سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شراره عاشقی هایت شعله خواهد شد ... - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : البرز

عنوان : ارثیه ای به نام "مبارزه با استبداد" است، که مِلکیست مشاع.......
هموطن گرامی آقای جمشید طاهری پور، ضمن شادباش سال نو شمسی به شما و همه ی دیگر دوستانِ خواننده ی مطلبت، باید اقرار کنم که شما در زیباییِ صادقانه، در رسایِ بانو ویدا حاجبی می نویسی؛
«...در انشعاب «جناح چپ» با آنان همراه شد. این همراهی درستی و نادرستی داشت. از منظر عقلانیت سیاسی پی آمد خونین در انبان داشت و ناخواسته بر انسداد سیاسی و سرکوبگری های خونبار خمینی می دمید... او سمتیابی رهبری ما را در مسیر اتحاد با اسلام سیاسی که در سالیان ۶۱-۵۹ به پشتیبانی از خمینی و سمتگیری وحدت با حزب توده ایران انجامید بر نمی تافت و آنرا رویگردانی از آرمان آزادی و عدالت، وانهادن اصل اندیشیدن مستقل و بی اعتنائی به ضرورت دموکراسی و تجدد برای ایران می دانست. سمت و سیاست ما در جانبداری از «خط امام» بر رنج‌های ویدا بسیار افزود...»

و با آنکه با شما در؛ «...اصل پیشروی در مسیر برساختن «سازمان اکثریت» –در مفهومی نسبی – یک بصیرت سیاسی و گام در سنگراه تاریک روشن تکامل «سازمان چریکها» بود...» موافقم، اما کماکان بر این اندیشه ام چرا "ما" در زندگانی قادر به ایجاد و سازماندهیِ بحثهایی اساسی در مصاحبت یکدیگر نیستیم. و چند عدد بحثهایِ اساسی و عمومی انجام شده نیز، به همتِ خبرنگاران و برنامه ریزانِ ایستگاههای رادیو و تلویزیونی صدای آمریکا و بی بی سی سازمان یافته است.

با شما کاملاً موافقم در اینکه؛ «...مرگ ویدا تأسف عمیق بسیار کسان در صفوف اپوزسیون ایران را برانگیخته است...»

اما با شما نمی توانم موافق باشم در اینکه؛ «...شمار و تنوع نام ها در ذیل تسلیت نامه او، نشانه پدیداری روح دگراندیشی و دیگری خواهی در اپوزسیون دموکراسی خواه و عدالت جوی ایران است...»
چرا که به عیان می بینم، که هر یک از دوستان، علیرغم معترف بودن به اشتراکات فراوان، تنها به راه خود می روند.
اعتقادی به وحدت ندارم، چرا که هر یک از "ما" متفاوتیم از دیگری، ولی "ما" میتوانیم بر اساس اشتراکاتمان اتحادی پایدار برای رسیدن به اهداف مشترکمان داشته باشیم.

بگذار مثالی مشخص از همین یکی دو هفته ی گذشته بیاورم. در بحثی کاملاً مشترک چون سرمنشاء جنبش فدایی، که با نشر کتابِ آقای انوش صالحی به نام "حماسه سیاهکل" کم کم پا گرفته، بسیارانی از اعضایِ قدیمی جنبش فدایی دَم فرو بسته، و گویا منتظریم، که باز مجری بی بی سی یا صدای آمریکا به دنبالمان بیاید، تا به سئوالات ایشان پاسخ بگوئیم. چرا "ما" در پاسخگویی به یکدیگر اینقدر کاهلیم؟!

هموطن گرامی آقای جمشید طاهری پور، برایم بسیار دردآور و کمی تا قسمتی تعجب آور که چنین خسته و تسلیم شده می نویسی؛ «...مرگ ویدا نشانه تازه ای از این واقعیت است که وقت رفتن های همچون مائی رسیده!...»
برای ایجادِ امیدی واقعی لازم می بینم که بنویسم، به همان قِسمی که پویانها، جزنی ها، احمدزاده ها، اسکوئی ها، آیتی ها، سلطان زاده ها و... هرگز نمردند، حاجبی ها نیز نخواهند مرد. آنچه باقیست، ارثیه ای به نام "مبارزه با استبداد" است، که مِلکیست مشاع، و تحتِ هیچ انحصاروراثتی به نامِ گروهِ خاصی از جنبش فدایی سند نخواهد خورد
۷٨۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست