بودی با مسلمانهای مرتجع در زمان شاه به مسجد رفتی....؟
اولا در آنزمان عادی بود و مبارزان مسلمان خود را اینطوری منفی متحول نکرده بودند و هنوز مسلمانهایی موجودند که چپ با آنها ارتباط دارند نخواهد گرفت.
ویا اینکه
از مسلح کردن سپاه به توپخانه تابه در آغوش افتادن بن سلمان و....

اینگونه استدلال کردن ،یعنی سفسطه ملایی ،خواهشا افراد اینجا را اینقدر بی کلاسه تصور نکنید.
٨۹۵۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست