سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دگردیسی بنیادگرایی اسلامی و نقش کشورهای سرمایه داری - ا. مانا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ا مانا

عنوان : با تشکر از آقایان دبیری و راد
دوستان محترم آقایان دبیری و راد

گفتگوی بسیار خوبی پیرامون این نوشته شکل گرفت. از شما دوستان بخاطر سهمی که ادا فرمودید سپاسگزارم.

توضیحاتی مختصر در مورد آنچه گفته شد:

از فرانسه اسم برده نشد چون حاکمیتِ فرانسه، برعکس حاکمیت بریتانیا، هیچگاه با فاشیسم نجنگید. استعمارگران فرانسوی خفت همراهی با فاشیسم را بجان خریدند. مردم قهرمان فرانسه بودند که در جنبش زیرزمینی مقاومت متشکل گردیدند و با تسط نازیها به پیکار برخاستند.

برخی از کشورهای اروپای شرقی که به ناتو پیوستند هزاران کیلومتر از مرزهای روسیه دور بودند. از یاد نبریم که برای دو دهه روسیهٔ پس از فروپاشی چه بحرانی را از سر گذراند. پیوستن کشورهای اروپای شرقی به ناتو، و پذیرش آنان توسط ناتو را نباید به امر بسیار محالِ دخالت مسکو ربط داد زیرا پتانسیل چنین دخالتی برای مدتها در حد صفر بود. در ضمن، ناتو اگر مایل به گسترش نبود به سادگی می توانست درخواست عضویت این کشورهای اروپای شرقی را رد نماید.

آقای راد نوشته بودند که امر کنونی جهان در پیکار سنت و مدرنیته خلاصه می شود. این سوال پیش می آید یوگوسلاوی سابق به مدرنیته نزدیکتر بود یا کشورهای مستقل جدا شده از آن که در تعصباتِ ناسیونالیستی کوتاه نظرانه و بعضاً شوونیستی غرقند؟ اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا و هم پیمانان آن هم در چهارچوب همین مقابلهٔ سنت و مدرنیته می گنجد؟ نتایج حاصل از اشغالِ این کشورها مدرنیته بوده است؟ پیشنهار فرانسه برای اعزامِ ارتش به تونس برای نجاتِ بن علی هم با پیکار سنت و مدرنیته قابل توضیح است؟ در جنگهای جاری سوریه و لیبی جبههٔ مدرنیته چه نیروهایی را شامل می شود؟ آن چیزی که مدرنیته می نامند برای دهه ها، در کنار مرتجعترین نیروهای جهان پیرامونی که سنت می خوانند، در کارِ حفظ وضعیت موجود نبوده است؟

بی پرده بگویم، حکمیتهای کنونی قدرتهای جهان هیچکدام نه مترقی هستند و نه شایستهٔ عنوان مدرنیته. با تسلط آنها دنیا به مکان بدی تبدیل شده است که شاهد آنیم. رسالت روشنفکری حکم می نماید که در هر گفتار و نوشتاری نقش بغایت منفی همهٔ انها برجسته گردد بگونه ای که مشخص گردد این مجموعه سد راه ترقی نوع بشرند و نه پیشاهنگِ قافلهٔ تمدن و مدرنیته.

با سپاس مجدد از دوستان
۷۲۵۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : هومن دبیری

عنوان : پاسخ به جناب ا.مانا
دوست عزیز بنده به یک قسمت از نوشته شما انتقاد کوچکی کردم ولی شما کامنت بنده را تفسیر فرمودی و استنباط خود را نوشیتد مجبورم به سوتقاهم [پاسخ] دهم.نوشتید:
ـ اگر واقعاً مشکل ناتو و گسترش آن را مولود سیاست روسیه با همسایگان آن می دانید،...
[پاسخ : برعکس استنباظ شما من معتقدم :" بهر صورت اعتراض به غیر قانونی بودن موجودیت ناتو بعداز پایان جنگ سرد درست می باشد ولی به شیوه های منطقی..]
نوشتید: .. ولی جا دارد از خودتان بپرسید که اگر کوتاهی روسیه در قانع نمودن همسایه ها موجب گسترش ناتو به شرق بوده است،.
[ پاسخ : بجای انحلال ناتو بعداز سقوط شوروی ،کشور های اروپای شرقی سابق به ناتو پیوستند. باعث گشترش شد.. چرا ؟ ]
نوشتید: .. متعجب شدم از اینکه با نکته بینی شما ـ تذکر استفاده از کلمهٔ مقابله بجای مقاومت - چگونه به تفاوت میان «نیروهای مترقی» و کشورهای درگیر جنگ بی توجه مانده اید.
[ پاسخ : در تاریخ بطور کلی ثبت شده که نیروهای متفقین از جمله اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بر عفریت فاشیسم و نازیسم در سراسر جهان غلبه کردند این به معنی بی توجهی به مقاومت های مبارزین وطن پرست در کشور های تحت اشغال نبوده است. ولی بنظر من از نوشته شما : «همانگونه که نیروهای مترقی از قرارگرفتن در کنار انگلستانِ استعمارگر در مقابلهٔ با فاشیسم هیتلری شرمنده نبودند و به آن می بالیدند.» دقیق تر است. چرا فقط انگستان ؟ مگر فرانسه استعمارگر نبود ؟ در ضمن صف بندی نیروها امروز اساسا با آن زمان فرق دارد.] .
۷۲۵۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : مسعود راد

عنوان : این ادامه نبرد سنت و مدرنیته است
خردگرایی به ما می آموزد که هیچ تفکری مطلق نیست. دیالکتیک راه آزادگی در بحث و مکاشفه را برای کشف حقیقت به روی ما می گشاید۰ مارکس و انگلس فلسفه دنیای مدرن را بخوبی به تصویر درآورده و ایدئولوژی روز، یعنی مذهب را بعنوان افیون توده ها به چالش کشیده اند۰
معتقدم برخوردهایی که امروز در جهان و منطقه شاهدش هستیم نه ادامه جنگ سرد، بلکه ادامه نبرد دیرینه سنت و مدرنیته است۰ از این رو درگیری در مباحثات جنگ سرد بین شرق و غرب امری بیهوده و متعلق به گذشته به نظر می آید۰ طبعا در اینجا نبرد ذهنیت مدرن با ذهنیت سنتی مورد نظر است، وگرنه خرید و بکارگیری تجهیزات مدرن برای حفظ و ترویج ذهنیات سنتی، به معنی مدرن بودن نیست۰
از مهمترین مشخصات مدرنیته پایبندی به حقوق انسانی در زیربنا، و آزادیهای فردی و اجتماعی در روبنا است۰ به عبارتی اگرچه ممکن است جوامع مدرن در زمینه آزادیهای فردی و اجتماعی ظاهری متفاوت داشته باشند، اما در اصل رعایت حقوق انسانی مشابهند۰
برعکس، جوامع سنتی برمبنای ایدئولوژی خاصی استوارگشته اند و روبنایی مختص به خود دارند۰ یعنی در زیر بنا و روبنا نه تنها با جوامع مدرن، بلکه با دیگر جوامع سنتی نیز تفاوت اساسی، و در واقع تضاد و تقابل دارند۰
از این روست که می بینیم راستهای افراطی اروپا و امریکا، مافیای حاکم بر چین و روسیه، و حکام مذهبی کشورهای شیعه و سنی خاورمیانه که نمایندگان جوامع سنتی اند در یک نبرد عظیم ایدئولوژیک با یکدیگر قرار دارند۰ اما وجه اشتراکشان دشمنی بزرگتری است که به نسبتهای مختلف با آزادیهای اجتماعی و بخصوص حقوق انسانی، یا به عبارتی مدرنیته دارند۰
نتیجه اینکه امروز مجادله راجع به اینکه کدام جامعهء سنتی بهتر و کدام بدتر است، بیفایده و انحرافی است۰ در مقایسه با مدرنیته، همه جوامع سنتی عقب مانده و ارتجاعی می نمایند۰ آنچه باقی می ماند انسان مدرن است که ملاک خوبی و بدی او نه آموزشهای ایدئولوژیک، بلکه خرد جمعی جامعه ای آگاه و مبتنی بر حقوق انسانی است۰
روشن بینان فرهیخته امروزه مبارزه بزرگتری در پیش دارند۰ جامعه مدرن به مردم اعتماد و تکیه دارد، و البته مردمِ آگاه قابل اعتمادترند۰ وظیفه اصلی فعالان اجتماعی (بخصوص سوسیالیستها) اعتلای این آگاهی است۰ بهترین راه زدون تفکرات ایدئولوزیک و سنتی از ذهن مردم، تعریف مفاهیم جدیدی از خوبی و بدی، حق و باطل، زشتی و زیبایی، ... بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر است۰ امری که شهروند ایرانی امروز به شدت به آن نیازمند است، اما چپ ایرانی قادر به تامین آن نیست چون هنوز در دور دست درگیر همان مباحث ایدئولوژیک سنتی است۰
عذر می خواهم طولانی شد۰
عذر می خواهم طولانی شد۰
۷۲۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : ا مانا

عنوان : جناب آقای دبیر
جناب آقای دبیر

از بذل توجه تان به این نوشته سپاسگذارم.

اگر واقعاً مشکل ناتو و گسترش آن را مولود سیاست روسیه با همسایگان آن می دانید، در آنصورت مختارید هر واژه ای را که می پسندید برای اصطکاک های اخیر روسیه و ناتو بکار برید - مقابله یا هر چیز دیگری بجای مقاومت. ولی جا دارد از خودتان بپرسید که اگر کوتاهی روسیه در قانع نمودن همسایه ها موجب گسترش ناتو به شرق بوده است، حملهٔ ناتو به یوگوسلاوی سابق به چه بهانه ای اتفاق افتاد. می توان امیدوار بود که با دقتِ شما بهانهٔ دفاع از مسلمانان بوسنی و یا دفاع از حقوق بشر جایی در میانِ دلایل این حمله نخواهد داشت.

متعجب شدم از اینکه با نکته بینی شما ـ تذکر استفاده از کلمهٔ مقابله بجای مقاومت - چگونه به تفاوت میان «نیروهای مترقی» و کشورهای درگیر جنگ بی توجه مانده اید - آنهم با بار معنایی بسیار مشخص «نیروهای مترقی» در ادبیات معاصر. منظور من جنبش زیر زمینی مقاومت در فرانسه و جنبش های پارتیزانی در شرق اروپا بود. گرچه پنهان نمی کنم که بدون قهرمانی های مردم شوروی شکست فاشسیم اگر غیر ممکن نبود، دهها سال بیشتر به درازا می کشید.

با تشکر مجدد.

ا. مانا
۷۲۵۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : هومن دبیری

عنوان : در مورد روسیه باید دقیق تر برخورد کرد.
نویسنده ی محترم ا.مانا در پاسخ شما به آقای راد به نظر میاید که در مورد «مترقی» بودن قدرت های جهان کمی « افراط » کرده اید.
نوشته اید :" ... همانگونه که نیروهای مترقی از قرارگرفتن در کنار انگلستانِ استعمارگر در مقابلهٔ با فاشیسم هیتلری شرمنده نبودند و به آن می بالیدند، امروز هم مایهٔ شرمساری نخواهد بود که با مقاومت روسیه در مقابل گسترش ناتو به شرق مخالف نباشید. "
۱. اتحادجماهیر شوروی و متفقین برای توقف و شکست فاشیسم و نازیسم به یکدیگر نیاز داشتند و فقط به کنار گرفتن نیروهای مترقی در کنار انگلستان خلاصه نمیشود.
۲. امروز در بعضی کشور های سرمایه داری از جمله سوئد مقاومتی برای جلوگیری از پیوستن به ناتو وجود دارد که واقعا مقاومت است کشوری بی طرف در ۲۰۰ سال. نیروهای راست نیز تهدیدی های روسیه در آبهای بالتیک را خطر جدّی می دانند. بهر صورت اعتراض به غیر قانونی بودن موجودیت ناتو بعداز پایان جنگ سرد درست می باشد ولی به شیوه های منطقی...
۳. مطابق قوانین بین المللی کشور های همسایه ی روسیه با روابط دوستانه می توانند نفوذ و حضور ناتو در منطقه را کاهش دهند . ولی چنین نیست . حتی بر اساس سوابق تاریخی و لولوی روسیه کشور های شرق دریای بالتیک ـ لیتوانی ،لتونی واستونی از روسیه نگرانند. آمریکا عملا در این کشور نیرو پیاده کرده است.
در مورد روسیه باید دقیق تر برخورد کرد. رقابت های روسیه با غرب را نمی توان «مقاومت» روسیه در مقابل ناتو به حساب آورد. برای جلوگیری از گسترش ناتو روسیه باید همسایگان خود را از طرق مختلف اقناع کند که متوسل به ناتو نشوند و یا در برابر ناتو مقاومت کنند.
۷۲۵٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : چپ و راست
جناب راد,
آیا شما تفاوتی بین " حفظ ساز و کار حکومت استبدادی و وابسته فعلی " عربستان و شیخ نشین ها و دیگر حکومت های وابسته به " دمکراسی " امپریالیسم غرب و روسیه می بینید که قائل به چپ و راست بودن امپریالیسم هستید؟ و یا همه سرو ته یک کرباسند و چپ و راست ندارد؟ ممنون از توجه.
۷۲۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : ا مانا

عنوان : جناب آقای راد
سرورِ ارجمند جناب آقای راد

تمرکز این نوشته بر مسئلهٔ بنیادگرایی اسلامی و عکس العمل غرب به آن بود نه بر کشور سوریه و اوضاع خاص آن. اگر همهٔ آنچه را که فرموده اید دربست بپذیریم که فعالیت داعش در سوریه و نظاره گر ماندن غرب برای مدتها مولود دخالت ایران و روسیه بود، باید پرسید داعش در عراق، افغانستان، آسیای میانه، فرانسه و آمریکا چه می کند؟

فراموش نباید نمود که پوتین که امروز به مقام شیطان بزرگ برکشیده شده است تا چندی قبل عزیز کردهٔ غرب بود، عضو G۸ بود و در مزرعهٔ شخصی آقای بوش از او پذیرایی می گردید. سرمایه های بغارت رفتهٔ روسیه بدست امثال پوتین به چه مقصدی از روسیه فرار نمود؟ لندن و نیویورک خانهٔ امنِ همه گانگسترهایی نشد که به مدد همکاری با پوتین ها به نوایی رسیده بودند؟

مدتی طول کشید تا هیئت حاکمهٔ نه چندان زیرک روسیه، و در رأس آنان پوتین، در یابد که همکاسه شدن با غرب سرمایه دار و به مهمانی های خصوصی دعوت شدن در تگزاس تضمین لازم را برای مهار گسترشِ ناتو به شرق فراهم نمی آورد. وقتی چشم باز نمودند که آقای مک کین در کنار رهبر حرکت فاشیستی اکرایین (که حتی لازم نمی دید به احترام ۲۰ میلیون شهروند شوروی که در جنگ با فاشیسم جان باخته بودند در مقابل دوربینها از دادن سلام هیتلری به پیروانش خودداری نماید) در میدان کیف عکس یادگاری می گیرد و برای حاکمیت اکرایین تعیین تکلیف می نماید.

از آن موقع بود که پوتین بخود آمد و در مقابل غرب ایستاد. روسیه را امپریالیست بدانید یا نه، در دو سال اخیر با غرب اصطکاک منافعی پیدا نموده و در مقابل آن ایستاده است. همچنانکه دو جنگ جهانی اول و دوم نتیجهٔ اصطکاک منافع امپریالیستها بود. همانگونه که نیروهای مترقی از قرارگرفتن در کنار انگلستانِ استعمارگر در مقابلهٔ با فاشیسم هیتلری شرمنده نبودند و به آن می بالیدند، امروز هم مایهٔ شرمساری نخواهد بود که با مقاومت روسیه در مقابل گسترش ناتو به شرق مخالف نباشید. با دیگر توسعه طلبی های روسیه که حقی را از دیگران ضایع می گرداند می توان و باید مخالفت بود.
۷۲۵۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : مسعود راد

عنوان : البته که چپ و راست دارد!
ممنون از جناب پیروز برای اظهار نظرشان، و خوشحالم که نوشته ام باعث انبساط خاطرشان شد۰ بهرحال محتوی نظر ایشان نیز ذات سلطه گری و نقش روسیه در بحرانهای منطقه را تایید می کند۰
اما در اینکه این امر چپ و راست ندارد با ایشان موافق نیستم۰ به نظر من چپ سنتی بیش از اینکه به فکر راهکاری برای احقاق منافع ملی و حقوق انسانی و جهانی ایرانیان باشد، همگام با حکومت مافیایی سپر بلای روسها شده و یکسره به غرب می تازد۰ همین امر باعث بن بست کنونی و عقیم شدن مبارزات مردمی علیه حکومت شده است۰

(ضمنا منظورم از حفظ رژیم اسد در کامنت قبلی، حفظ شخص بشار نیست بلکه حفظ ساز و کار حکومت استبدادی و وابسته فعلی در سوریه است۰)
۷۲۵۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : از کرامات شیخ ما چه عجب - شیره را خورد و گفت شیرین است؟!
جناب راد,
حرف های خنده دار میزنید. روسیه با وسعتی از اقیانوس کبیر تا تقریبا اقیانوس اطلس, همیشه یک امپراتوری بوده است, همانطور که آمریکا و چین هم امپراتوری اند. لازمه امپراتوری بودن هم امپریالیسم است و گرنه خود, طعمه امپراتوری ها میگردند. این نه ربطی به چپ دارد و نه به راست. روسیه عاشق اسد نیست بلکه از پایگاه دریایی خود در سوریه دفاع میکند همانطور که در کریمه دفاع کرد. ضمنا روسیه نه تنها بخاطر اسد بلکه برای جلوگیری از توسعه " اسلامیست ها " به چچن, همه این گروه ها را میکوبد. بقیه دنیا هم بخاطر حفظ منافع خود از ترس مار و اژدها گاهی به این و گاهی به آن پناه میبرد و گاهی ( اغلب ؟ ) هم خورده میشود. برای موضوع به این سادگی احتیاجی به شیخ و شیره و کرامات نیست.
۷۲۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : مسعود راد

عنوان : امپریالیسم روسیه واقعیت دارد!
اگر نویسنده محترم تاثیرات منفی رفتار روسیهء پوتین و ایرانِ خامنه ای را هم در معادلات خود وارد می کردند تحلیل رفتار غرب روشنتر می نمود۰ درست است که جنگ سرد با فروپاشی شوروی به ظاهر تمام شده، اما نفوذ و برتری طلبی روسها پایان نیافته۰ اگر حملات هوایی روسها کارسازتر می نماید بخاطر وجود نیروی نظامی ایران و سوریه در زمین است۰ مضافا که هدف اصلی روسها حفظ و بقای نظام اسد است و نه مبارزه با داعش۰
دوستان چپ، امپریالیزم روسیه واقعیت دارد!
۷۲۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست