سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"اصلاح طلبان" و نقش خندق دفاعی قلعه نظام! - منوچهر مقصودنیا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : masoud memar

عنوان : حضور آقای برومند
خوب شد که خودتان گفتید طفره نرو بنابر این از کلیه مواردی که اشاره کردید میگذرم چون خود من حوصله قران نوشتن را ندارم و فقط به دو سوالی که کردید بسنده میکنم . سوال: « تکلیف بی حقوقی تمام نیروهای غیر مذهبی و غیر حکومتی بطور کلی در ایران چه می شود؟ سئوالی که از ۲۲ بهمن به بعد بی جواب باقی مانده است. » جواب : اولأ حق گرفتنی است نه دادنی دومأ یک حزب سیاسی باید خود تعیین تکلیف کند نه بعهده حکومت و دیگری بگذارد . از تأکید شما به ۲۲ بهمن میگذرم که بحث جداگانه و مفصلی میطلبد . سوال شما : « چگونه سایر نیروها می توانند در رقابت ها وارد شوند ؟ » جواب : اولأ با توجه به فلسفه وجودی یک حزب سیاسی که اساسأ برای انجام یک کار مشخصی ( با هدف و برنامه مشخصی) درصحنه سیاسی روز تأسیس میشود قاعدتأ اگر نداند چگونه در رقابت ها وارد شود یا چگونه فعالیت کند فلسفه وجودی خود را انکار میکند. دومأ اگر در برهه زمانی قبل حضور داشته و میدانست چگونه وارد شود یا سیاست کند اما امروز در برهه زمانی متفاوتی نسبت به زمان تأسیس قرار دارد اگر برنامه ای برای روز نداشته باشد اصولأ برای انجام چه کاری به حزب سیاسی نیاز دارد ؟ میتواند در حوزه های مختلف روشنفکری فعالیت کند و زیر بار مسئولیت سیاسی نرود .
۷۵۲۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : حضور آقای ارسلان رضائی
نقد من به نوشته آقای مقصود نیا حول این محور بود که ایشان نیروهای اصلاح طلب را مانع و خندقی میدانند که بین اپوزسیون و نظام قرار میگیرند تا نظام سقوط نکند و برای استدلال آن مقوله های ناهمجنس را با یک مقیاس واحد می سنجند مثل مقوله اصلاح طلبی با احزاب اصلاح طلب کنونی و با مخدوش کردن زمینه با فرض بر اینکه احزاب اصلاح طلب هیچ برنامه مشخصی ارائه ندادند پس اصلاح طلبی به بن بست رسیده است که این خود بحث مفصلی میطلبد. قصد من اشاره کردن به این واقعیت بود که آنها خود را سپر بلای نظام نکردند بلکه از بدو انقلاب بدنبال آرمانهای دست نیافته خود هستند چه بسا در طی چهار دهه بازنگری هائی هم در آرمانهایشان کرده باشند یا از صفوف دیگری بدان پیوسته باشند یا طرحی نو انداخته باشند . حرف آقای مقصود نیا مثل این میماند که اگر احزاب اصلاح طلب داخلی بر فرض محال خانه نشینی اتخاذ کنند اپوزسیون مد نظر ایشان از پس نظام برمی آید یا تکلیف خود را مشخص میکند . حرف من به ایشان این نبود که کدام مسیر را باید برگزید بلکه این بود که در حوزه سیاست باید برگزید و تکلیف خود را به خانه نشینی یا تغییر دیدگاه کسی مشروط یا حواله نکرد. در چهارچوب شفاف سیاستورزی کرد نه در ابهام . آقای رضائی شما به مسائل و روشهائی از باورها و مبارزه بشکل کلی اشاره کردید که هم حقتان است و هم امیدوارم موفق باشید. من به جزئیات و اشکال مبارزه کاری ندارم حرف من اینست که دو چهارچوب مبارزاتی در هر برهه ای از تاریخ ولو کوتاه بیش نداریم یا مبارزه در چهارچوب قانونی موجود یا در جهت براندازی نظام موجود. اینکه ممکن است در مقطعی بضرورت حتی احزاب اصلاح طلب به قهر متوسل شوند هم محتمل است و برحق اما این ربطی به چهارچوب مبارزاتی ندارد .برای نمونه سازمان مجاهدین خلق بطور شفاف در چهارچوب براندازی نظام فعالیت میکند اما اکثر اپوزسیون خارج از کشور در چهارچوب گنگی سیاست میورزد نه در جهت براندازی آستین ها را بالا میزند از طرفی تمامی احزاب اصلاح طلب داخلی را تخطئه میکند آیا این گذار را با چه ابزاری و چگونه میخواهد انجام دهد ؟
۷۵۲۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : جمشید برومند

عنوان : برای masoud memar ـ ۲ ـ
چون در مورد تغییرات بزرگی که در زیر پوست " اصلاح طلبی" جامعه بعداز ۱۳۶۷ یعنی دوران "سردار سازندگی " رخ داد شاید اطلاع نداری
به بحثی که هم اکنون در رسانه های اجتماعی داخل ایران وجود دارد دعوتت می کنم که بعداز کودتای ترکیه مطرح شده است :
[ روند خزنده ورود حلقه نظامیان برای تصاحب مناصب حکومتی از سال ۱۳۷۶ در ایران شروع شد و فرماندهان تحصیلکرده یا وفاداران به خامنه ای بعنوان مدیران دولتی کت و شلوار پوشیدند و به ادارات دولتی و بنگاههای جامعه و کارخانه ها منتقل شدند.
حالا سپاه نیازی به کودتا ندارد. مدیران زیادی در سطح کشور همراه خود دارد. حراست در ادارات هم همان حفاظت اطلاعات سپاه است.
این روند همان موقع در یک گزارش پرونده در مجله ایران فردا به مدیریت مرحوم جاوید نام مهندس سحابی افشا شد. توقیف ایران فردا و دستگیری بخش اعظم نیروهای ملی مذهبی در سال ۷۹ به همین دلیل رخ داد.خرچنگ سرطانی سپاه حالا همه جا هست. حتا در همسایگی خانه هامان..
سرکوب خونین جنبش سبز، در نطفه خفه کردن هر نوع اعتراض صنفی این سالها همه نشانه های روشن این غده سرطانی است که دوباره برای تصاحب ریاست جمهوری خیزبر داشته است] پایان نقل قول
حالا بازهم از "اصلاح طلبی" نوع مذهبی و حکومتی حرف بزن و از پاسخ به سئوال من که چگونه سایر نیروها می توانند در رقابت ها وارد شوند طفره برو
۷۵۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : جمشید برومند

عنوان : دوباره برای masoud memar ـ۱ـ
نگارنده ، خوانندگان و شاید دوستان اخبار روز با شیوه ی بر خورد شما با نوشته ها و کامنت ها آشنائی دارند.
شما اصلا پاسخ قبلی بنده را متوجه نشدید. متاسفم. چیزهائی که دوباره نوشتید ربطی به حرفهای من ندارد..
نمی دانم با چه زبانی برایتان بنویسم که لُب ملب را گفته باشم.
دوست عزیز ! "تیم های حکومتی" با در اختیار داشتن "بودجه " ؛ "زمین بازی" ، "داور" ، "تماشاچیان "، "پلیس" ، " رسانه" ها امکان رقابت معمولی سیاسی را بکلی از بین برده اند. جان هر کست دوست داری از بر اندازی و سرنگونی این حرف صحبت نکن . ما در خارچج از کشور هستیم و داریم حرف میزینم.
حالا شما هی بنشین و از محاسن حکومت گدشته و "اصلاحات " آن صحبت کن و در باره ی این حکومت وحشی و مذهبی که سر تا پا خرافی و مشورعه خواه هستند حساب "اصبلاح طلبی " ار سال ۱۳۶۷ بازکن.( لابد منظور ت ۱۳۷۶ است ! ) از جنابعالی پرسیدم تکلیف بی حقوقی تمام نیروهای غیر مذهبی و غیر حکومتی بطور کلی در ایران چه می شود؟ سئوالی که از ۲۲ بهمن به بعد بی جواب باقی مانده است.
تا این موضوع را حکومت روشن نکند. تمام شهروندان و کنشگران سیاسی و صنفی و فرهنگی در داخال و خارج از کشور حق دارند برای بر هم زدن این "بازی" های کثیف و ظالمانه اعتراض کنند. حالا شما بنشین و ملا نقطی شو که اعتراضات باید مطابق استاندارهای "اصلاح طلبانه" باشد. مسئول هر نوع روش های غیر "استاندارد "هم خود حکومت ها هستند که شرائط و امکان رقابت و " بازی" عادلانه را ازبین برده اند.
۷۵۲٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : ارسلان رضایی

عنوان : مرحله گذاراز ......
نقطه نظراتmasuod memarفقط مربوط به مقالاتی میشود که درآنهااز اصلاح طلبی در هر زمینه برای جنبش چپ مطرح باشد بطوری که حتی در جایی درنظرات خود گفته اند اگر جنبش چپ میخواهد در ایران مبارزه کند باید با اصلاح طلبان و حتی اصول گرایان همزیستی داشته باشند. چه رسد به اینکه قرار دادن ارتجاع سفید و سیاه (شاه و خمینی )را در مقابل هم به عنوان یک استراتژی رفورمیستی برای جنبش چپ در قبل سال ۵۷ در نظر میگیرد.در هر حال من نمی خواهم به اوضاع تاریخی جنبش جهانی چپ در سالهای ۵۰تا ۸۰ بپردازم اما جواب سوال شما نسبت به مبازه را میتوان گفت که ...ما از تمامی ابتکارات مبارزاتی مردم,متناسب باشرایط وسطح رشد جنبش آنها بهره میگیریم.ما حتی دیگر اشکال مبارزاتی برای گذر از جمهوری اسلامی را حق مردم میدانیم .روند گذر به جمهوری دمکراتیک,میتواند به یکی از اشکال مختلف ویاترکیبی از چند شکل متفاوت صورت پذیرد.ما حتی به رسمیت شناختن حق مردم در انتخاب اشکال دموکراتیک گذر ,,می کوشیم از طریق تبلیغ ,ترویج,سازماندهی,مبارزه به شیوه مدنی وعلنی,و.... به سهم خود در تقویت و تثبیت آن موثر باشیم .اما در قبال هیچ شکلی از گذر احتمالی ولو ناخواسته و ناهمگون با گذر پیشنهادی مان منفعل نخواهیم ماند.ما کنشگر وسازمانگر مبارزات بر حق مردم به شیوه مسالمت آمیز وهدف ما انتقال قدرت به مردم و نخبگان آن با کمترین آسیب دهی هستیم .اما در زمان و شراط مشخص در کناروسیله انتخاب مردم برای سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی قرار خواهیم داشت......مسعود معمار اگر جوان تازه سبیل سبز بر پشت لب باشید ,که عرضی نیست.اگر از سال ۵۷ تاکنون خود را به خواب زده ای ,که غرضی نیست ,پس به قول هوشنگ همایون رگ گردن دست و پای آدمی را می بندد.
۷۵۲٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : روحیه اصلاح طلبی در جامعه ایران
باتوجه به نگرش انتقادی جناب مقصودنیا به روحیه اصلاطلبی و ربط دادن آن به گروهی خاص از بازیگران درون حاکمیت ، می توان نکاتی را آورد!. آنچه که تاکنون در روند تحولخواهی در صدوچندساله اخیر در ایران بصورت برجسته نمایان بوده! پیگیری محقق شدن خواسته ی؛ آزادی- دمکراسی- عدالت اجتماعی بوده!. و حتی گفته می شود: پایبندی و وفاداری به سه خواسته و رعایت اولویت بندی آنان می تواند " محکی" برای تشخیص اپوزیسیون بودن واقعی و یا خیالی باشد!. و حتی گفته شده: این پایبندی و وفاداری می تواند محکی برای ادعا های براندازان گردد! عدم پایبندی به سه شعار از طرف هر اپوزیسیون یا براندازی خواه! این هشدار را می دهد که این اپوزیسیون یا برانداز، قطعاً خود بعداً یکی از موانع تحقق سه شعار خواهد شد ویا خواهد بود! که این روند مجدداً نیاز به تلاش برای بر طرف کردن موانع جدید خواهد بود!. چه بسا این ادعای اپوزیسیونی یا براندازی فقط دکانی برای مطرح شدن باشد و حتی با یک پیمان نوشته یا نانوشته در خدمت تحکیم همان استبداد موجود عمل کنند! که پرداختن به این موضوع خود بحث طولانی می طلبد. :::::::: می دانیم! در هر جامعه بشری روحیه اصلاح طلبی جاری وساری است چون این بخشی از روحیه مبارزه گری است و روحیه مبارزه گری هم در هر فردی و هر جمعی نمود دارد. اما این روحیه در بعضی از جوامع با توجه به وجود ساختارهای متناسب اقدامات خود را به پیش می برد اما در جوامعی برای پیشبرد خواسته ها آنهم بخاطر وجود ساختار نامناسب حکومتی با موانع روبرو می گردد که این روحیه اصلاح طلبی برای عبور از آن موانع همیشه در تلاش خواهد بود و در این تلاش در پی یافتن راهی خواهد بود که کمترین هزینه را داشته باشد.و این روحیه در پی این اینست که چیزی را که می خواهد محقق کند باید بصورت پایدار باشد نه دریافتی گول زنک و شعاری و فریبنده کوتاه مدت!. که پرداختن به این قسمت خود بحث طولانی می طلبد. ::::::: وقتی نوشتار جناب مقصودنیا مورد توجه قرار گیرد مشاهده می شود ایشان روحیه اصلاح طلبی در جامعه ایران ، که می تواند محرک تخولخواهی و محقق کردن شعارهای اساسی، آنهم بصورت پایدار باشد را گره می زند به چند نفر،! که این اقدام ایشان می تواند بدین معنی باشد که می خواهد اطلاح طلبی را به زیر پرسش ببرد! و خواسته یا ناخواسته با توجه به شرایط حاکم بر ایران و بازی های درون حکومتی به تقویت محوریتی ؛بنام ولی فقیه و بیتش که به مکانی فاسد پرور و فسادساز تبدیل شده است می پردازد. که دیگر شعار براندازی ایشان (به چه قیمتی وچه شیوه ای) را می توان یک رد گم کردن دید!.....
۷۵۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : ج وحیدی

عنوان : اصلاح طلبان
درمورد اصلاحات باید اذعان نمود که اگر چه اصلاح طلبان به کاستی ها و معایب نظام سیاسی اعتراف میکنند وخواهان رفع آنها هستند اما هیچ راه حل ممکن وواقعی برای حل مشکلات ومعضلات اجتماعی خارج از نظام حاکم ارایه نمدهند.آنان با گام های آهسته وبر مبنای آزمایش و خطا خواهان اصلاحاتی در امور سیاسی میباشند که اصولا اصلاح ناپذیرند.در نتیجه با اعمال سیاست (میخ و نعل)موجب یاس و ناامیدی شهروندان ویا بطور کلی با توهم اصلاح طلبی,با نهادهای سرکوبگر حکومتی همکاری مینمایند.برای اصلاح طلبان برگزاری انتخابات عمومی به مثابه موثرترین ابزار جهت اصلاحات سیاسی بشمار میرود وبی دلیل نیست که برای از کار انداختن و کند کردن ابزار آنان ,برگزاری انتخابات عمومی را مدیریت میکنند. اصلاح طلبان نه تنها برنامه ای برای به چالش کشیدن حکومت و نجات کشور ازوضعیت بحران کنونی ندارند بلکه اساس برنامه آینده شان در حفظ و کمک به دولت روحانی وبه قول خودشان رسیدن به انتخابات ۹۶ خلاصه می شود.
۷۵۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : حضور آقای برومند
آقای برومند در جواب به اولین متنی که از من آوردید و سوال کردید: « با این گزاره چه چیزی را می خواهید بیان کنید؟ » تاریخ و تجربه اثبات کرده است که لزومأ براندازی برای عبور از استبداد ودموکراسی کفایت نمیکند جامعه نیز حدود یک قرن این را با گوشت و پوست خود تجربه کرده و هزینه گزافی را پرداخته است بخصوص نسل ۵۷ که خود آزاانه با دست خود پای صندق های رأی مهر تأئید به آینده ناشناس خود زد . جامعه ناراضی ایران دو گزینه بیشتر ندارد یا براندازی یا عدم براندازی . تغییر نظام یا گذر از نظام یا عبور از نظام اگر با گزینه مشخصی بطور شفاف بیان نشود کلی گوئی هائی ناشی از عدم گزینه یا فرار از اخذ گزینه یا استتار کردن گزینه بیش نیست. مقوله اصلاح طلبی با احزاب اصلاح طلب داخلی یکی نیستند اصولأ دو مقوله کاملأ مستقل و متفاوت هستند . من نوعی اگر تمامی احزاب اصلاح طلب را نیز نپذیرم و در عین حال به هر روشی بجز سرنگونگی معتقد باشم لاجرم در جبهه اصلاح طلبی قرار خواهم داشت. رویکرد عمومی قابل توجهی از جامعه بخصوص از خرداد ۶۷ تا به امروز نشان از وزنه زیاد بینش و تفکر اصلاح طلبی دارد انتخابات اخیر مجلس و خبرگان نشان داد که جامعه حتی با حضور کمتر از ۱۰ درصدی احزاب اصلاح طلب کار خود را میکند. به نقل از شاعر جوان هیلا صدیقی در انتخابات ۹۴ : « اگر حق انتخاب ، میان آقامحمد خان قاجار و شاه سلطان حسین هم بود باز من رای میدادم تا مانع آمدن یکی از آنها شوم تا هزینه کمتری را تحمیل تاریخ این سرزمین کنم » این نگرش به اصلاح طلبی تعلق دارد . اما در مورد سوء برداشتی که احتمالأ از ناشیگری من درحوزه ادبیات منجر شده است این است که من شیوه یا منش یا سیاست معتقدان به سلطنت مشروطه را تأئید نکردم و در صفوف اصلاح طلبی هم نمی بینم بلکه صرفأ به این واقعیت اشاره کردم که گذر تاریخ و تجربه و بازنگری را نمونه وار نشان دهم که اگر چنین افرادی همین تفکر را آنروز داشتند بدون تردید نه تنها در صف براندازان نظام سلطنتی نبودند بلکه در جرگه اصلاح طلبی نظام سلطنتی قرار میگرفتند و چنان سیاست میورزیدند که نظام سقوط نکند فلسفه اصلاح طلبی بیشتر در بازخوانی تاریخ و از تجارب یک سده تحولات سیاسی کشور سرچشمه میگیرد تا از اختلافات سیاسی و آرمانهای احزاب .
۷۵۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۵       

    از : جمشید برومند

عنوان : سئوال از masoud memar
ممکن است در باره " اصلاح طلبان" حکومت مذهبی مرزها را مخدوش نفرمائید؟
نوشته اید "اگر واقعبینانه به دور و بر خود بنگرید بطور یقین کسانی را می یابید که در جهت سرنگونی سلطنت پهلوی مبارزه کرده بودند و امروز بعد از چهاردهه به این سیاست باورمندند که شاهزاده پهلوی و سلطنت مشروطه و مدرن تنها دریچه پایان دادن به استبداد مذهبی است ٬ شما اگر فلسفه این نگرش را کمی عریضتر کنید درمی یابید که چرا افکار عمومی در بدترین شرایط موجود گزینه اصلاح طلبی را در مقابل براندازی ترجیح داده اند"
با این گزاره چه چیزی را می خواهید بیان کنید؟

خب بزعم جنابعالی "کسانی " بی نام و نشان و هویت سیاسی مشخص در جهت سرنگونی "سلطنت" پهلوی مبارزه کردند و امروز باور دارند که آقای رضا پهلوی و"سلطنت مشروطه" و "مدرن" تنها دریچه پایان دادن به استبداد مذهبی است..

خود این حرف شما نقض غرض است . این که "اصلاح طلبی" نیست . "کسانی " میخواهند حکومت پادشاهی را جای استبداد مذهبی بگذارند . متوجه هستید چه می گوئید؟ و اصلا چه ربطی به این مقاله دارد؟

سئوال این است: چگونه باید حکومت دینی فعلی را وادار به عقب نشینی کرد که "طلسم" انحصار طلبی و اقتدار گرائی آن را شکست؟
راستی روشن کنیم آیا بغیراز بخش محدودی از نیروهای مذهبی با هر عنوان "اصلاح طلب" یا "اعتدال گرا" در حکومت و بیرون از آن که [ مشروعه خواه ] هستند در ایران امروز، حق حیات و فعالیت اجتماعی برای سایر فعالان سیاسی عرفی ، سکولار و چپ و دموکرات غیره وجود دارد؟ تا در این باره به همدلی و همفکری نرسیم قدم بعدی روی زمین نخواهد نشست.
۷۵۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : در کدامین جایگاه ؟
آقای مقصود نیا اصلاح طلبی یک حزب سیاسی مشخص نیست که در باره مواردی که از جمله شما اشاره کردید حد و حدود تعیین کند و نسبت خود با آن را مشخص کند شاید یک حزب یا الیت اصلاح طلبی در جهت محدود کردن وظایف رهبری تلاش کند و دیگری در جهت حذف یا شورائی کردن آن. خود مقوله عبور از نظام که وارد ادبیات سیاسی ایران شده است سردرگمی بخشی از اپوزسیون را نشان میدهد . در صحنه سیاسی یک حزب یا در صدد سرنگونی نظام موجود عمل میکند یا در جهت رفرم ( اصلاحات ) در نظام . درجه و حدود رفرم نیز بسته به احزاب گوناگون ٬ متنوع است . علاوه بر این مقوله اصلاح طلبی در کل ابعاد جامعه و افکار عمومی از معنی و بار و جایگاه خاص تاریخی خود نیز برخوردار است که در نتایج و تجارب شکست مشروطیت کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب ۵۷ ریشه دارد . اگر واقعبینانه به دور و بر خود بنگرید بطور یقین کسانی را می یابید که در جهت سرنگونی سلطنت پهلوی مبارزه کرده بودند و امروز بعد از چهاردهه به این سیاست باورمندند که شاهزاده پهلوی و سلطنت مشروطه و مدرن تنها دریچه پایان دادن به استبداد مذهبی است ٬ شما اگر فلسفه این نگرش را کمی عریضتر کنید درمی یابید که چرا افکار عمومی در بدترین شرایط موجود گزینه اصلاح طلبی را در مقابل براندازی ترجیح داده اند . جمله ای که شما ذکر کردید : « آنهائی که خود را "اصلاح طلب" دانسته و دیگرانی را که با مبارزه ای مسالمت آمیز و بدون خشونت، خواهان تحول و تغییر بنیادین سیاسی در راستای استقرار سیستمی دمکراتیک بر پایه منشور جهانی حقوق بشر و ضمائم اش می باشند را "برانداز" می شناسند ... » یک پیشفرض نادرست است چون ۱. اصلاح طلبی حزب خاصی نیست که متعلق به آن باشد و سخنگویش مشخص ۲. مبارزه ای مسالمت آمیز و بدون خشونت توسط یک حزب سیاسی مستلزم حضور در رقابت های جاری با قوانین موجود است بدین معنی که حتی برای تغییرات بنیادین بر فرض حتی ۸۰ درصد از قوانین جاری ٬ برای ورود به مجالس قانونگذاری باید قانون اساسی کشور را بررسمیت بشناسد و برای تصدی دولت لزومأ به قانون اساسی سوگند یاد بکند . اصلاح طلبانی که شما از آن بعنوان سد یاد کردید هر کدامشان هدف و آرمان و برنامه خاص خود را دارند به تعبیری وجود دارند هیچکدامشان نشستی یک ثانیه ای هم نداشتند که احیانأ در باره چگونگی ورود بین نظام و اپوزیسیون مد نظر شما تصمیمی اتخاذ کنند . اپوزسیون مد نظر شما لزومأ برای حیات و مبارزه سیاسی جایگاه خود را باید تعیین کند . مبارزه در چهارچوب قوانین جاری یا سرنگونی نظام یا نظاره گر با واژه مبهم عبور از نظام ؟
۷۵۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست