سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حرف بالای حرف - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : جمشید برومند

عنوان : برای peerooz گرامی
شما میدانید که دبیر کل قبلی ناتو روزی رهبر حزب سوسیال دموکرات دانمارک بود و دبیر کل فعلی هم رهبر پیشین حزب دموکرات نروژ می باشد و میشود حدس زد که دبیر کل بعدی کیست. با این ترتیب و با کمک این سوسیال دموکرات ها فعلا در حال شکستن مقاومت سوئد می باشند که تا بحال به ناتو نپیوسته است. یک کمی صبر کنیم.
٨۱٨۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : تا ریشه در آب است امید ثمری هست.
جناب برومند,
با تشکر از تذکر بجا و درست شما. به "نظر من" سوسیال دمکراسی اروپا بذر درستی بود که در زمین نامساعد رشد کرد. کمونیسم مارکس به "نظر من" به قول ترانه You"re too good to be true مرامی آرمانی بود که اجرای آن به آن صورت در نواحی مختلف دنیا منجر به شکست گردید. پس از آن جوامع مختلف کوشیده اند که با حفظ نکات بسیار مثبت آن "طرحی نو دراندازند" و " سوسیالیسم" را زنده نگهدارند. متاسفانه رشد سوسیال دمکراسی اروپا در دوران تسلط نظامی - اقتصادی - سیاسی- اجتمایی امریکا بر اروپا صورت گرفت و نتیجه آن شد که می بینیم. ولی تا ریشه در آب است امید ثمری هست, به شرطی که مقاومت نیروهای غیر کاپیتالیست, در سطح شهر,کشور, ناحیه, قاره و غیره منجر به ائتلاف و اتحاد و "همبستگی" گردد. ولی با این تشتت آرا, و قدرت رقیب, این بیشتر به آرزو شبیه است تا امید. سالم و موفق باشید.
٨۱٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۶       

    از : جمشید برومند

عنوان : برای peerooz گرامی
شما میدانید که دبیر کل قبلی ناتو روزی رهبر حزب سوسیال دموکرات دانمارک بود و دبیر کل فعلی هم رهبر پیشین حزب دموکرات نروژ می باشد و میشود حدس زد که دبیر کل بعدی کیست. با این ترتیب و با کمک این سوسیال دموکرات ها فعلا در حال شکستن مقاومت سوئد می باشند که تا بحال به ناتو نپیوسته است. یک کمی صبر کنیم.
٨۱٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۶       

    از : شاملو

عنوان : باری من با دهانِ حیرت گفتم:
«ــ ای یاوه
یاوه
یاوه،
خلایق!
مستید و منگ؟
یا به تظاهر
تزویر می‌کنید؟
از شب هنوز مانده دو دانگی.
ور تایبید و پاک و مسلمان
نماز را
از چاوشان نیامده بانگی!»
٨۱٨۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : اگر بشه خیلی میشه.
جناب محسن میفرمایند نمیشود با یک کاسه ماست از دریای خزر دوغ درست کرد. خیر, میشود ولی دوغ آن به اندازه ای رقیق خواهد بود که وجود آنرا تنها با وسائل بسیار پیشرفته میکرو دیجیتال میتوان ثابت کرد. ضرب المثل اینست, به شخصی که با قاشق برای گرفتن کره آب استخر را به هم میزد گفتند از آب کره درست نمیشه و او گفت بله نمیشه ولی اگر بشه خیلی میشه.

اما ایشان در مورد سوسیال دمکراسی اروپا درست میفرمایند. از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون در صحنه جهانی تمام آنچه اروپا و ناتو انجام داده اند نعل به نعل مطابق عملیات امپریالیسم بوده است. البته این دلیل بدی سوسیال دمکراسی نمیشود ولی آیا میشود آنرا با عملیات خیرخواهانه کوبای فقیر در آفریقا و آمریکای جنوبی مقایسه کرد؟ آیا میشود تصور کرد که کوبا و یا چین چنین سقوط اخلاقی داشته باشند؟ آیا میشود تصور کرد که سوسیال دمکراسی اروپا حتی به قیمت محو شدن از صحنه روزگار, مقابل ناتو و امپریالیسم قد علم کند؟ آیا میشود اینرا چنین تفسیر کرد که سوسیال دمکراسی نزدیکتر به کاپیتالیسم است تا به سوسیالیسم؟ نمیدانم.
٨۱٨۵۷ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۶       

    از : محسن

عنوان : خود کویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی!
مطمئن نیستم که این کامنت از تیغ سانسور اخبار روز جان سالم بدر برد یا خیر اما به ارسالش می ارزد.
پاسخ آقای پورمندی به کاربر محترم آقای رودبارکی مرا یاد ملا نصرالدین انداخت که با یک کاسه ماست می خواست از آب دریای خزر دوغ بسازد. می نویسد:« ...از نگاه من هر سه حزب سوسیال دموکرات، سبز ها و حزب چپ، احزابی سوسیال دموکرات هستند و بنیان های نظری یکسانی دارند...». و گیزی و لافون تین را هم شاهد می آورند!!! ایشان یک منبع بیاورند که این دو فرد ادعا کرده باشند که حزب چپ ها با حزب سوسیال دمکرات آلمان و سبزها دارای بنیان های نظری یکسانی هستند، ممنون خواهم شد.
دوما حزب چپ ها فراکسیون های متعددی دارد که لافون تین و گیزی ماورای راست آن را نمایندگی می کنند.
اما برگردیم به آرمان شهر طاری پور و پورمندی! سوال اینجاست که این سوسیال دمکراسی شما که سالیان سال تحت صدارت مرکل حکومت کرده چه گلی به سر مردم آلمان زد که در انخابات اخیر افتضاخ ببار آورد؟ سیاست های اقتصادی شرودر (هارتز ۴) و بعدها گابریل آیا دلیل رویگردانی مردم از این حزب نبودند؟
در کدام بنیان های نظری می توانند حزب چپ ها که مخالف دیکته شدن سیاست های خانمانسوز بروکسل به کشورهای ضعیف تر اتحادیه اروپا، مثل یونان، بوده و خواهان خروج از ناتو بوده و هست و ... و حزب سوسیال دمکرات آلمان که شریک جرم بروکسل بوده و هست و از طرفداران گسترش ناتو تا اوکراین نیز هست، اشتراک داشته باشند؟
آقای پورمندی چنان به اپوزیسیون رانده شدن سوسیال دمکرات های آلمان را جشن می گیرد که تو گویی این حزب به جبر چاقو مجبور به حضور آن هم منفعلانه در دولت ائتلافی بوده و در به فلاکت رساندن جامعه آلمان که ۲۱ درصد کودکانش در فقر بسر می برند نقشی نداشته.
رجوع دادن آقای پورمندی به بنیان های نظری مشترک بین چپ ها و سبزها نیز به مزاحی بی مزه می ماند. مردم آلمان سبزها را "روسپی سیاسی" فاسدتری حتی از لیبرالهای آزاد می نامند که با هر حزبی حاضر به ائتلاف است. بگذریم که سبزها که زمانی مدعی صلح طلبی و حتی خواهان خروج از ناتو بودند، به برکت رهبری عنصر مشکوکی بنام یوشکر فیشر تن به هر ذلتی داد: از تجاوز به یوگسلاوی تا عراق و افغانستان. جانشین یوشکر فیشر هم مهاجر تازه به دوران رسیده ای بنام جم ازدمیر است که رسوایی دریافت هشتاد هزار یورو کمک مالی از یک دلال اسلحه اسرائیلی رسوای زمین و زمانش کرد.
٨۱٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : .Charity begins at home
از اینکه باز مطب را با ضرب المثل انگلیسی شروع میکنم عذر می خواهم. جناب پورمندی میفرمایند".... ما نمی توانیم به این زودی ها-مردم جهان که هیچ- مردم کشور خودمان را از درد و رنج ناشی از فقر ، جهل و نابرابری نجات بدهیم ولی ......". گر چه مسلما "ما " یعنی افرادی که در اینجا قلم میزنند نمیتوانیم با غول امپریالیسم در افتیم ولی نباید حتی لحظه ای وجود و حضور آنرا فراموش کرده و تخریب تمام جهان و به ویژه تخریب همسایگان دیوار به دیوار خود را نادیده بگیریم, چون حتی با "بهشت کردن" ایران مصون از تعرض غول نخواهیم بود. منظور از آرزوی "همبستگی" از سوسیال دمکراسی اروپا تا کمونیسم کوبا" به این معنی نیست که خانه را فراموش کنیم, بلکه به مصداق "در با توام دیوار تو گوش کن" این امر خیر باید از خانه شروع شود. ولی متاسفانه پس از چهل پنجاه سال, ما هنوز بر عکس آن عمل میکنیم و بر سر جزئیات, تاب دیدن هم مسلکان خود را نیز نداریم.
٨۱٨۵٣ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۶       

    از : احمد پورمندی

عنوان : پویائی
گودرز رودبارکی عزیز! من هم سپاسگزارم . اجازه بدهید روی سه نکته کمی مکث کنیم. نخست- سوسیال دموکراسی کمی وسیع تر از این یا آن حزب است .مثلا در آلمان که به آن اشاره کردید، از نگاه من هر سه حزب سوسیال دموکرات، سبز ها و حزب چپ، احزابی سوسیال دموکرات هستند و بنیان های نظری یکسانی دارند. برخی مثل گیزی و لافونتن اینرا به زبان می آورند و بعضی دیگر سوسیال دموکراتیک عمل می کنند! اگر آرای این سه را با هم در نظر بگیریم، می توانیم بگوئیم که سوسیال دموکراسی کماکان نیرومندترین جریان سیاسی و اجتماعی در آلمان است. وضعیت در سایر کشور های اروپائی هم کم و بیش به همین شکل است. دوم- برداشت من این است که پویائی در ذات سوسیال دموکراسی قرار دارد و عبارت "سوسیال دموکراسی پویا" مثل عبارات سرمایه داری سود محور هست. سود محوری عمود خیمه سرمایه داری و ذاتی آن است. البته کار از محکم کاری ممکن است که عیب نکند و بعضی تاکید ها ممکن است برای بعضی مرزبندی های سیاسی، اهمیت داشته باشند. سوم و آخر - امروزه سوسیال دموکراسی هم مثل همه جریانات چپ و راست دیگر با دو ابرچالش " جهانی شدن" و " دیجیتال شدن" دست گریبان است. ابر چالش هائی که همه احزاب بزرگ و جا افتاده جهان پیش رفته را به لرزه در آورده اند. من امیدوارم که سوسیال دموکراسی بتواند نقش پیشگامی در مواجهه با این ابرچالش ها را عهده دار شود و برای مسایل جهانی ، راه حل های جهانی و البته قابل اجرا پیدا کند.شاید حزب سوسیال دموکرات آلمان که دیگر درگیر مشارکت در اداره کشور نیست، از این فرصت برای جهش تاریخی بهره ببرد. ضمنا نفهمیدم که شما آن قسمت از یادداشت مرا به قصد نقد آوردید و یا تائید. امیدوارم که روشنگری کنید
٨۱٨۴۹ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۶       

    از : پژمان صدیقی

عنوان : رشد معنوی درمقام نخست جا دارد یا ،تکنیک و سیاست؟
هیچ مذهب و ائینی،مکتبی به اندازه مارکسیسم،فرهنگ،علم و اجتماع بشری را دگرگون نکرده است.ایجادجامعه بی طبقه،ترقی علم،پیشرفت در صنایع اتمی،فضائی،بیولوژیکی،تعلیم و تربیت، سواد اموزی و فن در سراسر کشورهای شوروی،همه مدیون تفکر سوسیالیستی/ مارکسیستی ست.این کوشش ها و پیشرفت ها ولی هیچکدام سندی بر خوب جلوه دادن حکومتی که خود را مرام و ائینی سکولار تمام عیار میدانست،نشد.کشتار وحشیانه مردم منتقل کردن منتقدین و مخالفین به زندانهای غیر انسانی و اردوگاه های کار اجباری و زیر پا گذاشتن حقوق بشر،لنین رفیق سالیان و همرزم خود ،گورگی را تبعید کرد!.فروپاشی چنین نظام گرانبها و تنها نجات دهنده بشر از حیوان وحشی امپریالیسم ،بر دوش گروهی ست که مسولیت عظیم و خطیر ان را بر دوش داشتند.بستن دهان مخالف و منتقد.رشد و تکامل این ائین را نه دولتی ست که برای ملیونها مردم یک کشور تصمیم گیرند و عمل نمایند.بلکه تمام شهروندان و "ملت" اعضای حزب کمونیست خواهند بود.دولتی در کار نخواهد بود.سیستم سوسیال دمکراسی برای ایران مانند این است که ما شخصی را از چادر صحرای سودان برداشته یک کامپیوتر اپل زیر بغلش گذاشته و در شانزه لیزه ..رهایش کنیم.چرا؟انسانها،ملت ها تا نخست پرورش و تربیت نشوند،تا سیستم سیاسی/اجتماعی و اقتصادی کشورشان را درک ننمایند،تا از نظر معنوی و منتال به ان درجه لازم رشد نرسند که خود امور زندگی خویش را و سیستم سیاسی کشور خویش را ،در دست نگیرند."خود ،خویشتن را اداره نمایند" هرگز چنین نظامهائی را نمیتوان در کشوری بر قرار نمود.شوروی بعد از ۷۰ سال شکست خورد.در حالیکه اگر تمام ملت روسیه همگی از اعضای حزب کمونیست میشدند و میبودند و در همه امور کشور ،دخالت میکردند..امروز سوسیالیسم اقای جهان و امپریالیسم نعشه نیمه مرده بود در دست سرمایه داران غرب..بدون منتال و رشد معنوی انسانها هرگز به یک جامعه سعادتمند به عینیت نخواهد پیوست..هرگز.اقایانی که در باره سوسیال دمکراسی در کشور ما قلم میزنند،از مسله مهمتر از سیستم سیاسی/اجتماعی ،یعنی:رشد معنوی و تربیت و اموزش ایرانیان ،بی توجه اند.شما باید بدانید که گوهری که در دست دارید ،طلاست و باید از این گردنبند طلا مراقبت و مواظبت نمائید.وقتی ندانید مانند این است که مسی در دست دارید..که اگر رفت بر باد..مهم نیست!
سالهای ۸۰ میلادی وقتی سوار هواپیمائی میشدی که از مثلا ،بلغارستان یا رومانی به طرف شوروی در حرکت بود،صبح ساعت ۶ به مسافران روسی شیشه های ۳۳ میلیلیتری کنیاک پخش میشد .بمقابه یک ضرورت!الکل در اتحاد شوروی از امور مهم "فرد" روسی بشمار میرفت.معضل بزرگ اجتماعی بعد از افتادن سیستم.ملت شوروی کار ،خانه،الکل.حوادثی بعد از ۱۷ اکتبر و بقدرت رسیدن گروه استالین ،بوقوع پیوست که هرگز انتشار نیافت و سازمان سانسور امنیت همه را از بین برد...مسائل بسیار زیادی ست که جهانیان و جمعیت های مارکسیستی از انها اگاهی ندارند.ماجرای چرنوبیل هرگز اشکار نشد زیرا جز شرمساری برای حزب و خجلت برای چنین حزبی قدرتمند در جهان ،نداشت.ابروریزی محض!
چنانچه تمام ملت روسیه از همان اغاز کار همه گی اعضای حزب کمونیست شوروی بودند..امروز وزنه قدرت در جهان ..رو بسوی دیگری داشت.
در تمام تحقیقات و پژوهش های اخیر مسله منتال و رشد فکری انسانها،ملتها ،تربیت معنوی ملت ها در درجه نخست قرار دارد،و این از این روست که نتایج تمام تحقیقات بدانجا رسید که نه یک دولت متشکل از گروهی ،بلکه تمام شهروندان ان کشور باید اموزش نظام سیاسی کشور را ببینند و تربیت شوند تا خود سوسیالیسم را اداره کنند و زندگی خویش را به سعادتمندی برسانند..نه اینکه صحنه پردازی های مسخره امروز کشورها،رای گیری ها ،تصاویر عظیم در خیابانها،سخنرانی ها و دروغ پردازی های مشتی شیاد و کلاهبردار که بعنوان دولت و دل سوز ملت به عنواین مختلف ،سوسیال دمکراتی،لیبرالی،چپ،حزب سبز،حزب مردم ..انواع اسامی در اروپای شما..انتخاب شوند توسط"همین مردمانی که باید خود اگاه باشند و نیستند..انتخاب شوند و ملیاردها پول ملت ها را غارت کنند...تا ملت ها خود تربیت و اموزش داده نشوند که سوسیال دمکراسی چیست...هر گز نمیتوانند به بهروزی و خوشبختب دست یابند..امروزپول بالای اخلاق است.فرمانروا و خداوندگار جهان...چه برای سوسیال دمکرات و چه برای مدرات و لیبرال..هر کدام به شیوه خود بازی گرند و بدنبال منافع خویش.
٨۱٨۴۶ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۶       

    از : گودرز رودبارکی

عنوان : سوسیال دموکراسی میرا و پویا
آقای پورمندی ارجمند سلام و سپاس از توجه شما.
قبلا در همین بحث ها عرض کرده ام که در زمان جنگ سرد اگر[ انتقادکی] از کشور های سوسیالیستی می شد [عده ای ] از راهیان سوسیالیسم با تعصب پاسخ می دادند تا در اوایل دهه نود قزن بیستم بیشتر کشورهای موسوم به « سوسیالیسم واقعا موجود» رسما منحل شد.
امروز با پدیده ای مشابه اما در درون سیستم جهانی سرمایه داری روبرو هستیم ؛ سوسیال دموکرات ها سال ها در زیر فشار[ چپ و راست] مورد انتقادهای [دوستانه و کین توزانه] قرار گرفتند و بدلایل زیادی که در این مختصر نمی گنجد قادر به ادامه‍ی آرمان های سوسیال دموکراسی نشدند و از پویائی افتادند و در تمام کشورهای پیشرفته زوال آنها را شاهدیم. تصادفی نیست که دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی در آلمان هژمونی دارند و میراث ویلی برانت و هلموت اشمیت ِ سوسیال دموکرات ابا رکود دائمی روبرو ست.

در چینین شرائطی بی توجهی به بحران های سوسیال دموکراسی و علل ناکامی ها ناخودآگاه ما را به گذشته‍ی نه چندان دور می برد . با اینن تفاوت :
چپ های طرفدار «سوسیالیسم واقعا موجود » همه چیز را تمام شده می دانستند و گذار به سوسیالیسم را با موفقیت ارزیابی میکردند.

ولی رهبران سوسیال دمکراسی امروز در هیچ کجا جنین ادعائی ندارند و در شرائط روحی بدی قرار دارند. متاسفانه چنان مسحور رقبای محافظه کار و راست افراطی شده اند که با چراغ دنبال تاچر ، ریگان و کهل میگردند.
در چنین شرائطی جنابعالی خیلی برای این سوسیال دموکراسی میرا تند میروید میفرمائید :
اینگونه بحث‌ها برای کشور ما کمی لوکس به نظر می‌آید. اما وقتی دوستانی پرچم مقابله با «نیو لیبرالیسم» را در ایران برمی‌افرازند، امثال من هم ناگزیر می‌شویم تاکید کنیم که اگر همبستگی کار و سرمایه ضرورت توسعه در جهان پیشرفته بوده است، ما در ایران به «همبستگی به توان چند» نیاز داریم! در ایران سرمایه دارد زیر فشار بخش دولتی و فاسد اقتصاد، اقتصاد سیاه بیت و اقتصاد مسلح سرداران، جان به جان آفرین تسلیم می‌کند و امروزه اگر امیدی به رهائی باشد، این تنها از خیر سر نئولیبرالیسم و جذب سرمایه‌های خارجی میسر خواهد شد. سرمایه‌گذاری کردن در ایران فقط دل شیر نمی‌خواهد، کله‌ای سودا زده و مجنون هم لازم دارد! " پایان نقل قول از مقاله ی جنابعالی «چپ ، همبستگی و ایران»
بیش از این مصدع نمیشوم فقط آرزو می کنم سوسیال دموکراسی میرا با سیاست گزاری های لازم از زوال نجات یابد مبادا در آینده از آن به عنوان «سوسیال دموکراسی واقعا موجود» یاد کنیم.
در مورد سوسیال دموکراسی در جهان انتقاد سازنده لازم بود و هست و نگارنده علاقمند است در مورد انتقاد های سازنده و عملی در این جوامع صحبت کنیم. علاقه ای به آرزوهای ناممکن ندارم . ولی اعتقاد راسخ دارم که فقط سوسیال دموکراسی پویا می تواند الگوئی برای کشور هائی که طعم آنرا نچشیده اند باشد .
٨۱٨۴۴ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست