سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آزاد سازی انتخابات*؛ تغییر برای دموکراسی و عدالت - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حسن نکونام

عنوان : به عمل کار برآید، به سخندانی نیست
اول - می توان با تمامی آنچه طاهری پور در نوشته اش آورده است موافق بود. پرسشی که مطرح است اینست که : در عمل چکار باید کرد؟ طاهری پور می گوید: باید انتخابات آزاد صورت بگیرد. اما چگونه؟ گفته می شود : با «لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان». فرخجسته هم یادآوری می کند که طاهری پور در سال ۱۳۹۴ و فبل از انتخابات ۷ اسفند، زیر بیانیه ای را امضا کرد که شعار آن «لغو نظارت استصوابی» بر انتخابات بود.

دوم - اگر هر «شعاری» بیان فشرده یک «سیاست» است، آنگاه برای پیشبرد این سیاست، می بایستی یک راه حل «عملی» برای اعمال این سیاست، و رسیدن به هدف، یا دستکم نزدیک سازی خود به هدف، پیشنهاد کرد. آیا با شرکت همیشگی در انتخابات ها، که «نظارت استصوابی» پیش شرط آنها ست، میتوان به «لغو نظارت استصوابی» رسید؟ چاقو دسته خودش را می برد؟

سوم - اگر بجای شرکت در این انتخابات های ناآزاد، تمامی جریان های سیاسی که تا کنون هم خود در انتخابات شرکت می کرده و هم مردم را تشویق و بسیج به آن می کردند، در همگامی با همه جریانات سیاسی فعال در عرصه جامعه، به «تحریم سراسری» شرکت در این گونه نمایشات بپردازند، آنگاه نتیجه این انتخابات همان سه چهار میلیون پایگاه همین حکومت خواهد بود، که بیانگر «عدم مشروعیت» این حکومت، هم در درون و هم در بیرون خواهد شد. آنگاه همین توده وسیع تحریمی را، می توان به جنبشی وسیع اجتماعی کشاند، و بطور «عملی» خواهان تحقق «لغو نظارت استصوابی» شد، و در ادامه به بزیر کشیدن ولی فقیه کشاند. اما تا وقتی که هستند جریاناتی سیاسی، که در هر انتخاباتی، مردم را به شرکت کردن هل می دهند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. توجه داشته باشیم که هم شرایط «عینی» و هم شرایط «ذهنی» برای تحقق چنین امری، در همین امروز جامعه ایران، کاملن فراهم است.
دیر، بهتر از هرگز است.
سپاس از شکیبائیتان برای خواندن این نوشته. حسن نکونام
۷۷٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سخنی با هموطنانی
۱- باید گفت: اینکه فردی در پای نوشتار یا هر نوشتاری می خواهد نظری بدهد یا داده، به خود فرد مربوط است!؟
۲- اگر فردی در پای هر نوشتاری نظری می دهد و آن نظر نیز توسط گردانندگان سایت انتشار می یابد( چه بسا! بسیاری را هم منتشر نمی دهند)، این انتشار می تواند نشان از این هم بدهد: شاید( نه حتماً) در آن نظر، نکته یا نکاتی بوده یا می باشد که گردانندگان زحمت کش سایت تشخیص به انتشار آن داده اند و خواهند داد(!؟) پس ایرادگیری دراین موضوع می تواند متوجه کار گردانندگان سایت شود(؟!) که این ایرادگیری می تواند؛دخالتی در کار آنان محسوب شود و هم توهینی به آنان تلقی می گردد(؟!)
باید توجه داشت، ایراد گیری یا طعنه زدنِ اینچنینی گاهاً نتیجه عکس می دهد و خواهد داد(!؟) لازم است گاهی وقت ها کمی آنرا ...
۳- آقای آرمان شیرازی ارجمند، بگونه ای بیان می کند: که مطلب منتشر شده از اینجانب برایش قابل فهم نبوده و نیست حتی در این زمینه از دیگران نیز مدد خواسته(!؟)
که باید گفت: اتفاقاً برای ایشان بسیار قابل فهم بوده!اگر کمی دقت شود اسمی از ایشان برده نشده، اما چگونه ایشان متوجه شده اند بخشی از نظر می تواند؛ مربوط به خود ایشان باشد؟
۴- آقای اردلان نصیحت گونه می آورد:« شما بقدری در این سایت پیش رفته اید که به عاملین کشتار ۶۷ و قتل های زنجیره ای هم رأی دادید، آیا با این سیاست می خواهید به دمکراسی برسید؟[ عجب پرسشی! تا حالا کسی به این فکر نکرده بود] اینگونه می خواهید درس دمکراسی به طبقه متوسط ایران بدهید؟ کمی به کارهائی که کرده اید بیاتدیشید تا دو باره در پیشگاه تاریخ شرمسار نشوید.»
بایدگفت: این نصیحت قابل اندیشیدن است! اما در این عالم نظر دهی، همه چیز می تواند ادعا شود و نمی توان هم شناسنامه ارائه داد که کی رأی داده و کی هم رأی نداده و کسانی هم که در خارج هستند در بعضی مواقع اگر هم بخواهندنمی توانند رأی بدهند. اما چه بسا آنانی که صحبت از رأی ندادن می کنند و در اندرون هم نیز هستند در پی این نباشند که هیجان را بیاورند پایین، تا بعداً خودشان چراغ خاموش بروند به همانی که می خواهند رای بدهند( جمهوری اسلامی چه اپوزیسیون های می سازد حتی خامنه ای خودش هم اپوزیسیون می شود)
۷۷٣٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۵       

    از : دیلمان

عنوان : حاشیه ای بر متن
نمیدانم که جرا برخی اقبال مردم باصلاح طلبان را بمعنای پذیرش تام وتمام انان دانسته وبعد نتیجه میگیرندکه بعلت منافع مشترک انان با جناح دیگر انتظار مردم از تغیر بسراب مبدل میشود وعده ا ی با این تحلیل انتخابات را فریبی بیش نمی دانند واقای طاهری هم با این تحلیل بدنبال راه سوم میگردد حال اینکه منظور مردم از شرکت در انتخابات پیدایش شرایطی است که توسعه اقتصادی و به تبع ان گسترش بخش متوسط و تشکل های ناگزیر زحمتکشان شکل گرفته که باعث تاثیر مستقیم بر فضای سیاسی و افزودن بر وزن مردمی در قبال قدرت دولتی خواهد شد وبر تقاضامندی هرچه بیشتر مردم در قبال حاکمیت خواهد افزود وبعبارت دیگر راه سوم که نویسنده بدنبال انست از قدرت یابی اصلاح طلبان وتاثیر متقابل نهاد های بر امده از رونق اقتصادی بر حاکمیت نشات خواهد گرفتوبر ما ثابت شده که امر تغیر جامعه تدریجی وبا استفاده از همه روش های توسعه گرانه که منجر به تعادل جامعه مدنی وقدرت دولتی میشود امکان پذیر است وچه بسا با این رویکرد هم در گذشته نیازی بحرکت پراشوب انقلاب نمیشدو روشنفکران بجای قهر ویا مبارزه خشونت امیز از طریق تسخیر همه نهاد های زرد وعلنی بر بستر رونق اقتصادی موجود مبارزه با دیکتاتوری را پیش میبردند
۷۷٣٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : سئوال یا رفع تکلیف؟
آقای علی اردلان ، انتخابات آزاد باید در ایران به حکومت تحمیل شود "پیش ساخته" نست و این امر بستگی به توان سازمان یافته ی مردمی دارد که بتوانند موانع کار را یکی پس ازدیگری کنار بزنند.
همین آقای جمشید طاهری پور در سال ۱۳۹۴ و قبل از "انتخابات" ۷ اسفند فراخوانی را امضا کرد که عده ای دیگر از نحله های مختلف فکری زیر آنرا امضا کرده بودند.
رئوس کلی آن عبارت بود از :
ایرانیان آزادیخواه!
· برای برقراری حاکمیت ملت بر اساس حقوق بشر
· برای انتقال بی خشونت حکومت به یک نظام سیاسی که در آن قوای حکومت تنها ناشی از اراده ملت باشد
· برای انتقال حق قانونگذاری به نمایندگان واقعی ملت
· برای ساختن ایرانی آزاد، آباد و دمکراتیک
به کمپین «لغو نظارت استصوابی بر انتخابات» بپیوندید.
................................
.................................
..................................
مردم قیم نمی‌خواهند!
نظارت استصوابی بر انتخابات را بردارید!
امضا ها
=============
آقای اردلان وقایع قبل و بعداز انتخابات ۷ اسفند باردیگر نشان داد که لغو نظارت استصواب یپش شرط انتخابات آزاد است. در همان زمان آقای دستمالچی در چند مقاله در همین اخبار روز توضیح داد که با توجه به ساختارحکومتی ومذهبی بعداز لغو نظارت استصوابی موانع دیگری خود را نشان خواهند داد. موانع را بر شمردند. ولی فکر این بود که باید قدم به قدم حکومت را به چالش کشید و عملا آنرا در فشار قرار داد.

نگارنده ی این سطور آن فراخوان را درست ارزیابی کرد و اعتقاد داشتم و دارم که امضاء کنندگان از جمله آقایان طاهری پور ، دکتر اسمعیل خوئی ، پرویز دستمالچی ،دکتر باقر پرهام و بقیه در داخل و خارج از کشور کمپین انتخابات آزاد را دائمی و از طریق تشکل های سیاسی ،فرهنگی و حقوق بشری بصورت دائمی فعال کنند. بدون یک جنبش فراگیر دائمی در داخل ایران و حمایت پشت جبهه نیروهای خارج از کشور نمی توان فقط با اعتراضات مدتی موضعی و کمی قبل از "انتخابات " به نتیجه ای مفید رسید.

آقای اردلان حتما این فراخوان را خوانده اید. بنظر شما چه کمبود هائی داشت ؟ و راهی که شما برای رسیدن به انتخابات آزاد پیشنهاد می کنید را نیز بنویسید. جرات داشته باشید. بحث و گفتگوی سازنده اشکالی ندارد.
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۷۱۳۳۰
۷۷٣۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : یک نکته و یک پرسش
نوشته های آقای "امیر ایرانی"، پای بیشینه مقاله ها در اخبار روز دیده میشوند. بیگمان وقت و انرژی بیدریغی که ایشان درین راه میگذارند از علاقه ی ویژه ای حکایت دارد. شوربختانه اما منطق و نثر ویژه ای که ایشان در نوشته های خود بکار میگیرند از مدار استنباط من بیرونند. نمیدانم آیا هم میهنان دیگر نیز در فهم گفته های ایشان همانند من در چالش اند؟ امیدوارم که چنین نباشد.
با ارج و مهر به همه ایرانیان انسان دوست!
۷۷٣۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : انتخابات ازاد ازچه راهی
برخی دوستان سریع دچارسوء تفاهم میشوند.بنده فقط پرسیدم :رسیدن به انتخابات آزاد، ازچه راه وچگونه؟همینطوری وخودبخودی که بوجودنمی آید.بایدمجاهدتی شود، کاری انجام گیردوالا ادعاکردن خیلی آسان است.بنده هم مدعی میشوم که تنهاراه نجات زحمتکشان انقلاب سوسیالیستی ست.ایجاددولت کارگری ست.اما باید طرح یانقشه ای برای هدفم داشته باشم. انتخابات آزادرا نه اصلاح طلبان دولتی می خواهندونه راست های افراطی.پس باید یک فشار موثرازبیرون حاکمیت درمیان باشد.این فشاریاتوسط دول خارجی مثل آمریکایاغربی هابایدواردشودویاتوسط مردم ایران.دولت های غربی ازحکومت ایران دموکراسی نمیخواهندبلکه دولتی می خواهندکه تمامادرجهت منافع آنهاباشد(مثل عربستان وسایردول ارتجاعی همپیمان باغرب).شایدغربی هاخواهان برچیدن بساط ولی فقیه یاادغام سپاه درارتش باشند ولی مطمئن باشیدهرگزایران سکولاردموکراتیک رابرنمیتابد.لذا امیدبستن به این امامزاده موجب شفای مانخواهدشد.خانه پرش مابادیکتاتوری نولیبرال های اسلامی مواجه خواهیم شدکه تمام سعی اش ادامه غارتگری وبه فلاکت کشاندن مردم ایران است.
اما اگراین فشاربایدازطرف مردم واردشودراهش این نیست که تحول خواهان دنبال می کنند.با نعل وارونه زدن نمی شودتمرین دموکراسی کرد.شمابا شرکت درانتخابات غیردموکراتیک نمی توانید درس دموکراسی به مردم بدهید.باشرکت درانتخابات غیرآزاد نمی توان بساط نظارت استصوابی رابرچید.آنچه واضح است ناتوانی وتسلیم کامل جناح میانه روحکومت به این نظم ترتیب داده شده بعدازسال ۸۸است.به درون حکومت تااطلاع ثانوی هیچ امیدی نیست مگرآنکه جنبش های مردمی بقدری قدرت بگیرند که عده ای رابه همراهی یا بهتربگویم فرصت طلبی وادارند.مردم نامتشکل چگونه می تواننددرعرصه سیاسی(نه صنفی یا مدنی) خودی نشان بدهند؟آیاتشویق مردم به مشارکت درانتخابات فرمایشی به آنهاقدرت می بخشدیاتاکیدبه تحریم انتخابات متقلبانه؟شمااین روش رادست کم بیست سال است که آزموده اید، چه نصیب شماوملت ایران ازکاربست چنین سیاستی شده است؟شمابقدری دراین سیاست پیش رفته ایدکه به عاملین کشتار۶۷ وقتل های زنجیره ای هم رای دادید.آیا بااین سیاست می خواهیدبه دموکراسی برسید؟اینگونه می خواهیددرس دموکراسی به طبقه متوسط ایران بدهید؟کمی به کارهائی که کرده ایدبیاندیشیدتادوباره درپیشگاه تاریخ شرمسارنشوید.
۷۷٣۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : غلام سفید کوهی

عنوان : به جای ترکیب " آزاد سازی انتخابات" ، این ترکیب ` آزدسازی دین / مذهب ` از چنگ ارتجاع
درود بر آقای طاهری پور،
اینکه معجونی به نام حکومت اسلامی را در ایران نقد نموده و برای خلاصی از آن طرحی ارائه داده‌اید، جای تشکر دارد.
به نظرم بهتر میبود به جای ترکیب " آزاد سازی انتخابات" در نوشته تان، این ترکیب ` آزدسازی دین / مذهب ` از چنگ ارتجاع، را انتخاب میکردید.
زیرا شواهد تاریخی‌ و معاصر تحولات اجتماعی سیاسی فرهنگی‌ نشان داده که ارتجاع در مجموع پیروز نهایی بوده.
این ارتجاع با هوش است و بی‌ شعور، ببینید که چگونه از دانش و تکنولوژی و یارگیری از نیمچه دیکتاتور‌های جهانی‌ برای حفظ بقایش استفاده می‌کند.
غلام سفید کوهی
۷۷٣۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : برانداز بودن هم؛ دل و جرأت خاصی می خواهد. که چند نفری خاص دارند
در یک روند تحولخواهی بر مبنای آزادی خواهی و دمکراسی خواهی بحث بر سر این است : یک فرد یا گروه یا تشکیلات سازمانی منسجم خود را مکلف به این ببیند که با حفظ ایده خود در کنار دیگران و با همراهی با دیگران برای ایجاد یک ساختار مناسب کوشنده و پیگیرنده باشد. گرفتن حق و حقوق را نیز بسپارد به محاکمی که باید این کار را بکنند.
اما اینکه یک سازمانی یا فردی و یا ... در مرحله ای از مرحله وجودی خود، تصور کند که باید حق ستانی کند و خود را حق ستان تعریف کند این می شود از آن حرف هایی که ممکن است دیگران بگویند: این حق ستانی شما ...!؟ چه بسا بعداً گروهی بیایند بخواهند حق خود را از شما بستانند و بگویند: ای مدعی حق ستانی پهلوان شده،حق مارا به خودمان و...
که البته ممکن است مانند دولت های سوسیالیستی در اروپای شرقی متمدنانه بگویند بفرماید این حق تان ما هم می رویم دنبال کار خودمان. بگذریم.
گذر عمر و تجربه اندوزی امثال آقای طاهری پور را به مرحله ای می رساند که قطعاً! روند تحولخواهی سرزمیشان را بگونه ای دیگر، جدا از مسائل احساسی و شاعرانه پی می گیرند و خواهانند.
یکی از هموطنان به نام آقای اردلان در بغل گوش برادران دلواپس، روند تحولخواهی را بدون سرنگونی؛ آنهم نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، نمی خواهد. درود بر ایشان که این همه مبارزاند من حسرت این را می خورم چرا چنین نیستم!؟
۷۷٣۶۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۵       

    از : عیسی صفا

عنوان : انتخابات
آزادی انتخابات با وجود رژیم ولایت فقیه و یا بدون آن؟
۷۷٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : آذرخشی ز تاریکی دیرینه برآمد و سپس تندر شد...
هنگامه ی دیگرسانی ست, گوش بگذار, هم اینک, آوای فروریزی باران, برآران شده, در هوا پیچان ست! آری, در پهنه ی خشکیده ی ما این هنگام, گو پچپچه ی ریزش باران بر پاست! باران زاینده ی زندگی ست, هر چند که دیر آید و چون بخشش ناچیز, از ابر گریزنده ز اوباش "خداوند بزرگ", بر حسرت دیرینه ی دیمی کاران, بی شائبه ریزان گردد...
درود بر هم میهن گرامی, آقای جمشید طاهری پور که باران دگرگونیشان بر حسرت دیرینه ی چپ ریزان شد...

آنگونه که من می فهمم, آقای طاهری پور چنین میگویند:
نیاز کنونی کشورمان اینست که اتحادی فراگیر از نیروهای مردمی و دمکراسی خواه پیرامون جدایی دین از دولت و برگزاری انتخابات آزاد پدید آید. سپس این اتحاد یا نیرو, سازمانگر خواسته ها ی آن بخش از مردم گردد که از جنس انسانند و سرشان در آخور خرافه ی حکومت اسلامی نیست. آنگاه, آن جمع خروشنده و خواهنده ی دیگرگونی, روی بر تافته از اصلاح طلبان حکومتی, رای به آنی بدهد که خود میخواهد. البته اگر... دست چرکین و رباینده ی "شورای نگهبان" بگذارد! وانگهی, همه ی این سازمانگری و دگرگونی خواهی باید "خشونت پرهیزانه" باشد. انگار حکومت تبهکار اسلامی درین میان خاموش به تماشا می نشیند و مانند دولت های (خود-باور اما مردمی) کشورهای سوسیالیستی سده ی پیش در برابر تغییر بدون مقاومت تسلیم خواهد شد.

راست اینست که هیچ انسانی خواهان خشونت نیست چرا که اندیشه ورز است و می تواند تفاوت ها را با گفتگو از میان بردارد. اما آنجا که با قداره بندان حرفه ای و خیره سر قرن پنجمی رویاروییم دفاع از خود در برابر خشونت گزینه ای خردمندانه ست که نفی خشونت است و "خشونت" نیست. شوربختانه, بخشی از دمکراسی خواهان اصل تغییر و حق ستانی را فراموش کرده و در تعیین شکل و افزار دگرگونی گرفتار آمده اند. ازینرو زاهد-مآبانه نافی "انقلاب" و "خشونت" گشته اند. بر ماست که سازمانگر حق ستانی و تغییر باشیم. شکل و افزار تغییر در میدان توازن نیروها چهره نما خواهند شد.
۷۷٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست