سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سندروم "عدم همکاری و مودّت" - مارال سعید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فریبرز ستاری

عنوان : راه برونرفت از فاز عدم همکاری، تمرین همکاریست
مارال ! نوشته ای در حد خود بی سابقه نوشته و دقیقا بر بیماری انگشت گذارده ای؛ دستت درست. توضیح اینکه اسم سندروم را با بیماری عدم همکاری و مودت عوض می کنم. برای این امر یعنی تعویض به معنای دو لغت سندروم و بیماری مراجعه کردم که در برابر دیدگان قرار می گیرد. کلمات سندروم و بیماری در بعضی قسمت های طب بجای یکدیگر بکار میروند ولی برای بعضی بیماری ها از همان ابتدای کشف شدن لفظ سندروم بکار برده میشود. معمولا وقتی چند علامت همراه یکدیگر در بیماری دیده میشود و کسی که متوجه آن شده نمیتواند علت خاصی برای بروز آن علائم بیابد به مجموعه آن علائم سندروم میگوید.
بسیاری از بیماری ها را در ابتدای کشف سندروم نامیده اند. علت بعضی از آنها بعدا کشف شده (مانند سندروم داون) ولی نام سندروم همچنان برای آنها بکار برده میشود
در بیانی خودمانی و ساده سندروم یعنی اینکه علت ابتلا آن تشخیص دادنی نیست ولی عامل بیماری قابل تشخیص می باشد. علت تعویض این است که اگر بپذیریم سندروم است، پذیرفته ایم که باید دنبال علت رفت. در مقوله بیماری بودن عدم همکاری و مودت علت آنها روشن است. شما باید روی علل بیماری چپ ایران کار نموده و علل آن را شناسایی و راه برونرفت از آن را اعلام فرمائید. عجالتا شاخص هایی از علل بیماری عدم همکاری را نقل می کنم: سکتاریسم، گروهگرایی و منش من محوری یا گروه محوری در چنان سطحی است در عناصر چپ رخ نموده است که باعث می شود کماکان تشکل های چپ در وضعیتی ثابت بمانند و سازمان های کوچک زیادتر شوند اما هیچگاه این تشکل های جزیره وار بهم نپیوندند تا مجمع الجزایری را بوجود آورند. بنابراین هرگز به تشکل بزرگتر نزدیکتر نشود. کاش دوستان حزب چپ ایران – فدائیان خلق – و اتحاد جمهوریخواهان ایران علت موازی و دوباره کاری در موضوع واحد را اعلام بفرمایند تا برای همیشه فاصله دست و زبان قرین هم باشند.
٨۴۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سندروم(مجموعه علائم) بیماری بازیگران سیاسی کشورمان
هر مرضی علائم خاص خودش را دارد و چه بسا بعضی از علائم در چند مرض نمود داشته باشند.
ما ایرانیان پرورش یافته نظامات استبدادی بوده و هستیم در این نظامات، فرد برای رهائی یا منفعلانه بدرون خودش می رود و یا بفکر عملی فردی می افتد و اگر فرد بخواهد کار جمعی انجام دهد، رسوبات کارفردی در او در بزنگاه هایی بروز پیدا می کند.
و از طرف دیگر، در نظامات خصوصی خانوادگی، آنهایی که پایه مذهبی قوی دارند و یا داشته اند باید گفت
علاوه بر اینکه شخصیت فرد، فردی بار می آید او را نیز ترسو بار می آورند آنهم خدا ترسی
و فرد اگر در پی رهائی باشد پیرو یک منجی خواهد رفت این منجی نیز ابتدا اگر ریشه ماورائی برایش بتراشد اما در نهایت بسمت یک منجی زمینی از نوع مستبدیش خواهد رفت که این منجی خواهی از هر نوعش یک نوع انفعال فردی را پررنگ خواهد کرد. بگذریم.
وقتی گفته می شود آزادی خواهی و دمکراسی خواهی یاد گرفتنی است بی راهه گفته نشده است.
در روند تحولخواهی کشورمان که قطعاً دمکراسی حرف اول را خواهد زد باید گفت
در دمکراسی علاوه براینکه نهادهای مدنی و جامعه مدنی کار کردهای خاص خودشان را خواهند داشت احزاب سیاسی هم بازیگران اصلی خواهند بود.
علاوه بر حزب چپ ایرانی به دو حزب سراسری ایرانی دیگر نیاز است تا این احزاب بتوانند با پوشش دادن افراد سیاسی کار و سیاسی ورز اهداف ترقی خواهانه کشور را به پیش برند. بگذریم.
٨۴۹۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : با تحلیلی خیلی ساده!
روند تکامل ، قانون طبیعت و جامعه ، حرکت مردم در ایران که مرتبا اوج میگیرد ، خیلی ساده دیالکتیک است!
انقلاب اجتماعی که ما در آن چهل و بهتر ، سد سال است در آن قرار داریم چندی هنوز احتیاج دارد.
شکل های متفاوت مبارزه را میبایست شناسایی و قبول کرد .
مبارزان خارج از از کشور کار ، سر جنبش را عهده دار هستند ولی بدنه در داخل کشور در تحرک است.
زیاد بخود سخت نگیریم بهتر از این هم نمیشود عمل کرد ، دوباره حوصله!
٨۴۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : علیخانی

عنوان : بزک نمیر بهار میاد
آقا کیا دست از خوشخیالی بردارید. تا کی شعار: بزک نمیر بهار میاد ....
نترسید در آینه نگاه کنید! صد و اندی سال گذشته و ما همچنان میزنیم درجا. شاید جمله قبل را به تردید باید دید، چون در بعضی زمینه ها عقبگرد کرده ایم.
همین حالا حی و حاضر نگاه کنید به بیانیه ۳۰۰ فعال سیاسی/اجتماعی (انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس و ...) اینها همه عضو یکی از جریانات اپوزسیون هستند، چون جریانهای متبوعشان حاضر به همکاری در حد یک بیانیه نبوده اند خود آستین بالا زده اند. آنوقت شما نمیدانم با کدام تحلیل دعوت به صبر و تحمل می کنید!
٨۴۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : همکاری و مودت در راه است!
اکنون در عمل بخش بزرگی از اپوزیسیون هم عمل هستند ، دیدگاهها بهم نزدیکتر شده اند.
کمی حوصله تا موفقیت کامل.
٨۴٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : فرهنگ کار تیمی
دوستان فعلاً فدائیان مست باده ی وصلند. تا هوشیاری راه بسیار است
بقول سایه: ای داد و داد، زان همه گفتند و نکردند / یارب چقدر فاصله ی دست و زبان است.
همکاری و کار جمعی و اتحاد یک فرهنگ می خواهد که نزد ما ایرانیان بندرت یافت می شود. شما نگاه کنید همین فدائیان همه از یک ریشه ۱۲ سال وقت لازم داشتند، پس اگر با غیر ۱۲۰ سال طول کشد نباید تعجب کرد.
٨۴٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : مجتبی کریمی

عنوان : مغازه های کوچک یا سوپرمارکت
زیاد توقع نداشته باشید ما همینیم!
تازه ترش دو بیانیه است که تیتر هردو ۹۹ عین هم است. کسی چه میداند شاید هر دو را یکنفر نوشته باشد. دو بیانیه درباره انتقال سفارت آمریکا و کشتار فلسطینیان.
٨۴٨٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : سوسن مرادی

عنوان : طنز تلخی بانام همکاری جمعی
همه با این بیماری بزرگ شده ایم و چون به آن عادت کرده ایم نمی دانیم که مریضیم. ای بابا کسی گوشش بدهکار این حرفها نیست. فردا هم که مردم حرکتی کنند خواهیم گفت: این فایده نداره بایست سازماندهی و رهبری داشته باشه. یکی بایست از ما بپرسه؛ موقع کاشت و داشت کجا بودید؟ که موقع برداشت توقع دارید! مثال نیمه جان برای موضوع بحث؛ حزب توده ایران است. بیش از ۳۰ سال گفت و نوشت"جبهه متحد ..." یکنفر حتی نپرسید تو چه میگوئی! چون هم میدانستند منظور حزب توده چیست و هم اینکه خودشان اهل همکاری نبودند.
٨۴٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : شما حق دارید
خانم مارال گرامی، انگار کسی حرف شما را نشنید، انگشت بر زخمی تاریخی و چرکین گذاشته اید، دملی که سرتاپای سازمان ها و گروههای ما را گرفته است و اگر اغراق نکنم شکست انقلاب و تمام بد بختی هایی که به آن گرفتاریم از چرکابه های این دمل است. تا دلت بخواهد همه شکرهمکاری می شکنند و تا جان در بدن دارند همه در شکاریکدیگرند. گویی روح این فلسفهٔ نامیمون سرمایه داری که انسان گرگ انسان است از کالبد اینان نمی خواهد که خارج شود. غافل از اینکه این جهان، این طبیعت و این جامعه را تنها مشارکت، پشتیبانی و تعامل سازندهٔ عناصر و سیستم‌های آن به پیش میبرد. قلمرو تکتازی نیرومندترین نیروها در مقیاس تاریخ، محدود و منتهی به مرگ است. که متاسفانه این مرگ و نابودی نه تنها دامن خود آنان را می گیرد، بلکه موجی از مصیبت را نیزدر پیرامون خود می پراکند که جبران آن زمانی طولانی می‌خواهد. شما حق دارید تعامل در ضرورت ها ی مشترک یک ارزش است.
٨۴٨۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست