سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خیال خوش شورای شهر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام جناب مزدک دانشور. مقدمه: من همیشه از نظرات شما که آن ها را دلسوزانه یافته ام دفاع کرده ام
شما را دوست می پندارم، من حتی کسانی که به شدت مخالف من باشند و حتی دشمنی کنند، ولی احساس کنم صداقت دارند(صداقت اصلی ترین اصل است، ستون است، یعنی نبود آن باقی بحث را منتفی می سازد)؛ از نظرات آن ها هم دفاع می کنم. حتی کسانی که در حق من ناحقی مطلق کرده اند، اگر بدانم صادق بوده اند و اشتباه گر، در جای دیگری از نظرات درست شان بدون توجه به آن «ناحقی مطلق» دفاع می کنم؛ چنانکه کرده ام. این نه شعار است و نه نتیجه ی احساساتی شدن؛ این دست آورد بزرگ زندگی من است. غیر از این باشیم، نمی توانیم مفید واقع شویم، هرچند در دل با تمام وجود در پی مفید بودن باشیم.

حال بر گردیم به اصل سخن.
شما از جمله نوشته اید: «حال این اعضا با خیال خوش فرض می کنند که اگر محلی را برای اعتراضات تخصیص دهند، معترضان به آن جا رفته و به صورت مدنی انتقادات خود را مطرح می کنند! اعضای شورای شهر به جای تجویز مسکنهای ناچیز برای این اعتراضات بهتر است فکری به حال سیاستهای نئولیبرال و تبعیض زای خود بکنند ...»

جناب دانشور عزیز، «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد»؛ بخاطر برخورد با سیاست های غلط دولت ها در ایران، نباید آن پیشنهاد زیبا(دست آورد مردم ایران) که می تواند ایران ما را به یک گفتگو کده ی عظیم و پر از مهر و دوستی بدل کند و سَر سازد، را بخاطر بعضی سیاست های دولت ها طرد نمود. طبیعی است که آن ها باید جواب شما و همه ی مردم غارت شده ی ایران را در ارتباط با نوع سیاستی که در پیش می گیرند بدهند. ولی بیایید این بحث را با آن پیشنهاد بسیار خوب در هم نکنیم و جلویش نایستیم. اگر آن پیشنهاد تصویب شود و به اجرا در آید یک اتفاق بزرگ و زیبای سازنده است در جهان آزادی و گفتگو در میهن ما، و این بی سابقه است. شما انسانی اندیشمند هستید، مواظب باشید با کمک قلم شما آن طرح بی نهایت زیبا و بجا متوقف نشود.
آن مکان می تواند نه فقط مکان تظاهرات در روز های خاصی باشد، بلکه محلی است برای تبادل نظر و گفتگوی هر روزه برای همه ی مردم ایران. ولی اینطور نباشد که بیایند برای تظاهر آن محل را فقط در تهران مشخص نمایند. همه ی مردم ایران همچون تهرانیان حق دارند از آن امکان نیک سود ببرند، یعنی باید در همه ی شهر های بزرگ، متوسط و حتی کوچک میهن آن میدانگاهِ سخن و تظاهرات برپا شود. اگر فقط برای تظاهرات باشد، بدرد نمی خورد و همان می شود که شما فرموده اید. آن میدانگاه ها، باید هم میدانگاهِ سخن و گفتگوی روزانه ی همه ایرانیان باشد؛ گفتگویی بی ترس و لرز و سازنده؛ این را اگر بچه های داخل ایران بتوانند به اجرا در آورند، یک شاهکار بی سابقه است در تاریخ نوین ایران زمین. این گفتگوی عظیم سرتاسری میهن ما را از بسیاری جهات نجات می دهد. آنجا یک فرهنگ سرای فرهنگ ساز زنده نیز خواهد بود . هم باعث جلوگیر یاز لوث شدن بحث ها در جهاتن اینترنتی می گردد. آنجا کسی نیست ترا سانسور نماید؛ در نتیجه با مردم آنطور که می خواهی به گفتگو می نشینی. در جهان اینترنتی در سبیاری موارد زور سخن آخر را می زند.
یک نمونه ی غم انگیز: در یک سایتی که مسئولین آن به اصطلاح طرفدار طبیعت و حیات وحش می باشند، برای به کرسی نشاندن حرف غلط خود، می آیند اینگونه داستان می سرایند۱؛ ولی توضیحات علمی دقیق مرا منتشر نمی کنند، تا شاید به خیال خام خود بتوانند مردم را گول بزنند. بسیار گاه مردم در ناآگاهی های نابوده کننده ای غرق اند. نمونه: در تهران(پایتخت و یکی از روشنترین شهر های جهان) کسی که خود را به کوری زده(تهیه کننده ی برنامه ی دوربین مخفی) در خیابان های تهران به افراد گوناگونی رجوع می کند(فیلم اش در یوتیوپ موجود است) و می گوید، «من نابینا می باشم، لطفن در ماشین مرا باز کنید و مرا در آن بنشانید تا به خانه بروم»، و تقریبن همه ی کسانی که ایشان به آن ها رجوع می کند، خواسته ی او را("مهربانانه") بر آورده می کنند، بی آنکه بدانند نابینایی را پشت فرمان نشاندن، در جنایتی که دقایقی بعد رخ خواهد داد شریک شدن است.
باری، روشنگری گفتگوی زنده چیز دیگری ست.

و این هم نظر من و جواب مسئول سایت(جواب علمی خود در جواب آن داستان پردازی را اینجا نمی گذارم تا مطلب طولانی نشود):

«لیثی حبیبی - م. تلنگر می‌گوید:
۲۱ دی ۱۳۹۶ در t ۶:۱۸ ب.ظ

سلام دوستان
راستی، سلاح جنگی را از کجا تهیه کرده؟
تجار تفنگ دارند بر علیه طبیعت ایران جنایت می کنند.

در ضمن به یک دانه تفنگ نمی توان گفت «اسلحه»، اسلحه، جمع سلاح است، یعنی تفنگ ها. من خوب می فهمم که اینگونه غلط ها جا افتاده؛ ولی باید اصلاح شوند؛ تا ابد که نمی توان غلط ها را بکار گرفت به بهانه ی اینکه جا افتاده اند.»


«مصطفی می‌گوید:

۲۳ دی ۱۳۹۶ در t ۱۰:۰۳ ق.ظ

سلاح جمع و اسلحه هر دو مفرد هستند . سلاح از جانب بیننده گفته میشه و اسلحه از جانب دارنده
جمعشون میشه تسلیحات . سلاحها و اسلحه ها.»

جناب مزدک دانشور، گفتگو های زنده، از این دست شارلاتانیزم عریان و بی نهایت خطرناک را از هم می پاشد، و هم جایی می شود برای افشاگری زنده بر علیه دزدان و رشوه خواران و سهم بران و در یک کلام مفسدان و مفسدان اقتصادی که اقتصاد ایران را به بُن بست رسانده اند، و طبیعت را نیز غارت و نابود کرده، آب های زیر زمین را کشیده اند و به کمک خشکسالی شتافته از ایران دارند چهره ای خشکیده از نوع آفریقایی اش می سازند و هنوز نیز دست بردار نیز نیستند؛ یعنی دارند با بی شرمی تمام دروغ می بافند برای غارت بیشتر. اهل تهمت نیستم، هر مسئولی در سطح پایتخت نمونه خواست، می آورم بیشمار.

کوتاه: این سرزمین به یک گفتگوی عظیم سرتاسری زنده احیتاج حیاتی دارد. در همین راستا می توان یک تلویزیون بیست و چهار ساعته نیز ایجاد نمود تا نمایندگان همه ی ایرانیان، از هشت سو و میان، در آن به نوبت شرکت نمایند. این راه نجات ایران است از دست غارتگران و مفسدان و بخصوص ریزه خواران قلمی و غیر قلمی شان. «گاه عمله ی شیطان در شرارت از خود او جلو می زنند.»(احسان الله طبری ساروی).
همین.
شاد و پیروز باشید
٨٣۰۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۶       

    از : رامش

عنوان : تلگرام
گردانندگان سایت لطف کنید و این مطلب را در کانال تلگرامتان بگذارین. باین شکل که همه مطلب در تلگرام قابل رویت باشه و نیازی به لینک نباشه که بدون فیلتر بشود خوند.
مرسی
٨٣۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست