از : آرمان شیرازی
عنوان : آذرخشی ز تاریکی دیرینه برآمد و سپس تندر شد...
هنگامه ی دیگرسانی ست, گوش بگذار, هم اینک, آوای فروریزی باران, برآران شده, در هوا پیچان ست! آری, در پهنه ی خشکیده ی ما این هنگام, گو پچپچه ی ریزش باران بر پاست! باران زاینده ی زندگی ست, هر چند که دیر آید و چون بخشش ناچیز, از ابر گریزنده ز اوباش "خداوند بزرگ", بر حسرت دیرینه ی دیمی کاران, بی شائبه ریزان گردد...
درود بر هم میهن گرامی, آقای جمشید طاهری پور که باران دگرگونیشان بر حسرت دیرینه ی چپ ریزان شد...
آنگونه که من می فهمم, آقای طاهری پور چنین میگویند:
نیاز کنونی کشورمان اینست که اتحادی فراگیر از نیروهای مردمی و دمکراسی خواه پیرامون جدایی دین از دولت و برگزاری انتخابات آزاد پدید آید. سپس این اتحاد یا نیرو, سازمانگر خواسته ها ی آن بخش از مردم گردد که از جنس انسانند و سرشان در آخور خرافه ی حکومت اسلامی نیست. آنگاه, آن جمع خروشنده و خواهنده ی دیگرگونی, روی بر تافته از اصلاح طلبان حکومتی, رای به آنی بدهد که خود میخواهد. البته اگر... دست چرکین و رباینده ی "شورای نگهبان" بگذارد! وانگهی, همه ی این سازمانگری و دگرگونی خواهی باید "خشونت پرهیزانه" باشد. انگار حکومت تبهکار اسلامی درین میان خاموش به تماشا می نشیند و مانند دولت های (خود-باور اما مردمی) کشورهای سوسیالیستی سده ی پیش در برابر تغییر بدون مقاومت تسلیم خواهد شد.
راست اینست که هیچ انسانی خواهان خشونت نیست چرا که اندیشه ورز است و می تواند تفاوت ها را با گفتگو از میان بردارد. اما آنجا که با قداره بندان حرفه ای و خیره سر قرن پنجمی رویاروییم دفاع از خود در برابر خشونت گزینه ای خردمندانه ست که نفی خشونت است و "خشونت" نیست. شوربختانه, بخشی از دمکراسی خواهان اصل تغییر و حق ستانی را فراموش کرده و در تعیین شکل و افزار دگرگونی گرفتار آمده اند. ازینرو زاهد-مآبانه نافی "انقلاب" و "خشونت" گشته اند. بر ماست که سازمانگر حق ستانی و تغییر باشیم. شکل و افزار تغییر در میدان توازن نیروها چهره نما خواهند شد.
۷۷٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۵
|