سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ابراز اراده‌ای برای تسلیم ناپذیری چپ در بحبوحه شکستی بزرگ! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بهزاد کریمی

عنوان : متد برقراری نسبت درست را از یاد نبریم
با سلام به همه دوستانی که در حاشیه این نوشته سخن گفته اند. از میان نظرات مطروحه، اجازه می خواهم که فقط روی دو نکته مشخص با آدرس معین مکث بکنم.
احمد پورمندی عزیز این را درست می گوید که مبارزه را بگونه ای سازمان باید داد که هر امکان و استعداد درخشانی در آنجایی و در شکلی بشکفد و بار دهد که بیشتر ین اثر دهی را داشته باشد. همراهن من و از جمله خودر احمد می دانند که من نه از سکوی تجربه امروز که در کادر نگاه دیروز نیز قایل به مستحیل کردن چهره های هنری، ورز شی و علمی در چارت تشکیلاتی حزبی - و دستکم شاخص هایش- نبوده ام. حد بلوغ فکری یک جریان سیاسی را از جمله در نوع سازماندهی آن باید دید و در باز بودن نگاه مدیریتی آن. اما فهم نسبت بین برآمد سیاسی با خدمات مدنی عام المنفعه نیز آرای اهمیت هم سیاسی و هم سازمانی است.
به البرز گر امی این را بگویم که چپ چونان یک انتخاب اجتماعی را برابر راست اجتماعی. این مقدم بر هر چیزی است. مراد این بود. باقی هم نظریم.
۷۵۰۶۵ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : یادی از سخت کوشی انسانی بزرگ بنام ؛پرویز قلیچ خانی
نوشتاریست! که سخت کوشی ی انسانی بزرگ را بازگو می کند!. از این جهت کاریست؛ درخور توجه از جناب بهزاد کریمی ارجمند! که درود برایشان بادا! . ایشان؛ در قسمتی از نوشتارش، گفته ای؛ زیبا و کارسازِ همراهی آفرین را یاد می آورد! آنهم:« سوسیالیسم بدون دمکراسی به جنایت می رسد و عدالت خواهی بدون آزاد منشی و توجه به الزامات پلورالیسم،اگر به خباثت نکشد قطعاً و دستکم کارکاتوری خواهد شد از بلاهتی کوته نگرانه» .
۷۵۰۶٣ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : به پرویز قهرمان که شادی یک بازی دوستانه با او را در پیروزی تیم اش و آموزش تیم خود تجربه کردم...
عطر سرکشی را، نسیم از بوته هایی می گیرد، که سر بلند در گذر ناپذیری ها رویانند!
بوی پوسیدن را، باد از برگ هایی می گیرد، که فتاده در پستی ساران، هر سو، رانانند...

پرویز گرامی، سپاس و ارج فراوان بر تو که چون بوته ای سرکش در گذر ناپذیری های رزم با بیداد بر جا ماندی!
۷۵۰۵۵ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : نگرش چپ به فوتبال در دهه پنجاه ؟ ... !
تنها واقعیت انکارناپذیر این است که قلیچ خانی شهرتش را مانند علی پروین در زمبن فوتبال بدست آورد مانند تختی در تشک کشتی یا شجریان درعرصه موسیقی . امروز علی پروین در سفرهای انتخاباتی صادق لاریجانی حضور پیدا میکند و قلیچ خانی در آرش قلم میزند . بنابراین سواستفاده از جایگاه و محبوبیت مردمی برای موجه جلوه دادن نظرات شخص یک کردار پوپولیستی است . اگر قلیچ خانی .
۷۵۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۵       

    از : حمید

عنوان : پرویز با دست خالی ، این کرد، شما چه؟
با سلام آقای کریمی، پرویز با دست خالی این کرد. نه سایت داشت، نه ادعا نه از شهدا مایه گذاشت نه شعار وحدت داد، نه جبهه درست کرد. شما چه کردید با این همه اسم های پر طمطراق ؟ حتی یک عذر خواهی درست هم نکردید از این همه اشتباه و ندانم کاری. حالا چه میکنید؟ غیر از اینکه رای بدهیم یا ندهیم. کاش نان و شراب و دانه ی زیر برف را بخوانید ایده بگیرید. لمیده اید خارج. اثر این همه سایت در حد یک شعار روی دیوار در ایران نیست.
۷۵۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۵       

    از : hadi shahab

عنوان : با درود به پرویز قلیچ خانی که مردمش را هیچوقت فراموش نکرد و قهرمان ما آرمان خواهان میماند .
با درود به قهرمان ورزش که هیچوقت دختر رحمان را به خاطر مرگش ناشی از تب یک روزه فراموش نکرد.
نام پرویز قلیچ خانی تنها و تنها به خاطر سمت گیری او از حقوق زحمتکشان به خاطر وجدان بیدارش سریعا از زبانهای طبقه روشنفکری که بجهت منافع طبقاتیش نه میتوانست و نه میخواست همسوی او باشد از افکار این طبقه حذف شد.
پرویز قلیچ خانی قهرمان همانند تختی کسانی نبودند که به گدایی آزادی در جلوی طبقه حاکمه زانو بزنند. چشم پوشیدن از منافع شخصی , سمت گیری مشخص طبقاتی و جلوی طبقه حاکمه ایستادن از پرویز قلیچ خانی در دوره حیاتش یک اسطوره ساخت.
سازش کاران و توابین حکومت کثیف جمهوری اسلامی فکر میکنند با این نیش زدنها میتوانند پرویز قلیچ خانی را به شک و تردید بیاندازند و با این دلیل ها او را وادار به سازش کنند:" بله پرویز هنوز هم دیر نشده بیا و دست بردار جمهوری اسلامی را فراموش کن زیپ دهانت را ببند ما تو را برای زلزله های طبیعی احتیاج داریم نه زلزله حکومت شاهنشاهی یا اسلامی."

با درود به پرویز قلیچ خانی که مردمش را هیچوقت فراموش نکرد و قهرمان ما آرمان خواهان میماند .
هادی شهاب
۷۵۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : او کار خود را بسیار نیکو و بسی شایان تقدیر انجام داد
آقای پرویز قلیچ خانی برای من و شاید میلیونها ایرانی علاقمند به فوتبال و سرنوشت کشور اسطوره ای از یاد نرفتنی است.

بنابراین وقتی آقای کریمی می نویسد؛ «... طی دوره بیست و اندی ساله انتشار "آرش"، هر زمان که موجی از پسا تعرضات راست اجتماعی جهانی و مشخصاً راست وطنی علیه ارزش‌های تاریخی و موجود چپ بر زمینه شکست چپ به راه افتاد، شاخک‌های "آرش" بلافاصله تیز شد، بی درنگ بپا خاست و در دفاع از چپ و سوسیالیسم به واکنشی جانانه برخواست و کوشید تا در حد و سهم خود ضد موج بزرگی راه اندازد...»
بلافاصله از خودم می پرسم کدام چپ؟. چپی که در اثر بزرگ کردن تضادهای فرعی در مجموعه ی خود هرگز نتوانسته با اتکاء به مشترکات به مجموعه ای همگن علیرغم وجود تضادها مبدل شود؟. خودِ چپ قبل از آنکه نیرویی دیگر سوهانِ روان و موجودیتش باشد، همواره خودش سوهان خودش بوده، و کاش این سوهان در سمتِ زنگارزدایی بود.
با تأملی در نیروهای پراکنده و منفعل چپ به عینه می بینیم که تمامی سوهانهای چپ در مسیر زنگارآفرینی بیشتر و انشقاق بیشتر بکار گرفته شده و گرفته می شود. اگر غیر این بود، امروز در عصر ارتباطات مدرن و فراگیر می بایست چپ ایران تحت لوای برنامه ای مشترک و فراگیر به اتحادی وسیع می رسید.

اما اسف و هزاران بار اسف که هر موثری از موثرین چپ برای "همه" صرفنظر از اندازه های قد و قواره اشان لباسی در اندازه و طرحی مطابق سلیقه ی خود دوخته، و صبح تا شامِ هر روزش را صرفِ وادار کردنِ "دیگران" به پوشیدن آن می کند.

با آقای پورمندی موافقم در اینکه؛ «... پرویز می توانست در فوتبال منطقه یک ستاره بماند و در وقت های تنگ، در زلزله بم و رودبار و سیل و بلا ها، یاری رسان خلایق باشد و پلی باشد میان انسانگرایی و ورزش و صد افسوس که نشد!»
اما با اینهمه مطمئنم که هنوز هم دیر نیست. اگر "ما" چپ ها در روشن بینی ها و آینده نگریهای خود بجای چیدن بال و پر پرویزهایِ اجتماعاتمان ایشان را به پرواز و به اوج گرفتن تشویق کنیم.

اما با اینهمه همراه با آقای کریمی می گویم؛ «... "قلیچ"، بس بموقع تک گل خود را بر تور حریف کوبید. او کار خود را بسیار نیکو و بسی شایان تقدیر انجام داد. سپاسگزارش هستیم.»
۷۵۰۴۰ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۵       

    از : احمد پورمندی

عنوان : چرا نه!
بهزاد می پرسد : " راستی مگر او، فزونتر از آنچه که از طریق "آرش" آفرید کار دیگری هم می توانست در سیاست بکند؟ "
به این سوال قبل از هر کس، باید قلیچ خانی خودش جواب بدهد. اما چون پرویز یک آدم مطرح در حیات اجتماعی ماست و سوال هم در حوزه عمومی مطرح شده، نمی توان انرا به حوزه خصوصی پس راند.
برداشت من این است که ما چپ های ایرانی و اطرافیان نزدیک بین پرویز قلیچ خانی او را در آرش سوزاندیم. قلیچ خانی اگر نه قد بلند تر از تختی، که هم قد او بود و برای آنکه یک شخصیت ملی و متعلق به همه ملت باشد، هیچ کم نداشت. ما چپ های کوته بین، به جای تشویق او برای پرواز، پر و بالش را چیدیم تا در گوشه ای خاک چاپخانه بخورد. فوتبال امروز در جایگاهی ایستاده است که هیچ سیاستمداری نمی تواند خود را از تاثیرات جادویی ان در امان حس کند. پرویز می توانست در فوتبال منطقه یک ستاره بماند و در وقت های تنگ، در زلزله بم و رودبار و سیل و بلا ها ، یاری رسان خلایق باشد و پلی باشد میان انسانگرایی و ورزش و صد افسوس که نشد!
۷۵۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست