سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سندی درباره رویدادهای هفتاد سال پیش آذربایجان - سهراب مبشری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مرتضی مرادپور

عنوان : انکار جنایات
آقای اردلان کسی دنبال انکار همکاری حکومت ملی آذربایجان با شوروی سابق نیست و کسی هم نمی تواند وابستگی و همکاری دولت انگلیس و امریکا با دولت دست نشانده پهلوی باشد و اگر شما به ۳۰ نفر افراد غیر ایرانی گیر کرده اید من بگویم که اینها خیلی بیشتر از ۳۰ نفر بود و ارتش شوروی در شمال ایران بود و انگلیس در جنوب بود .ولی انکار جنایات رژیم شاه ۳۰ هزار اعدامی و زندانی و بیش از ۱۰۰ هزار آواره و تبعیدیرا نباید انکار کرد آیا برای نمونه صفر خان قهرمانی را با ۳۲ سال زندان را مردم آذربایجان زندانی کردند یا دولت ایران و باز کتابهای درسی را مردم آذربایجان سوزاند یا ارتش ایران .
۷۷۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۵       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : امیر ایرانی
میدانم که هرچه غلامحسین ساعدی ها از بد و خوب قبل و بعد از وقایع سال ۱۳۲۵ آذربایچان بگویند شما از موضع همه چیز "بد " بود "سیاه بود. یک سر سوزن کوتاه نمی آیید.
خوب خیالتون را راحت کنم در باره جنبش ملی شدن صنایع نفت ایران هم حاضر نیستید مثل دکتر ساعدی حرف بزنید و برای آن هم "اگر " و "اما " دارید. میشود بنویسید چه مدل حکومتی در سالهای بعداز ۱۳۲۰ مناسب کشور ما بود و چرا حکومت ملی دکتر مصدق را ساقط کردند؟
مصاحبه کامل غلامحسین ساعدی و ضیاء صدقی را در همین اخبار روز سال پیش خواندیم .خواهش می کنم بخوانید و بگویئد چرا از چنین شخصیت هائی نمی آموزیم؟ همین ور که نمیشود داستان گفت.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۶۸۸۵۷
۷۷۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹۵       

    از : سعید اردلان

عنوان : دلایل قوی باید و معنوی
آقای س. آذر گرامی !
اولاَ – هانگونه که در کامنت توضیحی تأکید کردم،« ...حدود ۳۰ در صد آن ها قفقازی یعنی اتباع شوروی بودند که شناسنامه ی ایرانی نداشتند . سی درصد از ۳۰۰ نفر می شود. ۹۰ نفر.
ثانیاَ – آنچه که نوشته شد گزارش فرستاده سفارت آمریکا بود. نه ادعای من یا آقای کاوه بیات.در همان گزارش گفته شد که پیش از ورود نیروهای ارتش، خود مردم ستمدیده آذربایجان ، خودشان با باقی مانده ی « دموکرات» ها تسویه حساب کردند.
ثالثاَ – حکایت فراتر از این حرف هاست. مدتی است که برخی مغرض و عده ای متوهم ، آنقدر دروغ به خورد دیگران دادند که امثال شما باور تان شده است که «جنبش ملی» در کار بود، نه غائله ای دست ساز . اخیراَ هم تعدادی آدم بی نام ،اعلامیه ای به نام « گروه کار ملی- قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) » بیرون داده اند که یک کلام ، تأسف آور است و مایه شرمساری .
دوست عزیر! فرقه دموکرات را باقر اوف، با حمایت استالین راه انداخت. این را نه من می گویم و نه آقای کاوه بیات نه دست اندرکاران رده بالای فرقه دموکرات آذربایجان ، همچون دکتر نصرت الله جهانشاهلو افشار(معاون اول پیشه وری ) و دکتر سلام الله جاوید ( عضو کمیته ی مرکزی و دفتر سیاسی فرقه و وزیر داخله دولت پیشه وری)، و نه خلیل ملکی ، انور خامه ای، آرداشس آوانسیان، دکتر حسن نظری ( غازیانی ) ، تیمسار علی اکبر درخشانی ، بابک امیرخسروی،محسن حیدریان ، محمد حسین خسرو پناه، سرگرد هوایی پرویز اکتشافی و... بلکه نتیجه تحقیق عزیز حسنلی، محقق صاحب نام جمهوری آذربایجان فعلی ، با تکیه بر اسناد محرمانه اتحاد شوروی سابق است.
متأسفانه ، بخش اظهار نظرجای شرح و تفصیلات نیست.کوتاه نویسی هم به کسانی چون شما فرصت بهانه جویی می دهد.با وجود این، من شرح کوتاهی در مورد هسته ی اصلی فرقه دموکرات آذربایجان به دست می دهم. فهم بقیه حکایت ، بسته به انصاف و میزان حقیقت جویی شما دوست عزیزاست.
بر اساس گزارش عزیز حسنلی، فرستادن نیروهای ویژه اتحاد شوروی ( جاسوس) به ایران، به چند سال پیش از راه اندازی فرقه دموکرات بر می گردد. عزیزحسنلی می نویسد:
۱ «در سال ۱۹۳۸ هنگام باز گرداندن اتباع ایران از آذربایجان شوروی ، مقامات امنیتی( شوروی) مأموران خود را میان ۵۰ هزار نفر تبعیدی به ایران فرستادند. در سال ۱۹۴۰ سازمان های امنیت نظامی شوروی فهرست تمام موسسات صنعتی آذربایجان را تهیه کرده بودند. در همین سال رکن پنجم ارتش سرخ ، نقشه ی نظامی – جغرافیایی آذربایجان را تدوین کرد. »
۲- اچند ماهی پیش از ورود ارتش سرخ به ایران ، در آذربایجان شوروی ۵۲ گروه مرکب از ۳۸۱۶ نفر افراد غیر نظامی برای اعزام به آذربایجان آماده شده بودند. از میان آن‌ها ۱۲ نفر از کادرهای بالای حزبی، ۷۰ نفر از کادر های حزبی، ۱۰۰ نفر از کارمندان موسسات شوروی، ۲۰۰ نفر مأمور امنیتی ، ۴۰۰ نفر از افرا میلیس ( پلیس شوروی) ، ۱۶۰ نفر از کارکنان دستگاه قضایی، ۱۵۰ نفر از کارمندان نشریات و مطبوعات،۲۴۵ نفر از کارکنان راه آهن و ۴۲ نفر زمین شناسان- کارشناس نفت دیده وی شدند. برای رهبری این افراد ، عزیز اوف دبیر سوم حزب کمونیست اذربایجان شوروی برگزیده شده بود. این گروه باید در ترکیب ارتش سرخ به ایران اعزام می‌شدند.
۳-یک هفته بعد از ورود ارتش سرخ به ایران ، به دستور استالین ، جلسه محرمانه ای در کرملین تشکیل می شود. به دستور استالین، از باقر اوف برای شرکت در این جلسه، رسماَ دعوت می شود. حسنلی می نویسد:
« در مذاکرات مسکو، تصمیم بر این گرفته می شود که گروههایی مرکب از اعضای حزب کمونیست ، ارگان های دولتی، کارشناسان حقوقی – امنیتی و اقتصادی( از جمهوری آذربایجان) به آذربایجان ایران اعزام شوند. سازماندهی و رهبری این گروه ، به عهده ی عزیر علی اوف محمد کریم اوغلی، دبیر سوم کمیته ی مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی نهاده می شود . در همان نشست ، تصمیم بر این گرفته می شودکه هیئت عزیز علی اوف ، فعالیت خود را در تبریز ، در نیمه ی دوم شهریور ۱۳۲۰ آغاز کند و در عرض سه ماه ، تعداد اعضای خود را از پانصد نفر به دو ، تا شش هزار نفر برساند.»
۴- دو هفته پس از ورود نیروهای شوروی به ایران ، نزدیک به هزار نفر از کارمندان حزبی، دولتی آذربایجان که از پیش آمادگی لازم یافته بودند، با دریافت دستور العمل های ویژه به آذربایجان اعزام شدند.
۴- قرار بر این شد که هیئت عزیز علی اوف فعالیت خود را در تبریز آغاز کند و مسئولین بخش چنین تعیین شدند:
محبعلی امیر اصلانوف بخش اقتصادی، آقا سلیم آتاکیشف عملیات ویژه ، مصطفی قلی اوف بخش پژشکی – بهداشتی ، میرزا ابراهیم اوف سردبیر روزنامه ی ترکی زبان وطن یولدا.
به منظور به نمایش گذاشتن پیشرفت‌های آذربایجان شوروی در زمینه ی ادبیات ، صنعت، هنر،و اقتصاد و غیره قرار شد هیئت اعزامی به شهرهای تبریز ، بندر پهلوی، اردبیل، رشت، آستارا و سایر مناطق گندم، قند و شکر ، نفت و غیره بفرستد.
در شهرهای بزرگ اذربایجان اپرای « کوراوغلو» ، » لیلی و مجنون » ، « شاه اسماعیل» ، « آرشین مالالان» و « مشهدی عباد» به نمایش گذاشته شود. موافقت مسکو در مورد اینکه « هیئت عزیز علی اوف» در عرض سه ماه ، تعداد اعضای خود را از پانصد نفر به دو الی شش هزار نفر برساند، جلب شد».

در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۲۲ ، در شورای کمیساریاهای اتحاد شوروی به ریاست مولوتف در باره ی « توسعه ی کمک های اقتصادی فرهنگی به اهالی آذربایجان جنوبی[ کذا] » مذاکراتی صورت گرفت و تصمیماتی اتخاذ گردید :
۱ – با در نظر گرفتن اینکه ساکنان آذربایجان جنوبی و اکثریت اهالی در مناطقی که ارتش سرخ مستقر شده است آذربایجانی هستند ، به منظور گسترش ارتباط با اهالی محلی ، در ترکیب هییت های سیاسی و نظامی ، آذربایجانی های اعزامی از جمهوری آذربایجان وارد شوند،
۲- در تشکیلات نظامی حداقل هفته ای سه شماره روزنامه به زبان آذربایجانی چاپ و در میان اهالی پخش شود،
۳- در شهرهای تبریز ، اردبیل و دیگر شهرهای آذربایجان نمایندگان بازرگانی شوروی آذربایجانی باشند . این کار به تدریج در سایر موسسات شوروی گسترش یابد،
۴- در نمایندگی های سیاسی در پست های کنسول، معاون کنسول و دبیر کنسولگری آذربایجانی ها گمارده شوند. این کار به ویژه در شهرهای تبریز و ماکو ضروری است،
۵-
۶- برای چاپ آثار نویسندگان و شعرای آذربایجانی جهت توزیع در میان اهالی شهر، در شهر تبریز چاپخانه ای به نام « تبریز » تأسیس شود،
۷-
۸- در تبریز یک دبستان ده کلاسه برای آموزش به زبان آذربایجانی تأسیس شود . زبان و ادبیات فارسی در این دبستان باید در ردیف دروس درجه ی دوم قرار گیرد. تحصیل در این دبستان رایگان باشد و آموزگار های آن از آذربایجان شوروی آورده شوند،
۱۰- برای جذب بخش کوچکی از بیکاران ، در تبریز یک کارگاه بافندگی جوراب و کشباف تأسیس شود.
برای نشر روزنامه وطن یولدا، ۲۷ نفر از باکو اعزام شده بودند.در میان آنان میتوان از علی حسین شاه گلدی یف ، جعفر خندان حاجی یف، اسرافیل نظر اوف، غلام محمد لی، غلمان موسی یف، انور محمد خان لی، کاظم کاظم زاده ، ملک ملک زاده و دیگران نام برد.
برای گسترش نفوذ در آذربایجان بنا به تصمیم حزب کمونیست جمهوری آذربایجان، در مدتی کوتاه اداره ی مسلمانان قفقاز در باکو تأسیس شد.
بر اساس توصیه کمیساریای دفاع اتحاد شوروی ، رئیس انستیتوی زبانهای خارجی ارتش سرخ نامه ای از کمیته ی مرکزی حزب کمونیست آذربایجان تقاضا میکند: « برای آماده کردن مترجمین نظامی زبان فارسی ، هر چه زودتر ۱۵- ۲۰ نفر آشنا به زبان تات ها را از میان اهالی بالاخانی ، سوراخانی و مش تقی انتخاب کرده و اعزام دارید».
در برنامه ای که برای آذربایجان تهیه شده بود، قید شده بود که برای جلب هرچه بیشتر اهالی آذربایجانی به سوی ما، دردرجه ی نخست به دین و خدمتگزاران دین توجه کافی بشود» و اضافه میکند ، این کار برای آن نیست که آنها تکیه گاه حکومت شوروی خواهند بود ، بلکه برای این است که ما باید با دست این روحانیون کارهای زیادی انجام دهیم .
به مأموران اعزامی توصیه شده بود که کارها باید چنان پیش روند که مالکان متوسط و خرده مالکان مطمئن شوند که حتی با استقرار حکومت شوراها آن ها صاحب زمینهای خود باقی خواهند ماند ، در ادامه توصیه آمده است : « ما باید چنان وانمود کنیم که در باره ی برقراری حکومت شورا ها چیزی نمی فهمیم و ما شهروندان شوروی میخواهیم با همسایگان خود بهترین مناسبات دوستانه را بر قرار کنیم روابط اقتصادی را با آنها توسعه دهیم و برایشان موسسات صنعتی بسازیم».
« اگر ما مسئله ی اتحاد [ دو آذربایجان ] را حل کنیم باید خواه ناخواه برای مدت معینی الفبای موجود را حفظ کنیم. از این رو اگر از راست به چپ و زبان فارسی را فراموش کرده اید، یکی دو ساعت آموزش زبان ببینید » .

و این حکایت ، تا تشکیل فرقه دموکرات و جریانات بعدی اش ادامه دارد ....
۷۷۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹۵       

    از : مرتضی مرادپور

عنوان : سند
آقای سعید اردلان تا بحال ما هم از طرف رژیم شاه و هم از طرف رژیم شیخ کلی حرفها و نوشته که در جهت سیاه کاری و سرپوش گذاشتن بر واقعیتهاست دیده ایم و آقای کاوه بیات و سایت آذریها که مطلق به بخش اطلاعات سپاه است در سالهای اخیر شب و روز بر علیه آذربایجان و زبان تورکی و هر آنچه که در این رابطه است نوشته اند و نوشته های ایشان شب و روز در سایت آذریهای و امثالهم درج میشود منتها ایشان هیچ وقت خود سند را ارائه نمیدهد و نقل و قول وار بشکل داستانسرائی کار و وظیفه خود را انجام میدهد
۷۷۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تبریزیان
نکته ای که درروند مبارزاتی این سرزمین و مردمان آن مطرح است:
وجود یک برجستگی مبارزاتی خاص در تبریزیان(نه ترکیسم های فریبکار و ترکیسم سازان دغلباز) چه درگذشته و چه درکنون بوده وهست! آنهم به دلایل تاریخی، که شرایط خاصی را برای آنان ایجاد کرده بود که پرداختن به آن از حوصله بحث خارج است. باید گفت: آن شرایط خاص در آن منطقه، یک پتانسیل عظیم آزادی خواهی و دمکراسی خواهی ایرانی را برای مبارزات ایرانیان ایجاد کرده و در خود نهفته دارد.
با توجه به این شرایط بحث برسر اینست:
گروهی آن پتانسیل عظیم را می خواهند در روند تحولخواهی ایران یا خنثی کنند یا آنرا چنان منحرف کنند که بسمت یک تقابل ببرند( که این دیگر نهایت پلیدی می شود) همچنان که گذشته کرده اند.
آن وقایع که منجر به آن نتیجه شد از این منظر مورد توجه اکثریت ایرانیان( چه آذری چه کرد چه لر چه بلوچ چه عرب چه بختیاری چه گیلک و...) است:
درآن دوران، آن نیروی عظیم را گروه هایی( چه پیشه وری نامی باشد وچه غیر پیشه ورنامی باشد) هوشمندانه بگونه ای هدایت کردند که محصور شود به قسمتی از سرزمین ایران وبا علنی شدن بازی های منطقه ای وبین المللی وباز شدن پای بیگانه ای فرصت طلب، کار به جایی می رسد هم آن نیروی عظیم به هرز و سمت ازبین رفتن می رودو هم مستبدی در جلد نجات دهنده ی سرزمینی ظاهر می شود برای اقدامات دیگر دراین سرزمین.
آن اقدامات، آن محصورکنندگانِ آن پتانسیل عظیم تبریزیان را می توان، خیانت هایی که خائنینی به روند تحولخواهی ایرانیان و مبارزات سراسری ایرانیان کرده اند، دید. بقیه مطالب مَتل است.
حال اگر بخواهیم، هی سند رو کنیم چه بود وچه نبوده، این هم امری ساده است!؟
مثلاً: پسرخاله ی دختر خاله ی فلان کَس در پستوی خانه اش یک چیزی کشف کرد که چه شد.
بعضی ها مدعی می شوند که درآن مدت کوتاه درآنجا چه شد و چه نشد، بهشت شد یا یک چیز دیگر شد و از این حرف های صدتا یک غاز.
همین ادعا، که در مدتی کوتاه چه شد و چه نشد، خودش پرسش برانگیز است!
آیا یک مدیریتی از بیرون وآماده، برای اهدافی خاص در پی آن اقدامات نبوده؟
که بعداً وقتی می بیند:
نه شرایط جهانی به او این اجازه را می دهدکه درآنجا جا خوش کند و نه مردم آن منطقه دردراز مدت این را می پذیرند و تحمل می کنند و نه بقیه مردم ایران در صورت قدرت گرفتن آن را خواهند پذیرفت، که ناچاراً تصمیم به خروج می گیرند. و شرایط بعدی بوجود می آید. مثل اینکه، نه تاکی بوده و نه تاکستانی و نه بهشتی و...
در شرایط فعلی مشاهده می شود، بعضی از مدعیان چپ یا غیر چه، بگونه ای، هویت سازی مبارزاتی آنهم برمبنای قوم اندیشه ای را از خود بروز می دهند. که این می تواند نشان از یک طنز کودکانه باشد. که مبنای آن هم می تواند ناشی از یأس و سرخوردگی مبارزاتی باشد که آنان در جاهای دیگر دچارش شده اند.
و می خواهند با اقداماتی، دانسته یا نادانسته در جایی دیگر آنرا بازسازی کنند. که اینبار، یأس تأسفباری برای آنان رقم خواهد خورد!؟
۷۷۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹۵       

    از : س. آذر

عنوان : با سیاه نمائی، یک جنبش توده ای ناپدید نخواهد شد!!
با تشکر از آقای مبشری به خاطر زحمتی که کشیده اند و همچنین تشکر از سایت اخبار روز برای درج این مطلب، باید بگویم که با سیاه نمائی های کودکانه از جنس " حدود ۳۰۰ نفر از دموکرات های سابق توسط مردم خشمگین کشته شدند." و یا " حدود ۳۰ نفر ان ها قعقازی یعنی اتباع شوروی بودند که شناسنامه ی ایرانی نداشتند" ( به نقل از کامنت آقای اردلان)، نمی توان یک جنبش توده ای را نادیده گرفت.
این جنابان -که بعضا «تاریخ پژوه» هم تشریف دارند- هنوز درک نکرده اند که اکثریت خواسته های مردم و هدفهای حکومت ملی آذربایجان حتی بعد از سپری شدن هفتاد سال باز به قوت خود باقی هستند و علیرغم سرکوبهای خونین توسط رژیم پهلوی پسر و اسلامیان حاکم، امروزه باز هم جنبشی توده ای برای جامعه ی عمل پوشاندن به این اهداف در گوشه و کنار آذربایجان جریان دارد.
نظرم را با سئوالی از آقایان اردلان و کاوه ی بیات به پایان می برم:
هر گاه آن سی نفر ادعائی که شما از آنها نام می برید، از اتباع شوروی بوده اند، پس دهها هزار نفری که امروزه در سرتاسر آذریایجان اهداف فرقه ی دموکرات و حکومت ملی آذربایجان را پی می گیرند، تبعه ی کدام کشور خارجی هستند؟
دوستان! هموطنان! تا دیر نشده به خود بیائید! با سیاه نمائی، یک جنبش توده ای ناپدید نخواهد شد. زمان آن فرا رسیده است که اولترا ناسیونالیست های ایرانی به خود آمده و تا دیر نشده قدمی پیش گذاشته و وارد دیالوگی جدی با نیروهای خواهان حقوق ملی ترک آذربایجانی، کرد، عرب، بلوچ و ترکمن بشوند.
ما راه حل این مشکل را می دانیم و آنرا اعلام کرده ایم. حال توپ در زمین شماست.
۷۷۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹۵       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : مشاهدات زنده یاد دکتر غلامحسین ساعدی
در ۵ آوریل ۱۹۸۴ ضیاء صدقی در پاریس با زنده یاد غلامحسین ساعدی مصاحبه کرد.
نگارنده این مصاحبه را در روزآنلاین به تاریخ ۲۸ آبان ۹۴ خواندم در قسمتی از سئوال و جواب آمده است:
س- چه سالی برای اولین بار زندان رفتید؟
ج- اولین بار قبل از ۲۸ مرداد.
س- قبل از ۲۸ مرداد چرا شما را دستگیر کردند؟
ج- یک بچه بودم و من توی سازمان جوانان فرقه دمکرات کار می‌کردم که به صورت مخفی درآمده بود. مسئول سه تا روزنامه من بودم. یکی به اسم «فریاد»، یکی به اسم «صعود» که اتفاقاً این ماجرای صاحب امتیاز صعود فوق العاده برای شما جالب است. اولین آدمی که بعد از ۲۸ مرداد ترور کردند این آدم بود و اسمش بود آرمائیس آروزمانیان..
س- آرمائیس آرزومانیان؟
ج- یک ارمنی فقیری. او صاحب امتیاز یک روزنامه بود به اسم «صعود» و یک روزنامه سومی بود به اسم «جوانان آذربایجان» که مسئول همه کارشان من بودم نوشتن و «بای» بسم اله تا «تای» تمه را بنده باید می‎نوشتم. گزارش تهیه می‌کردم، تفسیر سیاسی می‌‌نوشتم. بچه بودم، حتی ریش و سبیل در نیامده. خب بنده گیر آن‌ها افتادم و هی می زدند و فلان و این‌ها. بعد از ۲۸ مرداد هم که برای چند ماه مخفی بودم...(پایان نقل قول)
در این مصاحبه دکتر ساعدی از خوب و بد می گوید از محاسن و معایب می گوید.
بنظر من بسیار آموزنده است.
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-۸e۴۰f۲a۲۶۹.html
۷۷۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سند سرخود
گفته ها هموطنمان آقای علی خوی، که خود راحبس کرده در قسمتی از سرزمین ایران، ناخواسته تبدیل به یک سند تاریخی مهمی می شوند.
درور برایشان! سند سرخود وقایع تبریز!
وقتی ایشان به آقای سعید اردلان می گوید، تو از همان آذربایجانی هایی هستی که با بعضی از ترک های آنجا فلان کار راکردی!؟
این گفته اش حکایت از این می کند: همان مردم آذری آنجا در پی بیرون کردن و مجازات کردن آن گروه ها بر آمدندو...
۷۷۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۵       

    از : علی خوی

عنوان : خیلی ممنون اقای سهراب بابت این انتشار
اقای اردلان مثل اینکه با روشن شدن واقعیتها لرزه به جان شما ها می افتد .
البته این وقایع و جنایتها برای خیلی از ما تورکها سالهاست که روشن شده است.
البته فاجعه ای که ان موقع توسط ارتش شاه و اربابان و زمینداران تورک طرف دار شاه در ازربایجان افتاده بسیار بیشتر از این حرفهاست.
حتما شما هم از ان خانواده های ازربایجانی هستی که سر دمکراتها را جلو ارتش شاه می بریدن. افسوس ازربایجانیها بعد از انقلاب بلافاصله دنبال این وقایع را نگرفته اند .
امیدوارم تورکهای ازربایجان بیشتر به اینگونه مسایل بپردازند و تاریخ گذشته ازربایجان را برای نسل جوان باز گو کنند.
۷۷۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۵       

    از : سعید اردلان

عنوان : بازهم آدرس عوضی دادن به مردم
علامت درصد ، در یکی از عبارت ها جا افتاده است. شکل درست آن عبارت اینگونه است:
« در فاصله ی فروپاشی تشکیلات فرقه ی دموکرات آذربایجان ،تا ورود نیروهای دولتی ۱۳ دسامبر / ۲۲ آذر حدود ۳۰۰ نفر از دموکرات های سابق توسط مردم خشمگین کشته شدند.حدود ۳۰ در صد آن ها قفقازی یعنی اتباع شوروی بودند که شناسنامه ی ایرانی نداشتند. »
۷۷۵۷۴ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست