عنوان : نبرد زندگی با مرگ و انتخاب بد در برابر بدتر؟
توضیحات رفیق ( ؟ ) بهزاد و انتخاب عبارات زیر برای توصیف جمهوری کثیف اسلامی

" وجودی مالامال از خشم علیه جنایت‌های سازمان یافته توسط آدمکشان مقهور دین در آن دوران "
" کتابی تکان دهنده‌ از گوشه‌ گوشه‌های فجایع دهه شصت در بند ۳۰۰۰، اوین، گوهر دشت، قزل حصار و زندان های شهرستان‌ها "
" دهه دهشت و کشتار مداوم و سر انجام قتل عام مرداد و شهریور سال ۶۷
" بسیاری از واقعیت‌های زندان و شکنجه و کشتار این دوره شوم را "
" سهمگین ترین و نابرابر ترین جنگ و گریز زندانی و زندانبان در آن سیاهچال‌ها و آن ظلمات "
" خشمی جانکاه، اندوهی ژرف، حسرتی بی پایان "
" روایت نبرد زندگی است با مرگ آنهم در تیره ‌ترین و شوم ترین وضعیت ممکن. "
" این دهه، واقعیت وجودی این نظام را مستقیم تر و تفسیرناپذیر تر ازهر آدرس دیگری به نمایش می گذارد. "
.....
جای این سوال را باقی می گذارد ، که چرا این رفیق عزیز از کسانی که سالها در مقابل این جنایتکاران سکوت کردند و دموکراسی این ددمنشان را در بین " خودی ها " موعظه کردند حرفی نمی زند؟
وقتی که " هر حد از بیان وقایع و با هر میزان از واقع بینی در تصویر فجایع آن دوره را، باید خدمت تلقی کرد " آیا نباید هر گونه تلاش در تلطیف جنایات " ولی فقیه " را محکوم کرد؟
۷۴۰۹۷ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۵       

عنوان : اعتراف به کم سوادی در فارسی نویسی
حسن شمال عزیز که ترجیح میدهم شما را حُسن شمال بنامم، با شرمندگی تمام اعلام می کنم اون کلمه منحوس " رسپکت " را من با درکی از " احترام " بکار بردم. این کلمه احترام هم بگونه ای مدنظرم بود که نشان از تأئید تمامی متن و راستاهای مورد نظر آنان قلمداد نشود. - حالا دیگه وسواس در توضیح بیشتر یقه ام رو گرفته تا زبانی که بتوان براحتی چرخاند!
و اما یادآوری می کنم این کتاب را میتوان از طریق کتاب فروشی فروغ که آدرس اش در همین صفحه اول اخبار روز نیز موجود هست، تهیه نمود. در غیر اینصورت اگر نتوانستید آنرا تهیه کنید، با من تماس بگیریید! خودم با کمال میل آنرا برایتان ارسال می کنم! امیدوارم با این پیشنهاد خود را از ایرادات جدید به یادداشتم مصون کرده باشم!
۷٣٣۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۴       

عنوان : بار عاطفی نوشته، و تلاش برای کتمان بخشی از واقعیت
اول- آقای کریمی، با دادن بار عاطفی شدید و غلیظ به نوشته خود، بر یک واقعیت که در تاریخ ثبت است، نمی تواند پرده ساتر بکشد. آن واقعیت هم این است که سازمان فدائیان اکثریت خود ایشان، و حزب توده، در همکاری با حکومت اسلامی برای سرکوب و بزندان کشیدن و شکنجه و اعدام بسیاری از نیروهای مخالف حکومت(از هر دسته و گروه و حزب، و با هر عقیده و نگرش، حتا انسان های وابسته به سازمان و حزب خودشان) نقش جدی و موثر داشته اند. اسناد همه این همکاری ها موجود هستند، و از تاریخ آن مقطع تاریخی زدودنی نیستند.
دوم- اگر قصد و هدف و انگیزه نویسنده کتاب «یه جنگل ستاره»، همانند خیلی از کسانی که برای پول، کتاب های خاطرات قطور می نویسند، نیست، آنگاه نوشته و کتاب خود را بر روی سایت ها بگذارند، تا همه مردم بطور آزاد به آنها دسترسی داشته و بتوانند آنها را مطالعه کنند. بهره برداری مادی، از انسان هائی که برای آرمان های بزرگ انسانی جان خود را از دست داده اند، عملی «غیر اخلاقی» است، تا جه رسد به کسانی که خود را «چپ» هم بدانند و بنامند. این امر را در مورد کتاب خود آقای کریمی هم صادق میدانم، و آن را در زیر نوشته قبلی ایشان هم نوشته بودم. با آقایان کریمی و بهبودی و دیگر فدائیان اکثریتی و توده ای هم، هیجگونه آشنائی و خصومتی هم ندارم، اما سرسپرده حقیقتم.
۷٣٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴       

عنوان : نحوه تهیه کتاب
شمال گرامی. این کتاب را می توانید از طریق کتابفروشی فروغ در کلن آلمان تهیه کنید. آدرس این کتابفروشی از طریق سایت اینترنتی آن قابل دسترسی است. موفق باشید.
۷٣٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴       

عنوان : تقی گیلانی عزیز فارسی را درست بنویسیم
معنی واژه رسپکت چیست. اشتباهی در تایپ کردن رخ داده یا واژه خارجی است. دوم اینکه از شما یا بهزاد کریمی متشکر میشوم که اشاره کنید کتاب را چگونه میشود تهیه کرد.
۷٣٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴       

عنوان : تأکیدات درست
دوست عزیزم بهزاد کریمی، خسته نباشی و کار خوبی کردی و درباره کتاب امیر نوشتی. خوشحالم که تو هم درست روی همان وجهی از کتاب امیر انگشت گذاشتی که بیش از هر چیزی میباید مورد توجه قرار میگرفت؛ مسئله زندان، زندانی و وضعیت تقابل نابرابر این دو در غیرانسانی ترین شرائط.
با رسپکت تمام به همه آنانی که با نوشتارهای خود درهای زندان ها و حتی دوره های تاریخی مختلف آنرا برروی همه می گشایند، باید تأکید کنم کم و یا بیش چنان تلاشی را دیده ام که انگار باید زندان را درست در رنگ ها و تصورات خاصی نگاه کرد؛ بطور مثال، آنجا که توابین نشسته اند، از چه رنگی استفاده کنیم، گروه های سیاسی مختلف و غیره و غیره. امیر اما صحنه را بطور کامل بگونه ای دیگر نگاشته. در اینجا دستگیری، شکنجه، فشار و ارعاب و آنگاه دخمه ها هستند. هیچ کس در این چرخه در امان نیست و همه با تمام تلاش و حتی آرزو و عقیده و غیره، از این چرخه بیرون نیستند. در اینجا، نقض حقوق انسانی در میان هست نه اینکه برای کسی کمتر و برای دیگری بیشتر. در چنین نگاهی، همه زندانیان کم و بیش زیر شدیدترین فشارهای عصبی، ذهنی و روحی و روانی هستند؛ آنها را لحظه ای آرام نمی گذارند. تحقیر، توهین و ارعاب و غیره در همه سطوح و برای همه و در همه ابعاد ادامه دارد. خلاصه کنم، درست از لحظه دستگیری، فرد از هر رابطه تشکیلاتی و با هر درجه ای که باشد جدا میشود و تمامی آنچه که او را و شرائطش را معنی می کند، رابطه زندانی و زندانبان هست. گذران زندانیان هر وجهی را هم دنبال کند، نباید به این دام افتاد. تنها آنانی که دستورات مشخص حزبی و سازمانی و در اجلاس های آزاد را دنبال می کنند، اعمالشان را باید به نام جریان های سیاسی مربوطه نوشت و طبعاً مسئولیت های فردی آنان را نیز بدیشان یادآور شد.
۷٣۲٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴