سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

زایش کارگری و شخصیت مستقل چپ مدرن - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خسرو صدری

عنوان : به آقای امید فرهودی
من هم هنوز مثل شما نمیدانم.
در رابطه با صحبت دوست دیگرمان که مرا خطاب قرار دادند، بحث شوروی پیش آمد.
این ظاهرا"رادیکال" شدن ح.ت.ا ولی ۸ سال قبل از فروپاشی شوروی بود و ربطی به آن ندارد.
٨٨۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امید فرهودی

عنوان : رفیق خسرو صدری
در باب فروپاشی شوروی سخن گفتن اسان ست.
ولی هرچه بود و شد
با تمام عواقب و پس لرزه های آن
سعادتی اجباری برای خرگوشان بازیگوش بود که از خواب بلند شوند و لاک پشت سرمایه داری را تحقیر نکنند که برنده شد.
شما بهتر می دانید که حتی حزب توده بعداز فروپاشی «رادیکال» شد و حکومت ولایت فقیه را بهتر شناخت.
بحث های روز را بهتر است پر بار کنیم صحبت از «زایش کارگری و شخصیت مستقل چپ مدرن» است که هنوز نمی دانم چیست .
٨٨۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۷       

    از : محمد از ایران

عنوان : پای استدلال اگر چوبی شد چه کنیم ؟
نمیخواهید واقع بین باشید ،به خودتان مربوط است ، جوگیر عصر ارتباطات شده اید ؟خوش باشید. هنوزهم بحران فروپاشی دست و پا ی مأیوسانه میزنید! تاسف بار است ! اما هرچه هستید این را باور کنید که دموکراسی برای رشد و توسعه انسانی ضرورت دارد و این دموکراسی هم طبعا از نوعی که سرمایه داری عرضه. میکند نخواهد بود چرا که با رشد آگاهی و پیشرفت انسانی برایش پیش از آنکه سود آور شود زیانبار است پس به دموکراسی صندوق آرایی بسنده خواهد کرد ، بدیل آن دموکراسی. نوع سوسیال آنست و اینکه دموکراسی را زینت و اسم رمز بدانیم ما را از تمیز این دو باز میدارد. چرا برای اثبات درستی متدولوژی مورد نظرمان باید اصل دموکراسی را تا حد اسم رمز تنزل دهیم. باور کنید امروز برای کارگران و زحمتکشان دموکراسی همپای نان شب واجب است والا همواره همه جانبه سرکوب خواهند شد. و هرگز نمیتوانند آن نیروی کمی با کیفیتی باشند که برنامه های ترقیخواه را به پیش ببرند. کمی بیندیشیم. وقت تنگ است و راه ناهموار
٨٨۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۷       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : مرغ یک پا داره؟
آقای خسرو صدری البته برای شما سخت است که به یادداشت قبلی من توجه کنید که درست یا غلط "مشکل تمام چپ های ایران را از پیش تا پس از انقلاب سال ۱۳۶۰ مطرح کرده بدون اینکه به حزب توده "جسارت " دنباله روی از شوروی شود.
حالا که اصرار داری و « سوسیالیسم واقعا موجود» را «مرگز ثقل» جهان میدانی که با فروپاشی آن در سال ۱۹۹۱ «آخر زمان» شد( البته با فوکویاما ـ کتاب «پایان تاریخ» اشتباه نگرفتم !) و همه چیز را به آن ربط میدهی حرف دیگه ایست. بازهم تاکید میشود از سال ۱۳۶۰ شمشی /۱۹۸۱ میلادی که همه ی چپ ها بطرز فجیعی سرکوب شدند تا فروپاشی شوروی سال ۱۹۹۱ ده سال فاصله است !!! برای ما از دوران ماقبل از فروپاشی بگو !!!
البته تعجب انگیز نیست که آدم «کم حافظه» ای چون شما که بر اساس منوریات دهه ۶۰ میلادی احزاب برادر ،گذار سرمایه داری به سوسیالیسم را با موفقیت طی کرده ارزیابی میکرد و آنرا برگشت ناپذیر هم می دانست و هیچ دگر اندیش چپ را تحمل نمی کرد . امروز هم صحبت از «زیر سایه توازن نیروی شوروی و آمریکا می توانستند به حیات خود ادامه دهند» می نماید.
که نه آن در دهه ۱۹۶۰ میلادی درست بود درست بود و نه این که امروز میگوئی !
٨٨٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۷       

    از : خسرو صدری

عنوان : به فریدون بی بیان
با فروپاشی اتحاد شوروی فقط احزاب و کشورهای طرفدارآن نیستند که دچار بحران شدند. آن چپ هایی هم که شوروی را امپریالیست می نامیدند، به همین وضع گرفتار شدند. سازمان ها مثل"خط سه" ای های خودمان که هیچ،کشورهایی چون یوگسلاوی، آلبانی و...مخالف شوروی هم زیر سایه توازن نیروی شوروی و آمریکا می توانستند به حیات خود ادامه دهند. حتی "مدل سوئدی سوسیالیسم" هم که روزگاری موفقیتش را به رخ طرفداران شوروی می کشیدند، پس از شوروی ماموریتش که جلوگیری از نفوذ شوروی و احزابش دراسکاندیناوی بود، به پایان رسید. همین گونه است تشکل های زحمتکشان در غرب که هیچ ارتباط مستقیمی با شوروی نداشتند.ولی در غیبت آن همه دستآوردهای مبارزات خود را اینک سالهاست که به تدریج از دست می دهند.
بنابراین "چپ" در مفهوم کلی آن و در همه جا، پس از شوروی به عقب رانده شد.
٨٨٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۷       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : مشکل چپ ایران را دست کم نگیریم
آقای خسرو صدری این یادداشت را بخاطر این می نویسم که نوشتید:"قطارچپ جهانی پس از فروپاشی شوروی در ایستگاه "چه کنم" از حرکت باز ایستاد و مسافرانش همچنان در جستجوی چاره ای برای نوسازی و راه اندازی آن هستند...."
وارد این بحث نمی شوم که این فرمول شما تا حد واقع بینانه ست زیرا که چپ جهانی فقطحامیان «سوسیالیزم واقعا موجود» نبقود و بسیاری از چپ ها در کشور های اروپائی و سایر نقاط جهان همیشه به درجات مختلف منقد آن بودند.
نکته ای که خواستم یادآوری کنم شکست چپ ایران اعم از بزرگترین آن سازمان فدائیان اکثریت و حزب توده با مواضع بغایت راست روانه و دیگر گروههای چپ شمول فدائیان اقلیت ، پیکار ، راه کارگر و.. که در سال ۱۳۶۰ با طرح شعارهای چپ روانه توسط حکومت مرتجع دینی بشدت سرکوب شدند که سالها قبل از فروپاشی نسوسیالیزم واقعا موجود » صورت گرفت.
تعدد سازمانها و گروههای سیاسی چپ در قبل و بعداز انقلاب همیشه علامت سئوال برزگی برای انواع تحلیل ها و شعار ها ی این جریانات بود که حکایت از ناکارآمدی و غیر مارکسیستی بودن تحلیل های آن ها می باشد وگرنه کشور ایران در هر برهه از تاریخ معاصر فقط یک تحلیل می توانست مناسب شرائط عینی باشد. متاسفانه چنین نبود و نیست و این بیماری را نمی توان به حساب فروپاشی شوزوی گذاشت . گروهای د شوروی کم نداشته ایم ولی فرقی نمی کند همه شکست خوردند و سبعیت جکومت دینی را دست کم گرفتند.انشعابات جریانات مختلف چپ تائیدی بر این مدعا ست که هیچ یک قادر به اثبات و اقناع تحلیل های خود نبوده اند.
در نوشته سهراب مبشری ، بهزاد کریمی ، جمشید طاهری پور و نوشته ی بقیه ی همفکران اینها در ایران امروز عمدا یا سهوا از این ضعف اساسی چپ ایران سخنی به میان نمیاید.
٨٨٨۵۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۷       

    از : شمالی

عنوان : من با نظریات سهراب مبشری موافقم
اگر مارکس رو ۴ ورق زده باشید هیچگاه از اینکه زمانی مارکسیست بوده اید نمی گفتید. مارکس بیچاره هیچگاه به دموکراسی بورژوایی که شما سنگش را به سینه میزنید باوری نداشته برای او معیار دوست و دشمن معیار طبقاتیست شما با سلطنت طلبان می نشینی از روی رقت قلب و دوستی با هم در جنگ با آخود شما دشمن طبقاتی طبقه کارگر را نمی شناسی چون هیچگاه تعلقی نه به انها داشتید نه به مارکسیسم شما به سیاست علاقه مندید نه به موضوع مارکسیسم و طبقه کارگر. همه نقدتون به سهراب سطحی بود چون اصلا حرف سهراب را متوجه نشدید. منم دچار رقت قلب به شما شدم امیدوارم اگر باعث ازردگی شدم مرا ببخشید جای شما بودم در این موارد دخالتی نمی کردم چون واقعا سطح بحث شما همطراز این گونه مباحث نیست.
٨٨٨٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۷       

    از : خسرو صدری

عنوان : در خدمت پروژه های سیاسی
قطارچپ جهانی پس از فروپاشی شوروی در ایستگاه "چه کنم" از حرکت باز ایستاد و مسافرانش همچنان در جستجوی چاره ای برای نوسازی و راه اندازی آن هستند. عده ای از این مسافران ولی به سمت دیگر ایستگاه رفتند تا درقطارهای جهت کاملا مخالف سوار شوند. چنین کسانی به لحاظ اخلاقی بهتراست دست از سر"چپ" و گرفتاری های فکری این خانواده بردارند. وگرنه ظن آن خواهد رفت که می خواهند نقش اسب تروا را بازی کنند. در داخل خانواده ولی باید تاب بحث های نوآورانه را داشت و به یکدیگر انگ نزد.
آن ها که درخونبارترین ایام یکه تازی های آمریکا در جهان، که اعتراض همه انسان ها و نه فقط چپ ها را موجب شده، نه تنها انتقادی نکردند بلکه در کنفرانس هایش برای تدارک حمله به کشور خود ما شرکت کردند، سرنشین قطار روبرو محسوب می شوند.برخی از این ها خود را اپوزیسیون "سوسیال دمکرات" می نامند، تا هم از گزند انتقاد به سرمایه داری و پاسخگویی در این رابطه در امان باشند و هم بتوانند چپ ها را به سمت خود فرا خوانده ،لشکرتهاجم به ایران را فراهم کنند. یعنی پروژه سیاسی در سردارند.
به تضاد همین آقای طاهری پور با فرخ نگهدار نگاه کنید که ازهمین سمت گیری سیاسی ناشی می شود. وگرنه نگهدار هم مانند ایشان خود را سوسیال دمکرات می داند.
٨٨٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۷       

    از : هموطن

عنوان : ول کنید!
هر چه فکر می کنم این سوسیالیسم و امپرالیسم در دوران انفجار اطلاعات و در جهانی که در کمتر از یک دهه دیگر روایط اجتماعی و دورهم جمع شدن دیگر در کافه ها و منازل نخواهد بود و در فضای مجازی صورت می گیرد و این نسل جدید و نوجوان که هر هفته با تکنیکی از داده های ارتباطات روبرو است چه صیغه ای هستند که فقط دگماتیسم ها چه راست و چه چپ اش به آن می بالند!
چند سال دیگر علم پزشگی با بحران روبرو خواهد شد و تولید قطعات بدن در جعبه های ابزار جای مطب و بیمارستان را خواهد گرفت! خیال پردازی نیست بلکه روند جهانی شدن در تمام زمینه ها چنین است.
از روزی که با کتاب آشنا شدم دو قوم را یافته ام که در یک نقطه اشتراک دارند و این نقطه آغازی بر عقب ماندگی های آنان است.
مسلمانان که به قرآن و سخنان امامان دلبسته اند و کمونیستها(شاید بیشتر نوع ایرانی اش)هر آن چه را لنین و مارکس گفته چون آیه و سوره قرآنی صحیح می دارند و پیرامون دور خود یک خط قرمز کشیده اند!
آینده متعلق به جامعه جهانی است نه سرمایه داری و سوسیالیسم! این شده شعار ملانصرالدینی که باید طرحی نو انداخت!!
کدام چپ ایرانی توانسته در عرصه ابتکار و خلاقیت ملی و جهانی از خود تولید و داده ای را نشان داده باشد؟!
٨٨٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : به امید آن روز, می‌کند حافظ دعایی, بشنو, آمینی بگو.
باتشکر از جنابان طاهری پور و امیر ایرانی, طنز روزگار اینست که من با میلیاردها سپاه (خیالی و جاهل چماقدار؟) پراکنده, امیدی به غلبه بر دیو را ندارم و دیگران با یک دهم و یا یک صدم و یا یک هزارم و یا.......آن رقم سپاهی مجتمع و مسلح به دانش و مزایای اخلاقی, نصر من الله و فتح القریب میخوانند و چون هدف ما یکی ست از صمیم قلب آرزوی پیروزی آنها را دارم. آمین.
٨٨٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست