سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ما را چه می شود؟! - مارال سعید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : عباس هوشمند

عنوان : اما کو حرکت
خانم راسشو بخوای ما هنوز در غم ۷۳ سال پیشیم، انشالله غصه امروزمونو نسلهای آینده خواهند خورد.
شما چه توقعی داری؟!
مارو عادت دادن به اماده خوری. همیشه تا بوده ما منتظر کس یا کسان بودیم یا اینکه دو دست بریده ابوالفضل. اگر یادتون باشه ما برای اینکه خودمون کاری نکننیم تا ارزون بود زحمتش را گوسفنده می کشید. فکر میکنی چرا تعداد امامزاده ها با تصاعد هندسی داره افزایش پیدا می کنه. بابا یک طرف قضیه حکومته، اونطرفش ما مردمیم که چون عادت به کار نداریم دنبال کسی می گردیم که کارمونو راه بندازه.
با این اوضاع و احوال یک اقلیتی که تغییر کرده اند و دنبال تغییرند جورش را می کشند و از جان و مال و خانواده و خلاصه همه چیز مایه می گذارند تا شاید فرجی شود. ما هم که بیرونیم مبارز زورکی آنهم در دنیای مجازی هستیم و حداکثر توانمون دادن یک اعلامیه است که اونم توش هزار اما و اگر است.
البته میدانی و می دانم که از بخت بد همه هم همه اینها را میدانند، اما کو حرکت
٨۷۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۷       

    از : ج هدفی

عنوان : شاید
مارال جان ما شرمنده نیستیم، ول معطلیم!
ما بجای اینکه یغه ی استبداد را بگیریم، یغه ی همدیگر را گرفته یا می گیریم.
راستش من امیدی به نسل مادران و پدرانمان ندارم. تفکر آنها نتیجه اش بی عملیست. البته آنها می گویند عقلانیست!
شاعر میگه: عاقلی در کنار رود پی پل می گشت - دیوانه ی پا برهنه از آب گذشت
مگه ما چند سال عمر مفید خواهیم داشت؟
شاید دوباره اشتباه کنیم، ولی باید امتحان کرد. همانطور که مارال گفت: تضمینی وجود ندارد.
یعنی جنبش هم نوعی لاتاریست.
شاید یک دیکتاتوری سکولار بیاید که اینقدر حال بهم زن نباشد.
٨۷۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۷       

    از : سعید رضا

عنوان : باید یکی شویم اینان هراسشان ز یگانگی ماست
سوالی که شما در این دست نوشته بدان پرداخته اید، سالهاست من و ما را بخود مشغول کرده است. مثال خوب و مقایسه صحیحی هم نموده اید. به خوبی بخاطر دارم که در آن سالهای پر جوش و خروش در دانشگاه تهران، تعداد زیادی از دانشجویان از تمامی گروه های سیاسی، متحدا و در عملی نمادین در همبستگی با بابی ساندز، چندین روز متوالی اعتصاب غذای تر کرده بودند. من خود چندین روز همراه بودم.
در ابتدا بایستی بگوئیم لعنت بر جمهوری جهل و جنایت و بر خمینی و اعوان و انصارش که با نسل کشی خود در دهه ۶۰ ضربه سنگینی بر پیکر پیشگامان اجتماع و عاشقان آزادی و برابری زدند. زخمی که حتی تا به امروز التیام نیافته است.
سپس بایستی به انتقاد از خود بپردازیم، مایی که ماندیم ولی سالهاست نتوانسته ایم بر خود محوری، خود بزرگ بینی و انجماد فکری خود غلبه کنیم. مشغله روزانه ما دگر زنی و دمیدن در شیپور تفرقه و جدایی است و طبیعی است که دلمان از مرگ و رنج دگر اندیشان انطور که شایسته است به درد نیاید.
پاشنه آشیل این حکومت متحد شدن نیروهای آزادیخواه و برابری طلب در جبهه ای فراگیر در سطح کشور است. گرما و درخشندگی این اتحاد میتواند بسیاری از زخمهای کهنه را به نفع محرومان و مردم زحمتکش ایران التیام بخشد و رژیم قرون وسطایی را به زباله دان تاریخ رهسپار نماید.
٨۷۶۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : ایرانی کرخت و بی تفاوت نیست،ایرانی تحمل دارد ،و به موقع عمل خواهد کرد!
ما اشتباه نکردیم که انقلاب کردیم!
ما ا شتباه کردیم که به روحانیون و اسلام سیاسی و اسلامیست ها اعتماد کردیم و وقت دادیم تا خود را بر ما چیره کنند.
حال باید جوابگو باشند و کنار بروند.
و به آن مشغول هستیم.
٨۷۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست